فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فمینیسم که می توان آن را نه فقط یک جریان اجتماعی بلکه یک جریان فکری است که زمینه بروز پرسشهای زیادی درباره مسائل مربوط به زنان شده است. عدم توجه به مبانی فلسفی حقوق و تکالیف زن در اسلام؛ سبب همراهی با این جریان خواهد شد و در نتیجه پیام دین در این حوزه دچار تحریف خواهد گشت. باور به وجود خدا، نظام احسن، معاد، هدف از آفرینش انسان و... برخی از مبانی فلسفی هستی شناختی حقوق و تکالیف زن را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر بر آن است که این مبانی را برپایه عقل به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ در نظام هستی یک موجود به نام، خدا وجود دارد و سایر پدیده ها همگی از او نشأت گرفته اند. از آنجا که آفرینش جهان و انسان، هدفمند و بر مبنای حکمت الهی است، اقتضا می کندکه دستورات پروردگار بر اساس واقعیات جهان هستی و واقعیت انسان، و نیز مصالح و مفاسد نفس الامری در جهت رسیدن به کمال مطلوب او باشد. از سوی دیگر یکی از مؤلفه های توحید باوری، غایت اندیشی و فرجام باوری است، که این عقیده را تقویت می نماید که خلقت عالم و به تبع موجودات عالم به ویژه انسانها، منزلگاه مشخصی دارند که در رسیدن به سوی این غایت، نیازمند تشریع قوانین و ایجاد یک نظام حقوقی مطلوب می باشند تا سرانجام به سعادت حقیقی نائل آیند.
استدعاء أفكار ابن عربي الصوفية في رواية "موت صغير" لمحمد حسن علوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التصوف جزء مهم من التراث الإسلامی قد انعکس بصور مختلفه فی الأدب الإسلامی. وهناک کثیر من الشعراء والأدباء قد تأثّروا بالأفکار الصوفیه والعرفانیه فعبّروا عنها فی آثارهم الشعریه والنثریه. وفی الأدب العربی المعاصر قد ظهر هذا التأثر فی مجال الأدب القصصی والروائی کما ظهر فی مجال الشعر. ومن الأدباء والروائیین الذین قد اهتموا بالتراث الصوفی واستدعاء الشخصیات الصوفیه فی آثارهم هو محمد حسن علوان الروائی السعودی الذی قام فی روایته "موت صغیر" باستدعاء شخصیه وأفکار محیی الدین بن عربی. وترجع أهمیه هذه الروایه إلی أنها تصوّر إلی جانب استدعاء شخصیه ابن عربی وأفکاره کشخصیه بارزه فی التاریخ الإسلامی ومن المنظِّرین للتصوّف الإسلامی، أحوال العالم الإسلامی فی مرحله حساسه من تاریخه وتتطرّق إلی موضوعات تاریخیه وفلسفیه وسیاسیه واجتماعیه وعرفانیه بأسلوب أدبی. ویهدف هذا البحث مستفیداً من المنهج الوصفی- التحلیلی إلی دراسه استدعاء أفکار ابن عربی الصوفیه فی روایه "موت صغیر" لمحمد حسن علوان. وقد وصل البحث إلی أن الکاتب قد استفاد فی روایه المراحل المختلفه من حیاه ابن عربی وأفکاره من المصادر التاریخیه المعتبره کما استفاد من آثاره ولکن فی مرحله ولادته وموته اعتمد علی خیاله وقام بروایه هاتین المرحلتین علی لسان ابن عربی ذاته بصوره خیالیه وغیر واقعیه.
المكان الروائي في رواية طريق الشمس لعبد المجيد زراقط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الصیف ۱۴۴۶ شماره ۱۷
۱۳۳-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
منذ أن بلغت الروایه العربیه المستوى الفنّی وظهور الواقعیه، أصبحت فکراً یعبّر عن الکثیر من القضایا الهامّه فی تبیین الواقع المعیش للمجتمعات العربیه، وظهر أدب المقاومه أیضاً بعد التحوّلات المصیریه الّتی وقعت فی العالم العربی والإسلامی، خاصّه بعد النکسه للدول العربیه إثر الاجتیاح الصهیونی للأراضی العربیه، وخاصّه فلسطین والجنوب اللبنانی، وأدّی ذلک إلی ارتباط الأدب بالقضایا الاجتماعیه والسیاسیه ارتباطاً وثیقاً بسبب التأثیر الّذی یخلّفه الواقع المعیش على الأجناس الأدبیه عموماً، والروایه بشکل خاصّ، ویعدّ المکان رکناً أساسیاً فی بناء الروایه ولیس مجرّد خلفیه للأحداث بل یؤطّرها ویجسّد الواقع الاجتماعی والمکوّنات الجغرافیه والعمرانیه فی القریه والمدینه. یشمل المکان الروائی الحیّز الّذی تبرز فیه الشخصیات وتجری فیه الأحداث وهو من العناصر الحیویه فی الأحداث نفسها لحمله جمله من القیم الثقافیه والاجتماعیه والفکریه الّتی تتّصف به الشخصیات، وهذا ما نراه فی أعمال الکاتب اللبنانی عبدالمجید زراقط، وروایه "طریق الشمس"، روایه واقعیه من أدب المقاومه تدور أحداثها حول قضایا اجتماعیه – ثقافیه وسیاسیه، استقاها الکاتب من الواقع المریر فی لبنان الجنوبی، وهی مصداق بارز لهذه التحوّلات الّتی شهدتها المنطقه من ظلم واجتیاح وتهجیر عاناه الشعب الفلسطینی والجنوب اللبنانی، وقد عاش الکاتب عصر الصراعات والنکبات الّتی تعرّض لها الشعبان المضطهدان، وجرّب محنه الاجتیاح الإسرائیلی للبنان الجنوبی الّذی تسبّب بتهجیره من قریته إلی بیروت العاصمه. اتّبعنا فی دراستنا هذه المنهج الوصفی- التحلیلی لغایه الکشف عن الواقع الاجتماعی فی لبنان، وکیف استطاع الکاتب ترسیم ملامح المکان الروائی، وصوّر المکوّنات الاجتماعیه فی القریه والمدینه المتمثّله فی المکان الجغرافی وأنواعه الألیفه والمعادیه والمحایده، وتأثیرها علی الشخصیات فی الروایه من الشعور بالأمان والاستقرار، أو الکآبه والخوف، أو محایده لا تمیل إلی الألفه والعداء، وکلّ هذه الأماکن لها دور أساسی فی بناء الروایه وتطوّر الأحداث، إذ تؤثّر الطبیعه المکانیه علی نفسیات الأشخاص وقراراتهم وصراعاتهم، خصوصاً جرّاء اعتداءات الجیش الإسرائیلی، کما أدّی هذا التنوّع فی الأمکنه، إضفاء جمالیه علی النصّ فی الروایه.
جرم انگاری بی حجابی با تأکید بر قاعده نفی ضرر؛ چالش های نظری و حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 60
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر به ویژه، بحث حجاب به یکی از موضوعات مهم اجتماعی تبدیل شده است که درخصوص آن اختلاف نظر وجود داشته و برخی مخالفان بی حجابی معتقد به جرم انگاری و استفاده از ضمانت اجرای کیفری برای بی حجابی هستند. مقاله حاضر درصد بررسی جرم انگاری بی حجابی با تأکید بر قاعده نفی ضرر و چالش های نظری و حقوقی آن است. این مقاله توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. از منظر قاعده لاضرر، عدم رعایت پوشش می تواند باعث خسارات جبران ناپذیر روحی و روانی و برهم زدن آسایش افراد گردد. قاعده لاضرر که توسط فقیهان عامه و خاصه، پیوسته در مورد خسارات مادی به کار رفته است، با تحلیل روایت مأثوره از پیامبر اکرم (ص) می تواند در مورد زیان های معنوی نیز به کار رود، اما جرم انگاری بی حجابی از منظر قاعده لاضرر با چالش های جرم شناختی مواجه است. اصول حاکم بر جرم انگاری جامعه شناختی، ازقبیل اصل پدرسالاری یا حمایت گرایی قانونی و یا حمایت گرایی اخلاقی برای جرم انگاری عدم رعایت پوشش در جامعه دینی مناسب نیست، بلکه حکومت اسلامی می تواند با توسل به آیات و روایات و تمسک به اصل تکلیف مداری احکام الهی و به لحاظ اصول خسارات باری معنوی در بی حجابی و توجیه ناپذیری آن، آزادی های افراد را محدود و مبادرت به جرم انگاری و درنهایت تعزیر مستنکفین آن نماید.
سیاست جنایی ایران و آمریکا در حمایت از آسیب معنوی بزه دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
225 - 236
حوزههای تخصصی:
آسیب معنوی، مجموعه صدماتی است که به روحیه شخص وارد می شود و سبب هتک حیثیت فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی بزه دیده می شود. از نظر مصداقی، آسیب معنوی در حقوق ایران متوجه حیثیت و شرافت شخص می گردد و بارزترین مصداق آن ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 است و در حقوق آمریکا، آسیب معنوی باعث نقض حریم خصوصی شخص بزه دیده می شود. عدم تعریف دقیقی از آسیب معنوی سبب سردرگمی در جبران آسیب معنوی شده است. سیاست جنایی برای حمایت از آسیب معنوی باعث می شود که اعتماد به دستگاه قضایی افزایش یابد، زمینه بزهکاری ثانویه از بین می رود و گرایش به انتقام شخصی کاهش می یابد. هدف از این پژوهش مطالعه تطبیقی سیاست تقنینی حقوق ایران و آمریکا در حمایت از آسیب معنوی بزه دیده است. روش انجام این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی است که با نگاهی تطبیقی به موضع فقها، حقوق ایران و آمریکا می پردازد. یافته ها حاکی از این است که آسیب معنوی در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، آیین دادرسی کیفری مورد اهمیت قرار گرفته است. حمایت و جبران خسارت از آسیب معنوی برای بزه دیده شامل ضرر و زیان های مادی و معنوی ناشی از جرم است. در حقوق آمریکا برای حمایت از بزه دیده روش عذرخواهی و غرامت در نظر گرفته شده است که به معنای پذیرش مسؤولیت فرد مقصر می باشد، درنتیجه آسیب معنوی از نظر حقوق ایران و آمریکا پذیرش شده است و در حقوق این دو کشور جبران مالی و غیرمالی راهکار ترمیم آسیب معنوی است.
تقابل جهان شمولی و نسبیت گرایی حقوق بشر در چهارچوب نقش یونسکو و آموزه های اسلامی
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
55 - 72
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : حقوق بشر جهان شمول و حقوق بشر منطقه ای و یا نسبی دو رویکرد به فرآیند هنجارسازی حقوق بشر محسوب می شوند. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش یونسکو به این دو رویکرد با در نظر گرفتن آموزه های اسلامی می باشد.
مواد و روش ها : این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی : در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها : نسبیت گرایی در فضای حقوق بشر در حال حاضر دارای طرفداران بیشتری در میان نظریه پردازان می باشد. همچنین رویه بین المللی و روند تصویب اسناد بین المللی نشان از گزایش یونسکو به سمت نسبیت گرایی دارد. از طرفی نیز تنوع فرهنگی و احترام به آداب و سنن مختلف در آموزه های اسلامی نیز مورد شناسایی قرار گرفته است.
نتیجه : رویکرد اسلامی به حقوق بشر بسیار قبل تر از گرایش های نوین حقوق بشر بین المللی، ضرورت احترام به تنوع فرهنگی را مورد اشاره و تأکید قرار داده است و این امر به صورت مستقیم در منبع اصلی اسلام یعنی قرآن کریم به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است.
تظلم حضرت صدّیقه کبری (س) در روز قیامت با پیراهن خونین سیدالشهداء (ع)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۸
97 - 111
حوزههای تخصصی:
از مهمترین وقایع تلخ جهان از خلقت تا ظهور، واقعه عاشورا و ذبح پسر پیامبرp است که در غالب ظلمی نمایان بر حقیقتی آشکار شکل گرفت. در عاشورای سال 61 مردم برای اصلاح بدعت های بنی امیه در دین و هدایتشان هزارن نامه به سرور و سالار خود نوشتند ولی در واپسین لحظات او را تنها گذاشتند. به گواهی تاریخ حضرت زهرا(س) پیراهنی به حضرت زینب(س) داد و آن حضرت نیز پیراهن را در زمان میدان رفتن به جگر گوشه خود تقدیم کرد. آن پیراهن به سرقت رفت و با درخواست حضرت علی بن حسین(ع) به ایشان عودت داده شد. این پیراهن قطع به یقین پیراهن خون خواهی حضرت صدیقه طاهره(س) خواهد بود.
تأملی بر آثار تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان ازمنظر برخی حق های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی بر زنان و دختران آثار متعددی می گذارد و آنان به دلیل وضعیت جسمانی و وجود برخی محدودیت ها در جامعه، بیش از دیگر گروه ها درمعرض عواقب این تغییرات قرار می گیرند. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای منابع کتابخانه ای، آثار این تغییرات بر حقوق زنان را ازمنظر حق های بشری بررسی کنیم. سؤال اصلی مطرح در پژوهش، این است که تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان چه اثرهایی می گذارند. فرض اساسی در پاسخ به این پرسش، آن است که تغییرات موردبحث بر طیفی وسیع از مصادیق حقوق زنان اثر منفی می گذارند که برخی از مهم ترین هایشان را بدین شرح بررسی می کنیم: حق حیات و سلامتی، حق کار، حقوق اقتصادی، حق دسترسی به آب و غذا، حق بر محیط زیست سالم، حقوق اقتصادی، نابرابری جنسیتی و خشونت ناشی از تغییرات اقلیم.
مدل مفهومی پنداره زدایی از دنیا (ابطال تصویرپردازی ساختگی از دنیا) در والدگری معنوی خداسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
105 - 127
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: تصورات نادرست از دنیا، ناشی از خطاهای شناختی و باورهای نادرست، زمینه ساز مشکلات روان شناختی و معنوی است. این باورهای هسته ای در متون روان درمانگری، به ویژه درمان های شناختی مورد توجه قرار گرفته اند. خطاهای شناختی منجر به شکل گیری تصورات نادرست از دنیا، مانند جداسازی دنیا از آخرت، تحریف واقعیت دنیا به عنوان بازیچه، انکار آخرت و درهم آمیختگی آن با مکافات های دنیوی، ناسازگارانگاری عمل دنیا و آخرت، و سرمایه گذاری عاطفی صرف بر دنیا و غفلت از آخرت می شود. این تصورات نادرست، مانع از ارتباط صحیح با دنیا شده و خسارات مادی و معنوی به بار می آورد. از این رو، شناخت صحیح از دنیا ضروری است، در حالی که این شناخت در روش های تربیتی موجود به درستی شکل نمی گیرد و والدین در ایجاد آن در ذهن فرزندان غفلت می کنند. شناخت ماهیت هستی، پیش نیاز رشد فردی و معنوی و آمادگی برای حیات جاودان است و مستلزم فرایند تربیتی مداوم با تمرکز بر ابعاد فکری، روحی و معنوی است. در والدگری معنوی خداسو، فرزندان باید درک درست و واقعی از دنیا داشته باشند و از تصویرسازی های ساختگی مصون بمانند. در والدگری معنوی خداسو، دو مفهوم اساسی «پنداره» (تصورساختگی) و «پنداشت» (مفهوم واقعی و تجربه شده) وجود دارد. دنیاپنداره، ساختار شناختی فرد از دنیاست که تحت تأثیر عوامل مختلف، از جمله تعاملات اولیه با والدین، شکل می گیرد و دارای کارکردهای روان شناختی خاصی است. این ساختار ذهنی، قابل شکل دهی و مدیریت است. ناهمگونی پنداره ها با پنداشت ها می تواند زمینه ساز آسیب های روان شناختی و معنوی باشد. دنیا می تواند نقش مثبت و منفی داشته باشد و خوب یا بد بودن آن به زاویه دید و برداشت ما بستگی دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی پنداره زدایی از دنیا (ابطال تصویرسازی ساختگی از دنیا) در والدگری معنوی خداسو در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است. مرحله اول: تدوین پیش نویس مدل مفهومی است که از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تفسیری برای استخراج مؤلفه های مفهومی پنداره زدایی از دنیا در متون اسلامی استفاده شد. تحلیل محتوا با تمرکز بر جملات توصیفی-تبیینی و با بهره گیری از حوزه های معنایی انجام گرفت. بدین منظور، با بررسی مضمون اصلی جملات و مقوله بندی آنها، به درک عمیق تری از ساختار پنداره زدایی در والدگری معنوی خداسو دست یافته شد. واحدهای تحلیل را جملات توصیفی-تبیینی موجود در آیات و روایات مرتبط با ریشه های «دنو»، «دنی»، «بنو» و «ولد» تشکیل می دادند. در تحلیل متون دینی، روش کلاسیک مطالعات دینی شامل مراحل تشکیل خانواده متون (قرآن و حدیث)، اطمینان از صدور حدیث، تعیین اعتبار کتب، فهم مفردات، فهم ترکیبات و بررسی قرائن به کار رفت. روایات در دو مرحله غربال شدند؛ ابتدا، اعتبار کتاب بر اساس ۱۲ ملاک دسته بندی کتب روایی بررسی و روایات کتب درجه "ج" حذف شدند. سپس، ارتباط مفهومی روایات با ملاک های پژوهش بررسی و روایات فاقد ارتباط کامل حذف شدند. برای تحلیل کیفی داده ها، از شیوه مقوله بندی استفاده شد و مفاهیم پنهان و آشکار موجود در داده ها با روش شمارش داده ها و رویکرد کیفی داده ها شناسایی و طبقه بندی شدند. در مرحله دوم به منظور ارزیابی روایی محتوایی مدل مفهومی، از نظرات سه کارشناس متخصص استفاده شد و کارشناسان میزان ضرورت و مناسب بودن هر مؤلفه را ارزیابی کردند.نتایج: این پژوهش با هدف ترسیم مدل مفهومی پنداره زدایی از دنیا و ابطال تصویرسازی های ساختگی از آن در چارچوب والدگری معنوی خداسو انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که در متون دینی، جهان بینی خاصی در مورد دنیا وجود دارد که متفاوت از دیدگاه های رایج در روانشناسی عمومی است. این جهان بینی، با ایجاد ساختاری ذهنی، فرد را برای پذیرش مفاهیم دینی آماده می کند. مدل پنداره زدایی از دنیا از دو مؤلفه اصلی تشکیل شده است: دنیاپنداره ها و دنیاپنداشت. دنیاپنداره ها شامل تصورات نادرست از دنیا مانند تعلق پذیری، امن دانستن، بزرگ پنداری، نزدیک پنداری، همسان پنداری با آخرت و پایدار دانستن آن است. این پنداره ها از طریق روش معکوس سازی از فهم روانشناختی متون دینی استخراج شده اند و با استناد به آیات و روایات، نادرستی آنها تبیین شده است. برای مثال، تعلق پذیری به دنیا با تأکید بر موقتی و ناپایدار بودن آن نفی می شود. در مقابل، دنیاپنداشت، نگرش صحیح و واقع بینانه به دنیا به عنوان گذرگاهی برای جبران فرصت ها و کسب توشه آخرت است. این نگرش، دنیا را به عنوان مزرعه آخرت و محلی برای عبادت و بندگی خداوند معرفی می کند. پنداره زدایی از دنیا زمانی محقق می شود که فرد در عین زندگی در دنیا، آن را به عنوان گذرگاهی برای آخرت درک کند و از پنداره های نادرست فاصله بگیرد. شکل زیر گویای تبدیل پنداره های دنیا به پنداشت از دنیا است که در نهایت پنداره زدایی محقق می شود که تحت عنوان مدل مفهومی پنداره زدایی از دنیا در والدگری معنوی خداسو نشان می دهد.روایی محتوای مدل با استفاده از شاخص های CVI و CVR و نظر سه کارشناس خبره روانشناسی بررسی شد. نتایج نشان داد که تمامی مؤلفه ها از روایی بالایی (بالاتر از ۰/۹۹) برخوردارند و با مستندات دینی مطابقت دارند. این مدل می تواند به والدین در ارائه تصویری صحیح از دنیا به فرزندان و تربیت معنوی آنها کمک کند.بحث و نتیجه گیری: در اندیشه اسلامی، مفهوم دنیا شامل ابعاد هستی شناختی و روان شناختی است. از نظر هستی شناختی، دنیا به عنوان "عالم ناسوت" و پایین ترین مرتبه در سلسله مراتب وجودی توصیف می شود، که این بدان معنا نیست که بی ارزش است، بلکه به لحاظ محدودیت و تغییرپذیری، در مقایسه با عوالم بالاتر (مانند عالم ملکوت) قرار دارد. جنبه روان شناختی دنیا به تجربیات فرد از آزمایش ها و چالش ها مرتبط است. دنیا به عنوان سرای فانی و گذرا، همواره با تغییر و زوال همراه است و این آگاهی می تواند اثرات متضادی بر انسان داشته باشد؛ از اضطراب و ناامیدی تا قدردانی و معناداری. همچنین، دنیا به عنوان "دارُالاِبتِلاء" یا سرای آزمونها در نظر گرفته می شود. این آزمون ها جوانب گوناگونی دارند، از جمله صبر و شکرگزاری، که در مواجهه با چالش ها، می تواند به رشد شخصیت منجر شود. از بعد روان شناسی، تعادل هیجانی-معنوی در مواجهه با این چالش ها یافت می شود، که نشان دهنده ارتباط میان عقل و احساسات امید و خوف است. بنابراین، برای تغییر رغبت انسان از دلبستگی به دنیا، باید الگوی توجه را به سوی ناپایداری دنیا و پایداری آخرت معطوف کرد. این تغییر نیازمند شناخت و یقین است و متون دینی نقش مؤثری در تربیت انان ایفا می کنند. در نهایت، فرزندان باید درک کنند که دنیا محل گذرا و موقتی است و ارزش واقعی در آخرت یافت می شود و این وضعیت، تعادل هیجانی-معنوی آن ها را در مسیر تعالی حفظ خواهد کرد.
بررسی تطبیقی رابطه انسان و خدا در فلسفه ابن باجه و افلاطون و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن باجه در زمینه انسان شناسی از فیلسوفان یونان به طور مشخص. افلاطون و از فلاسفه اسلامی از فارابی تأثیر گرفته است. یکی از مسائل انسان شناسی فلسفی ابن باجه رابطه انسان و خدا است. در این نوشتار با روش توص.یفی تحلیلی و تطبیقی، تأثیرپذیری ابن باجه از افلاطون و فارابی در رابطه انسان و خدا را بررسی می کنیم و در پی پاسخ به این پرسش هستیم که ابن باجه در این مسئله از افلاطون و فارابی چه تأثیراتی گرفته است. همچنین، این یافته ها دست به دست آمد که ابن باجه در رساله اتصال فی عقل فعال در بحث از مراتب انسانی از افلاطون تأثیر گرفته و در مسئله اتصال به عقل فعال و فیض از فارابی تأثیر پذیرفته است. درنهایت، به این نتیجه می رسیم که ارتباط انسان و خدا در ابن باجه و فارابی ازطریق اتصال به عقل فعال و دریافت موهبت و فیض و در افلاطون ازطریق دیالکتیک است.
Application Analysis of the Historical-Critical Method of Source Criticism in the Quran, with Emphasis on the Two-Source Hypothesis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۰
171 - 198
حوزههای تخصصی:
The present study aims to examine the foundations and implications of the historical-critical method of source criticism in Qur'anic studies. It employs a descriptive-analytical approach, relying on library-based sources. Source criticism seeks to identify the historical background, possible sources, and stages of the composition of a text. In Qur'anic studies, it endeavors to elucidate the processes through which the various sections of the Qur'an were compiled and arranged into a specific canonical form. This research analyzes three prominent approaches to the application of source criticism to the Qur'an: "Angelika Neuwirth’s theory of the secondary insertion of Medinan surahs, Nicolai Sinai’s evolutionary model, and Gabriel Reynolds’s Two-Source Hypothesis." Reynolds, based on the presence of Meccan-Meccan and Medinan-Medinan doublets in the Qur'an, proposes the existence of a Meccan sub-corpus and a Medinan sub-corpus underlying the Qur'anic text. This study critically evaluates Reynolds’s formulation of the Two-Source Hypothesis concerning the Qur'an, organizing the critique into two major domains: "Methodological criticism and historical criticism, each with several subcategories." The findings of this research indicate that the assumption of two distinct sources for the Qur'an lacks theoretical rigor and sufficient evidence. The results suggest that while source criticism may be useful in analyzing the internal evolution of the Qur'an and the differences between surahs, its invocation of hypothetical lost documents without historical substantiation cannot be accepted within the framework of sound Qur'anic scholarship.
خیار عیب و چالش تأخیر در اعمال؛ تحلیل فقهی و حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 63
حوزههای تخصصی:
خیار عیب حقی است که به خریدار اجازه می دهد در صورت وجود عیب در کالا معامله را فسخ یا ارش (مابه التفاوت قیمت) دریافت کند. نوشتار حاضر به این پرسش می پردازد که آیا تأخیر خریدار در اعمال خیار عیب حق فسخ و مطالبه ارش وی را ساقط می کند یا خیر؟ این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی و با بررسی تأثیر تأخیر در اعمال خیار عیب بر حق فسخ و ارش نشان داد تأخیر به خودی خود موجب سقوط این حقوق نمی شود، مگر آنکه حاکی از رضایت ضمنی خریدار باشد و در صورت تأخیر غیر موجه و تضرر فروشنده حق فسخ ساقط می شود، اما حق ارش تا زمانی که خریدار صریحاً از آن صرف نظر نکرده یا فروشنده را ابرا نکند باقی می ماند. این دیدگاه می تواند در حمایت از خریداران در معاملات آنلاین و تعیین زمان مرجوعی کالا نقش مهمی ایفا کند. پیشنهاد می شود قانون گذار با به روزرسانی مقررات مربوط به خیار عیب، از جمله تعریف دقیق تر مفهوم فوریت، تعیین مدت زمان مشخص برای اعمال خیار، و تعیین ضمانت اجراهای روشن برای عدم اعمال به موقع آن به شفافیت بیشتر در روابط تجاری و جلوگیری از تضییع حقوق متعاملین کمک کند.
نگرشی نو به حکم ارشاد جاهل در موضوعات و تنافی آن با قاعده وجوب اعلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
177 - 193
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در دانش فقه بحث ارشاد جاهل است که با وجود فتوای مشهور به وجوب ارشاد جاهل در احکام، در مورد موضوعات فقط تعداد اندکی از فقیهان فتوا به وجوب داده اند و بیشتر فقیهان مستند به برخی روایات جز در موارد بسیار مهمی مانند حفظ جان قائل به عدم وجوب ارشاد جاهل هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی صحت و سقم ادله دو طرف پرداخته و در نهایت با طرح یک چالش پیش روی فتوای مشهور به این نتیجه رسیده است که این فتوا با قاعده دیگری به نام قاعده «وجوب اعلام الجاهل فیما یعطی» سازگاری ندارد. هرچند راهکار بدوی برای رفع تنافی عبارت است از حمل قاعده یادشده بر موارد تسبیب، این حمل با اشکالاتی مانند تنافی با قاعده تبعیت احکام از مصالح و مفاسد و همچنین وجوب خیرخواهی برای مؤمن و نیز مخالفت با برخی روایات مواجه است. نوشتار حاضر با ارائه راهکاری دیگر به این نتیجه رسیده است که یا باید دایره موارد مهم را در دیدگاه مشهور گسترش داد یا اینکه اساساً ارشاد جاهل در همه موضوعات مگر در موارد کم اهمیت واجب دانسته شود.
بررسی نقادانه نظریه غزالی در مورد میزان و اقسام آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه غزالی در مورد معنا و مصداق میزان در قرآن کریم یکی از مهم ترین و منسجم ترین نظریاتی است که در این مورد ارائه شده است. میزان به معنای سنجش و ارزیابی است که غالبا در آیات قرآنی در مورد میزان سنجش اعمال به کار می رود. ولی نظریه غزالی در مورد میزان، سنجش صحیح استدلال ها، درستی یا نادرستی و نهایتا کیفیت ارزیابی آن هاست. به بیان دیگر میزان در نظر غزالی به میزان اعتقادات و باورها اشاره دارد. در نظر غزالی، قرآن پنج قسم میزان را به کار می برد که عبارت اند از: میزان تعادل که خود به قسم اکبر، اوسط و اصغر تقسیم می شود، میزان تلازم و میزان تعاند که در مقابل هر یک از این موارد، میزان شیطانی نیز به نحو تبعی وجود دارد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظریه مورد بحث پرداخته شد و اثبات گردید که بر خلاف مدعای غزالی، هر دو یا یکی از مقدمات این میزان های استدلالی، نظری هستند و بدیهی نیستند، برخی از مصادیق میزان های اکبر، اوسط و اصغر با یکدیگر تداخل می نمایند و میزان شیطانی نیز دارای ابهامات و اشکالاتی است.
تحلیل مبانی کنش گفتاری «لیس کمثله شئ» در اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
107 - 130
حوزههای تخصصی:
درحوزه هستی شناسی و خداشناسی در سند تحول بنیادین، دقت در فحوای کلام توحیدی به ویژه در امر آموزش اهمیت ویژه ای یافته است. این نوشتار بر مبنای فکری صدرالمتالهین و پیروان مکتب او، به تحلیل مبانی کنشِ گفتاریِ جامعی از آیه مبارکه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» جهت آموزش تماتیک آیه مذکور پرداخته است. دیدگاه های متفاوتی از اهل لغت و مفسران درباره این عبارت قرآنی به ویژه درباره کاف در«کَمِثْلِهِ» ارائه شده است. برخی کاف را زائد و برخی غیرزائد می دانند و برخی«مِثل»را در معنای غیرحقیقی خود بیان می کنند. از اندیشه های خاص ملاصدرا و پیروان وی و همچنین از ادامه آیه نامبرده، چنین برمی آید که کاف زائد نیست و می توان با بررسی کنش گفتاری صریح و پیچیده در آیه مذکور- مطابق با اصول توحیدی- مثلیت را برای ذات حق قائل شد؛در نتیجه چنین معنا شود که: «مِثلِ او مِثل ندارد»؛ زیرا برخلاف نظام فکری مشائی که ده عقل را واسطه خلقت برمی شمارد، ملاصدرا به خلقت یک تجلی تام وحدانی، سِعّی و انبساطی به نام «حق مخلوق به» قائل است. بنابراین از طریق قاعده الواحد، وحدت شخصی وجود، حق مخلوق به، از عبارت «هوالظاهر و الباطن» و همچنین بخش دوم آیه پیش گفته «هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» می توان آن تجلی وحدانی را تبیین و به نوعی مماثلت رسید. این پژوهش با رویکرد کنش گفتاری و به روش تحلیل کیفی مبانی و به صورت تماتیک انجام گرفته است.
«هیاهوی بسیار بر سر هیچ» در باب ایمان کانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
49 - 61
حوزههای تخصصی:
کانت تحت تأثیر فیلسوفان مدرن پیش از خویش کوشید مسائل مهم فلسفی را از طریق چرخش تعیین کننده ای که او خود آن را «انقلاب کوپرنیکی» می نامید بررسی کند. از جمله مهم ترین مسائلی که با این انقلاب کوپرنیکی در دستان کانت صورت بندی نوین یافتند، مسائل مربوط به الهیات نظیر خدا، روح، دین و ماهیت ایمان بود. دعوی مقاله حاضر این است که می توان کل پروژه فلسفی کانت را به منزله قسمی مواجهه با ایمان سنتی خوانش کرد. بنابراین، در مقاله حاضر حتی الامکان می کوشیم با ارائه قطعاتی از آثار متعدد کانت، جوانب مختلف دیدگاه او نسبت به ایمان را بررسی کنیم. این بررسی تنها زمانی میسر می شود که بتوانیم به نحوی درخور به این پرسش پاسخ دهیم که با رد ایمان سنتی ایمان به چه معنا در اندیشه کانت ممکن است؟ پس از بررسی آثار مختلف کانت، به سوی این نتیجه گیری سوق یافتیم که کانت گرچه ایمان سنتی را رد کرد، در دام بی ایمانی ولنگارانه پسامدرن فرونغلطید بلکه در عوض از ایمانی نو سخن گفت. این ایمان نو از سویی عاری از تعصب شورمندانه، روح بینی و خودشیفتگی است و از سوی دیگر به مخالفت با بی تفاوتی، بی مسئولیتی و دگرآیینی برمی خیزد. ایمان کانتی، ایمانی اخلاقی، استعلایی، تهی و مبتنی بر امید و شجاعت بشری است.
تبیین حدوث و قدم بالحقیقة و المجاز با تکیه بر آراء صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
209 - 232
حوزههای تخصصی:
حدوث و قدم معانی متعددی دارد که هر کدام با یکی از اقسام تقدم و تأخر گره خورده است. ملاصدرا علاوه بر اقسام شش گانه ای که قدما بیان کرده اند، دو قسم تقدم و تأخر بالحقّ و تقدم و تأخر بالحقیقه و المجاز را اضافه کرده است. با توجه به قسم اول، خود او، قسم جدیدی از حدوث و قدم را تحت عنوان حدوث و قدم بالحقّ توضیح داده است. حال سؤال این است که آیا بر اساس تقدم و تأخر بالحقیقه و المجاز به قسم دیگری از حدوث و قدم می توان رسید یا خیر؟ با توجه به مبانی خود ایشان و همچنین اشاراتی که در برخی مباحث دارد، نه تنها حدوث و قدم بالحقیقه و المجاز اثبات می شود بلکه می توان ادعا کرد که دیدگاه نهایی ملاصدرا نیز همین است. در این نگاه، قدیم، حق تعالی است که حقیقت و مصداق بالذات وجود است و عدم برای او محال است. اما حادث، تمام ماسوی الله است که فی نفسه عدم است و به حیثیت تقییدیه شأنیه وجود حق، تحقّق دارد؛ یعنی بالعرض و المجاز متصف به موجودیت می شود. از جمله آثار این نگاه، وحدت اطلاقی خداوند؛ وحدت حقه حقیقیه حق؛ احاطه قیومی خداوند بر ماسوی؛ و معیت حق با خلق است. از آنجا که بر اساس فحص نگارنده، نه در کتب فلسفی چنین عنوانی ذکر شده و نه مقاله یا پایان نامه ای در این زمینه نوشته شده است؛ این نوشتار در تلاش است تا با روش تحلیلی و توصیفی و با تکیه بر آراء صدرالمتألهین، به تبیین حدوث و قدم بالحقیقه و المجاز بپردازد.
سیره پیشوایان در تربیت اخلاقی فرزندان هفت تا پانزده ساله(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
104 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیره پیشوایان برای تربیت اخلاقی فرزندان 7 تا 15 سال صورت گرفته و به همین منظور، متون اسلامی (به ویژه متون روایی) با روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر رویکرد کاربردی بررسی شد. گردآوری و تحلیل روایات ناظر به این موضوع در سیره پیشوایان نشان می دهد که این دوره از بازه زمانی، منطبق با دومین مرحله از نظام تربیتی فرزندان یعنی مرحله آموزش است، تا خلق و خوی پسندیده را فرا گرفته و از کژی های خُلقی و رفتاری دوری گزینند. سیره پیشوایان برای تربیت اخلاقی فرزندان 7 تا 15 سال، شامل طیف متنوعی از روایات با آموزه های ارزنده است که برنامه ای جامع فراروی مربیان قرار می دهد. بر این اساس، لازمه دستیابی به تربیت اخلاقی این طیف از فرزندان، به ویژه قشر نوجوان، رعایت بایسته هایی اخلاقی است که مهمترین آنها، مدارا در آموزش تکالیف دینی به ویژه نماز است. همچنین تشویقِ متناسب و تنبیه سازنده همراه با اندرزِ به اندازه و راهنمایی به جا و پرهیز از سرزنش نزد دیگران و غفلت آگاهانه از خطاهای کوچک و ناخواسته آنان، نقش بسزایی در بهبود و توسعه رفتار مناسب ایشان خواهد داشت. افزون بر این، هم بازی شدن با آنان، همراه با محبت و احترام و خوش قولی، موجب هم زبانی با ایشان گشته و ارائه الگوهای مناسب، راهنمایی در انتخاب دوستان خوب و پاسخ درست و ساده به پرسش های دینی، آنان را در فراگیری و کشف آیین درست زندگی یاری خواهد رساند.
تعليم اللغة العربية في ضوء نظرية الذكاءات المتعددة لغاردنر الذكاء اللغوي أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
71 - 92
حوزههای تخصصی:
هناک صله وطیده بین نظریات علم النفس التعلیمیه وتعلیم اللغه. تعد نظریه غاردنر للذکاءات المتعدده، من جمله النظریات التعلیمیه التی قد حظیت باستقبال کبیر فی هذا المجال، وکانت ولا تزال تقوم بدور هام للغایه فی قضیه التعلیم عامه، وتعلیم اللغه خاصه. یهدف البحث إلى تأثیر نظریه الذکاءات المتعدده والذکاء اللغوی أنموذجاً علی تعلیم اللغه العربیه وکیفیه تطبیق هذا الذکاء علی تعلیم العربیه بصوره تنفیذیه وفعلیه. تکمن أهمیه البحث فی تقدیم الحلول لترقیه تعلیم اللغه العربیه وتنمیته کلغه ثانیه، وفق نظریه علم النفس لغاردنر تحت عنوان الذکاءات المتعدده. یجری البحث فی ضوء المنهج الوصفی التحلیلی والتطبیقی. وتدل النتائج علی أنّه من الممکن تطبیق الذکاء اللغوی المذکور فی نظریه غاردنر علی جمیع مهارات اللغه الأربع، أی الاستماع، والقراءه، والمحادثه والکتابه، وإجرائه فی کل مهاره عبر استخدام التقنیات والحلول الخاصه بنفس المهاره المعنیه.
نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره): ثبات یا چرخش های سه گانه؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر این است که آیا امام خمینی(ره) به عنوان یک حاکم اسلامی همیشه قائل به اخلاق اسلامی بود یا نظریه اخلاقی ایشان بعد از انقلاب و برقراری حکومت اسلامی به مقتضای زمان دچار چرخش شد و ایشان بعد از قائل بودن به «اخلاق فضیلت» و «اخلاق دینی»، به «وظیفه گرایی» و «اخلاق نیمه دینی» و در نهایت، به «نتیجه گرایی» و «اخلاق سکولار» متمایل گشت؟ این نوشتار با استفاده از روش «تاریخی و تحلیلی» به این نتیجه رسیده که اولاً مدافعان نظریه «چرخش های سه گانه نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره)» دچار خبط تاریخی بزرگی شده اند؛ ثانیاً جملات شاهد گرفته شده از سخنان امام راحل(ره) لزوماً به معنای گرایش ایشان به فضیلت گرایی، وظیفه گرایی و نتیجه گرایی نیست؛ ثالثاً هیچ کدام از نظریه های سه گانه مزبور تهافتی با اخلاق دینی ندارد، بلکه ممکن است از یک سو، هریک از نظریه های اخلاق هنجاری را بپذیریم و از سوی دیگر هم قائل به اخلاق دینی یا اخلاق عرفی گرا (سکولار) باشیم.