مطالب مرتبط با کلیدواژه

خدای نامتشخص


۱.

خدای متشخص و خدای غیرمتشخص از نظر علامه محمد اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقبال لاهوری خدای متشخص خدای نامتشخص خود خود نامتناهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۲ تعداد دانلود : ۶۴۰
مقاله حاضر دیدگاه علامه اقبال لاهوری [i] را در باره خدا را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر او خدا در اسلام هم بصورت متشخص و هم غیرمتشخص مطرح است و چنین تصوری از خدا هم تامین کننده نیاز متدین بوده و هم پاسخگوی کنجکاوی فکری فیلسوفان است. مک تاگارت متاثر از هگل حقیقت نهایی را مطلق می دانست و معتقد بود مطلق را نمی توان "من" یا "خود" نامید ولی اقبال با چنین نگاهی به حقیقت نهایی موافق نبود. اقبال همچنین به براهین سنتی اثبات وجود خدا اعتقادی ندارد،. او معتقد است که این براهین به انسان معرفتی درباره به خدا نمی دهند. در این خصوص او به حجیت شهود تاکید دارد و معتقد است همان طور که شهود می تواند ماهیت نفس و جهان را بر ما آشکار کند می تواند حقیقت خدا را نیز آشکار کند. تجربه شهودی طریقی است که برخی از فیلسوفان غرب مانند برگسون نیزکه هم عصر اقبال بود به آن تاکید داشت. اقبال این طریق را طریق قرآنی می داند و می کوشد آن را مستدل کند. اقبال در آثار خود از واژه ای بنام "خود" برای انسان استفاده کرده و از خدا نیز به عنوان " خود نامتناهی " یاد می کند که نسبتی با شهود دارند
۲.

بررسی تصورات از خداوند در مثنوی بر مبنای استعاره های مفهومی مربوط به حق

کلیدواژه‌ها: مثنوی استعاره مفهومی حق خدای متشخص خدای نامتشخص

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۲۴۳
هنرمندان بزرگ در مواردی از راه تشبیه مفهوم خداوند را بیان می کنند، این تصاویر می توانند دربردارندۀ نگاه هنرمندِ متفکر نسبت به خداوند باشد. نظریۀ استعاره های مفهومی ابزار مناسبی برای بیرون کشیدن جنبه های پنهان این تصور و تصویر است. این پژوهش تلاش می کند استعاره های مفهومی به کار رفته دربارۀ حق را در مثنوی مورد بررسی قرار دهد؛ زیرا بررسی استعاره های مربوط به حق در مثنوی، از دقت نظر بیشتری برای یافتن تصویر و تصور حق در این اثر بهره مند است و می تواند زوایای پنهان دیگری را از تصور خدا که در مثنوی متجلی شده است، برای ما روشن کند. ما برای رسیدن به نتایج منظم تر و روشن تر، از تقسیم بندی مصطفی ملکیان دربارۀ تصورات خداوند بهره گرفته و کوشیده ایم متشخص بودن و نامتشخص بودن آن ها را نیز بررسی کنیم. روش کار به این صورت بوده است که پس از استخراج استعاره های جزئی و شبکۀ مربوط به آن، استعاره های مادر را پیدا کرده ایم و سپس با تقسیم بندی ملکیان تطبیق داده ایم. این پژوهش نشان می دهد حق در مثنوی گاهی به صورت متشخص و گاهی نامتشخص آمده است. بیشتر تصویرهایی که مولوی از حق گزارش کرده، متشخص و انسان وار است. همچنین، مولوی از استعاره هایی «دوگانه» نیز استفاده کرده است که به خدایی اشاره می کنند که از یک نظر انسان وار و از نظر دیگر ناانسان وار است.    
۳.

مسئله شر در الهیات نیک-غایت انگار با تأکید بر آرای جان بیشاپ و کن پرسزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شر خدای نامتشخص الهیات نیک-غایت انگار جان بیشاپ کن پرسزیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
برای برون رفت از چالش «شر موجود»، که در قالب برهان منطقی شر مطرح می شود، فیلسوفان خداباور سعی در نشان دادن سازگاری منطقی شر و وجود خداوند داشته اند. اما عمده دفاعیات مطرح شده در این زمینه، که بر اساس پیش فرض خدای متشخص ارائه شده اند، مجدداً به چالش کشیده شده و اعتبار آنها مورد خدشه واقع شده است. این مطلب متفکرانی مانند بیشاپ و پرسزیک را بر آن داشته که پیشنهاد تصور جایگزین از خداوند را ضمن حفظ آموزه های مسیحی در آن مطرح کنند. به نظر آنها کم چالش ترین تصوری که می توان از خداوند ارائه داد در قالب الهیات نیک-غایت انگار بیان می شود. این نوع الهیات، که بر تعبیر خاصی از خدای نامتشخص استوار است، جهان را به عنوان یک کل هدفمند و بدون خالقِ فراطبیعی می نگرد که به سوی غایت خود، یعنی عشق یا خیر اعلی، در سریان است. اما نه به این معنا که خیر اعلی در نهایت محقق خواهد شد، بلکه بالفعل محقق و در واقعیت همه موجودات جاری است. بر این مبنا، شرور به عنوان نتایج طبیعی سیروت عالم فیزیکی به سوی خیر اعلی بروز می کنند، در حالی که خداوند علت یا مسئول وجود آنها نیست.