مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علم پیشین الهی
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۱۰
این مقاله به بیان چهار نظریة معروف دربارة «چگونگی علم خداوند به آفریدگان پیش از آفرینش» و طرح نقاط ضعف و قوت هر کدام از آنها پرداخته است. این نظریهها عبارتند از: (1) نظریة مشائیان که علم پیشین حق به موجودات را، حصولی و تفصیلی و خارج از ذات حق میدانستند؛ (2) نظریة شیخ اشراق که علم پیشین حق را اجمالی میداند؛ (3) نظریة ابتدایی ملاصدرا که علم حضوری حقتعالی به ذات خود را، مستلزم علم حضوری به موجودات پیش از آفرینش آنها میداند؛ (4) نظریة نهایی ملاصدرا که علم پیشین حقتعالی به موجودات را، حصولی، تفصیلی و در عین حال عین ذات پرودگار میداند. نویسندة این نوشتار، با بیان ضعفهای سه نظریه اول، نظریة چهارم یعنی نظریة نهایی ملاصدرا را برئ از تمام آن اشکالها میداند و به عنوان نظریة خود برمیگزیند.
اراده آزاد و آموزه های دینی، نقد و بررسی پاسخ های اندیشمندان غربی به مساله تقدیرانگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اراده آزاد همان گونه که تحت تاثیرات علم است، از دین نیز متاثر است. دو نظریه دینی «پیش آگاهی خطاناپذیر الهی» و «مشیت الهی» در معرض خطر تقدیرانگاری هستند. اگر خداوند هر چیزی که در آینده رخ خواهد داد، از جمله اعمال انسان، را می داند و همه چیز تحت کنترل اراده الهی است، پس چگونه ما به عنوان موجودات انسانی قادر خواهیم بود غیر از اعمال کنونی خود عمل کنیم؟ آزادی مستلزم این است که بتوانیم به گونه دیگر عمل کنیم، اگر نتوانیم، پس آزاد نیستیم. در تاریخ فلسفه غرب، این مساله به طور گسترده ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی از فیلسوفان به انکار علم پیشین الهی پرداخته اند، برخی اراده آزاد را یک توهم دانسته اند و برخی نیز حکم به همسازی میان این دو کرده اند. در این مقاله، تقدیرانگاری و پاسخ های اندیشمندان غربی برای حل آن بررسی قرار می شود.
ارزیابی انتقادی ملاصدرا از نظریة صور مرتسمة ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
بررسی انتقادی دیدگاه ملاصدرا در تبیین سازگاری علم پیشین الهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا، از سویی با استناد به قاعدة «بسیط الحقیقة کُلُّ الاشیاء» و استفاده از اصل تشکیک خاصّ در وجود، علم تفصیلی پیشینی حقّ تعالی را اثبات می کند؛ و از دیگر سو، گاه مختار بودن انسان را مساوق با مرید بودن او، و گاه نیز با اتّکا به همان قاعدة «بسیط الحقیقة» که علّیت را در قالب تجلّی تحلیل می کند مرادف با فاعلیّتی هم-عرض با خداوند معنا می کند. در این نظام فلسفی، تعارض میان علم پیشین الهی و اختیار انسان، با عنایت به فعلی بودن علم الهی و نه انفعالی بودن و نیز تعلّق علم الهی به فعلِ مسبوق به اختیار انسان مرتفع می شود. اما به نظر می رسد که مقدمات و راه حلّ مختار صدرالمتألهین چندان کارآمد نیست
بررسی پاسخ حکمت متعالیه به شبهه «ارتباط علم پیشین الهی و اختیار انسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های دینی از آغاز تاکنون با چالش ها و شبهات گوناگون مواجه بوده است. برخی از این شبهات طبیعی و معلول جولان فکری آدمیان بوده و برخی معلول عناد مخالفان و غرض ورزان می باشد. از جمله شبهات در عقاید دینی، مسئله «ارتباط علم پیشین الهی با اختیار انسان» است که از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است؛ یعنی یکی از پرسش های جدی این است که آیا علم آغازین خداوند به افعال آدمی موجب سلب اختیار او می گردد؟
در این مقاله از روش تحلیلی توصیفی به بررسی پاسخ شبهه از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته ایم که معتقدند علم ازلی خداوند به افعال انسان با وصف اختیار تعلق می گیرد؛ یعنی متعلق علم ازلی الهی افعال اختیاری انسان است و در آخر، نتیجه گرفته شده که علم پیشین الهی هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و سبب جبری شدن افعال آدمی نمی گردد.
بررسی استدلال تقدیرگرایی کلامی و پاسخ «خداگرایی گشوده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای تقدیرگرایی کلامی (Theological Fatalism)، از آنجا که خداوند به وقایع آینده، علم پیشین و خطاناپذیر دارد، انسان نمی تواند کاری جز آنچه خداوند از پیش می داند، انجام دهد و درنتیجه افعال انسان از روی اختیار نیست. الهی دانان و فیلسوفان دین برای حل این معضل، پاسخ های گوناگونی به این استدلال داده اند. یکی از این پاسخ ها، نظریه خداگرایی گشوده (Open Theism) نام دارد که نظریه ای نوین در باب حل مسئله علم خداوند و اراده انسان است. حامیان این نظریه که به سه گروه تقسیم می شوند، خداوند را عالِم مطلق می دانند؛ اما از آنجا که معتقدند آینده از نظر معرفتی برای خداوند گشوده است و ممکن است تغییر کند، لذا علم پیشین خداوند به اعمال اختیاری انسان منطقاً ناممکن است. این گروه اگرچه علم پیشین الهی را به صورت مطلق نفی نمی کنند، به نوعی قائل به محدود بودن آن هستند و معتقدند چون این محدودیت ها به لحاظ منطقی اجتناب ناپذیر است، خدشه ای به علم مطلق الهی وارد نمی شود. این مقاله ضمن تبیین نظریه خداگرایی گشوده، به تحلیل و نقد آن می پردازد.
مقایسة علم پیشین الهی از دیدگاه ابن سینا و محقق قونوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
علم پیشین الهی از جمله مسائل مهم کلام، فلسفه و عرفان است. مقالة حاضر ضمن بررسی دیدگاه ابن سینا و محقق قونوی دربارة علم پیشین الهی به مقایسة آرای این دو شخصیت پرداخته است. ابن سینا ویژگی های فعلی ، ازلی، ذاتی بودن و مؤخر از ذات بودن را برای علم پیشین الهی اثبات کرد، ولی نتوانست به نحو روشن جایگاهی برای صور مرتسمه در خارج از ذات ترسیم کند. اما قونوی ضمن پذیرش آن اوصاف و همچنین ارتسام این صور در حق تعالی نه تنها جایگاهی ویژه برای آنها تصویر کرد بلکه ارتسام اعیان ثابته و ماهیات را نیز در عرصة تعین ثانی و مقام علم حق دانست، نه در خود مقام ذات. بر این اساس، قونوی در این جهت که علم پیشین را متأخر از ذات دانسته با ابن سینا اشتراک دارد و این نظریه در مقابل نظریه عینیت علم پیشین با ذات و صفت ذاتیه دانستن آن است.
علم پیشین الهی و فعل اختیاری انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله علم پیشین الهی و ارتباط آن با فعل اختیاری انسان است. در این راستا، ماهیت و روش پیش بینی در بشر مورد دقت و بررسی قرار گرفته، مشخص می گردد که علم به فعل اختیاریِ آیندة دیگران، با علوم عادیِ بشری، ذاتاً ممتنع است. همچنین، حقیقتِ وجدانیِ اختیار از یک طرف، و عمومیت علمِ ازلیِ الهی از طرف دیگر مورد تأکید قرار می گیرد و بیان می گردد که حتی برخی افراد بشر، پیشاپیش از برخی افعال اختیاری آینده خبر داده اند. و صدق آن نیز آشکار شده است. نتیجة نهاییِ حاصل از این مباحث، این است که آگاهیِ ازلیِ خداوند متعال از افعال اختیاری بندگان از یک طرف، و امتناع ذاتیِ پیش بینیِ افعال اختیاری با علوم بشریِ مخلوقی از طرف دیگر، اثبات می کند که علم خداوند متعال، ذاتاً با علوم مخلوقیِ بشری متباین است. بر این اساس، تمام پیش بینی های افعال اختیاری در بشر نیز، به ناچار مبدأ غیر مخلوقی داشته و صرفاً به اِخبار خداوند متعال، از علم خویش باز می گردد.
مواجهه فلاسفه و عرفای مسلمان با اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
از منظر فلاسفه و عرفای مسلمان، علم جزئی و تفصیلی، یک صفت حقیقیة ذات اضافه محسوب می شود؛ لذا برای تحقّق علم، گریزی از لحاظ کردن نحوه ای ثبوت برای معلومات نیست. چون این دیدگاه، ذات اضافه بودن را در گوهر و حقیقت علم، مندرج می داند، طبیعتاً حکم می کند که علم خداوند متعال نیز ذات اضافه بوده، اثبات علم الهی بدون لحاظ نحوه ای تحقّق برای معلوم، مردود است. امّا قائل شدن به هر نوع ثبوت برای فعل اختیاریْ پیش از انجام، به معنای نقض سلطة فاعل بر فعل خویش و در حقیقت، نفی اختیار واقعی است. این جاست که اشکال «جبر برخاسته از علم الهی»، در دیدگاه فلسفی- عرفانی بروز و ظهور ویژه ای می یابد. مقالة حاضر بر آن است تا با دقّت در «ذات اضافه دانستن علم» و سپس نقد و بررسی راه حلّ های فلسفی- عرفانیِ بیان شده برای سازگار نمودن علم پیشین الهی و اختیار، ناکارآمدی این راه کارها را نشان دهد، و تأکید نماید که تنها راه برون رفت از این اشکال، نفی عنصر اضافه و نسبتِ علمی، از علم خداوند متعال است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام کریگ در باب مسئلة «تقدیرگرایی الاهیاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در برابر «تقدیرگرایان کلامی»، که معتقدند علم پیشین الاهی با ارادة آزاد انسان در تعارض است، «سازگارگرایان» بر این باورند که علم پیشین خداوند با ارادة آزاد انسان سازگار است. «علامه طباطبایی» و «ویلیام کریگ» به گروه اخیر تعلق دارند و برای حل این مسئله راه حل ارائه می دهند. در این مقاله به بررسی تطبیقی «نظریة علم میانه»، به منزلة راه حل نهایی کریگ و دیدگاه علامه طباطبایی در باب این مسئله، می پردازیم. نتیجة نهایی آن است که با وجود تفاوت دیدگاه دو متفکر در برخی موارد، هر دو اندیشمند ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به این نوع افعال با تمام شرایط و خصوصیات آن هاست.
تباین علم خداوند با علوم مخلوقی؛ تنها راه حلّ اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم بشری و مخلوقی، در اصل شکل گیری و علم شدنِ خویش، همواره محتاج و وابسته به معلوم اند. این مطلب، لوازم و تبعاتی نظیر تأخّر و تأثّر علم از معلوم و تابعیّت نسبت به آن را به دنبال خواهد داشت. فلاسفه و عرفا با تسرّیِ عنصر اضافه به علم خداوند، آن را نیز به تبعات مذکور مبتلا کرده اند. امّا چنین علمی، هرگز نمی تواند فعل اختیاری دیگران را آشکار نماید و لذا مادام که علم خداوند را هم سنخ با علوم بشری بدانیم، هرگز نمی توان اشکال جبرآوری علم پیشین الهی را پاسخ گفت. تنها راه برون رفت از بن بست اشکال مذکور این است که علم خالق را متباینِ محض با علوم مخلوقی دانسته، آن را از وابستگی به معلوم و نسبت علمی و تمامیِ تبعات مربوطه، منزّه و مبرّا کنیم. امّا چون بشر، هرگز از این سنخ علم، بهره ای ندارد، هیچ راهی نیز به شناخت آن نداشته و فهم او از آن، منحصر به گزاره های تنزیهیِ محض است؛ نه اثباتی. بدین ترتیب، برخی تلاش های فلسفی که در جهت شناخت علم الهی صورت گرفته است، محکوم به بطلان بوده و هرگز توان شناساندن علم خداوند را ندارند؛ چرا که نقطة آغازینِ این تلاش های معرفتی، نگاه به علوم مخلوقی و شبیه سازیِ علم الهی بر اساس آن است.
بررسی دیدگاه ویلیام کریگ در باب مسئله تقدیرگرایی کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام لین کریگ معتقد است که استدلال تقدیرگرایی کلامی که در صدد نشان دادن عدم اختیار انسان است از دو جهت عمده گرفتار اشکال است. در این استدلال در تفسیر «در محدوده قدرت قرار داشتن» میان ضروت لازم و ضرورت لزوم خلط شده است. همچنین این استدلال به تمایز میان تغییر گذشته و تأثیرگذاری خلاف واقع بی توجه بوده است. در کنار نقد کریگ بر این استدلال، شاهد نظریه ایجابی او در اثبات اختیار انسان هستیم که او را در جرگه مولینیست ها قرار می دهد، زیرا او برای اثبات اختیار انسان از نظریه علم میانه بهره می گیرد. از نظر کریگ، نظریه علم میانه نیازمند اثبات فلسفی نیست و در عین حال می توان دلایل الهیاتی متعدد مبنی بر صحت آن ارائه کرد. از جمله می توان به مشیت الهی و علم پیشین الهی به عنوان دو مفهوم الهیاتی اشاره کرد که علم میانه در تبیین آنها مؤثر است. اما به نظر می رسد که روش کریگ در اثبات اختیار انسان با استفاده از نظریه علم میانه گرفتار اشکال است. در کنار اشکالات تومیست ها، همچون عدم وجود متعلق برای این علم و انفعال پذیری علم الهی، نظریه علم میانه با تلقی کریگ با اختیار انسان نیز سازگار نیست.
«علم پیشین الهی و اختیار انسان»؛ آیه ای برای تنزیه خداوند متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم پیشین به افعال اختیاری دیگران، برای انسان ذاتاً ممتنع است؛ در حالی که برای خداوند، ثابت و قطعی است. این مطلب به روشنی تباین علم الهی با علوم بشری را به تصویر می کشد. همین تباین، پایة عجز بشر از شناخت علم خداوند با ابزارهای مخلوقی، و لزوم اکتفا به تنزیه در مورد آن است. امّا تنزیه محض، از سوی صدرائیان مورد ایرادات و اشکالاتی قرار گرفته، و خلاف ادلّة عقلی پنداشته شده است. در این مقاله، ابتدا به صورت مختصر، مبنای خداشناسیِ تنزیهی تبیین می گردد و سپس به اشکالات وارد بر آن پرداخته می شود. در نهایت نیز مؤیّداتی بر بحث تنزیه، از روایات شریف بیان خواهد شد. باید توجه داشت که آگاهی ازلی خداوند از افعال اختیاریِ انسان، نه تنها پایه و اساس بحث حاضر است، بلکه در پاسخ گویی به اشکالات نیز، نقشی اساسی ایفا می کند؛ لذاست که این مهم، در جای جای مقالة حاضر، مورد اشاره و استناد قرار خواهد گرفت.
علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تلفیقی (عقلی نقلی) و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای، بررسی تطبیقی علم پیشین الهی در حکمت صدرایی و ابن سینا و تطبیق آن با آیات و روایات را به کاوش نشسته و در صدد تبیین و تطبیق دیدگاه دو فیلسوف نامدار شیخ الرئیس ابن سینا و حکیم صدرالمتألهین درباره علم پیشین الهی است. یافته ها حاکی از آن است که علم در حکمت صدرایی، امری وجودی و دارای مراتب و در نظام مشایی، کیف نفسانی است. در حکمت متعالیه علم خداوند به ذات و علم به موجودات قبل از ایجاد و بعد از ایجاد، علمی حضوری ولی در حکمت مشاء علم ذات به ذات و علم به صور متقرره در ذات، حضوری و علم به موجودات خارجی، قبل و بعد از ایجاد، حصولی است. بنا بر تصویری که ابن سینا از علم پیشین حق تعالی ارائه می دهد، حق تعالی قبل از خلق صور علمیه به موجودات علم نداشته و این راه یافتن جهل در ذات حق تعالی شمرده می شود. اما در آیات و روایات، علم حضرت حق عین ذات او دانسته شده که در هر حالی که ذات برقرار باشد، آن علم نیز موجود است، خواه آن صور علمیه موجود باشند، خواه موجود نباشند. نظریه صدرالمتألهین برخلاف نظریه ارتسام ابن سینا هماهنگی کاملی با آیات و روایات دارد و مورد تأیید نویسندگان مقاله حاضر است.
اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزه هایی از فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان در باب علم الهی آثار ارزنده ای را خلق نموده اند. در این راستا ملاصدرای شیرازی به گونه مبسوط به این مبحث پرداخته است. وی قاعده «بسیط الحقیقه، کل الاشیاء و لیس بخارج منها» را محور اصلی مباحث در این باب قرار داده است. ملاصدرا از علم الهی ذات به ذات، در پی اثبات علم الهی به اشیا پیش از خلق و پس از خلق است. نگارنده بر این باور است که علی رغم جامعیت دیدگاه ملاصدرا در باب علم پیشین الهی نسبت به دیدگاه بزرگان سلف خود، همچون سهروردی و ابن سینا، دیدگاه وی اشکالات متعددی دارد؛ ازاین رو به تبیینی کامل تر نیاز دارد. این نوشتار با تکیه بر مقدماتی چند در صدد اثبات حصولی بودن علم پیشین الهی به اشیاست؛ گونه ای از علم حصولی که کامل تر از آن قابل تصور نیست.
بررسی تطبیقی «کیفیت علم پیشین إلهی» از منظر صدرالمتالهین و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی به ماسوا، در دو حیطه «پیش از خَلق» و «پس از خَلق»، مورد کنکاش های علمی فراوان قرار گرفته است. در این دو حیطه، صفتِ «علم الهی به مخلوقات متکثّر، پیش از خلق آن ها»، به جهت آن که از صفات ذاتی بوده و ذات الهی نیز بسیط و در نهایتِ صرافت است، بیشتر مورد توجه بوده است؛ زیرا اثبات علمِ پیشین به مخلوقاتِ متکثّر در عین بساطتِ ذات، در ابتدا و ظاهر امر، متناقض نما جلوه کرده و از همین رو، در این بستر، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده اند. ملاصدرا و ابن عربی نیز در این مسئله، با نقد گفتار اندیشمندان پیش از خود، به تبیین کیفیت این قسم از علم الهی پرداخته اند. در این پژوهش، ثبوت «علمِ پیشین الهی» مفروض بوده و در پرتو آن، درصدد تبیین کیفیّت این قسم از علم، از منظر این دو اندیشمند هستیم. یافته های به دست آمده که با روش تحلیلی - منطقیِ عبارات ملاصدرا و ابن عربی به دست آمده اند، نشان از اتحاد دو دیدگاه در اکثر مبانی و نتایج و اختلاف در روشِ تبیین دارند. ملاصدرا - همچون ابن عربی - علم پیشین را متحد با ذات و بلکه عین آن دانسته و توجیه کثرت در بساطت ذات را در گروِ تبیین «اعیان ثابته» ای می داند که از مصطلحات ابن عربی در بحث علم پیشینِ الهی است.
نظریه علم مطلق پویا: نقد و بررسی دیدگاه جان سندرز در خصوص علم مطلق الهی و اختیار آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان سندرز، در کتاب خدایی که ریسک می کند ، در پی پاسخی مناسب و کارآمد به مسئله علم پیشین الهی و اختیار انسان است. ضمن تأیید علم مطلق الهی، او علم پیشین فراگیر و حتمی خداوند به رویدادهای آینده را انکار می کند. او دیدگاهش را «علم مطلق پویا» می نامد. مطابق این دیدگاه، آینده به لحاظ معرفتی گشوده است، و حقایق مربوط به آینده قابل دانستن نیستند؛ در نتیجه علم پیشین الهی منطقاً امکان پذیر نیست. خداوند البته هر چیز دانستنی را می داند، ولی علم مطلق مستلزم علم پیشین نیست. خداوند حتی می تواند بر اساس علم جامع خود به رویدادهای زمان حال و گذشته آینده را پیش بینی کند، ولی این پیش بینی همواره در معرض خطا و اشتباه است. همان طور که قدرت مطلق خداوند با ناتوانی او در انجام محالات منطقی نقض نمی شود، علم مطلق او نیز با ندانستن نادانستنی ها انکار نمی شود. در پژوهش حاضر، ضمن تبیین و توضیح دیدگاه جان سندرز، به نقد و بررسی آن پرداخته ایم.
نقد و بررسی نسبت علم الهی با اختیار انسان در الهیات گشوده بر مبنای فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداباوری گشوده، رویکردی نوین در عرصه الهیات و فلسفه دین به شمار می رود که با نظرات و دیدگاه های خود نظرات اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. ادعای اصلی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزه های رایج کلام مسیحی در باب ذات و صفات خداوند مطابق با کتاب مقدس نیستند و از همین رو ناسازگاری هایی را با علم جدید در اندیشه های دینی به وجود آورده است. یکی از این ناسازگاری ها، در مسئله تعارض میان علم پیشین الهی و اختیار انسان نمود پیدا می کند. خداباوران گشوده ضمن بازتعریف برخی صفات خداوند ازجمله علم مطلق خداوند، سعی در حل این تعارض سنتی و جنجالی کرده اند. آن ها همچنین برای حل این مسئله، رابطه خداوند با جهان را نیز به گونه ای جدید تفسیر کرده اند. در این مقاله تلاش می شود تا روش حل تعارض میان علم پیشین خداوند و اختیار انسان توسط الهی دانان گشوده با تکیه بر فلسفه صدرایی مورد واکاوی و نقد قرار گیرد.
تأملی بر نظریه علم حصولی پروردگار به آفریدگان پیش از آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
171 - 195
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل دیدگاه استاد فیاضی پرداخته شده است. صدرالمتألهین با توجه به قاعده بسیط الحقیقه و از طریق اثبات کمالات وجودیِ موجودات ممکن در ذات حق تعالی، به تبیین علم حضوری خداوند به موجودات در مقام ذات می پردازد. استاد فیاضی معتقد است که این دیدگاه دارای اشکالاتی است. اشکال مبنایی آن است که تفسیر ملاصدرا از تشکیک وجود، مستلزم تناقض است و اشکال بنایی این است که این دیدگاه از اثبات علم خداوند به ممکنات معدوم و ممتنعات، ناتوان است. نگارنده پس از تبیین وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود، به این نتیجه دست یافته که اشکال مبنایی مذکور وارد نبوده و استدلال صدرالمتألهین بر علم حضوری خدا، مبتنی بر وحدت تشکیکی وجود است، در حالی که اشکال مبنایی در ارتباط با وحدت شخصی وجود است. در مورد اشکالات بنایی، بیان شده که هرچند اثبات این نحوه از علم حضوری برای خداوند به لحاظ روش شناسی دارای ضعف هایی است، اما رأی نهایی صدرالمتألهین، همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است که به صورت علم حضوری است. در ادامه، نظریه استاد فیاضی درباره علم حصولی پروردگار به آفریدگان قبل از آفرینش، مورد بررسی قرار گرفته است.
مسئله علم الهی و اختیار بشر: نقد و بررسی راه حل های کلاسیک با تمرکز بر دیدگاه زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
683 - 705
حوزه های تخصصی:
مسئله علم پیشین الهی و اراده آزاد (اختیار) بشر از مهم ترین و پیچیده ترین مسائل فلسفی در حیطه سنت ادیان ابراهیمی است که تحت عنوان تقدیرانگاری الهیاتی از آن یاد می شود .ما در این نوشتار با طرح جدید مسئله توسط زاگزبسکی، سه راه حل سنتی راه حل بوئتیوس، راه حل اکامی و راه حل مولینا را بررسی خواهیم کرد. بر اساس راه حل بوئتیوس، خداوند فرازمانی است. راه حل اکامی هم علم خداوند به اختیار ما را واقعیت نرم، نه واقعیت سخت می داند و بر اساس راه حل مولینا نیز فرض انتقال ضرورت گذشته انکار می شود. در ادامه خواهیم دید که در مسئله و راه حل های آن به غلط جاودانگی خدا در زمان را فرض گرفته اند که این رویکرد برخلاف الهیات آنسلمی است که خداوند را فرازمان برمی شمارد. در نهایت، نشان می دهیم که راه حل بی زمانی با الهیات آنسلمی و علم فعلی خداوند منطبق است. فاعلیت انسان در طول فاعلیت الهی قرار دارد، یعنی از یک سو، علم خداوند در رأس سلسله علل و اسباب تحقق فعل است و به مثابه یکی از شرایط تحقق فعل اختیاری محسوب می شود، و از سوی دیگر، علم و قدرت بشری در سلسله اسباب و علل آن فعل قرار می گیرد. در نتیجه، استناد علم محدود بشر به علم نامحدود و فرازمان خداوند، منافی اختیار نیست.