مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ساختگرایان شکل گیری تمام تجارب عرفانی را تحت تأثیر زمینههای پیشین ذهنی عارف، از جمله زمینههای اعتقادی می دانند. بررسی نظریة «حق معتقد» ابنعربی نشان می دهد که از نظر وی شهود حق در مراتب ابتدایی و متوسط تجارب عرفانی میتواند متأثر از زمینههای اعتقادی بوده و در قالب آنها شکل گیرد. در چنین مواردی الگوی معرفتشناختی ساختگرایی برای تبیین این تجارب مفید و کارساز خواهد افتاد. اما بنا بر همین نظریه، تجارب نهایی عرفانی، فناء و بقاء بعد الفناء، از دایرة شمول این قاعده خارجند و عارف کامل میتواند حق را فارغ از قالبهای ذهنی- اعتقادیِ جزیی شهود کند؛ علاوه بر این در نظریة «حق معتقد»، امکان شهود حق در هر مرحلهای برخلاف توقعات اعتقادی وجود دارد. در حالی که در نظریة، ساختگرایی هیچ گونه تجربة عرفانی نمیتواند از قالبهای اعتقادی پیشین فاصله گرفته و از آنها فراتر رود. بنابراین الگوی معرفتی ساختگرایی از نظر ابنعربی عاجز از تبیین تجارب نهایی عرفانی است.
بررسی دیدگاه ابن عربی درباره خاتم الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به پژوهشی در نسبت دین و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که کتاب پژوهشی در نسبت دین و عرفان، تألیف دکتر سیدیحیی یثربی را نقادی کند. ناقد معتقد است که مؤلف کتاب، پیش از هر چیز باید تصویر روشنی از عرفان و دین ارائه دهد؛ سپس به بررسی نسبت بین آن دو بپردازد؛ در حالی که چنین کاری را انجام نداده است.
ناقد در ادامه به بعضی از استنادهای کتاب خدشه میکند.
معاد جسمانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ضمن بیان اصول و مبانی عرفان ابن عربی در زمینه معاد جسمانی، بر این نکات تاکید شده است: .1 انسان موجود مجردی است که همواره و در هر یک از نشات، مدبر بدنی متناسب با آن نشئه است. براین اساس، بدن انسان در عالم دنیا مادی عنصری، در برزخ برزخی و مثالی، و در عالم آخرت اخروی با مزاجی کاملا متفاوت با مزاج دنیوی است، .2 عالم آخرت دارای دو منزل بهشت و جهنم است و بیان حقیقت و جایگاه این دو منزل، کیفیت معاد و چگونگی هویت آدمیان را در این دو منزل روشن می کند، .3 کل عالم عناصر، یعنی مادون فلک مکوکب (که شامل ارض و افلاک هفت گانه است)، به جهنم بدل می شوند و لذا جهنم و جهنمیان هویتی عنصری، اما تبدل یافته دارند، .4 بهشت در میان فلک مکوکب و فلک اطلس واقع شده است و از این رو، بهشتیان متناسب با جایگاه خویش دارای بدنی از سنخ اجسام بسیطه اند، .5 بدین ترتیب، معاد با بدنی جسمانی، که متفاوت با جسم دنیوی است، صورت خواهد پذیرفت.
مفسران و شارحان مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
در میان آثار عرفانی ابنعربی، کتاب فصوصالحکم از ویژگیهای خاصی برخوردار است. این اثر عمیق بسیاری از دقایق معارف دینی و اسرار و رموز عرفان نظری را بیان نموده است و تأثیر غیرقابل انکاری در سیر اندیشه معنوی مسلمانان نهاده و سالهای متمادی در مجامع علمی از مهمترین کتب درسی در عرفان نظری به شمار آمده است. همچنین سالیان درازی استادان این فن در سطوح بسیار عالی به تدریس آن پرداخته، و شارحان بسیاری با نهایت دقت به شرح مشکلات و توضیح اشارات و کنایاتش همت گماشتهاند.
پس از ابن عربی اصول عرفان وی همواره محل تأمّل و موضوع بررسی عرفانپژوهان بزرگ قرار گرفته است، شارحان برجسته بسیاری به شرح و بررسی، و نقد اندیشههای عرفانی او پرداخته، در این زمینه آثار گرانسنگ فراوانی به رشته تحریر درآوردهاند. نوشتار حاضر عهدهدار معرفی شارحان مکتب عرفانی ابن عربی میباشد.
انسان کامل و انسان شناسی مولانا
حوزه های تخصصی:
" این مقاله به بررسی سیمای انسان کامل از دیدگاه عرفان پرداخته و جنبه های گوناگون وجودی انسان را مورد بررسی قرار می دهد.
در عرفان اسلامی انسان از جایگاه ویژه ای برخوردا است، به گونه ای که انسان کامل و واصل به حق در مرتبه خلیفه اللهی و جانشینی خدداوند قرار می گیرد.
مولانان در اثر بی بدیل خود – مثنوی – این مقام را به تصویر شیده است.
از سوی دیگر چون محی الدین عربی بنیانگذار عرفان علمی است و اساس عرفان این عارف بزرگ «انسان کامل» است، تفاوت دیدگاه مولانا جلال الدین با دیگاه محی الدین عربی مورد بررسی و بحث قرار گرفته و ارتباط آن با بحث ولی و ولایت بیان گردیده است.
مسایل دیگر از قبیل هدایت از نظر عرفان، علم و تفکر از دیگاه عرفان، ایمان به خداوند و فایده آن در این مقاله گنجانده شده است."
جایگاه خیال در معرفتشناسی رمانتیسیسم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در معرفت شناسی ادبیات رمانتیک و عرفان اسلامی، خیال جایگاه ویژه ای دارد. در این مقاله، تلاش بر این است تا نشان داده شود که:
اول، معرفت شناسی رمانتیسیسم با معرفت شناسی عرفان اسلامی، از لحاظ ارزش و اهمیت دادن به خیال، بسیار نزدیک به هم اند. به عبارت دیگر، در این نظام های فکری، خیال ابزار مهم شناخت است.
دوم، زیربنای معرفت شناسی خیال گرای رمانتیک و همچنین عرفان اسلامی وحدت است، بر خلاف معرفت شناسی عقل گرا که مبنای آن ثنویت است.
سوم، معرفت شناسی مبتنی بر خیال، گونه ای از وجود شناسی را مطرح می سازد که با وجود شناسی عصر خرد و همچنین وجود شناسی فلسفی مبتنی بر عقل، کاملا متفاوت است. وجودی که خیال آن را درک می کند، ثابت و ایستا نیست، بلکه پویا، متغیرن وسیال است. این وجود شناسی در ادبیات رمانتیک و عرفان اسلامی، مشابه است.
چهارم، اگر چه دیدگاه های رمانتیسیسم و عرفان اسلامی درباره جهان شباهت های بسیاری به یکدیگر دارند، اما تفاوت های چشمگیری نیز دارند که آن ها را از هم ممتاز می کند. در پایان این مقاله، این اختلاف ها نیز مورد بررسی قرار می گیرند.
در این مقاله برای تبیین دیدگاه رمانتیسیسم درباره خیال و ارزش و جایگاه آن در معرفت شناسی، به نظریات شاعران و نویسندگاه رمانتیک انگلیس، به ویژه کولرج، شلی، و کیتس اشاره می شود، و در ارتباط با عرفان اسلامی، دیدگاه های شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی که بنیادگذار عرفان نظری است، خصوصا در کتاب او، فصوص الحکم، مورد بررسی قرار می گیرد."
وحدت وجود از دیدگاه امام خمینی (ص)
حوزه های تخصصی:
درون مایه این مقاله، پرداختن به ابعاد مختلف یکی از زیربناییترین مباحث عرفانی یعنی وحدت وجود است. ابن عربی، پدر عرفان اسلامی، در اکثر آثار خود به بررسی این مسأله پرداخته و شارحان فصوصالحکم خود را شارحینی بر این مسأله نموده است. وحدت وجود دارای مبانی مختلفی است که میتوان تبیین و تفسیر آنها را هم در فصوصالحکم ابن عربی و هم در تعلیقه امام خمینی(س) بر آن جستجو کرد. نویسنده سعی میکند به ایضاح مبانی دوازدهگانه وحدت وجود بپردازد و در سر تا سر مقاله میکوشد تا تحشیه و پاورقیهای امام خمینی(س) بر متن فصوصالحکم در باب تفسیر وحدت وجود را بیان و مواد آن فقید را روشن نماید.
جهان شناسی احمد احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد احسائی (1166-1241 ق) یکی از با نفوذترین چهره های دو سدة اخیر شمرده شده است. او نوآوریهای گوناگونی در مسائل کلامی و به ویژه جهان شناسی، پدید آورده است. این مقاله در جستجوی پاسخ به این پرسش است که آیا احسائی آموزه های جهان شناختی خود را، آن چنان که خود ادعا می کند، مستقیماً از ائمه اثنی عشر اقتباس نموده است؟ با مقایسة برخی از آراء و نظرات او با پیشاهنگان عرصة اندیشه در صدد برآمده ایم تا تأثیر پذیری او را از سرچشمه های متنوع نشان دهیم.
مراتب توحید از دیدگاه جنید بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توحید، رکن اساسی اسلام، در طول قرن های اولیه اسلامی از معنای نخستین خود بیرون آمد و از نظر معنایی به تدریج دچار تحولاتی شد. مبنای عمده ی این تحولات، قدرت اندیشه و تأمل و دقت متفکران مسلمان به خصوص عارفان، در آیات و احادیث است. عارفان مسلمان، با توجه و امعان نظر بیشتر به آیات الهی، به جنبه های دیگری از معنای توحید پی بردند که باعث برداشت های جدیدی شد. در نهایت، در تعالیم جنید بغدادی، چهار مرتبه از توحید دیده می شود که دو مرتبه ی اول آن، بر پایه ی علم و معرفت شکل می گیرد و مورد قبول همه ی مسلمانان است ولی مراتب سوم و چهارم توحید، یعنی فنا و وحدت شهود، خاص عارفان و سالکان طریق الی الله و نتیجه ی عشق و مشاهده است.
تاثیر ابن عربی بر تصوف اسلامی
حوزه های تخصصی:
محیی الدین ابن عبدالله حاتمی طائی اندلسی، ملقب به شیخ اکبر و مشهور به ابن عربی، متوفای 628 هجری قمری، از صوفیان و عارفان بزرگ اسلامی است که با ظهور وی عرفان اسلامی به تدریج رنگ و بوی تازه ای یافت و در مسیر ویژه ای قرار گرفت. مهمترین وجه عرفان ابن عربی عبارت بود از بیان حقایق و مکاشفات عرفانی در ساختار یک منظومه علمی و نظری که تا پیش از وی سابقه نداشت. شیخ اکبر در ارائه حقایق عظیم و لطایف دقیق و ظریف عرفانی آنچنان نبوغ و هنرمندی از خود نشان داده است که تاکنون در عالم تصوف، کسی یارای خروج از مرزهای ساختار نظری عرفان او و در افکندن طرحی جدید را پیدا نکرده است. صوفیان و عارفان محقق پس از او عمدتاً میراث دار و شارح مکتب او بوده اند. حتی مخالفان سرسخت ابن عربی نیز نتوانسته اند از نفوذ گسترده او خود را برکنار نگاه دارند.
تجربه دینی، تجربه عرفانی و ملاکهای بازشناسی آن از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
بحث تجربه دینی در دو سه قرن اخیر مطرح گشته است ، ولی ماده خام این بحث را گزارش های عرفا از تجارب خویش تشکیل می دهد. این مقاله ابتدا خصوصیات تجربه دینی را از دیدگاه نظریه پردازان اصلی آن در غرب برشمرده است. سپس ملاک ها و معیارهای ایشان با آنچه ابن عربی گزارش داده، مقایسه شده و ‹‹خیال›› به عنوان محور بحث های ابن عربی در بحث تجربه دینی معرفی شده است. آن گاه نسبت بین تجربه عرفانی و تجربه دینی، و ملاک های بازشناسی آنها از دیدگاه ابن عربی بیان گشته است.
ارتباط خودشناسی با خداشناسی در عرفان ابن عربی
حوزه های تخصصی:
از بین راه های خداشناسی، عارفان، راه انفسی را برتر از راه آفاقی می دانند. خودشناسی امکان رسوخ بی واسطه بشر به تجلی الهی و درک آن را برای او میسر می سازد. به علاوه می توان با آینه قراردادن صفات انسانی برای صفات الهی، شناختی نزدیک تر از اسمای الهی به دست آورد. عارفان مسلمان براساس الهامی که از آیات و احادیث به ویژه حدیث «من عرف نفسه (فقد) عرف ربه» گرفته اند، به تبیین انواع راه های ارتباط بین خودشناسی و خداشناسی پرداخته اند. ابن عربی، عارف برجسته قرن هفتم، حدود ده تقریر را که از تقریر امتناع معرفتی آغاز و به تقریر عینیت معرفتی می انجامد برای این حدیث و ارتباط مزبور بیان نموده که مقاله حاضر عهده دار تبیین مبانی معرفتی بینش وی و نیز شرح و بررسی تقریرهای مزبور می باشد.
«نماد آیینه در اندیشه مولوی»
حوزه های تخصصی:
نماد و نمادپردازی ابزاری بوده است به درازای عمر بشر که در زندگی و هنر خویش از آن سود جسته است. در این بین شعرا و عارفانی چون مولوی از این قاعده مستثنی نبوده و در هنر خویش برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی از آن بهره ها برده اند. مولوی نیز در بیان نکات و لطایف عرفانی از نمادها و سمبولهای کثیری استفاده کرده که گستردگی دامنه آن شاید در ادبیات کهن ایران زمین بی نظیر باشد. یکی از این نمادها «آیینه» می باشد که مولانا از آن برای تجلی اسرار الهی نمونه ها دارد. تمثیلات و قصص مولوی در مثنوی و استفاده از آیینه در داستانهای آن اثر بی بدیل برای بیان مسایل عرفانی قابل توجه می نماید، آیینه ای که در پاره ای موارد، خود ذات اقدس اله بیان شده است. و همچنین دیدگاه عرفا و خلط مسئله آینه و جام جم از طرفی در ادبیات عرفانی ایران زمین مهم و قابل بررسی است.
«نفوذ و گسترش مکتب ابن عربی در میان صوفیان آذربایجان عهد مغول»
حوزه های تخصصی:
پس از سلطه و استقرار مغول در آذربایجان، تصوف بومی وسنتی مقید به شریعت و عمل گرا که ویژگی تصوف آذربایجان در دوره های قبل بود، با عنایت به مکتب سهروردی و تصوف خراسان همچنان تداوم یافت، هر چند بر اثر بروز تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تحولاتی در آن صورت گرفت، ولی تا نیمه دوم قرن هشتم، چهره اصلی تصوف آذربایجان را تشکیل می داد. در این دوره، تصوف سنتی متصف به مسلک فتوت به دلیل بروز بحران های اجتماعی گسترش بیشتری یافت و حتی در روند تصوف آناتولی نیز مؤثر واقع افتاد.به دنبال سقوط بغداد، مرکز اسلام سنتی و پایان یافتن نفوذ معنوی خاندان عباسی، زمینه گسترش تشیع و ارتباط آن با تصوف فراهم آمد و در پی تحولات فکری جهان اسلام در قرن هشتم و آرامش نسبی اوضاع اجتماعی، به نظر می رسد صوفیان آذربایجان به نظریه پردازی وتوجه به مکتب ابن عربی روی آوردند و صوفیانی از این دیار، توانستند با شاگردان ابن عربی مجالست داشته باشند و از آموزه های آن پیروی نمایند. کم کم در اواخر دوره مغولی رگه هایی از اندیشه ایران باستان در قالب مکتب شیخ اشراق در بین خانقاهیان و متصوفه آذربایجان رواج یافت. مقاله حاضر به بررسی نفوذ وگسترش مکتب ابن عربی در میان تعدادی از صوفیان آذربایجان عهد مغول، خواهد پرداخت.
ولایت در ساحت شریعت و طریقت
حوزه های تخصصی:
ولایت چشمه ایست جوشان که مایه حیات دین و عرفان و فصلی مشترک میان ایندوست . این مطلب آنجا روشنی بیشتری می یابد که می بینیم در شریعت ، ولایت ، باطن دین و سرعبادات تلقی می شود و منقول است که :""لا تقبل الاعمال الا بالولایه "" در عرفان نیز ولایت باطن و اساس جمیع کمالات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است ،که این نیز همان غایت دین می باشد. پس در نزد عرفا نیز ولایت باطن و اصل دین است .
همانگونه که در تشیع امام و ولی ِ کامل ، واسطه در فیض الهی است ، چنانکه در روایات و ادعیه وارده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام آمده است :""و اشرقت الارض بنورکم و فاز الفائزون بولایتکم "" در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس بواسطه او بر حقائق عالم نازل می شود.
همچنانکه در تشیع وجود امام و حجت حق سبب تعادل نظام هستی و بلکه عامل برپائی و قوام آن می باشد، که حدیث ""لولا الحجه لساخت الارض باهلها""بدان اشاره دارد.در عرفان نیز وجود ولی کامل محمدی (ص ) سبب بقاء عالم است ، همچنانکه رحلت اواز دار دنیاسبب زوال آن می باشد. همانطور که ابن عربی در رسائلش فرموده است : ""فاذا انتقل الی الدار الاخره مارت هذه السماء مورا و سارت الجبال سیرا و دکت الارض دکاء و انتشرت الکواکب و کورت الشمس و ذهبت الدنیا و قامت العماره فی دار الاخره "".
هدف ما در این مقاله ارائه تصویری کلی از دیدگاه اسلام (تشیع ) وعرفان درباره ولایت و قرابت این دو دیدگاه در این عرصه است .
وحدت شهود در اندیشه علاء الدوله سمنانی و سرانجام آن
حوزه های تخصصی:
یاد وحدت شهود همواره نام شیخ علاءالدوله سمنانی را به ذهن متبادر می سازد زیرا همو بود که با ارائه نظریه «وحدت شهود»، توحید وجودی ابن عربی را به چالش طلبید، گرچه در آثار خود نامی از وحدت شهود نبرده است.این مقاله برآنست که وحدت شهود را در آثار شیخ سمنانی بررسی کرده، علل مخالفتش با ابن عربی را مورد توجه قرار داده و در نهایت به سرانجام این نظریه در آراء و آثار شاگردان و پیروان اوبپردازد. به نظریات بعضی از پژوهشگران عرصه عرفان پیرامون تمایز یا عدم تمایز وحدت شهود از وحدت وجود نیز اشاره ای می شود.
بررسی مقایسه ای مفهوم خیال از دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر عرفا بر این اعتقادند که عالم خیال، عالم تجسم مثالی است. عالم واسطه، بین عقول محض و محسوسات که در آن ارواح تجسم و اجسام تجرد می یابند. از جمله کسانی که به این مفهوم پرداخته، عالم بزرگ محیی الدین ابن عربی است. مفهوم خیال در تفکر ابن عربی با توجه به دیدگاه وحدت وجودی و تلقی خاص او از ماسوی الله، بسطی عمیق می یابد که از حد واسطه صرف بودن میان محسوسات و عقول محض، فراتر می رود. در نگاه ابن عربی ماسوی الله به مفهوم وسیع خود دارای معنای مثالی است که دلالت بر وجود مطلق می کند. وی معتقد است هر آنچه در بطن خود حقیقتی دارد خیال است. مولانا نیز در مثنوی به خیال و عوالم آن پرداخته است. هرچند مفهوم خیال در مثنوی مولوی کاملاً قابل تطبیق با نظریه خیال ابن عربی نیست، اما ما در این تحقیق برآنیم تا با ارائه شواهد کافی نشان دهیم میان این دو شباهتهایی در باب مبحث خیال وجود دارد، هرچند همان گونه که شیوه همیشگی مولاناست مفهوم خیال در صافی ذهن او تا حدی تغییر یافته است. لذا در این مجال، ضمن بررسی و تحلیل دیدگاه این دو عارف بزرگ، به ذکر شواهدی که نشان دهنده این هماهنگی و مشابهت است، می پردازیم.
ادبیات زیباشناسانه نزد افلاطون و ابن العربی (عنوان عربی: الأدب الجمالی عند أفلاطون، وابن عربی)
حوزه های تخصصی:
جست وجوی زیبایی، پیشه پیشین انسان ها بوده است و آدمیان در اعصار دوردست و قرون گذشته، با روی آوردن به عرصه هنر و زیبایی، جاودانگی را جانمایه خویش ساخته اند. گویی از آن هنگام که بشر، اندیشیدن و عاطفه ورزیدن را آغازیده، هنرنمایی و روی آوری به زیبایی، خواه در شعر، یا در ادبیات، فلسفه، پیکرتراشی و کارهایی از این دست را نیز آغاز کرده است.درباب «حقیقت زیبایی»، پرسش های گوناگونی را می توان مطرح کرد. افلاطون -آن حکیم فرزانه، فیلسوف بی بدیل یونان و شاگرد سقراط- در جای جای آثار خویش، از هنر و زیبایی سخن گفته است. وی پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. معرفت شناسی ابن عربی به گونه ای است که پایگاه معرفت را آن گونه که در نزد حکمای مشا متداول بوده است، به مرکز دیگری منتقل می کند؛ یعنی نزد حکما و فلاسفه.چکیده عربی:اعتبر الیونانیون والرومیون القدماء، ثلاثة أمور داعیة لهدوء الإنسان: «الحقیقة»، و «الخیر»، و«الجمال» ظهرت «العلوم» جرّاء بحث الإنسان عن الحقیقة، کما ظهرت «الأخلاق» بعد أن فتّش الإنسان الخیر، وأخیرا ظهر «الفنّ» أثناء البحث عن الجمال.تقودنا حقیقة الجمال نحو الإجابة عن أسئلة کثیرة. تحدث الفیلسوف الکبیر أفلاطون بوصفه مؤسس معظم المباحث الفلسفیة العمیقة، عن الفن واستطاع أن یفتح آفاقا جدیدة فی العلوم الفلسفیة، التی کانت تبحث عن حقائق الأمور حتی ذلک الوقت، کما استطاع هذا الفیلسوف أن یطرح المباحث المعرفیة، والجمالیة لأول مرة. ومن ناحیة أخری قام ابن عربی بنقد الفلسفة، وحاول الحط من درجة الإدراک الإنسانی، من العقل إلی المباحث الکلامیة، وذلک لأنه لایعیر اهتماما بالعقل الفلسفی، ومن هذا المنطلق یری أن العقل، والفلسفة، لیسا صالحین للحدیث عن الفن، وهذا الأخیر فی رأیه من الأمور الإلهیة وعلی مستوی إعجاز الأنبیاء.
زبان دین از دیدگاه ملاصدرا و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی دینی خواستار کشف رازهای زبان الاهی است که در قالب زبان بشری بیان شده است تا از این طریق، هم بتواند به سؤالات زیادی در مورد نحوهی نزول کلمات الاهی، چگونگی حفظ معانی کلمات در عالم علوی و عالم سفلی و ... پاسخ دهد و هم در مورد راهیابی به فحوای اصلی متون الاهی که همان نظر شارع مقدس است، به حقایقی دست یابد. در راستای فهم «زبان قرآن کریم»، شناخت نظریات ملاصدرا و قاضی سعید قمی از اهمیت بهسزایی برخوردار است؛ زیرا با تقابل این دو دیدگاه، گسترهی این مسایل نزد متفکران اسلامی، به خوبی آشکار میشود. مهمترین موضوع مورد بحث آنها، مسألهی «معناشناسی صفات الاهی» است. ملاصدرا با اختیار کردن زبان رمزی و حقیقی و رد هر گونه استعاره به تفسیر کلمات واجب الوجود پرداخت؛ در مقابل، قاضی سعید به زبان سلبی روی آورد. این نوشتار در صدد کشف علت اختلاف این دو متفکر در گزینش نوع زبان دینی است که دامنهی آن در «رابطهی لفظ و معنا» و «نحوهی دلالت اسم بر مسما» نیز کشیده شده است و پس از بیان دیدگاههای دو طرف در اثبات سخن خویش و رد نظر متقابل، به این مطلب دست مییابد که این اختلاف ریشه در مبانی انسانشناختی و جهانشناختی دارد و سرانجام در این نوشتار، دیدگاه قاضی سعید مورد نقد قرار میگیرد که از جمله پایبند نبودن قاضی سعید بر اصول مورد پذیرش خویش است