مطالب مرتبط با کلیدواژه

تجربه های عرفانی


۱.

روزبهان و عشق به زیبارویان: تحلیل ساخت گرایانه تجربه های عرفانی روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روزبهان بقلی کشف الاسرار تجربه های عرفانی جمال پرستی مکاشفات عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۳۹
روزبهان بقلی صوفی نامدار سده ششم هجری، در اثر منحصربه فرد خود، کشف الاسرار ، گزارش های متعددی از تجربه های عرفانی خود به دست داده است. در این گزارش ها وی غالباً خداوند را به گونه ای «انسان وار» و «زیبارو» مشاهده می کند. پرسش مهمی که در این رابطه مطرح می شود این است که چرا روزبهان خداوند را با این دو ویژگی مشاهده کرده است؟ این مقاله به شیوه ای توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش از منظری ساخت گرایانه پاسخ دهد. مطابق دیدگاه ساخت گرایان در فلسفه عرفان، تجربه های عرفانی یک عارف مستقل از پیش زمینه های ذهنی وی نیست و این پیش زمینه ها در صورت بندی مکاشفاتِ او نقشی کلیدی دارند. از این منظر، عشق روزبهان به زیبارویان و اهمیتی که زیباییِ انسانی در طریقت صوفیانه وی داشته، در صورت بندی مکاشفات او دخالت داشته اند و باعث شده اند که وی در مکاشفات خود خداوند را به گونه ای انسان وار و زیبارو مشاهده کند. در این مقاله برای کاوش در باره نسبتِ روزبهان با زیباییِ انسانی از آثار خودِ شیخ و گزارش های دیگران درباره زندگی وی استفاده شده است.
۲.

بررسی علل بیان ناپذیری تجربه های عرفانی در مثنوی های عطّار(الهی نامه، منطق الطّیر، مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه های عرفانی بیان ناپذیری عطار نیشابوری الهی نامه مصیبت نامه منطق الطیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۴۰۰
ناتوانی واژه در بیان تجربه های عرفانی را بیان ناپذیری می نامند. دارندگان تجربه عرفانی آگاهی عرفانیِ خود را فراتر از حد فهم و تقریر می دانند. آنها بر این باورند که در این تجربه استعلایی، نوعی آگاهی از حقیقت و ادراک امور به عارف دست می دهد که حریمی ماوراء عقل دارد و به قالبِ بیان در نمی آید. در نزد عارفان، همواره بیانِ حقایق و مفاهیم عرفانی با موانعی همراه است که زبان را از شرحِ این احوال ناتوان می سازد. موانعِ موضوع، متکلم، کلام و مستمع از بارزترین این موانع است که سبب بیان ناپذیری حقایق بلند عرفانی می شود. عطّار نیشابوری نیز مانند دیگر عرفا در آثار خود به صورت های مختلف بیان ناپذیری تجربه های عرفانی را تبیین کرده و عملاً ناتوانی زبان را در بیان حقایق عرفانی نشان داده است. مسئله پژوهش حاضر واکاوی علل بیان ناپذیری تجارب عرفانی برای تبیین این موضوع است که زبان در بیان ناگفته های عرفانی چه مشکلی دارد که عرفا را در بیان این مدرکات درونی ناتوان می سازد. همچنین بازتاب و بسامد این موضوع بنیادی عرفانی در آثار عطّار نیشابوری چگونه است؟ در این جستار به روش توصیفی- تحلیلی این موانع و بازتابِ آنها در سه منظومه الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطّیر عطّار نیشابوری مورد بررسی قرار گرفته است. هر یک از این موانع با بسامدهای متفاوت مورد توجه عطّار بوده و مانعِ موضوع و متکلّم بیش از موانع دیگر در بیان حقایق و رموز الهی در زبان عطّار مشهود است.
۳.

تئوری شعر عرفانی از منظر تجربه شعری مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولانا شعر عرفانی تئوری شعر تجربه های عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۲۷
شعر عرفانی آنجا که گویای تجارب عرفانی شعرا است، می تواند از دیدگا ه های متفاوت مورد توجه قرار گیرد. نویسنده در این پژوهش، با رویکردی هگلی و با تأکید بر ساحت معنوی، شعر عرفانی مولانا را به عنوان نمونه ای بارز بررسی کرده است. شاعران عارف ایرانی، با توجه به سائقه تمایزطلبی در ساحت بیانی همانند دیگر ابعاد حیات مادی و معنوی خود، زبانی متمایز برای آثار خویش انتخاب کرده اند. عمده تمایز زبانی اینان از زبان دیگر گروه های زبانی عبارت است از تقیّد زبان شعر آنان به متن ذهنی، شخصی شدگی، نمادین بودن آن زبان و گسیختگی روابط دال و مدلولی برای مضاف شدن وابسته های ماهیتی و عاطفی در فاصله آن دو. شعر عرفانی آنجا که مقصور بر بیان تجارب صرف عرفانی است، متأثّر از ناخودآگاه شاعر، عرضه کننده عمده ترین تمایلات و علایق سرکوب شده و محقق ناشده شاعر است. تخیّل در چنین سروده هایی برای ملموس کردن بُعد ناملموس و معنایی عالم ورای طبیعت از لوازم بایسته شعر عرفانی است. شعر عرفانی صرفاً عرصه تقابل دو سطح روحانی و جسمانی نیست؛ بلکه عنصر سوم یعنی میانجیِ آن دو، فعّال ترین و اثرگذارترین نقش را در آن عرصه دارد. «عشق» اغلب در نقش همان عنصر واسطه ظاهر می شود، اما در شعر شاعری همچون مولانا، خود مولانا نیز برای به دست آوردن چنین نقشی با «عشق» مساهمت می کند. زیبایی در چنین سروده هایی بیشتر در ساحت معنایی متمرکز است. زیبا هرآن چیزی است که مجلای معنای تامّ هستی باشد. لذت ناشی از خوانش اشعار عرفانی عمدتاً در گرو اصل «تذکار» است؛ بدین معنی که خوانش این اشعار سبب تداعی خاطرات ازلی و انبعاث شوق تجربه آن خاطرات است.