مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
قاعده بسیط الحقیقه و اثبات بساطت واجب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان دین از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است که زبان دینی را از دیدگاه ملاصدرا مورد بحث و بررسی قرار دهد. ملاصدرا اعتقاد دارد که زبان قرآن، زبان رمز و اشاره است. اما رمز و اشارهای که با ظاهر قرآن، منافات ندارد. آنچه از ظاهر عبارات قرآن کریم فهمیده میشود، تمام معانی حقایق قرآن نیست بلکه این ظاهر، نماد برای حقایقی است که آنها را جز به زبان نمادین نمیتوان بیان کرد.
علت نمادین بودن حکمات قرآن ببه سبب این ویژگی است که آنها از عالم جبروت و ملکوت به عالم ناسوت نازل شدهاند. این نزول وجودی قرآن، توأم با حفظ همه حقایق والا و عظیم آن، جز به طریق نمادین بودن زبان قرآن امکانپذیر نیست.
مولف در ادامه نمادین بودن زبان قرآن را از لحاظ وجود شناختی، معرفتشناختی و در آخر نظریه اشتراک معنوی در عین تشکیکی بودن زبان دینی را مورد بحث قرار میدهد.
ابن سینا و گستره علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظر ابن سینا، باری تعالی به همه اشیا، خواه جزیی باشند یا کلی، پیش از حدوث آنها علم دارد. این علم لازمه علم ذات به ذات بوده و از طریق علل و به سبب ارتسام صور موجودات در ذات، به آنها تعلق گرفته است. طرح نظریه ارتسام در علم الهی انتقادهای فراوان فلاسفه و متکلمان را به دنبال داشته است. این کوشش نشان می دهد ابن سینا خود از چنان ایرادهایی که بر یک قرائت اولیه از نظریه ارتسام وارد کرده اند، آگاه بوده است. او می کوشد ارتسام را چنان توضیح دهد که نتیجه آن تاثر ذات از غیر نباشد. در این نوشته، ضمن مرور بر دیدگاه های ابن سینا، نظر وی در عرصه مفهوم صحیح «ارتسام» بررسی می گردد.
واژه شناسی «جسمانیت» در نظریه جسمانیه الحدوث وروحانیه البقا بودن نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس، جزء نظریات بدیع صدرالمتالهین درباره ماهیت نفس است. این نظریه درصدد است اثبات کند که نفس در ابتدای پیدایش، موجودی جسمانی است، اما در طول زندگی، به واسطه حرکت جوهری، کمال می یابد و به موجودی روحانی تبدیل می شود. بسیاری از شارحان این نظریه به بررسی ابعاد گوناگون آن پرداخته اند. با وجود این، به نظر می رسد از تعیین دقیق معنای واژه «جسمانی» غفلت شده است، واژه ای که نقش محوری را در نظریه ملاصدرا ایفا می کند.
دو تعریف عمده در مورد حقیقت معنای جسمانی به دست داده شده است: یکی «موجودی از سنخ جسم و یا همان جسم» و دیگری «موجودی شدید التعلق به جسم». مقاله حاضر به دنبال آن است که نشان دهد: مراد ملاصدرا از «جسمانی» معنای نخست آن واژه می باشد، یعنی نفس، در ابتدای حدوث، جسم است. شواهد و قراین موجود در آثار او همین مدعا را تاییدو تثبیت می کنند.
رابطه نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب می آیند که بر اثر فشار بیرونی، در کنار هم قرار گرفته اند و هیچ تناسبی با هم ندارند؟ یا با صورت طبیعی در کنار هم جای گرفته اند؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه انگار است یا مانند فیزیکالیست ها، یگانه انگار و یا تشکیکی (نه هر دو و نه هیچ کدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آن گاه می توانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. اما اگر گزینه دوم درست باشد، نمی توان رابطه نفس و بدن را دقیقا به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملاصدرا پذیرای هر یک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هر یک از این احتمالات را به دقت بررسی و سرانجام چنین نتیجه گیری می کند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین می شود. بر اساس نظریه تشکیک، هستی دارای مراتب تشکیکی است، به گونه ای که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند.
نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد.
یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
بررسی چیستی مرگ از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
انسانی را بررسی کند تا به وجوه تشابه و تمایز آنها راه یابد. مرگ در اندیشه افلاطون اشتیاق و تمنای موت در افلاطون و ملاصدرا وجود دارد. این نوشتار میکوشد با تحلیل محتوای علم النفس معطوف به مرگ افلاطون و ملاصدرا، ویژگیهای مرگ با اسطوره پیوند خورده است. همچنین او به وجود پیشین نفس معتقد است که در وجود پیش از بدن مشاهده حقایق کرده است. در صدرالمتألهین نیز مفهومی به نام مرگ طبیعی برخاسته از حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس وجود دارد. در پایان بیان میشود افزون بر پیش فهمهای زمانهای، تفاوت مبانی نفس شناسی نیز سبب شده است که بهرغم شباهتها، افلاطون و ملاصدرا فهم متفاوتی از مرگ داشته باشند. افلاطون مرگ را بازگشتی به عالم حقایق میداند؛ چون مرگ جدایی از عالم شدنهاست و فیلسوف مشتاق آن است؛ حال آنکه در اندیشه ملاصدرا مرگ، مرحلهای از تکامل است که پیشتر با حرکت جوهری آغاز شده است و عالم ماده زمینه ساز معرفت حقیقی است.
اندیشه سیاسى ملاصدرا؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا به عنوان مبدع حکمت متعالیه، آرایى در باب سیاست و حکومت دارد؛ اما به آن حد نیست که مجموعهاى بدیع، جامع و مهم در باب سیاست و حکومت تلقى شود، بحث اوصاف و صفات نبى، طبع مدنى انسان، سعادت محورى و اصناف مردم و مدن تفاوت چندانى با فلسفه سیاسى فلاسفه مشاء ندارد. فلسفه سیاسى صدرا همانند دیگر فلاسفه کلاسیکْ اسلامى، اقتدارگرایانه ارزیابى مىشود. نه تنها وى از «حکمت سیاسى متعالیه» بحثى به میان نیاورده، بلکه بازسازى آن نیز مشکل یا کم فایده به نظر مىرسد. بین اندیشه سیاسى صدرا و ولایت سیاسى فقیهان نسبت مستقیمى نمىتوان برقرار ساخت.
علم الهى در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزه های تخصصی:
اهمیت الهیات به معنىالاخص، در فلسفه اسلامى به حدى است که مىتوان این بخش را غایت فلسفه در اسلام دانست. موضوع صفات خداوند و مطالب مربوط به آن به طور عام و بحث علم وجود واجب و مراتب آن به نحو خاص، از دشوارترین مباحث الهیات است. متکلمان با توجه به برخى محذورات برخى موارد مربوط به علم خدا را مورد تحقیق قرار نداده و برخى دیگر را نیز به اجمال بیان کردهاند.
این نوشتار، با رویکردى تحلیلى و نظرى و با هدف بررسى اثبات علم ذاتى واجب الوجود به ذات خویش و اشیا، علم فعلى حقتعالى به ممکنات از نظر حکمت صدرایى برآمده است. حضور مادیات نزد حضرت حق، به عنوان یکى از مراتب وجودى و یا حضور صور علمیه آنها، به جهت آنکه مادیات عین پراکندگى هستند و حضورى ندارند، به عنوان یکى از موضوعات چالش برانگیز فلسفه ملّاصدرا، در تحقیق حاضر بررسى مىشود. اشاره به مراتب علم خدا به مادیات، آراى گوناگون پیرامون علم حضرت حق و نقد مختصر آن، مباحث پایانى این نوشتار است.
وجود محمولى
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
چکیده
در این مقاله به بررسى پاسخهاى مختلف به این پرسش پرداختهایم که آیا مفهوم «وجود» در قضایاى هلیه بسیطه، مانند «خدا هست» ، محمول است . روشن شدن این مسئله مىتواند اعتبار یا عدم اعتبار براهین وجودشناختى و حتى جهانشناختى را روشن کند .
در بخش اول، مقاله آرا، ادله و نتایج مسئله از دیدگاه فیلسوفان غربى مطرح و بررسى شده است و بخش دوم، به بررسى آرا، ادله و نتایج مسئله به صورت مقایسهاى بین فیلسوفان غربى و مسلمان مىپردازد .
تعریف ملاصدرا از مابعدالطبیعه و لوازم معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
ملاصدرا دربارة تعریف مابعدالطبیعه و چگونگی شناخت موضوع آن سخنی دارد که از ویژگیهای ممتاز فلسفة اوست. او که در فلسفهاش، هم با موجود سر و کار دارد و هم با وجود و گذر از موجود به وجود در خود فلسفهاش واقع میشود، بههیچوجه شناخت وجود را صرفاً شهود عرفانی آن نمیداند. او نظریه و شیوه ای به ما میدهد که بینش شهودی واقعیت را با روش قیاسی در بر میگیرد.
سخن او در شناخت وجود از طریق تحلیلات عقلی در بادی نظر، ممکن است خیلی جسورانه و عجیب باشد، چرا که سخن ابنسینا و فارابی را دربارة عرضیّت وجود نمیپذیرد و ادّعا میکند که واقعیّتی که مدلول و مصداق قضیّة "انسان موجود" است، کاملاً با مدلول قضایای دیگر فرق دارد. از نظر او، موضوع واقعی، حقیقتِ وجود است که با مفهوم موجود از آن حکایت میکنیم و تمام ماهیّات، اعراضی بیش نیستند که این واقعیّت واحد را به صورت اشیای بیشمار مقیّد میکنند. شهود این واقعیّت هنگامی امکان پذیر است که در انسان آگاهی کاملاً متفاوتی بیدار شود که جهان را با چنین وضعی درک کند. او با قول به اتحاد عالم و معلوم موفّق به اثبات اصلی میشود که در بحث رابطة ذهن و عین و از بین رفتن جدایی و تمایز میان فاعل شناسا و متعلَّق شناسا نقش بسیار مؤثّری ایفا میکند. بحث درباره این حقیقت، مشخّص کردن ریشههای آن و بیان اینکه ملاصدرا در این باب رویکردی ویژه دارد، هدف اصلی سخن ماست.
جایگاه و کاربرد حدیث در تفسیر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از نشانه هاى اهتمام ملاصدرا به قرآن، تفاسیر او بر برخى سوره ها و آیات و نیز آثار دیگرى به نام هاى «اسرار آلایات» و «مفاتیح الغیب» است. همچنین استناد وى به آیات الهى در بسیارى از مباحث فلسفى و عرفانى اش مشهود است و از علائم توجه خاص او به حدیث نیز، شرح بر اصول کافى و استناد به روایات در بسیارى از موضوعات تفسیرى و فلسفى مى باشد. در این مقاله سعى نگارنده بر این است که بیان و بررسى روایاتى مبادرت ورزد که ملاصدرا را در تفسیر خود از آیات قرآن کریم و در مجموعه تفسیرى خویش بدان ها استناد نموده است. شایان ذکر این که آن مفسر گران قدر و حکیم فرزانه در قسمت هاى مختلف تفسیر خود، جمعاً به حدود هزار و دویست حدیث استناد، کرده است که براساس استخراجى که صورت گرفته، معلوم مى شود که دید وى در مراجعه به روایات وسیع بوده و در مراجعه به کتب حدیث تفاوتى میان منابع شیعه و سنى قائل نمى شده و در جاى مناسب خود، روایات مربوط به هر موضوع را مورد استفاده و استناد قرار مى داده است.
شیخیه از اعتراض تا تاسیس فرقه مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنا به باور جامعه شناسان دین پژوه، تمامی ادیان – اعم از وحیانی و غیر وحیانی- سیر تطور همسانی دارند؛ که از شکل خاصی در قالب گروه پراکنده ای از افراد و پاره ای آداب ساده عبادی شروع شده، سپس به سوی پیچیدگی و ساختارمندی خاصی سیر می کنند و همه چیز در آن ها به پایداری می رسد اما، با بروز شرایط نوین، پروتست ها (اعتراض) شکل می گیرد و چنانچه جنبه های تئوریک این اعتراض با موفقیت سامان پذیرد و تداوم داشته باشد، عاقبت به ظهور فرقه دینی منجر می گرددبا نظر به باور فوق، در این مقاله، فرقه شیخیه – که از انشعابات مذهب شیعه و پیرو شیخ احمد احسائی می باشند- مورد بررسی قرار می گیرد و مراحل سه گانه اعتراض، چالش های درون گروهی و تاسیس رسمی فرقه مذهبی، در آن دنبال می شود.
مقایسه وجود در اگزیستانسیالیسم و اصالت الوجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به حاق وجود در اگزیستانسیالیسم و گذر از سنتِ فلسفیِ معرفتشناسانه، جریان عمیق فلسفی تازهای را در غرب بهوجود آورد که تأثیر عمدهای در اندیشه فلسفی معاصر غربی گذاشت. در فلسفه اسلامی توجه به حقیقت وجود و گذر از تبیین ماهوی نیز جریان پرتوان جدیدی را در فلسفه اسلامی ایجاد نمود که بسیاری از مسایل عمده فلسفی را تحتتأثیر این نگرش عمیق قرار داد و به تدقیقهای بسیاری در مسایل فلسفی انجامید. در نگاه آغازین این دو تحول مشابه به نظر میرسند و شاید به نظر آید یک جریان در دو حوزه باشند که به نتایج همسویی بیانجامد؛ اما برای شناخت مشابهتها و مغایرتها تدقیقهای بسیاری لازم است. در این نوشتار درصددیم با واکاوی وجود در هر یک از این دو جریان، مقایسهای اجمالی بین آنها داشته، محورهای اصلی مقایسه وجود بین این دو نگرش فلسفی را نشان دهیم.
تاملی در ویژگی های روش شناختی مکتب فلسفی صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت متعالیه صدرالمتالهین همچنان مخالفانی دارد که آن را مکتبی التقاطی می دانند که آموزه های هستی شناختی را بدون تحفظ بر روش فلسفی، از حوزه های گوناگون معرفتی (فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان، کلام و متون اسلامی) برگرفته و در ساختاری نامنسجم گردآورده است.این مقاله می کوشد با تکیه بر اظهارات صدرالمتالهین، با روشی وصفی - تحلیلی، ویژگی های منحصر به فرد روش شناختی حکمت متعالیه را که وجه متمایز آن از دیگر مکاتب هستی شناسی است، ارایه و نشان دهد که حکمت متعالیه، در عین بهره مندی از دستاوردهای حوزه های مختلف هستی شناسی در تمدن اسلامی، یک مکتب کاملا فلسفی و پای بندی به روش فلسفی در اثبات و نفی گزاره های مورد نظر است.نقد روش شناختی عرفان نظری از دیدگاه حکمت متعالیه، تمایز روش شناختی حکمت متعالیه با حکمت اشراق، جایگاه شهود و آموزه های دینی در حکمت متعالیه، مقایسه روش نقلی با روش عقلی و شهودی در وصول به حقایق هستی شناختی، اصطلاح شناسی «عقل منور» و «برهان کشفی» در حکمت متعالیه و تبلور مطالعه میان رشته ای در حکمت متعالیه از جمله مباحث این مقاله هستند.
صدر الدین محمد دشتکی شیرازی زندگی، آثار و آراء فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سید سند صدر الدین محمد دشتکی از سادات خاندان دشتکی است که با بیست و چند واسطه به زید بن علی بن حسین (ع) می رسد. وی از ذهنی بسیار نقّاد بهره مند بود. دروس حدیث و شرعیات را نزد پدرش غیاث الدین منصور فرا گرفت. سلسلة مسموعات او در علم کلام به امام محمد غزالی، امام فخر رازی و علامه حلی می رسد و در منطق و فلسفه به خواجه نصیر، بهمنیار و ابن سینا. دوران حیات او مصادف با فرمانروایی حسن بیگ و یعقوب میرزا بود (خواند میر، 3/605) از لحاظ مالی فرد متمکن بوده و در سال 883 ق دو هزار ذرع از املاک دشتک را خرید تا مدرسه بزرگ منصوریه را در آن بنا نهد. شیوه علمی او بیشتر شرح و تعلیقه نویسی توأم با نوآوری و ارائه نظرهای بکر است. تشابه نام وی با صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا) گاه سبب شده که بعضی از کتابهای او، از جمله اثبات الواجب به ملاصدرا منسوب شود.
برهان مفید یقین در فلسفة اولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزد فلاسفه ای چون ابن سینا و ملاصدرا، شریفترین و محکم ترین برهان ها و برترین آنها در اعطاء یقین، برهان لمّی است، اما محمد حسین طباطبایی نه تنها بر این اعتقاد نیست، بلکه از اساس برهان لمّی را خارج از ساخت فلسفة اولی می داند، چه موضوع فلسفة اولی عام ترین اشیاء است و عام ترین اشیاء نیست تا علتی برای آن باشد. به هر روی ایشان تنها برهان مفید یقین در فلسفه اولی را برهان انیِی می داند که در آن از برخی لوازم عام به لازم عام دیگر پی برده می شود
تعریف و تشخیص انسان از نگاه ملاصدرا و کارل یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاسپرس و صدرا گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند ولی هر دو بر ضرورت شناخت انسان تاکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس اشاره دارند که به علت فعالیت و مدرک بودن و نیز حرکت و آزادی غیر قابل تعریف و شناسایی حدی است این حقیقت دارای تعیین ها و تحصل ها و مراتب بی شمار است اساساً انسان دارای ماهیتی از پیش تعیین شده نیست و هر فردی خود نوع منحصر به فرد است در نظام فکری صدرا نفس و بدن با هم ارتباطی عمیق دارند و بدن مرتبه نازله نفس و نفس حقیقت تکامل یافته بدن است نزد یاسپرس نیز وجود انسان که عبارتند از دازاین آگاهی کلی ذهن و نفس با هم در ارتباط و تعاملند.
متشابهات قرآن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان مسلمان در فرق مختلف با گرایشهای گوناگون فکری درباره متشابهات قران سخن گفته و در این موضوع دچار اختلافات بسیار شده اند ملاصدرای شیرازی با رویکردی روش شناسانه این دانشمندان را از حیث آرایی که درباره متشابهات قران اخذ کرده اند به چهار دسته تقسیم می کند 1- اهل ظواهر 2- اهل تاویل 3- دسته ای که ترکیبی از اهل ظاهر و اهل تاویلند 4- اهل جمع میان ظاهر و باطن او ضمن بررسی و نقد آرای سه دسته نخست دیدگاه دسته چهارم را مورد بررسی قرار می دهد و تنها به تایید روش آنها می پردازد در این نوشته کوشش شده است با استفاده از آثار گوناگون ملاصدرا دیدگاه او در این موضوع مورد تحقیق و بررسی و نقدی مختصر قرار گیرد.