مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قوه خیال
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی است که علاوه بر دارا بودن ویژگی های جسمانی از ویژگی های روحانی که برخاسته از نفس مجرد اوست نیز برخوردار است. یکی از پیامدهای مرتبه تجردی انسان ظهور پدیده های فراطبیعی است. چگونه ممکن است که انسان از وقایع آینده باخبر می گردد و کارهایی انجام می دهد که ابزار و زمینه پیدایش آن فراتر از ماده و قوانین آن جای دارد. اگرچه فیلسوفان مسلمان ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا و برخی از پیروان آن ها در تحلیل چنین پدیده هایی دیدگاه های یکسان و همانندی ارایه نموده اند و جملگی صدور این آثار را تنها از نفس مجرد امکان پذیر دانسته اند، اما برخی چون ملاصدرا با مبانی ویژه خود از جمله «تجرد قوه خیال» شاخص مناسبی برای پیدایش این پدیده ها مشخص نموده اند.
مثال و خیال در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از برجسته ترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزنده او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جمله این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کردهاند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است. در این پژوهش سعی شده است مفهوم عالم مثال و حس مرتبط با آن یعنی قوه خیال و رابطه بین آن دو در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از نظر مولوی، عالم مثال و نیروی خیال، مفاهیمی هستیشناسانه و معرفتشناسانه هستند که تأمل در آنها چگونگی رابطه انسان با جهان و عالم ماورای ماده و نحوه دریافت های عرفانی و شهودی عارفان و حتی شاعران عارف را تبیین می کند.
بررسی تجسم اعمال از دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی قیامت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
در طول تاریخ، تجسم اعمال مخالفان و موافقانی سرسخت داشته است. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه - از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری نفس، فاعلیت نفس، تجرد خیال و خلق صور بدون مشارکت ماده – تجسم پذیری کردارها را تبیین نموده است. در مقابل، مرحوم مجلسی به شدت و با تعصب تمام نه تنها قائلان به تجسم اعمال را تکفیر نموده بلکه با ارائه ادله، آن را مستلزم محال می داند.
در این مقاله، به ارزیابی این دو نظر، نقاط مشترک و موارد قوت و ضعف آنها پرداخته می شود. نگارنده نظریه ملاصدرا را پذیرفتنی می یابد و درستی آن را با برهان اثبات می نماید.
رمزگشایی از نمادها در داستان های سهروردی بر پایه مبانی فلسفی حکمت اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، در ابتدا، مروری کوتاه بر مبانی هستی شناختی حکمت اشراق دارد و، سپس، به بیان جایگاه عالم مُثل و عالَم مثال منفصل در این دستگاه فلسفی می پردازد. نویسنده با ذکر نوآوری های شیخ اشراق در اثبات عالم مُثل– که پیش از او در مکتب مشّاء ردّ شده بود – و کشف و اثبات عالم مثال – که پیش از او در تاریخ فلسفه اسلامی مطرح نبود – مبانی نمادپردازی ادبی و هنری را بر پایه این دو عالم بیان کرده است.
نویسنده، در نهایت، با بررسی تفصیلی داستان های تمثیلی حکیم سهروردی، تجلّی مبانی و باورهای حِکمی وی را در این داستان ها نشان می دهد که در قالب نمادها و رمزهای مثالی به تصویر کشیده شده اند. در این بخش از مقاله، چگونگی استفاده شیخ اشراق از ظرفیت های دستگاه فلسفی خویش برای بیان نمادین مضامین حِکمی تبیین شده است.
تبیین جایگاه و کارکرد قوه خیال در صدور رفتار و افعال عاقلانه از انسان با تأکید بر مبانی نفس شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا صدور فعل آگاهانه-عاقلانه انسان را با بهره گیری عقل عملی از قوه خیال و همراهی آن دو تبیین می کند. صدرالمتألهین نیز اگرچه این تفسیر را رد نمی کند، با تعریف جدیدش از قوه خیال، آن را کل نفس حیوانی درنظر می گیرد و خیال را در همه شئون و رفتار عاقلانه و غیرعاقلانه انسان مؤثر می داند. تأثیر و کارکرد قوه خیال را در صدور فعل عاقلانه نزد صدرالمتألهین، در دو ایستار می توان تبیین کرد. نخست آنکه فعل آگاهانه- عاقلانه متقوم تفکر برای ایجاد علت غاییِ صدور فعل در ذهن فاعل است. صدرالمتألهین با اعتقاد به تأثیرپذیری تعقل از تخیل، تفکر عاقلانه را همواره آغشته به قوه خیال و متأثر از آن می داند و حصول تعقل صرف و تفکر فلسفی را در مبادی علمی صدور فعل و رفتار نفی می کند. کارکرد و تأثیرگذاریِ دیگر قوه خیال در مبادی علمی صدور فعل و رفتار، تبدیل غایت ها و شوق های کلی به جزئی، مصداق یابی و برنامه ریزی برای حرکت از حال کنونی و وصول به حال مطلوب و رفتار جدید است.
نظام فاعلی،مهمترین شاخصه معاد جسمانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ملاصدرا با استناد به چند اصل مهم از جمله تجرد قوه خیال و نیز قدرت نفس بر ایجاد خارجیِ صُوَر خیالی، مُدعای خود مبنی بر جسمانی بودن معاد و نیز آفرینش بدن اُخروی توسط نفس را تبیین کرده است و نحوه تحقق و کیفیتِ این بدن اُخروی را بیان می کند. بررسی و شناخت مختصات نظام حاکم بر دنیا و آخرت، ما را به این نکته رهنمون می کند که در دنیا، علیت علاوه بر علت فاعلی، به علل قابلی و مادی نیز نیازمند است. در حالی که در آخرت،علیت فقط متوقف است بر علت فاعلی. نفس نیز، از همین حیث، با اتکا بر نظام فاعلی حاکم بر آخرت،در آنجا دست به خلق هر آنچه اراده کند (از جمله بدن اُخروی خود) می زند. در عالم طبیعت، نفس این قدرت را دارد که با کاستن واردات بیرونی، به خلق صُور دست زند و اگر این نفس بتواند به مراحل تزکیه کامل برسد، می تواند همین صُور را در عالم خارج نیز ایجاد کند. همانند فعل انبیا و اولیای الهی از قبیل معجزات و کرامات. حال در آخرت، افرادی که به بهشت راه می یابند این توانایی را دارند که باتوجه به نظام فاعلیِ حاکم بر آنجا،آنچه را که پیامبران در دنیا به عنوان معجزه انجام می دادند،آنها را در بهشت به اِذن الهی انجام دهند. همچنین نفس به این علت که مجرد است و هر مجردی نسبت به مادون علیت دارد، می تواند مراحل مادون را از نظر علّی بر عهده گیرد و به آفرینش صُوَر دست بزند. این خلق صُور در عالم آخرت،بی نیاز از علل مادی و قابلی و تنها متکی بر علت فاعلی است. به همین دلیل از نظام حاکم بر آخرت، به نظام فاعلی و اراده تعبیر می شود.
بنیاد مش ترک دین و ه نر بر حقیقت گرایی
تلاش انسان برای یافتن حقیقت، از دیرباز چنان گرایشی قوی نمود داشته است. انسان در این راستا با بهره گیری از استعداد و توانمندی های خاص خود به خلق آثاری مبادرت نموده که به زعم برخی اندیشمندان حکایتی ناقص از محسوسات بشری است و چون در فراخنای تقلید و گرته برداری وارد گشته، از واقعیت اصیل که بازتاب حقیقت می باشد، دورمانده است. هرچند چشم انداز معطوف به تقلید در قالب هنر، میل حقیقت گرایی انسان را بی پاسخ می گذارد، اما گریز از شیء پنداری آثار تراویده از ژرفای وجود انسان و آن ها را برآیند وجود موجودی ذی شعور پنداشتن و درنتیجه گشودن راهی از حقیقت به هنر، رویکردی بدیع در این عرصه بشمار می رود که طی آن هنر بستری برای امکان تحقق حقیقت شناخته می شود. گشودن افق های ناشناخته و تحقق مقوله حقیقت نهفته در وجود بشر، در توان او نیست. هنری که این عجز و ناتوانی را آشکار سازد، حیرت و شگفتی از تنهائی در پیمایش مسیر حقیقت یابی را بر خواهد انگیخت. هرچند که بشریت با گسستن تعلقات دروغین، این واقعیت را در ژرفای وجود خویش کشف می کند، اما در عرصات طرح علم به عنوان مقوله ای توانمندساز، این مهم به فراموشی سپرده می شود و التذاذ از آفرینش های هنری به جای مظهریت حقیقت می نشیند. دین به عنوان پاسخی به نیاز ذاتی حقیقت گرایی انسان، به جای توجه و عنایت به مفاهیم، معانی و حقایق را وجهه همت خود قرار می دهد و بدین گونه با هنر به مفهوم مواجهه با حقیقت امور و بازیابی آن در وجود، بستری مشترک می یابد. این رویکرد متعالی معطوف به وارستگی و آزادگی در هدایت قوه خیال به مبادی عالیه که به نفی خودیت و انائیت می انجامد، مبنای نگرش اسلامی به هنر را تشکیل می دهد.
کارکردشناسی خیال در فرآیند «غایت اندیشی» و «غایت گزینی» در مبادی صدور فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
91-111
حوزه های تخصصی:
«اندیشیدن به غایت»، «سنجش بین غایات احتمالی» و «گزینش نهایی غایت و هدف مطلوب»، اولین مرحله -مرحله شناخت- از مراحل صدور فعل نزد فیلسوفان مسلمان در تحلیل فلسفه عمل است. تحلیل های ناظر به شناخت غایت و هدف گزینی در این مرحله، از سنخ مباحث شناخت شناسی بوده و از این رو متاثّر از قوای ادراکی انسان و به خصوص قوّه خیال و تاثیر آن بر مبادی علمی صدور فعل است. مسأله اصلی این جستار، شناخت جایگاه، کارکرد و چگونگی تاثیرگزاری خیال در شناخت و انتخاب غایات (اهداف) است. ره یافت به دست آمده بیان گر تاثیرگزاری مؤثر و گسترده قوّه خیال بر«شناخت انسان از خود» و «انتخاب اهداف بر پایه آن» است. انگیزه و اراده به سوی رفتار یا عملی خاص نیز، مبتنی بر احساس نیاز و کمال جویی فاعل است که خود، در پرتو تصویرسازی های خیال از فاعل و اشیای پیرامونی وی شکل می گیرد. به شکلی که اهداف و انگیزه های رفتاری، متعلّق به تصویرهای تخیّلی انسان است و نه حقایق خارجی.
جایگاه هستی شناختی و نفس شناختی خیال در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آن ها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر مراتب هستی با مراتب وجود انسان و پذیرش عالم مثال سهروردی، به عنوان عالمی واسطه که قرابت وجودی با هردو عالم ماده و عقل دارد، تفسیری نو از قوه خیال و صور خیالی ارائه می کند. ملاصدرا بر اساس این دیدگاه نو امور متعددی را که همگی مرتبط با نفس انسان هستند تفسیر می کند. مهم ترین این امور معاد جسمانی و ثواب و عقاب اخروی است.
بررسی دیدگاه ملاصدرا و سهروردی در باب عالم مثال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باب تفسیر هستی و تحلیل مراتب عالم ، عالم مثال به عنوان مرتبه ای از مراتب سه گانه هستی در مکتب اشراقی و صدرایی مورد پذیرش قرار گرفته است . شیخ اشراق به جهت محال بودن انطباع صور خیالی کبیر در صغیر طرح عالم مثال منفصل را وجهه همت خویش قرار داده و معتقد است قوه خیال انسان ، مادی بوده و در ادراک صرفاً نقش اعدادی دارد، به نحوی که نور اسفهبدی به نحو اشراقی صور خیالی را در همان عالم مثل معلقه می بیند . ملاصدرا نیز اگر چه اصل وجود عالم مثال و برخی ویژگی ها آن نظیر تجرد از ماده و تقید به تعلقات مادی را می پذیرد ، اما با مبانی خاص خویش ، افق جدیدی از این عالم ارایه کرده و ابداعاتی پدید آورده است . وی با اثبات تجرد تمام قوای ادراکی انسان از جمله قوه خیال ، آن را به مبادی عالی هستی مرتبط ساخته و با اعتقاد به خلاقیت نفس ، افاضات مثال منفصل را موجب آمادگی نفس برای خلق صور خیالی می داند و از این روی به رهیافت های معرفتی و الهامی ویژه ای دست یافته است .
نقادی انتقادهای شیخ احمد احسائی به قوه خیال و مبانی آن در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۲
177 - 196
حوزه های تخصصی:
قوه خیال و ادراکات آن از مهم ترین مسائل حکمت متعالیه می باشد که ملاصدرا بحث های زیادی را به آنها اختصاص داده است. برخی از نظریات او در این زمینه مانند فاعل بودن نفس در ادراکات حسی و خیالی و تجرد قوه خیال، بی سابقه بوده و اولین بار توسط صدرالمتألهین ارائه گشته است. شیخ احمد احسائی اشکالات و انتقادهای بسیاری را به دلایل و مبانی ملاصدرا در این زمینه وارد می داند و آنها را به چالش می کشد. این انتقادها درباره تجرد قوه خیال، فاعلیت آن نسبت به صورت های خیالی، ناسازگاری درونی دیدگاه ملاصدرا در این زمینه و شدت یافتن ادراکات خیالی به هنگام مرگ و در آخرت است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که این گونه انتقادها ناشی از عدم توجه کافی به مبانی صدرایی در این زمینه از جمله وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و اتحاد عالم و معلوم بوده و احسائی در انتقادهای خود گرفتار مغالطه شده است.
راه های مهار و تربیت قوّه خیال بر مبنای حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوه خیال در نزد حکمای مسلمان جایگاهی ویژه دارد و در تمام عرصه های زندگی بشری - به ویژه در کسب کمالات انسانی - نقشی جدّی ایفا می کند؛ در عین حال، اصلاح و نگه داشت حدّ این قوّه، نیازمند مراقبت های فراوانی است. حکمای مسلمان با شناختی دقیق از این قوّه و طبیعتش، بر مبنای همان مباحث حِکمی، روش هایی را برای حفظ و تربیت این قوه - در راستای تکامل انسانی - بیان کرده و برشمرده اند؛ هرچند باب مستقلی را به این بحث اختصاص نداده اند. این مقاله کوشیده تا این راه ها را که در منابع گوناگون تنها به اشاره آمده اند، جمع و تبیین کند. مشغول داشتن قوّه خیال به حواس ظاهری، قرار دادن این قوّه در تحت فرمان قوّه عاقله، برنامه هایی چون مراقبت، تمرکز و توحّد و کسب فضائل اخلاقی ای چون صداقت، نیز اعتدال بخشیدن به مزاج و عمل به برخی اَذکار همچون تلاوت فراوان آیات سُخره، از جمله راه های پیشنهادی حکما برای مهار و تربیت قوه خیال است که در این مقاله بدان ها پرداخته شده است.
نقش نبی در دریافت وحی با تکیه بر دیدگاه فارابی، ابن سینا و ملاصدرا به همراه نقد دیدگاه برخی روشنفکران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله وحی و نقش نبی در آن، از مسائل بسیار مهم در میان اندیشمندان اسلامی است و در این میان، فارابی نخستین کسی است که به گونه ای روشمند، به تحلیل بحث وحی و نبوت پرداخته است. او تبیینی معرفت شناسانه از وحی دارد و معتقد است که عقل مستفاد نبی پس از تعالی و اتصال با عقل فعّال، معرفت وحیانی را دریافت کرده و به مدد قوه تخیل به حقایق و امور معقول، صورت می بخشد. ابن سینا نیز ضمن وارد کردن قوه حدس در فرآیند وحی و تبیین مراتب عقول، بر این باور است که نبی حقایق عقلی را دریافت کرده و به این حقایق، از طریق قوه متخیّله ، صورت می دهد. ملاصدرا نیز معتقد است که عقل فعّال، عقلِ بالقوه را به فعلیت می رساند. او تمایز میان وحی و غیر وحی را در اموری مانند نحوه دریافت معقولات، کمّیت آنها و کیفیت وصول به مبدأ معقولات می داند و برای بیان این تمایز، از عنصر قوه حدس و عقلِ قدسی بهره می جوید. از دید این سه فیلسوف، نبی «قابل» وحی است که پس از اتصال به عالم غیب و یا اتحاد با آن، معارف را ابتدا از طریق عقول و در نهایت، بی واسطه دریافت می کند.
تحلیل اعتبارات اخلاقی در بستر اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق تفسیری مشهور از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، اخلاق دست کم در مقام اثبات- امری برساخته یا به تعبیری دیگر، طرحی از قوای فعّاله آدمی برای دست یابی به اهداف حیاتی تلقی می شود. اکنون پرسش این جاست که اگر با دستگاه اندیشه عرفانی به این موضوع بنگریم، اعتبارات اخلاقی چه نقشی را در منظومه فکری علامه بر عهده خواهند داشت؟ نگارنده این پرسش را به متن آثار ایشان عرضه کرده و با بهره گرفتن از اصطلاح شناسی رایج در اخلاق و عرفان، به پاسخ های زیر دست یافته است: الف) علامه در نگرش عرفانی- اخلاقی خود، در گام نخست واقع گرای طبیعت گرا و در ادامه گام نهایی واقع گرای فراطبیعت گراست. ب) در نگرش او احکام اخلاقی به مدد عقل ذی مراتب انسان قابل تصدیق هستند. ج) این اندیشه به فضیلت گرایی اخلاقی- عرفانی منتهی می شود. د) مطابق این نگاه، مرز عمل اخلاقی و غیراخلاقی، توهّم استغنای فاعل از حضرت حق است.
خیال و ابژکتیویته در نقد اول کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
79 - 98
حوزه های تخصصی:
این مقال، نخست به پیشینه بحث خیال می پردازد و بدین طریق تأثیرگذاران بر کانت را روشن می نماید. پس از آن توضیحی در باب ابژکتیویته داده می شود و سپس به بحث از خیال در نقد عقل محض پرداخته می شود. قوه خیال در نظام شناختی کانت دارای جایگاهی منحصر به فرد است. این نقش به مراتب، فعالانه تر از جایگاه خیال در نظام های فلسفی پیش از کانت است. خیال از سویی در بحث مهم و پیچیده استنتاج استعلائی مقولات فاهمه، فعال است و از سوی دیگر در بحث شاکله سازی این مقولات. این ها هر دو در فرآیند «ابژکتیو»شدن شناخت حائز اهمیتند. به علاوه صور پیشین مکان و زمان، مولود فعالیت این قوه اند. همه این امور نشانگر برجستگی خیال در معرفت شناسی این فیلسوف هستند؛ امری که در اخلاف بلافصل وی به وضوح اثر آن آشکار شد. البته این برجستگی، در عین اهمیت آن می تواند آفتی برای معرفت شناسی دانسته شود چرا که ابژکتیویته را مبتنی بر سوژه می نماید.
بررسی و تحلیل شیوه های تفکر در فلسفه ویکو و نقدهای وی بر دکارت از این منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
73 - 88
حوزه های تخصصی:
از نظر ویکو روش تفکر دکارتی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مفاهیم و غایت آن نیز رسیدن به یقین است که این یقین نیز تنها در پرتو وضوح و تمایز حاصل می شود. از آنجا که از نظر دکارت در مطالعه تاریخ و فرهنگ نمی توان به چنین وضوح و تمایزی دست یافت، این دسته از علوم در روش وی جایگاهی ندارند. ویکو بر این باور است که عقل دکارتی عقلی است که دچار گسست از تاریخ، جامعه و گذشته خود شده است. وی اشکال عمده روش تفکر دکارتی را نادیده گرفتن نقش و جایگاه قوه خیال در فرآیند بسط تاریخی عقل می داند. ویکو با نظر به روش اندیشه قدما نوعی از تفکر و تعقل را با عنوان حکمت شاعرانه معرفی می کند. در این روش عقل با کمک قوه خیال به جای تجزیه، تحلیل و نقد مسائل به یافتن و ایجاد ارتباط بین مسائل مختلف مبادرت ورزیده و از این طریق، راه های جدیدی را می گشاید. تفکر شاعرانه انسان را جدای از طبیعت، تاریخ و جامعه در نظر نگرفته، بلکه در جستجوی وحدت و یگانگی است.
بررسی دیدگاه محقق دوانی در مسأله کلام واجب و انتقادات دشتکی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلام الهی از پرچالش ترین مباحث کلامی در حوزه ذات و صفات واجب به شمار می رود. آنچه در این مسئله زمینه آرای متعارض را مهیا می سازد تبیین حقیقت کلام الهی است. گرچه دیباچه اختلافات حکما و متکلمان مربوط به اثبات حدوث و قدم کلام الهی است، تفسیر حقیقت کلام واجب و کیفیت تعلق آن اوج تشدید اختلافات و تشکیک آراء محسوب می گردد. علامه دوانی، بر خلاف بسیاری از حکمای متقدم، کلام الهی را مصدر تألیف کلمات و مغایر با علم الهی می داند. دیدگاه دوانی در بحث کلام واجب مورد انتقادات جدی فیلسوف همعصر او، غیاث الدین دشتکی، قرار گرفته است. اشکالات دشتکی بر دیدگاه دوانی منحصر در موردی خاص نیست، بلکه می توان گفت اکثر لوازم و پیامدهای دیدگاه او را در مسئله کلام الهی مانند مبدئیت و قوه، ترسیم تکلم در خیال، عدم صدور عمومیت کلام از عمومیت علم و... مخدوش و مهدوم می داند. این مقاله ابتدا به تبیین دیدگاه دوانی در مواجهه با دیدگاه اشاعره و معتزله می پردازد و سپس، ضمن بیان دیدگاه خاص دوانی، انتقادات دشتکی بر آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد.
نقش تطهیر خیال در وصول به مقام توحید الهی از منظر علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
49 - 72
حوزه های تخصصی:
در حکمت متعالیه، قوه خیال از مهم ترین مراتب وجودی انسان به شمار می آید که با حرکت جوهری از قوه حس ارتقا می یابد و قبل از قوه ادراک عقلی قرار می گیرد. در صورتی که آدمی از این قوه تحت کنترل عقل استفاده کند و بدین وسیله، خویش را از توقف در مرتبه ادنی و تکثّر در صور و معانی ماهوی نجات دهد، می تواند از طریق این قوه به تعالی و وصول به مقام توحید الهی برسد. از این قوه به دلیل داشتن برخی از ویژگی های قوه حس و قوه عقل، با عنوان «قوه برزخی» نیز یاد کرده اند. تلاش بر آن است تا با تحلیل آرای علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی، نقش تطهیر خیال را برای وصول به مقام توحید الهی تبیین شود. ایشان بر مبنای یگانگی نفس و قوا و اتحاد علم و عالم و معلوم، معتقدند اگر عقل نظری و عملی متحد شوند، می توان به وسیله قوه خیال به مقام توحید الهی دست یافت؛ زیرا با متمرکز کردن قوه خیال در سیر آفاقی و انفسی، و نیز مراقبه و کنترل آن به وسیله جمع همّت ها تحت قوه عاقله، وصول به مقام حقانی میسور خواهد شد.
پیشینه دیدگاه صدرایی در عرفان ابن عربی پیرامون نقش عالم خیال در معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
139 - 152
حوزه های تخصصی:
سخنان ملاصدرا و ابن عربی یا برخاسته از بهر ه مشترک ایشان از آیات و روایات به عنوان منبع مشترک است یا بر مبنای اعتقاد ملاصدرا به اصالت وجود است که مساوق با وحدت وجود ابن عربی است. ملاصدرا این عقیده را با نظریه تشکیک و حرکت جوهری و ابن عربی با نظریه تجدد امثال و تجلی وجود ظلی و فرامنطقی بودن برخی ادراکات حضوری در بحث عالم خیال مطرح می کند؛ درنتیجه، هر دو در وجود عالم خیال، ویژگی ها و اقسام و مراتب آن، اثر و اهمیت آن در دو قوس نزول و صعود و نقش آن در معرفت شناسی یا وجودشناسی و فرجام شناسی هم رأی اند. همچنین به تبیین تجرد خیال، انتقال خلایق از این قوه به عالم دیگر، تبیین مراحل مرگ، نفخ صور و قبر پرداخته است؛ نیز استکمال نفس برای نفوسِ به فعلیت نرسیده، به صورت فردی در مقام خیال و برای نفوسِ به فعلیت رسیده، به صورت بقاء در مقام عقلانی است که با قیومیت واحد تعالی توضیح داده است. ایشان به اهمیت نقش خیال در دو قوس نزول و صعود و خزانه محسوسات قائل اند و می گویند خیال در قوس نزول با تجسد روح اعظم الهی و ارواح، موجب ظهور عالم معانی در عالم جسمانی و تجلی و ظهور حق تعالی در کاینات و درنتیجه، خزانه محسوسات می شود و از همین جاست که دنیای محسوس قائم به ذات نیست و جلوه ها و آیاتِ حقیقتی متعالی است که به گونه ای نمادین به آن حقایق اشاره می کند و اما در قوس صعود، خیال با ظهور حق در منامات و مکاشفات و استمداد از وحی الهی در عالم، زمینه صعود اجساد از عالم سایه ها به عالم نور محض را با مرگ اختیاری یا احتضاری و مرگ طبیعی یا ناگهانی فراهم می کند.
ریشه شناسی تأملات هنرشناختی فارابی با رجوع به آراء افلاطون، ارسطو و فلوطین
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
37 - 66
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند با روش تحلیلی - مقایسه ای به تشریح نظریه هنری فارابی، در پیوند با اسلاف فلسفی او - مشخصاً افلاطون و ارسطو و فلوطین - بپردازد. به عنوان نتیجه می توان گفت فارابی مباحث فلسفی - هنرشناختی خود را در مسیری مطرح کرده که پیش تر از سوی افلاطون و ارسطو پیموده شده و به مدد فلوطین در قامتی تازه تر آراسته گردیده است. اما توان اندیشه ورزی فارابی و تجزیه و تحلیلی که به خصوص از فرآیند فعّالیت قوّه متخیّله در ضبط و ابداعِ تصاویر ارائه داده و نیز نشانه هایی که از کلمات قرآنی در آثار خود نمایان ساخته، شخصیت فکری مستقل او را به مخاطب کلامش یادآوری می کند. او در ترسیم منشأ نبوغ انسانی و ارزش صناعت هنری و تفسیر پدیده ای به نام زیبایی، ما را به خالق این جهان ارجاع می دهد و فلسفه اش را با دیانت می آمیزد. همچنان که هنر و زیبایی را در مسیر سعادت اخروی انسان می خواهد و البته در مقام یک فیلسوف، به پرسش هایی از قبیل منشأ اثر هنری توجه داشته و پاسخ هایی موشکافانه و درخور تأمّل را ارائه می دهد. پاسخی که البته از پی توجّه به میراث توحیدی - قرآنی، عاری از نوآوری هم نبوده و توانسته است با در نظر گرفتن عقل فعّال - یا همان فرشته وحی و الهام - به عنوان واسطه فیض، نوع کامل تری از محاکات را تقریر نماید. در بحث از غایت هنر نیز رأی فارابی با نگاه توحیدی قرآن همراه شده و از اسلاف فکری خود تمایز یافته است.