فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
3 - 29
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم هزاره هفتم پیش ازمیلاد در جوامع نوسنگی فارس تغییرات معیشتی صورت گرفته که نمود آن را می توان براساس بقایای جانوری و گیاهی محوطه های نوسنگی هرمنگان، رحمت آباد و موشکی بازشناخت. طی کاوش محوطه هرمنگان تعداد زیادی دست ساخته سنگی به دست آمد که تغییر الگوی معیشتی در این بازه زمانی به طور محسوسی بر صنایع سنگی تأثیر گذاشته است. بررسی صنایع سنگی به شناخت شاخصه های دست ساخته های سنگی این محوطه منجر شده و با شناخت این ویژگی ها می توان از دست ساخته های سنگی نیز جهت تاریخ گذاری نسبی سایر محوطه های نوسنگی فارس بهره جست. در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به گونه شناسی و تحلیل دست ساخته های سنگی محوطه هرمنگان پرداخته شود و سپس در بافت منطقه ای و فرامنطقه ای سنجیده شود. نتایج نشان می دهد که دست ساخته های سنگی هرمنگان کاملاً تیغه گرا بوده و با فن فشاری تولید شده اند، ریزابزارهای هندسی در بین مجموعه به طور چشمگیری وجود دارند که وجود این دست ساخته ها، تمایز دست ساخته های این دوره را با دوره های پیش و پس از خود نشان می دهد. نتایج تحلیل مواد فرهنگی هرمنگان نشان می دهد که اقتصاد معیشتی کاملاً متکی بر شکار بوده است که شباهت زیادی با الگوی معیشتی ساکنان تل موشکی در دشت مرودشت دارد.
باستان شناسی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل ورزقان، آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
31 - 58
حوزههای تخصصی:
سنگ نبشته سقین دل واقع در بخش مرکزی شهر ورزقان، استان آذربایجان شرقی بر بدنه یک تخته سنگ مربوط به سال های حدود 750-733 پ م به خط میخی اورارتویی نقر شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیب دیدگی شده است. هدف از انجام پژوهش پیش رو، انجام مطالعات آزمایشگاهی برای ساختارشناسی این سنگ است و در همین راستا مهم ترین سؤالات پژوهش چنین است که باستان شناسی و زمین شناسی سنگ نبشته اورارتویی سقین دل چیست؟ خواص فیزیکی، شیمیایی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل چیست؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستان شناسی، بررسی های میدانی و مطالعات آزمایشگاهی، بررسی مقطع نازک و پتروگرافی سنگ، پراش پرتوایکس (XRD) و فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام شده است. در همین راستا، برای سنجش خواص فیزیکی و میزان مقاومت سنگ در برابر عوامل مختلف: آزمون های چگالی و تخلخل سنجی، نرخ جذب و محتوای آب نمونه صورت گرفته است. نتایج مطالعات ساختارشناسی نشان دهنده آن است که سنگ بستر از جنس تراکی-آندزیتی بوده و گزارش زمین شناسی نیز وجود توده های تراکی-آندزیتی در دامنه کوه زاغی محل قرارگیری آن را تأیید می کند، به علاوه، نتایج حاصل از آزمون های فیزیکی و شیمیایی بیان می دارد که سنگ های به کاررفته در ساخت سنگ نبشته دارای مقاومت نسبتاً خوبی بوده اما به علت قرارگیری در برابر عوامل فرایندهای محیطی مانند اقلیم سرد و کوهستانی، بادهای دائمی دچار آسیب های متعددی گشته که عمدتاً ناشی از هوازدگی فیزیکی و شیمیایی است.
نقش پناهندگان در مناقشه های مرزی میان ایران و روم و پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
59 - 80
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در کنار روم دو قدرت مطرح دنیای باستان بودند که بیشترین مناسبات دوستانه و یا خصمانه را با یکدیگر داشتند. در این بین گاه شاهد مهاجرت و حضور دائمی و یا موقتی برخی افراد در سرزمین های مزبور بودیم که البته همواره این آمدوشد، قانونی و از روی میل و اختیار نبود؛ بلکه افرادی بنابر مسائل گوناگون به دنبال مکانی امن برای حفظ جان و یا مال خود و یا یافتن موقعیت ازدست رفته به سرزمین های بیگانه پناهنده می شدند و قدرت ها نیز بنا به دلایل گوناگون و با توجه به مزایایی که این پناهندگان برای آن ها داشتند، آنها را پذیرا می گشتند. در این پژوهش سعی بر آن است که با مطالعه و بررسی و استفاده از منابع دست اول موجود و همچنین بهره بری از پژوهش های متأخر و با روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی با توصیف جایگاه و موقعیت پناهجویان به شرح تأثیراتی که این پناهندگان در روابط خارجی دولت های مزبور و به ویژه پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و برخوردهای نظامی ساسانیان به منظور سلطه بر مناطق مورد مناقشه داشتند، بپردازیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیش از هرچیز آنچه در پذیرش پناهندگان و نگرش مطلوب بدان ها از سوی دولت ساسانی و رومی مورد نظر بوده؛ نقشی است که این پناهجویان به عنوان اقلیت های دینی ساکن در مناطقِ مورد مناقشه، شخصیت های برجسته نظامی و حتی افراد منتسب به خانواده سلطنتی و حکمرانان در سهولت تسلط بر مناطق مرزی و پیروزی در نبردها داشتند. به نحوی که به سبب جایگاهی که این افراد در بین هم میهنان خویش و یا نیروی نظامی کشور خود داشتند و البته به دلیل بهره مندی از مهارت ها و آگاهی نظامی، در مواقعی می توانستند سبب جلب نیروهای دشمن شده و دولت های میزبان و به ویژه ساسانیان از شهرت و آگاهی آنها در برخوردهای نظامی و نفوذ در مناطق مورد نظر بهره جویند.
شیوه های نبرد دسته جات نظامی افغان در دوره فترت حکومت صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
با تشکیل حکومت صفویه، مناطق ایلی غلزایی و ابدالی نشین تحت سیطره قرار گرفتند که موجب آشنایی دستجات الحاقی آنان با ساختار نظامی و شیوه های نبرد قزلباشان شد. با وجود این، دسته جات افغان بر شیوه های خاصی از نبرد تأکید ویژه ای داشتند. ازاین رو، در پژوهش کنونی با توجه به جهت گیری منابع تاریخی، به این سؤال پاسخ داده می شود که دسته جات نظامی افغان در دوره فترت حکومت صفویه از چه شیوه های نبردی استفاده می کردند؟ به منظور پاسخ گویی، پژوهش کنونی با استفاده از روش تحقیق تاریخی مبتنی بر شیوه جمع آوری داده های کتابخانه ای از منابع دست اول تاریخی پس از توصیف و طبقه بندی شگردهای نبرد دسته جات افغان و قزلباش به تحلیل و تفسیر این ویژگی ها و تأثیرات آن بر تحولات نظامی دوره موردنظر می پردازد. با توجه به فقدان پژوهش منسجمی پیرامون شیوه های نبرد در دوره فترت افغان، یافته های پژوهش نشان می دهد که دسته جات افغان بر شگردهای خاصی از نبرد از قبیل شبیخون چندجانبه، هجوم و یا عقب نشینی یک باره و دسته جمعی تأکید ویژه ای داشتند که هرچند در کوتاه مدت موجبات پیروزی آنان را فراهم آورد ولی در بلندمدت، کاربست شیوه های مشابه توسط قزلباشان به شکست دسته جات غلزایی و ابدالی انجامید.
چند نکته درباره ابراهیم پور داود
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
31 - 72
حوزههای تخصصی:
ابراهیم پورداود زاده رشت در گیلان و یک گیلک بود، لیکن به مانند جمعی دیگر از روشنفکران و نویسندگان اقوام مختلف ایرانی قرن اخیر، تحت تأثیر عواملی چند به زبان و فرهنگ خودی پشت کرده، به ستایشگری از زبانهای فارسی، پهلوی، دوران ایران باستان و دیانت زرتشتی پرداخت و بیش از پنجاه سال از عمر خود را صرف پژوهش و تألیف در موضوعات مورد اشاره ساخت و آثاری در موضوعات: جمعآوری بخشهای مختلف اوستا، تفسیر اوستا، واژه شناسی زبان اوستایی، تاریخ پارسیان هند، جشنها و سنن پارسیان و ایران باستان، مباحث لغوی زبانهای فارسی و پهلوی و دیگر مطالب مرتبط با دین اوستا و عهد باستان ایران پدید آورد. محققان حوزه زبان، ادبیات و تاریخ ایران در اواخر قاجار و عصر پهلوی نامهای بزرگی داشتهاند و درست یا غلط؛ به عمد یا بر سهو، در هالهای از تقدس و شکوه و بزرگی قرار گرفتهاند، تا کمتر کسی جرأت یا اجازه چون و چرا در باره احوال، افکار و کیفیّت آثار ایشان را به خود داده، به نقد شخص و آثار ایشان بپردازد. واقع مطلب آن است، که اکثریّت قاطعی از این نامهای بزرگ جز طبلهای تو خالی و جز دروغگویانی بزرگ، کس و چیز دیگری نبودهاند. آنها دانش و پژوهش در ایران را به انحراف کشانده و دروغها و جعلیّات را در جایگاه حقایق نشاندهاند. ابراهیم پروداود نیز یکی از این نامهای سرشناس و تغذیه کننده جریان باستانگرایی میباشد، که به ناحق در جایگاه مرجعیّت علمی در حوزه ایران باستان، دیانت زرتشتی و ایرانشناسی قرار گرفته است. بررسی و مرور همه موضوعات مورد علاقه، یا همه ویژگیهای آثار، افکار و روشهای پژوهشی ابراهیم پورداود مستلزم تلاشی پردامنه است، تا شناخت قابل اتکایی در باره این عنصر مرموز حاصل گردد. این گفتار بر آن است برخی مختصات اندیشه و موضوعات مورد علاقه پورداود را بر پایه آثار وی، در معرض دید خوانندگان گذارد و نکاتی در باره مضامین اشعار، اندیشه های جاری در اشعار، نوع نگرش وی در باره مسائل زبانی و تاریخی ایران، فرضیه زبان آذری و نیز نگرش او در باره پارسیان هند عرضه کند.
Review of Late Achaemenid Texts from Šāṭer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
105 - 108
حوزههای تخصصی:
The book Late Achaemenid Texts from Šāṭer, The Archive of Šamaš-zēru-ibni, Part 1, written by Basima Abed and Johannes Hackl, is one of the new books about Achaemenid texts. It includes transliterations, autographed copies, and photographs of texts confiscated from illicit excavators by the Iraqi Antiquities Authority, along with a brief introduction and indices; these texts form part of a larger collection housed in the Iraq Museum.
Excavations at Tepe Rabat, and Its Ancient Name(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
3 - 18
حوزههای تخصصی:
Rabat Tepe, an ancient site in northwestern Iran near the Little Zab River, reveals insights into two distinct periods from the Iron Age. The primary focus of excavations has been on the layers dating back to the first millennium BC. Notable discoveries at Rabat include a striking pebble mosaic pavement, fortified walls, and various decorative bricks. The site’s size, architectural remains, and uncovered artifacts point to its significant role during the first millennium BC. Through multiple excavation seasons, researchers have gleaned valuable information about the site’s layout and historical eras. Evidence suggests that a thick wall once enclosed the entire area, around 3 meters in width. Artifacts found at Rabat share similarities with those from Qalaichi, a well-known Mannaean site. While initially attributed to Mannaean culture, this association is now under debate. Excavations between 2006 and 2008 unearthed inscribed bricks inscribed with Neo-Assyrian cuneiform script. These findings sparked discussions and identified Rabat with ancient cities like Paddir/Šurdira and Hubushkia, although these identifications face significant challenges. Rabat was an independent religious-royal city-state.
رییس طبقه روحانیت زرتشتی و جایگاه او در نظام سیاسی دوران ساسانی
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
29 - 46
حوزههای تخصصی:
روحانیان زرتشتی یکی از مهم ترین نهادها و طبقات دوران ساسانی بودند که تقریباً برای خود حق مداخله در تمامی شئون زندگانی مردم را از پایین ترین سطوح تا عالی ترین سطوح این جامعه قائل بودند. باوجوداین به درستی شناخته نشده اند و مجهولات بسیاری درباره آنها وجود دارد. درمقاله پیش رو که اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش آن توصیفی-تحلیلی است، در دو بخش در جهت روشن ساختن گوشه هایی از وضعیت این طبقه مهم به پژوهش پرداخته شده است. در بخش نخست این باور به چالش کشیده شده است که رییس طبقه موبدان زرتشتی حق عزل شاهان را دارا بوده و در مسئله تعیین شاه تأیید نهایی با او بود و در بخش دوم با نگاهی به چگونگی ارتباط میان روحانیان زرتشتی و مبلغان روبه افزایش مسیحی نشان داده شده که عملاً دین زرتشتی که دین رسمی شاهنشاهی هم بود بازیچه دست سیاست و سیاستمداران دوران ساسانی بوده است و روحانیان و به ویژه رییس و بزرگ آنها گاه برخلاف مصالح مذهبی برای حفظ منافع طبقه ممتاز جامعه، که خود هم جزوی از آن بود، از دغدغه های مذهبی و دینی صرف نظر می کرد.
روایت اسنادی علی دشتی در لبنان و مصر طی حکومت محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
27 - 52
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی و برقراری تعاملات دیپلماتیک با کشورهای خارجی، از مهمترین مؤلفههای سیاست خارجی هر کشور است. طی سده گذشته، وزارت امور خارجه ایران سفرای بسیاری را به کشورهای مختلف با سابقه روابط دوستانه اعزام کرده است. این سفرا نیز با توجه به میزان کفایت و قدرت مدیریتی خود، مصدر تعاملات و فعالیت های مفید دوطرفه با کشورهایی شدند که محل خدمتشان بود. نتیجه عملی این اقدامات هم به تحکیم روابط و بسط تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور منجر میشد؛ همچنین باعث کسب وجاهت سفرا به عنوان شخصیت واقعی که دارای برجستگی فرهنگی یا علمی بودند، در کشورهای محل مأموریت می گردید.
علی دشتی از سوی وزارت امور خارجه با سمت سفیر کبیر ایران در مصر و لبنان، دوره مأموریت مهمی را پشت سر گذاشت که پژوهش حاضر بر آن است با بررسی عملکرد وی، به این سؤال پاسخ دهد که سفارت علی دشتی در بیروت و قاهره، بر روابط ایران با دو کشور لبنان و مصر چه تأثیری گذاشت و اینکه در میان کشورهای محل مأموریت خود چه وجهه ای داشت؟
روش پژوهش این مقاله براساس تحلیل تاریخی و با رویکرد توصیفی است که با تکیه بر اسناد آرشیوی موجود، اعم از آرشیو ملی ایران و مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه تهیه و تدوین شده است. نتیجه مترتب بر این پژوهش نیز حکایت از این دارد که علی دشتی به عنوان نماینده سیاسی کشور ایران و داشتن جایگاه فرهنگی، شناخت عمیق از زبان، ادبیات و فرهنگ کشورهای عربی و تجربیات دیپلماتیک، با ایجاد روابط دوستانه و حسنه با سران دو کشور لبنان و مصر، توانست مناسبات این کشورها با ایران را در سطح مطلوب، ذیل روابط دوستانه ارتقا دهد.
هویت ملی و میهن نظامی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
280 - 336
حوزههای تخصصی:
دۆنیا کلاسیک أدبیاتېنېن پارلاق اۏلدوزلارېندان اۏلان نیظامی ، آذربایجان ېن گنجه شهرینده دوغولوب، یاشایېب یاراتدېغېنا، إله جه ده او شهردن إشیڲه چېخمادېغېنې اؤز أثرلرینده وورقولآدېغینا باخمایاراق، بعضی اؤلکه لر بو بؤیوک دۆشۆنه ری – دۆنیا أدبیاتېندا توتدوغو یئر و بوراخدېغی ایزلره گؤره – اؤز میللی-معنوی ثروت لری کیمی دۆنیایا تانېتدېرماغا چالېشېرلار. اۏنا گؤره هر أدبی بیر أثر أصلینده یاراندېغې جۏغرافییاداکې اینسان لارېن دۆنیا گؤرۆشۆ، دۆشۆنجه سی و دۆنیایا اۏلان باخېشېنې أدبی بیچیمده بۆتۆن دۆنیایا چاتدېرماغا چالېشان بیر معنوی دڲر دیر. نیظامی نین ده یارادېجې لېغې بو باخېمدان اؤز ایچینده داشېدېغې یئرلی دڲرلر تملینده آراشدېرېلېب تنقید اۏلمالې دیر. اۏندان باشقا، هر بیر دۆشۆنر، یازار، شاعیر، إله جه ده هۆنرمن طبیعی اۏلاراق، اؤز کیم لیڲینی اۏلوشدوران دیل-دۆشۆنج، یئرلی دڲرلر، میف لری سئویب اۏنلاری قۏروماغا چالېشان بیر اینسان دېر. ألبته بئله بیر اینسان اؤزلۆڲۆنۆ اۏلوشدورموش بو دڲرلره اۏلان یاناشماسې (موناسیبتی) ایله اؤز میللی کیم لیڲینی ده اۏخوجویا، إله جه ده دۆنیایا چاتدېرماغې اؤز دۏغال حاققې بیلن بیر اینسان دېر. بو آراشدېرمادا نیظامی نین اؤز یارادېجې لېغېن دان آلېنمېش یاناشمالارا دایاناراق نیظامی نین گرچک میللی کیم لیڲی ایله دۏغما وطنی آراشدېرېلاجاق. مقاله نین آراشدېرما مئتۏدو نیظامی نین اؤز قله می ایله یازدېغې دری (چاغداش فارسې نېن کؤک دیل لریندن بیری) دیلینده یازېلمېش متنده اۏلان أصلی متنین قورولوشچولوق و سئمیۏتیک أدبی نظریه لری أساسېندا یازیلمیش بیر اینجه له مه دیر. متنین آراشدېرماسې نېن دقیق و گۆوه نلی اۏلماسې اۆچون اۏریژینال متنین أل یازمالارېنې دا تاپېب آراشدېرماغا چالېشدېق. بو آراشدېرمادا قایناق اۏلاراق تقدیم اۏلونان أل یازما نۆسخه سی خمسه نین ألده ائدیلمیش أن کامیل متنی دیر.
گرمابه قلعه محمدخان دشتی خورموج بوشهر
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
107 - 123
حوزههای تخصصی:
محمد خانِ حاجی خانِ جمال خان دشت حاکم دشتی در بوشهر بود. او در سال ۱۲۴۶ قمری در شُنبه زاده شد. این خان دشتی به ساخت عمارت حکومتی، قنات، قلعه و بنای کاخ حکمرانی خود در خورموج پرداخت. دژی که او ساخت چهار حصار و چهار قلعه داشت. در کنار دژ، گرمابه ای نیز ساخت که این گرمابه در سال های دهه 1360 خورشیدی ویران و با خاک یکسان شده بود. نویسندگان در این مقاله به گرمابه خورموج خواهند پرداخت که از پس کاوش های باستان شناسی از دل خاک بیرون آمد.
The New Interpretation of the Scene of “Šābuhr Killing Deer” on the Sasanian Silver Plate from the British Museum(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
35 - 58
حوزههای تخصصی:
The silver plate from the British Museum (inv. 124091) usually attributed as depicting “Šābuhr killing deer”does not have a direct parallel in Sasanian iconography. The attempts were made to explain the image in perspective of relation to Mithraism, however no detailed analysis was done. The plate represents features typical for the Sasanian silver but, at the same time it is modelled upon Mithraic tauroctony. This makes the scene a possibly important argument in discussion regarding the very existence of Iranian Mithraism. The fact that the scene is not a direct copy of the Roman tauroctony arguments for association with Iranian imagery. The scene had to be understood in Iranian terms, despite referring to Roman depictions. This supports the view of Iranian, pre-Zoroastrian Mithraic cult.
Stone and Water: A Case Study of Integrated Hydraulic Structures within the Late Antique Monumental Architecture of the Bozpar Valley in Southern Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
59 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper presents the results of a geoarchaeological study of the ancient hydraulic structures in the Bozpar Valley and an analysis of their relationship with the standing monuments, especially the two palatial structures known as Kushk-e Ardashir and Zendan-i Soleyman. It presents a raison d’être for each identified structure regarding its hydraulic function and physical integration within the monumental landscape. Then, it suggests an interpretative pattern in their spatial relation to the mentioned monumental structures. The study area is a small and remote valley in the Zagros highlands in southern Iran. It borders the modern provinces of Fars and Bushehr and is historically associated with the Greater Fars region. The monumental structures in this area belong to the Sasanian architectural tradition. Here, their integrated hydraulic structures are investigated interdisciplinary via remote sensing. The analysis indicates different functions for the two monuments: a representative and official kushk and a [seasonal] leisure palace. Based on the nature and function of the integrated hydraulic structures, the former monument seems to relate to food production activities and the latter to currently unidentified activities other than daily life. The results of this study provide further evidence of integrated hydraulic structures in Late Antique Iran and shall trigger comparative studies from neighbouring regions in the future.
اهمیت دشتستان در پسکرانه خلیج فارس در دوره ساسانی؛ با اشاره ای به تل شهید برازجان بوشهر، ایران
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
25 - 51
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس به عنوان یک مرکز مهم اقتصادی مورد توجه شاهان ساسانی بوده است، ازاین رو مراکز ویژه ای برای انجام امور سیاسی و مذهبی در این منطقه ایجاد کردند. در این میان به نظر می رسد یکی از مهم ترین مراکز پایداری ساسانیان، در بدو ورود عرب ها با مقاومت دلیرانه، روز ماندگاری را شکل دادند. این منطقه از دوره ایلامی به پیشرفت های تمدنی بزرگی دست یافت و شاهان هخامنشی در تموکن باستانی بناهای بسیاری ایجاد کردند. تموکنه با اهمیتی که داشت همچنان ساسانیان در پایان دوران تاریخی، با توجه به تجارت دریایی گسترده با دنیای پیرامون خود رونق فراوانی یافت و شهرها و آبادی های فراوانی همچون ریشهر به مراکز بزرگ جمعیتی بدل شدند. با توجه به اهمیت منطقه در دوره ساسانی، بر سر راه بیشاپور به ریشهر، آتشکده های فراوانی تا پسکرانه های خلیج فارس ایجاد شد که بقایای آتشدان سنگی در جنوب برازجان و در میان نخلستان های روستای بنداروز یافت شده است. با این وصف پرسشی که مطرح است اینکه آتشدان بنداروز چه اطلاعاتی به دانسته های ما درباره آتشدان ساسانی می افزاید؟ این پژوهش تاریخی و توصیفی-تحلیلی از نوع تحقیقات بنیادی بوده که روش گردآوری داده ها میدانی-کتابخانه ای است. با توجه به مقایسه های آتشدان بنداروز با نمونه های مشابه مشخص شد که آتشدان های ساسانی در حاشیه خلیج فارس بزرگ تر از دیگر نواحی بوده و هیچ کدام از آنها ساده نیستند.
بازتاب عناصر ساسانی در هنر بودایی آسیای میانه: مطالعه ای موردی جعبه یادبود سریرا از کوچا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۳۴-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
نقوش جعبه ای موسوم به سریرا که از معبدی بودایی در محوطه سوباشی1 در شهر کوچا2 در غرب چین به دست آمده، شواهدی از ترکیب هنر ساسانی، بودایی و بومی را نشان می دهد. در همین راستا در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به پرسش پیشِ رو پاسخ داده شود: 1- نقوش به کار رفته در جعبه سریرا بازتاب دهنده کدام یک از باورهای مذهبی ایرانی-ساسانی است؟ 2- تأثیرگذاری هنری ایران دوره ساسانی بر کشورهای شرق فلات ایران، براساس نقوش جعبه سریرا بیشتر شامل چه نقوش و مضامینی است؟ بر اساس فرضیات مطرح شده، نقوش به کاررفته در جعبه سریرا بازتاب دهنده برخی مفاهیم مذهبی و نمادین دوره ساسانی هستند که نمونه های آن ها در قلمرو ساسانی، آسیای میانه و چین، به ویژه در امتداد مسیر جاده ابریشم مشاهده می شود. از مهم ترین نقوش مذهبی به کار رفته می توان به عناصری در ارتباط با جلوه های بصری فرهّ ی ایزدی اشاره کرد. هنر و باورهای مذهبی ساسانیان از طریق مبادلات تجاری، اهدای هدایای سلطنتی، مهاجرت سغدی ها و دیگر اقوام ایرانی تبار به چین راه یافت و آثار هنری آن مناطق را تحت تأثیر خود قرار داد. منطقه کوچا به دلیل قرارگیری در مسیر جاده ابریشم، یکی از شهرهای پرتردد و کاروان رو به شمار می آمد و شاهد ورود مسافران، و به تبع آن، حضور هنرمندان، خنیاگران و دیگر اقشار جامعه آن روزگار از ایران و دیگر کشورها بود. کوچا به تدریج به شهری تبدیل شد که موسیقی و نواختن سازهای ایرانی نظیر چنگ و بربط در آن جایگاهی والا یافت؛ در نتیجه، کوچا را می توان یکی از بهترین مکان ها برای مطالعه تأثیر هنر ساسانی بر هنر چین در نظر گرفت. با وجود اهمیت موضوع، تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص عناصر ساسانی-ایرانی موجود در نقوش این جعبه صورت نگرفته است. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده، با رویکردی تحلیلی-تطبیقی انجام گرفته و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از منابع در دسترس صورت پذیرفته است.
ریشه های بت پرستی شرک آمیز کوشانی-ایرانی بر پایه سکه ها و دیگر اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۱۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر بت پرستی شرک آمیز دین کوشانی-ایرانی، بر پایه سکه ها، آثار باستانی و دیگر اسناد تأکید دارد؛ باوجود این، مطالعات سکه شناسی اساس این جستار خواهد بود. این مطالعه می تواند دربردارنده نتایج پیشِ رو است؛ ریشه های بت پرستی دین ایرانی-دایوئه ژی (Dayuezhi: کوشان در منابع چینی؛ م.) را می توان نتیجه ترکیبی از ارتدوکس (بدعت) زرتشتی و عناصر دین بومی ایرانی به دوره دایوئه ژی ارزیابی کرد؛ هم چنین فرهنگ کوشانیان به شدت تحت تأثیر هنر دینی یونان و سپسین تر از هنر پیکرتراشی بودایی قرار گرفت. درواقع، پرستش چندخدایی برگرفته از باور (زرتشتی) ایرانی به دوران پادشاهی «کانیشکا» و «هویشکا» کاملاً تثبیت و شکوفا شد. از شمار ایزدان ایرانی می توان به ایزد «نه نه» (Na Na) «مهر» (Mirro)، «ماه» (Mao)، «بهرام» (Orlagno)، «آذر» (Athsho)، «اشی» (Ardoxsho)، »وهومن» (Manaobago)... اشاره کرد. سکه های کوشانی-ساسانی داده هایی درمورد پیدایی ارتدوکس زرتشتی در زمان ساسانیان که منطقه را گشودند، به دست می دهند. روایی بت پرستی شرک آمیز در آئین ایرانی به تدریج و به پایان دوره کوشانی و کوشانی-ساسانی رو به کاهش گذاشت. این کم رنگی، آن گونه که از سکه ها پیداست، تا به دوره «کیداری-کوشانی» ادامه یافت.
روایی و گسترش فرهنگ ایرانی ساسانی در دوره دودمانی تانگ (با تأکید بر میراث ایران ساسانی در گورگاه های شیان لینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پیوندهای ایران و چین با دوره ساسانی به شکوه رسید؛ آنجا که دوره ساسانی را باید دومین شاهنشاهی بزرگ در پیوند با چین ارزیابی کرد. با تازش تازیان، پیوندهای فرهنگی در زیر سایه روابط امپراتوران تانگ و شاهزادگان (چین نشین) ساسانی گسترش یافت. در این موضوع باید به روابط گائوزنگ لیچی و (همسرش) شهبانو وو زوتیان با پیروز (فرزند یزدگرد)، فرزندش نرسی، پس از سکونت شاهزاده در چانگ آن (پایتخت تانگ) اشاره کرد؛ بنابر منابع، پیکره پیروز در شمار شصت و یکمین پیکره نصب شده در آرامگاه گائوزنگ و همسرش وو زتیان در شیان لینگ بوده است. سه گورگاه دیگر نیز در شیان لینگ، درهم آمیختگی با فرهنگ ساسانی دارند. این پژوهش به بررسی روایی فرهنگ ایران ساسانی در دربار شاهان تانگ و چگونگی بومی شدگی این میراث ساسانی خواهد پرداخت؛ منابع مورد مطالعه این جستار به آثار به دست آماده از گورگاه های زیرزمینی شیان لینگ محدود می شود.
چرایی نبود جایگاهمندی ژاپن در متون کلاسیک فارسی در سنجش با موقعیت درخشان چین و سیلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای تاریخی ایران و شرق دور، به ویژه با چین به روزگار کهن سال برمی گردد. سوای پیوندهای تاریخی و بازرگانی شناخته شده، فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، بهانه تغییر معنادار موقعیت سه سرزمین چین، سیلا و ژاپن در متون فارسی، به ویژه منابع پساساسانی شده است. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و پناهندگی «پیروز»، فرزند «یزدگرد سوم»، به همراه همراهان و هزاران هنرمند به دربار تانگ، فصلی متفاوت در پیوندهای ایران و شرق دور گشوده شد. امپراتوران تانگ در چین، پیروز را به عنوان شاه قانونی پارس پذیرفتند و بسی حمایت کردند؛ این حمایت تا فروپاشی دودمان تانگ ادامه یافت؛ با فروپاشی شاهنشاهی تانگ، موقعیت بازماندگان ساسانیان از دست رفت و بسیاری از آنان قتل عام شدند؛ در چنین شرایط وخیمی، آنان دست یاری به سوی دو سرزمین هم مرز، یعنی سیلا و ژاپن دراز کردند؛ متون فارسی بسیار گسترده و معنادار بر روی سیلا تمرکز کرده اند؛ نامیدن بسیلا به جای سیلا در متون فارسی نیز بسی معنادار است؛ ژاپن، در سنجش با دو نام کرانمند چین و سیلا، هیچ رنگ و بویی در متون فارسی ندارد؛ گویی ایرانیان نمک شناس با کرانمندسازی جایگاه دو سرزمین چین و سیلا، قدرشناسی خود را بدین گونه نشان داده اند؛ آنجا که این دو سرزمین استوارانه با باورهای دینی زرتشتی، ازجمله «پیدایی نجات بخشان فرجامین جهان» در هم آمیخته اند.
چگونگی نگاره پردازی پیشکش آورندگان شاهی در غارهای کوچا (مطالعه موردی: چگونگی ایستادن پیشکش دهندگان بر روی پنجه پا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارهای موجود در غارهای نامی به «غارهای کوچا» در «شین جیانگ» کشور چین واقع است؛ این نگاره ها به عنوان صحنه «حامیان پادشاهی» خوانده می شود و تاریخ آنان به سده های 6-7م. مربوط است. این نگاره بازتابی از شیوه خاص در پردازش ظاهری و سبک متفاوت ایستادن یعنی «ایستادن بر روی پنجه های پا» را نشان می دهد؛ نگاره ای با شماری از افراد که در کنار هم دیگر، اما بر روی پنجه های پای دیگری ایستاده اند. این پژوهش به چگونگی پیوند این حالت ایستادن و پیوند آن با هنر ایران و آسیای میانه می پردازد. هنر ایرانی و آسیای میانه به شکل مختلف با برپایی هویت شاه گرایانه، آئین های دینی و مفاهیم زیبایی شناختی مردم کوچا درهم تنیده است.
A comparative study of the weapons of the first half of the first millennium BC in western Iran (case study of Jobji, Arjan, Kalmakareh, Ziviyeh, Kol Tarikeh and Hasanlou IVb)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
55 - 79
حوزههای تخصصی:
The first millennium BC is very important from the point of view of archeology and the study of the cultural developments of the Iranian plateau. In the time range of the first half of the second millennium BC to the first half of the first millennium BC, the simultaneity and closeness in time and place of the New Ilam, Samatore and Manna governments and the geographical area of the western belt of the Iranian plateau has caused that these governments undoubtedly Different artistic, social and political influences have left each other and the works discovered by these regimes have not been devoid of these influences and impressions. In this research, which is a type of descriptive-analytical study and in order to collect its data, reference-field methods were used, to study and compare the metal weapons of these governments and the influence of each of them on the other and that in each The rule of what kind of metals are used and also what aspects and applications of the exposed metals in each of them have been discussed. In this study, the weapons examined in the northwestern areas under the Manna government had differences in terms of shape and form from other areas in the west of Iran at that time. Its kind of metalworking art has had more effects on the type of metalworking of Samatore governments directly and Manna government indirectly.