مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فردیت
حوزه های تخصصی:
در جامعه امروز ایران، تحولاتی چون افزایش سطح سواد و اشتغال زنان، و گسترش فضاهای سایبرنتیکی و اطلاعاتی، زنان را در گذار از وضعیت سنتی و مکانیکی گذشته به دوران مدرن و اندام وار نوین با دوگانه گی و ابهام روبه رو ساخته است. از سویی، ساختار سنتی جامعه، زنان را به ایفای نقش های تنها سنتی وا می دارد، و از دیگر سو، زنان در بسترهای نوین پدید آمده، شخصیتی متمایز فردیت یافته می یابند که می توانند بی وابسته گی منفعلانه به دیگران عمل کنند. از آن جا که در جامعه ما، خانواده هنوز حیاتی ترین نهاد اجتماعی شمرده می شود و وضعیت بی هنجار کنونی تهدیدی جدی برای کیان آن است، در این نوشتار تلاش شده است تا با بررسی انتقادی تعریف های گوناگون صاحب نظران از خود مختاری و آوردن تعریفی ویژه از خود مختاری زنان (در برابر خودرایی، خودمداری، و از این دست)، پاسخی مناسب برای عبور جامعه از شرایط ایجاد شده یافته شود. در راستای چنین هدفی، ره یافت های گوناگون نظری به کار آمد تا عوامل تاثیر گذار بر افزایش و کاهش خود مختاری زنان مشخص شود. سپس، متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش، با بهره گیری از روش پیمایش و به کارگیری پرسش نامه سنجیده شد. نتایج تحلیل رگرسیون به روش گام به گام (stepwise) نشان داد که از میان همه عوامل بررسی شده، به ترتیب پنج متغیر خود پنداره، خلوت شخصی، شبکه روابط اجتماعی - فرهنگی، سرمایه اقتصادی (درآمد)، و منزلت شغلی شوهر، 61.4 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین می کند. هم چنین، آزمون مدل تحلیلی پژوهش به روش تحلیل مسیر نشان داد که متغیرهای میانی تاثیری مستقیم بر خود مختاری دارد، و متغیرهای ساختاری به صورت غیر مستقیم و با اثر گذاری بر این متغیرهای میانی بر خود مختاری زن تاثیر می گذارد.
میرزاده عشقی و مساله تجدد
حوزه های تخصصی:
"در عصر متلاطم و پر هیجان مشروطه میرزاده عشقی از شاعران پرشور بود و این بخت و اقبال را داشت تا به نوبه خود درباره تجدد بیندیشد. با این حال در منظومه جهان بینی عشقی به گونه ای خاص می توان به تماشای تمام جوانب پدیده تجدد نشست. آنچه پیش و بیش از همه چیز در ساختار اندیشه و رویکرد عشقی به چشم می خورد رویکرد متناقض و ناهمسان او به ابعاد تجدد است. تفکر عشقی در گرداب سیاه و سفید بینی مطلق، دائما دست و پا می زند، بنابراین، چنین تفکر تمامت خواه هم انباشته از پارادوکس خواهد بود. در جهان بینی عشقی عرصه برای خرد و منطق بسیار تنگ است؛ عرصه ای که بیشتر نمایانگر تصویر تخریب، انقلابی گری و خونریزی است. عشقی آن قدر عصبی و آتشین مزاج است که با دیدن یک مصداق به افراط می گراید و تمام انسان ها را اعم از خوب و بد با یک چوب می راند؛ به طور کلی رویکرد عشقی به انسان ایرانی انباشته از تناقض و تضاد است. در این مقاله مفهوم تجدد در شعر عشقی بررسی می شود.
"
فردگرائی جدید و تلفن همراه، تکنولوژی فردگرائی و هویت
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
موبایل نه صرفا بعنوان یک تکنولوژی جدید مخابراتی، بلکه به عنوان یک صنعت همه رسانه ای فرد مورد توجه مطالعات فرهنگی قرار می گیرد. فردگرائی پدیده ای است که محصول تحولات مربوط به حوزه فهم، تجربه اجتماعی و توسعه تکنولوژی های ارتباطی است که ابزار مند شدن آن با موبایل، وجوه جدیدی از فهم فردیت را بازتولید کرده است. این سئوال جدی مطرح است که آیا تا کنون تجربه فردی و در عین حال تجربه های اجتماعی فرد با "تکنولوژی فردی"، ابزارمند شده است یا خیر؟ به نظر می رسد همه صنایع ارتباطی قبلی ضمن فردی بودن، به حوزه فردی فرد استقلال نمی بخشیده و بستر توسعه فردی را فراهم نمی کرده است. موبایل مهمترین تکنولوژی فردی است که ضمن ایجاد "خلوت مستقل فردی" رابطه اجتماعی فرد را در یک بستر شبکه ای معنا دار کرده است و می توان از آن تعبیر به "تکنولوژی همه رسانه ای فردی" نمود.در این مقاله ابتداء نگاه مفهومی و نظری خواهیم داشت به جنبه های فردی و هویتی موبایل و سپس با نگاه به عناصر توسعه فردی موبایل به تحلیل مطالعه موردی که نگارنده در خصوص ارتباط موبایل با هویت فردی و زندگی روزمره داشته است، پرداخته خواهد شد. در بخش دوم مقاله ابعاد کمی مطالعه منعکس می شود و در بخش سوم نتایج کیفی تحیق در قالب جنبه های شخصی و خصوصی موبایل مورد بحث قرار خواهد گرفت
مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی (آراء و نظریه ها)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکتب فرانکفورت توسط ماکس هورکهایمر در دانشگاه فرانکفورت بنیان گذاری شد و باعث مطرح شدن چهره های برجسته ای هم چون تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و والتر بنیامین و ... در جهان گردیده است. گرایش کلی طرف داران این مکتب، مارکسیسم بود. مکتب انتقادى در برگیرنده انتقاد از جامعه و نیز نظام هاى گوناگون معرفتی است و هدف نهایى آن افشاى دقیق تر ماهیت جامعه است. انتقادهاى عمده آن عبارتنداز: الف) انتقاد به نظریه مارکسیستى ب) انتقادهایى به اثبات گرایى ج) انتقادهایى از جامعه شناسى د) انتقاد از جامعه نوین. نظریه انتقادى نیز محصول گروهى از نئومارکسیست هاى آلمانى این مکتب است که از حالت نظریه مارکسیستى به ویژه از گرایش آن به جبرگرایى اقتصادى دل ِ خوشى نداشتند.این نظریه بیشتر از انتقادهایى ساخته شده است که از جنبه هاى گوناگون زندگى اجتماعى و فکری به عمل آمده است. این نظریه از کار «مارکس» الهام گرفته و هدف اصلی نظریه انتقادی نشان دادن روابط قدرت در چارچوب پدیده های فرهنگی است. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به مکتب فرانکفورت و نظریه اجتماعی از طریق روش اسنادی به این مکتب پرداخته است
تصویر شهر تهران در سینمای داستانی ایران (پس از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجی گری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان انتقادی همچون تضاد و تناقض درونی مدرنیسم در اندیشه برمن، تراژدی فرهنگ مدرن، فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی در اندیشه زیمل، چهارچوب نظری این مقاله را تشکیل داده است. علاوه بر آن مفاهیمی همچون ازخودبیگانگی و بت وارگی در آرای مارکس برای تحلیل فیلم ها به کار گرفته شده است. هدف این است که با کمک گرفتن از این چهارچوب نظری و مفاهیم مرتبط با آن در قاب سینما به درکی انتقادی از مدرنیته شهری در ایران پس از انقلاب دست یابیم. بدین منظور فیلم هایی را مطالعه کردیم که شهر در کانون آن قرار داشتند. در هر دهه چند فیلم نمایا انتخاب شدند و سپس با کمک روش تفسیر انتقادی به نقد و تحلیل تصویر شهر تهران در سینمای بعد از انقلاب پرداختیم.
مدرنیته و قدرت انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطه سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یک بار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم مدرنیته در «مقام تعریف» انجام گرفته است و بار دیگر با تامل بر محدودیت آفرینی های مدرنیته و انتخاب های ممکن در «مقام تحقق». مقاله «مدرنیته و قدرت انتخاب»، پس از آوردن شواهدی در تایید مدعیات، به این نتیجه رسیده است که چون مدرنیته یک کل منسجم است و از معدود ایده ها و اندیشه های کلان در زندگی بشر که به تحقق درآمده و به جریانی هژمونیک و الگویی مورد غبطه و تاسی دیگران بدل شده است، دچار نوعی تمام گرایی، خاتمیت، انحصار و برتری جویی گردیده است و همین خصوصیات عارضی به اضافه برخی خصایص ذاتی، نظیر بی اعتنایی به مساله برابری و نادیده گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، باعث شد به مانعی در برابر انتخاب های اساسی و شالوده شکن انسان معاصر بدل گردد.
بررسی و نقد فردیّت و شیئیّت(جزئیّت) در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا به تعریفی از مفهوم دموکراسی بر اساس نظریه کارل مانهایم می پردازد؛ تعریفی که در آن، دموکراسی فراتر از سطح سیاسی و در واقع نوعی فرهنگ تلّقی می گردد. فرهنگ دموکراتیک با تحدید فواصل عمودی (فاصله های کیفی) و به رسمیت شناختن فواصل افقی (تفاوت ها) تمایزی اساسی با تلّقی های پیشادموکراتیک دارد. مقاله ی حاضر با تاکید بر تمایز مذکور، به برخی از مصادیق فرهنگ دموکراتیک؛ یعنی: فردیّت وشیئیّت(جزئیّت) اشاره می کند و چگونگی برآمدن آن ها را از متن فرهنگ مذکور نشان می دهد. سپس با گزینش این منظر، به بررسی اشعار نیما یوشیج، سروده های سال های 1299تا 1336، جهت تعیین مختصّات شعری او می پردازد. به نظر می رسد که اوج شعر نیما، از منظر گرایش به جزئیات و فردیّت، در اشعار حوالی عصر مشروطه و اندک زمانی پس از آن قابل رویت است؛ حال آن که در میانه اوجگیری استبداد رضا شاهی، شاخص های مذکور در آثار او رو به زوال می نهند. این نوشتار، در انتها در پی یافتن دلایل اوج و فرود شعر نیما از منظر شاخص های مورد بررسی خویش، به تاثیرات نظام استبداد پهلوی اشاره می کند که توانست با تحدید حیات سیاسی- اجتماعی شاعر، فضای زندگی روزمره ی او را تاریک سازد تا منبع اساسی سرایش های وی را، از زندگی واقعی به سوی دنیایی انتزاعی، تغییر دهد.
تکاپوی زنان عصر قاجار: فردیت، جهان سنّت و گذار از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان در عصر قاجار همچون دوره های پیشین در چارچوب نظام سنتی محصور بودند و تنها در جایگاه همسر و مادر نقش ایفا می کردند. نظام خانواده، هنجارهای اجتماعی و نظام حقوقی، جهان بسته ای را فراهم ساخته بود که در عمل، امکان بروز فردیت را به زنان نمی داد. زن در این مناسبات، مسیر تعیین شده ای را طی می کرد که به تحقق فردیت او نمی انجامید. خانواده، امور مذهبی و خیریه و در مواردی حضور اجتماعی زنان، همه مسیرهای از پیش تعیین شده جوامع سنتی بود که همچنان در ارتباط با نقش های سنتی آنان معنا می یافت. حتی سرگرمی های زنان نیز امکان کنش گری برای آنان فراهم نمی کرد. در سال های پیش از مشروطیت، رگه های کمرنگی از نقد جهان سنت در اندیشه زنان پیشگام و در برخی از امور اجتماعی یافت می شود که بیان کننده ی آغاز چالشی طولانی در مسیر نقد سنّت است.
تمایز جوهری مردم سالاری دینی و غیردینی با تأکید بر تجربه مردم سالاری در ایران اسلامی و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف برداشت رایج، مردم سالاری دینی هیچ وجه اشتراک معنوی با مردم سالاری غیر دینی (غربی) ندارد؛ زیرا جوهره مردم سالاری دینی وحدت گراست و مردم سالاری غیردینی بر تکثرگرایی استوار است. چنان که تجربه عینی مردم سالاری غربی بر اصالت تکثر شکل گرفته است. از این رو، جنگ و منازعه در تجربه غربی مردم سالاری امر طبیعی تلقی شده است. لیکن، کثرت در مردم سالاری اسلامی اصالت ندارد؛ زیرا فرد و جامعه هر دو غایت متعالی مشترکی دارند. از این رو، مردم سالاری دینی، حقیقتی وحدت گرا دارد. تجربه مردم سالاری دینی وحدت گرا با وقوع انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی در ایران ممکن گردید.
زن به مثابة سوژة شناسا (تحلیلی از سینمای اصغر فرهادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله نوع مواجهة با زن به منزلة سوژة شناسا در سه اثر سینمایی اخیر اصغر فرهادی در چهارچوب گفتمان های غالب اجتماعی حاکم بر جامعة ایران است. بدین منظور با بهره گیری از نظریات میشل فوکو در باب سوژه و قدرت و همچنین نظریات گفتمان لاکلا و موف سعی شده است تحلیلی جامعه شناختی از این سه فیلم ارائه شود. فوکو تأکید دارد که گفتمان با روابط قدرت پیوند خورده است و برای بررسی روابط آدمیان در فضای جامعه، باید به مطالعة گفتمان های اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی مسلط بر آن پرداخت تا بدین وسیله بتوان به شناخت مناسبات قدرت در میان افراد دست یافت. روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف چهارچوبی برای تحلیل متون سینمایی این مقاله بوده است.
سه فیلم منتخب برای این پژوهش به زندگی روزمرة اقشار گوناگون جامعة ایرانی نگاهی آسیب شناسانه دارند و بخشی از گفتمان های گوناگون حاکم بر جامعة معاصر ایرانی را منعکس می کنند. همچنین از خلال روابطی که میان پرسوناژ های فیلم ها در جریان است سلطه و استیلای مراجع قدرت بر زندگی فردی و اجتماعی زنان طبقات گوناگون جامعه به تصویر کشیده شده است.
درنهایت، از این تحلیل نتیجه گیری می شود که در فیلم های فر هادی زنان در مناسبات اجتماعی نقش پررنگی دارند. او زنان را در سیطره و انقیاد گفتمانی حاکم بر جامعه می بیند که تصمیمات و کردار های فردی و اجتماعی شان، چه در عرصة عمومی و چه در عرصة خصوصی، تحت تأثیر این شبکة گفتمانی است. فر هادی جامعة ایرانی را تحت تسلط روابط و گفتمان قدرتِ مردانه به تصویر می کشد و جهان تصمیمات و اعمال زنان را از پیش مردانه و منفعلانه می داند؛ به حدی که فردیت و سوژگی شان در سایة این گفتمان حاکم به چالش کشیده می شود.
نقد کهن الگویی منظومه بانوگشسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهن الگویی است که ریشه در نقد روان شناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهن الگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمون های اسطوره ای را باید در نوعی تجربه همگانی جست وجو کرد که در همه نسل ها تکرار شده است. منظومه بانوگشسب نامه سرشار از کهن الگوهای مختلف است. بانوگشسب الگوی صورت مادر مثالی است که برای رسیدن به فردیّت، مراحل و موانع بسیاری را پشت سر می گذارد. وی به نبرد با سایه های درون خود در قالب نخچیر کردن و مبارزه با خواستگاران انیرانی می پردازد تا به خودیابی و یکپارچگی شخصیّت دست یابد. هدف نگارندگان این پژوهش تحلیل شخصیّت بانوگشسب براساس آرای یونگ و بررسی کهن الگوهایی چون فرآیند فردیّت یافتن، سایه و ماندالا در آن است.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاستگاه جمعی و عمیق قصه ها سبب ایجاد شباهت های شگفت انگیز در میان قصه های ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاه هایی که درباره خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارندة حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری می گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی هایش می رسد.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روان شناسانه نشان دهندة میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصة مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه ها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگ های گوناگون بستری متنوع برای افسانه ها و قصه ها شمرده می شوند؛ اما در ژرف ساخت قصه، دل مشغولی ِواحدی منعکس می شود و پایان همه به یک نقطه ختم می شود.
سنجش دعوی « امتناع تأسیس اندیشه سیاسی بر مبنای اندیشه عرفانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم سرشت «عرفان» به عنوان بخش مهمی از میراث فکری ایران و ارزیابی رابطه آن با «اندیشه سیاسی» و تبیین و ایضاحِ قابلیت آن در تأسیس اندیشه سیاسیِ هنجاری هدف اصلی این مقاله است. برخلاف رویکردهایی که عرفان را متضمن ناسازه هایی دانسته اند که مانع از سازگاری آن با اندیشه سیاسی شده است، در این مقاله با بهره گیری از روش تفسیری و ارزیابی برخی از مهمترین متون عرفانی نشان داده ایم که نسبتهایی چون دنیا گریزی، فردگرایی، باطنی گری، نخبه گرایی و عقل ستیزی که با استناد به برخی شواهد موجود در میراث تفکر عرفانی از سوی مدعیان ناسازگاری عرفان و سیاست، در جهت اثبات ناسازگاری اندیشه ی سیاسی با تفکر عرفانی ارائه شده است، نوعاً به شکلی گزینش گرانه به کار گرفته شده اند و وافی به مقصود نیستند؛ در مقابل دلالتها و نشانه هایی در سنت عرفانی همانند مصاحبت، مدارا، فتوت و دوستی و ...وجود دارد که گواه سازگاری بین عرفان و اندیشه مدنی و سیاسی است و یا دست کم رویکرد «امتناع» را با چالش جدی مواجه می سازند.
مطالعه نقد روانشناسی آثار جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با تحلیل روانشناسانه شارل مورون به نقد و بررسی آثار جلال آل احمد بپردازیم. امروزه، مطالعات زیاذی در باب افکار و آراء این نویسنده شده ولی کسی انطور که باید به بررسی لایه های زیرین آثار وی به منظور دستیابی به ناخودآگاه آثارش نپرداخته است. برای نیل به این مقصود، از نقد روانشاناسانه مورون بهره گرفته ایم و با بررسی تمامی آثار آل احمد و با کنار هم قرار دادن استعاره ها و تصاویر ثابت در آثارش به زیرسطح نوشته های وی و ناخودآگاهی انگیزه هایش برای نوشتن دست می یابیم.
در ابتدا به گردآوری آثار آل احمد برای مطالعه و سپس استخراج روابطی که مرجع آن را باید به طور منطقی در شخصیت ناخودآگاه وی جستجو کرد می پردازیم. با روی هم قرار دادن داستان های وی، تصاویری مشابه نمود می یابد. شبکه تداعی ها در آثار وی قهرمانانی ضعیف با دوگانگی شخصیت را به تصویر می کشد. در آخر با مطالعه زندگی نامه نویسنده به تحلیل این نصاویر ناخودآگاه پی می بریم.
تصویر رمانتیک در شعر حسین منزوی و بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
223-243
حوزه های تخصصی:
نویسندگان و شاعران گاه به دلیل اشتراک های زبانی، مذهبی، جغرافیایی و... نقاط مشترکی در فکر و عمل دارند و گاه تنها آثار آنهاست که این نقاط مشترک را می نمایاند. حسین منزوی و بدرشاکرالسیاب را شاید بتوان از گروه دوم دانست. اگر چه این دو شاعر را نمی توان به کلی پیرو رمانتیسم دانست، بسیاری از تصاویر شعری آنان در فضای مکتب رمانتیسم تولید شده است. تصاویری که از یک سو حالات روحی، احساسات درونی و ذاتیات روانی شاعر را مهار می کنند و از سوی دیگر در انتقال احساس شاعر نقشی برجسته دارند. سیاب به دلیل اقامتی که در ایران داشته با نیما و شعر نیمایی آشنایی داشته و منزوی نیز در شعر نو بی شک به نیما نظر داشته است. در این مقاله پس از اشاره کوتاهی به زندگی این دو شاعر و بحث پیرامون مفهوم تصویر و ویژگی های تصویر رمانتیک، به روش توصیفی – تحلیلی نمودهایی از تصویرهای شعری این دو شاعر برجسته در سه مقوله ی استحاله در طبیعت و اشیاء، سایه واری و تأثیر فردیت در مبارزه بررسی شده است.
همسرگزینی دختران جوان، کشاکش فردیت در برابر ارزش های سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر در مطلوبیت های فرهنگی و اجتماعی در ترکیب با تحول در تعریف نقش زنان در جامعه، شرایطی متفاوت و بعضا پیچیده برای فرایند همسرگزینی دختران جوان را رقم زده است. درک این پیچیدگی به عنوان هدف اصلی در این مطالعه مستلزم بهره گیری از روشی ژرفانگر بوده است. بدین منظور پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان جوان انجام و یافته ها با روش نظریه زمینه ای تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل شاهد افزایش عاملیت دختران در گزینش همسر علی رغم حضور قدرتمند ارزش ها و باورهای سنتی هستیم. این واقعیت در قالب مقوله "همسرگزینی: کشاکش فردیت در برابر ارزش های سنتی" به عنوان پدیده مرکزی صورت بندی شد. همچنین دختران جوان با توجه به شرایط علی از قبیل استقلال مالی و باورداشت های فرهنگی، شرایط زمینه ای از جمله تحولات ناظر بر گذار نسل ها و تحول در الگوهای ارتباطی و نیز شرایط مداخله گری همچون تجارب تحصیلی خود و خانواده شان، راهبرد های مختلفی در گزینش همسر شامل سه سبک گزینش همسر به شیوه سنتی، دوستانه و ترکیبی را اتخاذ می کنند که چهار دسته پیامد شامل دریافت یا عدم دریافت پشتیبانی های خانوادگی، خوشبینی یا عدم خوشبینی نسبت به پایداری زندگی زناشویی، مسئولیت پذیری یا مسئولیت گریزی در انتخاب همسر و نهایتا تفاهم یا عدم تفاهم با همسر را در پی دارد.
نقش معانی متعدد موجود در تمایز افراد در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
3 - 24
حوزه های تخصصی:
تمایز افراد در فلسفه ارسطو بر پایه تفاسیر موجود در باب نسبت صورت و ماده، خواه سنتی یا رایج، همچون مسئله ای بنیادی ظاهر می شود. مقاله حاضر ضمن نقادی از این تفاسیر می کوشد تا تفسیری کاملاَ متفاوت و جدید نسبت به گذشته عرضه کند که نخست و به طور اصیل مبتنی بر فصل دوم از کتاب چهارم و سپس کتاب زتا از کتاب متافیزیک ارسطو است. این مقاله به اعتبار این دکترینش برخی از مفاهیم بنیادی ارسطو چون چیستی یا ماهیت و به طور کل شناخت شناسی و همچنین هستی شناسی را در یک شیوه کاملاَ جدیدی بر پایه معانی متعدد موجود تبیین می کند. تفسیر حاضر سازگاری مفهوم ارسطویی از معانی متعدد موجود (بر پایه تفسیر ما) با مفهوم منطق جدید از عبارت های تابعی از سویی و از سویی دیگر با مفهوم صورت تا آنجا که به علم ژنتیک، از منظر نقدی ما به این علم، مربوط است، نشان می دهد. بنابراین به اعتبار این تفسیر، ابعاد پنهان تحلیل ارسطو از معانی متعدد موجود و نسبت آن با کل فلسفه او و به طور خاص با تمایز افراد بیشتر روشن می شود. در فصل پایانی ما استدلال می کنیم که روش تفسیر سنتی و دیوید راس گرفتار مسائل چاره ناپذیری هستند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های اخلاقی نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و اندیشه اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱ (پیاپی ۴۳)
89 - 123
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که علوم انسانی در زندگی نظری و عملی انسان تأثیر بسزایی دارد؛ چراکه نوع نگاه محقق به انسان و آرمان های اخلاقی او مسائل فراوانی از قبیل موضوع و روش و کاربرد را در علوم انسانی معین می کند و از سوی دیگر، رفتارها و باورها و حتی احساس های افراد براین اساس شکل می گیرد و تقویت می شود. ازاین رو بررسی علوم انسانی ضروری به نظر می رسد. در مقاله حاضر، برخی از مؤلفه های اخلاقی نظریهٔ انتقادی مکتب فرانکفورت از قبیل فردیت، آزادی، دین گرایی و خردگرایی که درحقیقت برگرفته از مبانی انسان شناسی اومانیستی این مکتب است، بررسی و درنهایت از نگاه دین اسلام و معارف حقه آن نقد خواهد شد.
قواعد و ضرورت های نظام خانواده در ایران از خلال بروز تغییرات و نابهنجاری ها (با تأکید بر هم باشی به مثابه نوعی آسیب در خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هم باشی» وضعیتی آستانه ای است که تحت عنوان «ازدواج سفید» نمی گنجد؛ بلکه نشانه نوعی آسیب و نابهنجاری در نهاد خانواده ایرانی است؛ نابهنجاری که کنشگران از سر اراده و به منظور نقض قواعد رسمی خانوادگی صورت می دهند. هدف اصلی در مقاله پیش رو، بررسی این آسیب و فهم قواعدی است که از خلال نقض آن توسط کنشگران، ضرورت آنها در حیات اجتماعی آشکار می شود. از این رو، پژوهش به روش اتنومتدولوژی و با تأکید بر وجه پدیدارشناسانه آن سامان یافته است. یافته های پژوهش بر نمونه ها در شهر تهران متمرکزند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که افراد در چنین شرایطی با دامن زدن به نوعی نابهنجاری و سرپیچی از قواعد مرسوم و رایج در خانواده، مطابق میل خود و مبتنی بر آزادی فردی، شرایط متفاوتی را برای خود رقم زده اند؛ در حالی که قواعد ضروری حاکم بر خانواده، بر روابط آنها نیز تسری می یابد و درنهایت، خود را در قالب جدیدی آشکار می کند که در ظاهر ساخته افراد است، اما در واقع مضمر در ضمنی ترین سطوح خانوادگی است. بر این اساس، قواعد خانواده در ایران حتی با نقض توسط افراد در قالب هم باشی، نه تنها از میان نمی رود، بلکه در شکل هایی به ظاهر خودساخته، بیشتر تسری پیدا می کند. این اتفاق حاکی از بنیانی ضروری در پیچیده ترین ابعاد زندگی اجتماعی وابسته به نظم خانواده در ایران است که راه علاج را نیز فقط از خلال آن می توان جست.
سیر تحوّل «نقش زن» در داستان پردازی هوشنگ گلشیری: یک شاخصه سبکی و فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زن، و نقش ها و موقعیت های فردی و اجتماعی او و بایدها و نبایدهای مربوط بدان، از موضوعات و مؤلفه های مهم در ادبیات داستانیِ معاصر است و با توجه به مؤلفه هایی چون زمینه و بطن فرهنگی و اجتماعی داستان ها، موازین و مؤلفه های حاکم بر مکتب ها و جریان های داستان نویسی، و نوع نگاه و تجربه های فکری و اجتماعیِ هر نویسنده، نقش و هویت زن در داستان ها شکل های مختلفی می تواند داشته باشد، چنان که از شاخصه های مهمّ سبکی و گفتمانی در داستان نویسی است. از این روی، مطالعه سیر تحوّل نقش و هویت زن در داستان پردازی معاصر، مؤلفه درون متنیِ مهم و قابل اعتمادی برای بررسی سیر (و چگونگی) تحولِ داستان معاصر است. از این میان، مطالعه نقش زن در داستان های هوشنگ گلشیری با توجه به جایگاه مهم و اثرگذار او در داستان معاصر، از اهمیت خاصّی برخوردار است و شاخصه سبکی و فکریِ قابل اتکایی برای بررسی سیر داستان نویسی گلشیری است. در این مقاله پس از بررسی سیر تحوّل نقش زن در داستان پردازی گلشیری، برآنیم تا «سیر تحوّل نقش زن و میزان نمود فردیت زن» در داستان های گلشیری را به عنوان شاخصه ای قابل اتکا و درون متنی در بررسی و تحلیل سیر داستان پردازی گلشیری به کار بگیریم. نتایج تحقیق بیانگر تحوّل معنادار نقش و هویت زن در سیر داستان نویسی گلشیری است، چنان که مبنای قابل اتکایی برای دوره بندی داستان های اوست و از سوی دیگر، تقابل های درون ساختی و رواییِ خاصّی را نشان می دهد که به شکل معناداری برآیند تقابل های موجود در مدرنیته ایرانی در ارتباط با نقش ها و هویت های زنان است.