پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)
پژوهش های نوین روانشناختی سال 18 تابستان 1402 شماره 70 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه بین عزت نفس و شفقت به خود با اضطراب در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار فکری مشترک در رابطه بین عزت نفس و شفقت به خود با اضطراب در نوجوانان بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2016) و با روش نمونه گیری در دسترس(شیوه آنلاین) 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه اضطراب بِک و همکاران(1988)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1989)، مقیاس شفقت خود نِف(2003) و پرسشنامه نشخوار فکری مشترک داویسون و همکاران(2014) بود. آنالیز آماری داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که عزت نفس و شفقت به خود هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق نقش میانجی میانجی نشخوار فکری مشترک توانایی پیش بینی اضطراب نوجوانان را دارند. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود 072/0=RMSEA و 05/0>P-value) و 56 درصد اضطراب به وسیله عزت نفس و شفقت خود با نقش میانجی نشخوار فکری مشترک تبیین می شود. بنابراین اضطراب نوجوانان متاثر از عزت نفس، شفقت به خود و نشخوار فکری مشترک است. از این یافته می توان برای طراحی مداخله و رویکرد جامع کاهش علائم اضطرابی در جامعه نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش-آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز جامع سلامت سیدحاتمی اردبیل در سال 1400 بود. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند. این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و بازداری هیجانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و بازداری هیجانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات تحمل پریشانی و بازداری هیجانی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر-عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش : پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر کاهش قلدری دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر کاهش رفتار قلدری دانش آموزان پسر مدارس دولتی دوره دوم متوسطه شهر سنندج بود. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود و از مقیاس قلدری پاتچین و هیندوجا(2011) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برای نمونه گیری ابتدا به شیوه تصادفی خوشه ای یک مدرسه انتخاب و 40 نفر دانش آموز با بالاترین نرخ رفتار قلدری در آن مشخص گردیده و سپس به صورت جایگزینی تصادفی در2 گروه 20 نفری(یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. در فاز عملی تحقیق، برنامه آموزش خودتنظیمی هیجانی طی 10 جلسه 75 دقیقه ای و در مدت 5 هفته ی متوالی (هر هفته دو جلسه) به گروه آزمایشی ارائه گردید، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفت. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از اثربخشی معنی دار برنامه آموزش خودتنظیمی هیجانی بر کاهش رفتار قلدری دانش آموزان گروه آزمایشی هم در مرحله آزمایش و هم در مرحله پیگیری بود(05/0>P). با عنایت به این یافته ها پیشنهاد می شود آموزش خودتنظیمی هیجانی به عنوان مداخله ای مؤثر در کاهش رفتارهای قلدری در میان دانش آموزان، جزو برنامه های ضد قلدری در مدارس قرار گیرد.
پیش بینی افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب در نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده و جو عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارانویا باوری است بی اساس و تهدید آمیز مبنی بر اینکه دیگران قصد آسیب رساندن به فرد را دارند که به شکلی از پیوستار در محیط بالینی و غیربالینی پراکنده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و جو عاطفی خانواده با افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب در نوجوانان است. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره دوم دبیرستان های شهر آذرشهر می باشد که از میان آنها تعداد 321 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار بررسی شامل پرسشنامه های سبکهای فرزند پروری بوری (1991)، جو عاطفی خانواده هیل برن (1964) و افکار پارانوییدی گرین و همکاران (2008) می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss، نسخه 26 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد بین جو عاطفی خانواده با افکار پارانویا در دو بعد برداشت اجتماعی و هذیان های گزند و آسیب و نیز بین سبک فرزند پروری مقتدر با هذیان های گزند و آسیب رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین براساس نتایج تحلیل رگرسیون متغیرهای پیش بینی توانستند 5 درصد از تغییرات در افکار برداشت اجتماعی و 8 درصد از تغییرات در هذیان های گزند و آسیب را پیش بینی کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در زنان نابارور به اجرا درآمد. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان نابارور 30 – 40 ساله شهر تهران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر و روش نمونه گیری، در دسترس بود. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، خلاصه طرح جلسات درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2015) و خلاصه طرح جلسات درمان شناختی مبتنی ذهن آگاهی( صادقی، سجادیان و نادی، 1400) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان دادکه دو شیوه درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نمرات تحمل پریشانی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 31/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است(p<0/01) و در مقایسه درمان مبتنی بر شفقت در افزایش تحمل پریشانی زنان نابارور موثرتر بوده است.می توان نتیجه گرفت که با دو روش درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی ذهن آگاهی ، می توان تحمل پریشانی را در زنان نابارور افزایش داد.
تاثیر آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان و خودکارآمدی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان و خودکارآمدی والدین انجام شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری والدین دارای نوجوان 12 تا 18 سال شهر تهران در سال 1401- 1400 بودند که از طریق اطلاع رسانی در شبکه های مجازی شرکت کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 44 نفر (22 نفر گروه آزمایش و 22 نفر گروه کنترل) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظرگرفتن شرایط ورود و خروج، انتخاب شدند. پس از همتاسازی هر دو گروه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در همتاسازی هر دو گروه به لحاظ داشتن سن مشابه نوجوانان و جنسیت والدین برابر شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی والدین دومکا و همکاران (1996) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) در مراحل قبل و بعد از اجرای برنامه و سه ماه پس از آموزش استفاده شد. برنامه آموزش شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها به شیوه گروهی در هشت جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش ارائه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS22 از روش تحلیل وایانس آمیخته استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها بر افزایش خودکارآمدی والدین و بهزیستی روان شناختی نوجوان به طور معناداری تاثیر دارد (001/0 ≥P). این تاثیر در مرحله پیگیری سه ماه پایدار مانده بود. بنابراین با استفاده از آموزش شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها می توان خودکارآمدی والدین و بهزیستی روان شناختی نوجوانان را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر بندرعباس مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموز طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان در گروه آزمایش آموزش خودمتمایزسازی را طی ده هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر، پرسشنامه همدلی و پرسشنامه خودکنترلی استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 38/43=F) و خودکنترلی (0001>P؛ 53/0=Eta؛ 32/37=F) دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنونی همانند متمایز ساختن باورهای منطقی و غیرمنطقی، مجهز ساختن اعضا به مهارت های خاص ارتباطی و پذیرفتن مسئولیت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی باز پردازش مجدد مبتنی بر روایت شناسی شناختی بر شناخت های پس آسیبی در دانش آموزان دختر دبیرستانی مواجه شده با ترومای جسمانی و هیجانی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب های دوران کودکی و نوجوانی می توانند تأثیری عمیق و بلند مدت بر رشد جسمانی و روانشناختی داشته باشند. اختلال استرس پس آسیبی این دوران که غالبا با کودک آزاری همراه است، تاثیرات منفی زیادی بر کارکردهای شناختی دارد (ناکایاما و همکاران، 2020). هدف پژوهش حاضر اثربخشی بازپردازش مبتنی بر روایت شناسی شناختی بر شناخت های پس آسیبی در دانش آموزان دختر دبیرستانی مواجه شده با حوادث آسیب زا در شهر کرمانشاه بود. روش مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس-آزمون با اندازه گیری مکرر بود. از بین دانش آموزانی که تشخیص اختلال استرس پس آسیبی دریافت کردند، 40 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی و با همتا سازی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار سنجش شامل مقیاس اختلال استرس پس آسیبی می سی سی پی، پرسشنامه سرند کردن حوادث آسیب زا و پرسشنامه شناخت های پس آسیبی بود. گروه آزمایش پروتکل درمانی بازپردازش مبتنی بر روایت شناسی شناختی را دریافت کردند. مقایسه بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه ها حاکی از آن بود که بازپردازش مبتنی بر روایت درمانی شناختی بر شناخت های پس آسیبی در نمرات پس آزمون تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه ای که می توان بر مبنای یافته ها گرفت این است که استفاده از روایت درمانی شناختی می تواند در درمان شناخت های پس آسیبی در دانش آموزان مبتلا به تروما موثر واقع شود.
چالش ها و فرایند ساخت هویت همسری در ازدواج زودهنگام: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش ها و فرایند ساخت هویت همسری در ازدواج زودهنگام انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی با روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش 23 نفر شامل زنان دارای ازدواج زیر 15 سال بودند که به روش نمونه گیری هدفمند بر پایه اصل اشباع انجام شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز و استاندارد شده است که این اطلاعات با رویکرد نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین تحلیل و طبقه بندی گردیدند. پس از بررسی و مقوله بندی یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 350 کد باز، 48 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی به دست آمد که تحلیل و کاوش دقیق و عمیق یافته ها و بررسی روابط حاکم در میان مقولات، سبب کشف پدیده مرکزی "ساخت هویت همسری" در پژوهش شد که جا پای این پدیده در تمامی مقولات دیده می شود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که زندگی بدون هویت کودکی و عوامل فردی و فرهنگی ازدواج به عنوان شرایط علی، فشار اجتماعی منجر به انتخاب زندگی غیرقابل اجتناب و چالش ها و مشکلات اساسی به عنوان شرایط زمینه ای، الگوهای یادگیری همسری و بحران های حاد در زندگی مشترک به عنوان شرایط مداخله ای، تغییر مسیر زندگی کودک همسران، حل مساله ناسازگارانه و حل مسئله سازگارانه به عنوان راهبردها و سبک همسری کودک همسران و وضعیت رضایت از زندگی و آینده نگری آنان به عنوان پیامد ساخت هویت همسری مفهوم بندی شدند.
اثربخشی طرح واره درمانی بر نشخوار فکری و اهمال کاری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری رفتاری فراگیر و بالقوه ناسازگار برای بسیاری از دانشجویان است که اغلب با احساس پریشانی و ناراحتی روانشناختی همراه بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوارفکری و اهمال کاری دانشجویان دانشگاه یاسوج بود. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه یاسوج بود. بدین صورت که از بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه یاسوج، دانشجویانی که به شرکت در طرح تمایل داشتند ثبت نام صورت گرفت و سپس از بین 72 نفر داوطلب، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه،گمارده شدند. پرسش نامه های نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991) و مقیاس اهمال کاری لی(1986) را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش طرح واره درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. مجدداً دو گروه با پس آزمون ارزیابی شدند. یک ماه بعد از پس آزمون از هر دو گروه آزمون پیگیری گرفته شد. نتایج تحلیل آنکوا نشان داد نمرات پس آزمون نشخوار فکری و اهمال کاری در دو گروه تفاوت معنادار دارد؛ بدین معنی که نشخوار فکری و اهمال کاری گروه آزمایش بعد از آموزش حوزه های طرحواره کاهش یافته است. همچنین نتایج آزمون پیگیری نشان داد تفاوت نمرات دو گروه در متغیرها معنادار است. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، میتوان نتیجه گرفت که آموزش طرح واره درمانی بر کاهش نشخوارفکری و اهمال کاری دانشجویان موثر و این اثر پایدار بوده است.
پیش بینی سازگاری روان شناختی با بیماری بر اساس نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی در سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان در شهر مشهد انجام شد، پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلابه سرطان که در نیمه ی دوم سال 1400 و نیمه ی اول سال 1401 به بیمارستان ها و کلینیک های شیمی درمانی سطح شهر مشهد مراجعه کردند، بود. نمونه ی پژوهش شامل 206 نفر از بیماران واجد شرایط جهت ورود به مطالعه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه ی سازگاری روانی – اجتماعی با بیماری دروگاتیس (1986 )، نشخوار فکری نالن، هوکسما و مارو (1991) و عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994 ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 26 انجام شد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که ترکیب خطی نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی قادر به پیش بینی سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان نبود. ضرایب رگرسیون نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی قادر به پیش بینی سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان بود، اما نشخوار فکری نتوانست میزان سازگاری روان شناختی با بیماری را پیش بینی کند. با توجه به نتایج پژوهش، ارائه ی آموزش های مناسب جهت کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی جهت افزایش سازگاری در بیماران مبتلابه سرطان ضروری به نظر می رسد. واژگان کلیدی: سازگاری روان شناختی، نشخوار فکری، عدم تحمل بلاتکلیفی، سرطان.
اثربخشی توان بخشی شناختی- غیر حرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دو ماه اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن پایه دوم تا چهارم دبستان منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این پژوهش 37 کودک با ناتوانی یادگیری خواندن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه در مدت 6 هفته توان بخشی شناختی- غیرحرکتی را دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل نرم افزار N-BACK (جگی و همکاران، 2008 ) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی بر حافظه کاری (0001>P) و انعطاف پذیری شناختی (0001>P) کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که توان بخشی شناختی- غیرحرکتی با تاثیر بر قسمت کرتکس مغز و با بکارگیری تمرینات هدفمند شناختی می تواند روشی موثر برای بهبود حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پرخطر دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش از لحاظِ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه اول و دوم (13 تا 18 سال) شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه-ی هوش هیجانی شات (1998) و آزمون های نرم افزاری خطرپذیری بادکنکی بارت لجئوز و همکاران (2002) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) جمع آوری شد. در بخش تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که تئوری ذهن بر هوش هیجانی تاثیر مثبت و معناداری دارد(05/0 p< و با ضریب اثر23/0)، تئوری ذهن بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 13/0)، هوش هیجانی بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 0/18) و نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر معنادار شد (001/0 p< و با ضریب اثر 04/0). نهایتا یافته ها حاکی از آن بود که تئوری ذهن و هوش هیجانی نتوانستند عملکرد تصمیم گیری پرخطر را در نوجوانان بهبود بخشند.
اثربخشی آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی هیجانی و ابراز وجود دانش آموزان قربانی قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی هیجانی و ابراز وجود دانش آموزان قربانی قلدری بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی دوره اوّل متوسطه شهر تبریز در سال 98-1397 بود که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، خوشه ای تک مرحله ای، و روش غربالگری30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ به طوری که هر گروه را 15 نفر تشکیل دادند. ابزارهای مورد استفاده فرم ایرانی مقیاس قربانی قلدری، آزمون تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر و پرسشنامه ی ابراز وجود(ASA) بود. گروه آزمایشی، طی 10 جلسه تحت آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت؛ در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی هیجانی و ابراز وجود گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری دارند (0/001< p). بدین ترتیب می توان گفت که آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی میزان تحمل پریشانی هیجانی و ابراز وجود دانش آموزان قربانی قلدری را افزایش می دهد.
مدل پیش بینی امید بر اساس حمایت اجتماعی و معنای زندگی با میانجیگری تاب آوری روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی امید بر اساس حمایت اجتماعی و معنای زندگی با میانجیگری تاب آوری روانی در دانشجویان صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه های غیردولتی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1399-1398 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه آماری شامل 480 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی (SSQ) (زیمت و همکاران، 1988)؛ پرسشنامه معنای زندگی (MLQ) (استگر و فرازیر، 2006)؛ پرسشنامه تاب آوری روانی (PRQ) (کانر و دیودیسون، 2003) و پرسشنامه امید (HQ) (سیمپسون، 1999) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد حمایت اجتماعی، معنای زندگی و تاب آوری روانی با امید در دانشجویان همبستگی معنادار دارند (01/0>p). همچنین حمایت اجتماعی، معنای زندگی و تاب آوری روانی بر امید دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که تاب آوری روانی در رابطه حمایت اجتماعی و معنای زندگی با امید دانشجویان دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). در نهایت مدل از برازش مناسب برخوردار بود. با توجه به نقش میانجی معنادار تاب آوری روانی لازم است که درمانگران و مشاوران با بکارگیری آموزش تاب آوری روانی، امید را در نزد دانشجویان افزایش دهند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر به دلیل اثرات فیزیولوژیکی مزمن، سبب ابجاد آسیب های شناختی و روان شناختی برای مبتلایان می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش شهر رامسر در فصل تابستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 زن). پس از ریزش تعداد 26 نفر در پژوهش باقی ماندند (13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو و نیم ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) و پرسشنامه فاجعه پنداری درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در این زنان شود.
روابط ساختاری نگرانی، نشخوار فکری، بی خوابی و عواطف منفی با افکار پارانوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط ساختاری نگرانی، نشخوار فکری، بی خوابی و عواطف منفی با افکار پارانوئید بود. طرح پژوهش حاضر، از نوع توصیفی همبستگی است. برای این منظور، 420 نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با استفاده از نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا، مقیاس نشخوار فکری نالن هاکسما، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند، مقیاس بی خوابی بوستین و مقیاس افکار پارانوئید که در اختیار آن ها گذاشته شده بود، پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقهبندی، پردازش و تحلیل دادهها و بررسی فرضیههای پژوهش از نرم افزارهای آماری 22SPSS و لیزرل 85,8 استفاده شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخصهای برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازهگیری، برازش دارد (98/0CFI=، 96/0NFI=، 048/0 RMSEA=). نتایج نشان داد که بی خوابی به صورت غیر مستقیم از طریق عاطفه منفی و نگرانی و نشخوارهای فکری بر افکار پارانویا و همچنین عاطفه منفی به صورت غیرمستقیم از طریق نشخوار و نگرانی بر افکار پارانوئید تاثیر دارد. میتوان براساس یافتههای پژوهش، نتیجه گرفت که عاطفه منفی و نگرانی و نشخوارهای فکری در رابطه بین بی خوابی و افکار پارنویا نقش واسطهای دارد. توجه به این مکانیسم تاثیر، در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای کاهش افکار پارانویا میتواند موثر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران آسیب دیده اجتماعی در مرکز بازپروری بهزیستی گرگان بودند که از میان آنها 30 دختر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2001)، پرخاشگری باس و پری (1992) و امید به زندگی میلر (1988) در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2007) قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پرخاشگری، بهبود تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی تاثیر معنی دار دارد (05/0>P). بنابراین یافته های این پژوهش، تلویحات عملی در موقعیت های بالینی را دارد که مورد بحث واقع شده است.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مدرسه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس مدرسه شاد در دانش آموزان مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی ناحیه یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 (به تعداد 30687) دانش آموز بود که تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی همگرا از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHI) و روایی واگرا از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. نسخه 25 و لیزرل نسخه 8/8 انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی همانند فرم اصلی، 2 عامل شادی در مدرسه و نارضایتی در مدرسه را مورد تائید قرار داد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 81/0 و برای خرده مقیاس های شادی در مدرسه و نارضایتی در مدرسه به ترتیب برابر 86/0 و 80/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب بازآزمایی با فاصله چهار هفته برای کل پرسشنامه 74/0 و برای خرده مقیاس های شادی در مدرسه و نارضایتی در مدرسه به ترتیب 70/0 و 74/0 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی نشان دهنده روایی همگرا و تشخیصی مطلوب پرسشنامه بود (001/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسش نامه مدرسه شاد ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه گیری مدرسه شاد در دانش آموزان ابتدایی است.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دوره ابتدایی دارای خودکنترلی پایین شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 26 کودک دارای خودکنترلی پایین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (CSQ) (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه دانش هیجانی (EKQ) (ریفی و همکاران، 2007) و مقیاس همدلی (ES) (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش توجه، تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها بازداری پاسخ و کنترل تکانشگری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش دانش هیجانی و همدلی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی (9 تا 12 سال) بود که در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 26 کودک دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 13 کودک). گروه آزمایش مداخله درمان ذهن آگاهی کودک محور را طی دو نیم ماه در 10 جلسه 65 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نظم جویی هیجانی کودکان (گارنفسکی و همکاران ، 2007)؛ پرسشنامه دلبستگی کودکان (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) و پرسشنامه تعامل والد- فرزندی بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه و بودن در زمان حال می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش ابعاد منش شخصیت در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد منش شخصیت در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و دانشگاه تبریز در سال 98-1397 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 120 نفر انتخاب و به پرسشنامه های تعلل ورزی تحصیلی و سرشت و منش کلونینجر (TCI-125) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد منش شخصیت بطور ترکیبی قادرند تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان را بطور معنی دار تبیین کنند و مبتنی بر ضرایب بتا، هر یک از ابعاد همکاری، خودراهبری و خودفراروی، در پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی، نقش منفی و معنی دار دارند. مبتنی بر یافته ها می توان استنباط نمود که برخورداری از ویژگی خودراهبری، یعنی توانایی شخص برای انتخاب اهداف و مسئولیت پذیری و نیز ویژگی همکاری یعنی پنداشت خود بعنوان بخشی از جهان انسانی و جامعه و با وجدان بودن، موجب بازداشت فرد از فروگذاری در انجام وظایف شده و از طرفی، ویژگی خودفراروی در فرد بموجب ایمان مذهبی و متانت وی را از طفره رفتن در انجام مسئولیت هایش بازداشته و به اهدافش جهت می دهد.
اثربخشی معنا درمانی بر سطح معنایی و اجتناب شناختی دانشجویان دختر در معرض رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنا درمانی بر سطح معنایی و اجتناب شناختی دانشجویان دختر در معرض رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر در معرض رفتارهای پرخطر بود که در دانشگاه غیرانتفاعی هشت بهشت، دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد و اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانشجوی دختر در معرض رفتارهای پرخطر با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 دانشجو در گروه آزمایش و 17 دانشجو در گروه گواه). دانشجویان حاضر در گروه آزمایش معنا درمانی را طی ده هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر (محمدخانی، 1386)، پرسشنامه سطح معنایی (آقایی، 1398) و پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، 2008) استفاده شد. نتایج نشان داد که معنا درمانی بر سطح معنایی و اجتناب شناختی (دانشجویان دختر در معرض رفتارهای پرخطر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که معنا درمانی با بهره گیری از فنونی همانند تغییر نگرش ها و گرفتن معنا از طریق راه های کشف معنا، مسئولیت پذیری، غلبه بر یاس و افزایش امید به زندگی و حمایت عاطفی اعضا از یکدیگر می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود سطح معنایی و کاهش اجتناب شناختی دانشجویان دختر در معرض رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل ساختاری اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس مولفه های آسیب های دوران کودکی و سبک دلبستگی نا ایمن با میانجی گری باورهای فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل معادلات ساختاری اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس مولفه های آسیب های دوران کودکی و سبک دلبستگی ناایمن با میانجی گری باورهای فراشناخت بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در سال تحصیلی 1401-1400 در استان تهران بودند. تعداد 306 نفرکه در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های تجارب آسیب زای محمدخانی(2003)، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987)، باورهای فراشناخت ولز(2003) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور(2000) استفاده شد. سپس داده های به دست آمده وارد مدل مفروضه معادلات ساختاری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزارSPSS19 و AMOS24 استفاده شد. نتایج تحلیل مدل نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. متغیرهای پیش بین تروماهای کودکی و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری باورهای فراشناخت بر اختلال اضطراب اجتماعی دارای تاثیر مثبت و معنادار بودند. همچنین فراشناخت دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آسیب های دوران کودکی و سبک دلبستگی ناایمن می توانند پیشبین های قوی در اختلال اضطراب اجتماعی باشند و در این میان فراشناخت به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی است. برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه آسیب های دوران کودکی، سبک های دلبستگی ناایمن و باورهای فراشناخت توصیه می گردد و همچنین مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
مدل پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس دلبستگی مادر به جنین با میانجی گری اضطراب بارداری در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس دلبستگی مادر به جنین با میانجی گری اضطراب بارداری در زنان باردار صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و مطب متخصصین زنان شهر اهواز در شش ماهه دوم سال 1398 بود. نمونه آماری شامل 400 زن باردار بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (وار و شربوم، 1992) (QLQ)، پرسشنامه اضطراب بارداری (وندنبرگ، 1990) (PAQ) و پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (کرانلی، 1981) (MAFQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ صورت گرفت. نتایج نشان داد دلبستگی مادر به جنین و اضطراب بارداری با کیفیت زندگی دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین دلبستگی مادر به جنین و اضطراب بارداری بر کیفیت زندگی دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که اضطراب بارداری در رابطه دلبستگی مادر به جنین با کیفیت زندگی زنان باردار دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). در نهایت مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. با توجه به نقش میانجی معنادار اضطراب بارداری لازم است که درمانگران بالینی با بکارگیری روش های درمانی روان شناختی کارآمد، اضطراب بارداری زنان باردار را کاهش دهند.
اثربخشی الگوی تعلیمی بر کمک طلبی تحصیلی و بهبود روابط معلم -دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاملات معلم-دانش آموز در مدرسه یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده در رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری دانش-آموزان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الگوی تعلیمی بر کمک طلبی تحصیلی و بهبود روابط معلم-دانش-آموز انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان هویزه در سال تحصیلی 1400-1399بود. تعداد 40 نفر از میان این دانش-آموزان به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه ( هر گروه 20 نفر) قرارداده شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 80 دقیقه ای برنامه آموزشی الگوی تعلیمی قرار گرفت؛ درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. فرایند جمع آوری داده ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس کمک طلبی ریان و پنتریچ (1997) و پرسش نامه ارتباط معلم- دانش آموز مورری و زوواک (2011) در دو گروه انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-25 و تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر برنامه الگوی تعلیمی در گروه آزمایش بر هر کدام از متغیرهای مورد بررسی معنادار بود. بر اساس این نتایج، برنامه آموزشی الگوی تعلیمی از یک طرف کمک طلبی تحصیلی، اعتماد و ارتباط بین معلم-دانش آموز را افزایش داده و از طرف دیگر، باعث کاهش اجتناب از کمک طلبی و بیگانگی میان معلم و دانش آموز گروه آزمایش شده است( 01/0>p. در نتیجه می توان گفت آموزش الگوی تعلیمی می تواند موجب افزایش کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان و بهبود روابط میان معلم و دانش آموزان شود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده مقدمه: چاقی معضلی فراگیر است که می تواند سلامت جسمانی را به شدت دچار آسیب سازد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون به همراه مرحله پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره و روان شناختی راه برتر شهر قزوین در سال 1398 بود که توسط پزشکان و متخصصان تغذیه تشخیص چاقی گرفته بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به روش تصادفی در سه گروه (رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری و کنترل) گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). برای گروه های آزمایش درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 10 جلسه اجرا شد و برای گروه کنترل درمانی صورت نگرفت. پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی چاقی در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری شش ماهه توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون تحلیل واریانس آمیخته برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: با توجه به تفاوت مراحل آزمون بعد از انجام دو مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری، عضویت گروهی و تعامل مراحل و گروه برای مدیریت خود معنادار بود (05/0>P). اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بیش از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری می تواند در افزایش مدیریت خود در افراد چاق موثر باشد. کلید واژه ها: مدیریت خود، رفتاردرمانی دیالکتیکی، درمان شناختی رفتاری، چاقی
نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر سنین 12 تا 18 سال شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 300 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فهرست اظهارات خودزنی، مقیاس سنجش افکار خودکشی، پرسشنامه رفتارهای خودکشی-تجدیدنظر شده، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه دشواریهای بین فردی نوجوانان، و مقیاس اشکال انتقاد از خود بودند. تحلیل آماری داده ها با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم خودزنی به خودکشی معنی دار است. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق دشواری تنظیم هیجان معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق مشکلات بین فردی معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق تنبیه خود معنی دار بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در افرادی که اقدام به خودزنی می کنند تنبیه خود می تواند پیش بینی کننده خودکشی باشد. با وجود رابطه معنادار خودزنی با خودکشی، دشواری تنظیم هیجان، و مشکلات بین فردی؛ و عدم معناداری نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی در پیش بینی خودکشی، به نظر میرسد دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی نمی توانند موجب سوق دادن خودزنی به خودکشی شوند. مداخله برای کاهش تنبیه خود می تواند در پیشگیری از خودزنی و خودکشی مفید باشد