پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)
پژوهش های نوین روانشناختی تبریز سال نهم پاییز 1393 شماره 35 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی در تعامل با سبک های یادگیری بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان انجام گرفت. این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی یا پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل بود. در راستای هدف پژوهش، از جامعه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهرستان ارومیه دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 124 نفر انتخاب و در 4 گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه گیری متغیرها میزان از پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و آزمون گروهی اشکال نهفته ویتکن استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس دو راهه، نشان داد که یادگیری مشارکتی در تعامل با سبک های شناختی بر نمرات مهارت های اجتماعی تأثیری در یادگیری وابسته به زمینه روش مشارکتی نسبت ندارد هر چند که در شرایط به روش سنتی تأثیر بیشتری بر رشد مهارت های اجتماعی دارد.
دلایل ترس از مرگ و دینداری با اضطراب در دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه دلایل ترس از مرگ و دین داری با اضطراب و نیز مقایسه دلایل ترس از مرگ بین دانشجویان دختر و پسر بود. برای این منظور و تعداد 230 دانشجوی دختر و پسر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشکد های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب شدند. آزمودنی ها مقیاس های دلایل ترس از مرگ (RDFS)، قسمت اضطراب حالت آزمون اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر (STAI)، و آزمون جهت گیری مذهبی با تأکید بر اسلام (RISEI) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های آزمون دلایل ترس از مرگ 24% از تغییرات مربوط به اضطراب را تبیین می کنند. بر اساس نتایج تحقیق، مؤلفه دلبستگی دنیوی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار اضطراب است. نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد که بین دینداری و ترس ناشی از درد و مجازات اخروی و ترس ناشی از عدم انجام تکالیف دینی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. از طرفی یافته های تحقیق حاضر تفاوت معنی داری بین دانشجویان دختر و پسر در مؤلفه های مختلف دلایل ترس از مرگ را نشان ندارد.
نقش هیجان های خودآگاه (استعداد شرم و استعداد گناه) و سبک های اسنادی در پیش بینی نشانه های عمومی روانپزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه هیجان های خودآگاه (استعداد شرم و استعداد گناه) و سبک های اسنادی در پیش بینی نشانه های عمومی روانپزشکی بود. این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود که در راستای هدف مذکور تعداد 165 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون عاطفه خودآگاهی (TOSCA)، پرسشنامه سبک های اسنادی (ASQ) و سیاهه مختصر نشانه ها (BSI) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمودنی های مونث بیشتر مستعد احساس شرم و گناه هستند و در موقعیت های شکست بیشتر از سبک های اسنادی کلی و پایدار استفاده می کنند. بین استعداد شرم با سبک های اسنادی افسرده ساز رابطه مثبتی وجود دارد. استعداد احساس گناه تنها با سبک اسناد کلی-جزیی رابطه دارد. سبک اسنادی کلی-جزیی، استعداد شرم و سبک اسنادی درونی-بیرونی به صورت معناداری نشانه های عمومی را پیش بینی می کنند. 20درصد از واریانس نشانه های عمومی روانی به وسیله این متغیرها تبیین شد. مبتنی بر یافته ها می توان بیان داشت که استعداد شرم، سبک های اسنادی کلی و درونی توانایی پیش بینی نشانه های عمومی روانی را دارند.
ارتباط عوارض خلقی قرص های خوراکی ترکیبی پیشگیری از بارداری با عوامل شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوارض خلقی مانند خلق افسرده، عصبانیت، تحریک پذیری و اضطراب یکی از دلایل عمده قطع مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری ترکیبی است. این مطالعه برای مقایسه عوامل شخصیت در زنان با و بدون عوارض خلقی مرتبط با مصرف قرص های خوراکی ترکیبی پیشگیری از بارداری انجام گرفت. در راستای هدف فوق 236 زن مصرف کننده قرص های خوراکی ترکیبی پیشگیری از بارداری با دز پایین که113 نفر عارضه خلقی را گزارش کرده و 123 نفر دیگر بدون عارضه خلقی بودند، پرسشنامه خودگزارش دهی شصت سوالی (NEO-FFI) را تکمیل کردند. تحلیل ها نشان داد که زنان دارای عوارض خلقی مرتبط با قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری ترکیبی نسبت به گروه بدون عارضه خلقی نمرات بیشتری در عامل «با وجدان بودن» (016/0=p) و «روان نژندی» (046/0=p) دارن د. یاف ته های این م طالعه ن شان داد که خودگزارش دهی عوارض خلقی مرتبط با مصرف قرص های پیشگیری از بارداری، تحت تاثیر ابعاد خاصی از شخصیت است.
رابطه «همخوانی/ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد» با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همخوانی/ ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد با پیشرفت تحصیلی انجام شد. در این راستا 150 نفر از دانشجویان (93 دختر و 57 پسر) و 30 نفر از استادان (27 مرد و 3 زن) دانشگاه سمنان به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسشنامه سبک های تفکر در تدریس گریگورنکو و استرنبرگ (1993) به کار برده شد. داده ها به کمک ضریب همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد که ناهمخوانی سبک های تفکر دانشجو- استاد در بعد محافظه کارانه و قانون گذار، پیشرفت تحصیلی دانشجویان را به طور معنادار پیش بینی نمود. مبتنی بر این نتایج می توان بیان داشت که ارزیابی همزمان متغیرهای درون فردی (سبک های تفکر) دانشجویان و استادان دربردارنده اطلاعات مهمی برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی است.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال گرایی: آزمون یک الگوی علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال گرایی در دانشجویان اجرا شد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد شهر نقده بودند که از بین آن ها 431 نفر از رشته های مختلف (226 دختر و 205 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (SF-YSQ) (یانگ، 2005) و پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) بود. داده ها از طریق و الگوی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مولفه های کمال گرایی تمرکز بر اشتباهات، معیارهای بالا با دیگران، نیاز به تأیید، ادراک فشار و نشخوار فکری با طرحواره ناسازگار اولیه رابطه مثبت و نظم و سازماندهی و هدفمندی با طرح واره ناسازگار اولیه رابطه منفی دارد. از سویی، نتایج حاصل از الگوی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده و ابعاد کمال گرایی از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه پیش بینی و تبیین شده است (90/0=GEI، 066/0=RSMEA).
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم بر مبنای الگوی ریلی و شاپشایر در کاهش پرخاشگری و ارتقای رضایت زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مدیریت خشم بر تغییر پرخاشگری و رضایت زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بود. این هدف در قالب طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل به مرحله اجرا گذارده شد. در راستای هدف فوق از جامعه مردان مبتلا به سوءمصرف مواد تعداد 12 نفر که میزان بالایی از پرخاشگری را نشان داده بودند به صورت تصادفی انتخاب و نیمی از آنان در گروه آزمایش و نیمی دیگر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه رضامندی زناشویی اینریچ استفاده شد.
نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم باعث کاهش معنادار میزان پرخاشگری و افزایش رضامندی زناشویی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. مبتنی بر نتایج می توان بیان داشت درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم در کاهش پرخاشگری و افزایش رضامندی زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر مؤثر است.
بازداری شناختی در اختلال وسواس شستشو: پارادایم بازداری بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده بازداری بازگشت (IOR) به عنوان یک کنش بازداری شناختی، اشاره به سرکوب نسبی توجه به محرک هایی دارد که اخیرا مورد توجه قرار گرفته اند. این کنش در آدمی دارای ارزش انطباقی است (ونگ و کلاین، 2010). با توجه به علایم مرکزی در اختلال وسواس اجباری (OCD) احتمال نقص در بازداری شناختی وجود دارد. اما نتایج پژوهش ها در این زمینه بسیار ناهمسو است. از این رو این پژوهش در جهت بررسی نقص احتمالی IOR در نمونه ای بالینی از وسواس شستشو انجام گرفت. این مطالعه به روش علّی مقایسه ای بود. سه مقیاس پرسشنامه افسردگی بک ویرایش II(BDI-II)، پرسشنامه بازنگری شده وسواسی اجباری (OCI-R) و آزمون IOR هیجانی بر روی نمونه پژوهش شامل 30 نمونه بالینی مبتلا به اختلال وسواس شستشو (%20 مذکر) و 30 نمونه غیروسواس (%7/26 مذکر) اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که افراد دچار وسواس شستشو نقصی در IOR ندارند (134/0=2η ؛ 866/0= Wilk’s Lambda؛ 05/0< P و 265/1=F). از طرفی بدون در نظر گرفتن عامل گروه، بین زمان واکنش افراد در کوشش های معتبر و نامعتبر تفاوت معنادار وجود دارد (05/0≥P؛ 29/2= t) که نشان دهنده پدیده IOR عمومی در آزمودنی ها است. بررسی نتایج نشان داد که نقصی در بازداری شناختی در نمونه بالینی از مبتلایان به وسواس شستشو وجود ندارد. احتمال وجود نقص در سطوح دیگر بازداری مانند بازداری رفتاری مطرح است. دیگر تلویحات نظری و تجربی مورد بحث قرار گرفته است.
نقش عواطف مثبت و منفی در رضایت و عملکرد شغلی اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عواطف مثبت و منفی در رضایت و عملکرد شغلی اعضای هیات علمی طراحی گردید. بدین منظور نمونه ای به حجم 250 نفر عضو هیات علمی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از سه دانشگاه دولتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک و تلگن، رضایت شغلی برایفیلد و روتس و عملکرد شغلی پاترسون جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین عواطف مثبت با رضایت و عملکرد شغلی رابطه مثبت و بین عواطف منفی با رضایت شغلی رابطه منفی وجود دارد. در عین حال بین عواطف منفی و عملکرد شغلی رابطه معنی داری دیده نشد. از میان روابط بین متغیرهای فوق، متغیرهای عواطف مثبت با عملکرد شغلی دارای بالاترین ضریب همبستگی بود.
مقایسه مولفه های شناختی اضطراب بین بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی جبری و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی جبری نقش بسزایی ایفا می کنند و به ایجاد، تداوم و تشدید علائم این اختلال منجر می شوند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه این مؤلفه های شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، وسواسی جبری و افراد عادی بود. در این راستا، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 30 نفر از افراد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و پرسشنامه جهت گیری منفی به مشکل و پرسشنامه چرا نگرانی اجرا شد. یافته ها نشان داد بین سه گروه، حداقل در یکی از متغیرهای شناختی تفاوت معنادار وجود دارد. تلویحات عملی و نظری نتایج مورد بحث واقع شده است.
رابطه ذهن آگاهی، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با کیفیت زندگی بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان راهبردهای مقابله ای، ذهن آگاهی و استرس ادراک شده با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود. در این راستا،134 (61 زن و73 مرد) بیمار سرطانی سرپایی و بستری در بیمارستان های شهرتبریز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل، پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و دیگران، 1983)، پرسشنامه فرم کوتاه شده مقابله با موقعیت های استرس زا، پرسشنامه بررسی کیفیت زندگی بیماران سرطانی و پرسشنامه ذهن آگاهی، توجه، هوشیاری (براون و ریان، 2003) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای ذهن آگاهی و راهبردهای مقابله مساله مدار و هیجان مدار قادرند کیفیت زندگی بیماران سرطانی را پیش بینی کنند، در حالی که در مورد متغیر استرس ادراک شده مبتنی بر یافته ها، می توان بیان داشت، افراد ذهن آگاه، موقعیت های تهدیدآمیز زندگی را با استرس کمتری ارزیابی کرده و از راهبردهای سازگارانه تری در برخورد با شرایط استرس زا استفاده می کنند، به ویژه از راهبردهای اجتنابی کمتر استفاده می کنند. یافته های این مطالعه پیشنهاد می کند که استفاده از روش های افزایش ذهن آگاهی و آموزش راهبردهای مقابله سازگارانه می تواند موجب ارتقاء ارزیابی مثبت از شرایط استرس زا و سرانجام افزایش کیفیت زندگی بیماران سرطانی شود.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارساخوانی تحولی به عنوان یک آسیب اختصاصی در توانایی خواندن، علی رغم هوش طبیعی و فرصت های آموزشی کافی در نظر گرفته می شود و یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است. با پیشرفت اخیر مطالعات علوم اعصاب و با توجه به اینکه این اختلال یک اختلال عصبی رشدی محسوب می شود برای بهبود افراد مبتلا به این اختلاف، درمان های مبتنی بر نوروفیدبک مطرح شده است، و هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان بود. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه انجام شد. مراحل چندگانه پیش از مداخله بر شش دانش آموز مقطع ابتدایی(سوم و چهارم) نارساخوان در 3 مجموعه دو نفره صورت گرفت که طی آن خط پایه متغیرهای وابسته اندازه گیری شد و سپس مرحله مداخله (20 جلسه آموزش نوروفیدبک) به اجرا درآمد. در جریان مداخله اندازه گیری مکرر متغیرهای وابسته و نهایتاً ارزیابی به منظور پیگیری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از آزمون های خواندن میکائیلی (1384) و آگاهی واج شناختی دستجردی (1382)، و از اندازه اثر (dکوهن) نیز برای بررسی معناداری بالینی تغییرات استفاده شد. نتایج بهبودی قابل ملاحظه ای در آگاهی واج شناختی با اندازه اثر بالایی در تمام آزمودنی ها نشان داد، هم چنین عملکرد خواندن نیز با اندازه اثر نسبتاً خوبی در تک تک آزمودنی ها بهبودی نشان داد. مبتنی بر نتایج می توان بیان داشت که آموزش نوروفیدبک بر آگاهی و عملکرد خواندن واج شناختی در دانش آ موزان نارساخوان می تواند موثر باشد.