سعید ملیحی الذاکرینی

سعید ملیحی الذاکرینی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی، واحد کرج، دانشگاه ازاد اسلامی، کرج، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سندرم روده تحریک پذیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی فاجعه پنداری درد همجوشی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر به دلیل اثرات فیزیولوژیکی مزمن، سبب ابجاد آسیب های شناختی و روان شناختی برای مبتلایان می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش شهر رامسر در فصل تابستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 زن). پس از ریزش تعداد 26 نفر در پژوهش باقی ماندند (13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو و نیم ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) و پرسشنامه فاجعه پنداری درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در این زنان شود.
۲.

اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روان شناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلکسی تایمیا پریشانی روانشناختی درمان فراشناختی سوء هاضمه عملکردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۸
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش پریشانی روانشناختی و الکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1401-1400بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه مداخله درمان فراشناختی ولز (2004) را 8 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه پریشانی روان شناختی (DASS-21) و الکسی تایمیا تورنتو (TAS 20، 1994) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد به طور کلی نمرات پریشانی روانشناختی از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است؛ همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 79/8-=d)و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 6/10-=d) معنادار است. در متغیر آلکسی تایمیا تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 89/8-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 7/13-=d) معنادار است که نشان دهنده تأثیر مداخله پژوهش در کاهش پریشانی روانشناختی و آلکسی تایمیا است نتیجه گیری می شود این مداخله تا حد زیادی توانسته در کاهش پریشانی و آلکسی تایمیا در بیماران مبتلا به سوء هاضمه عملکردی موثر باشد.
۳.

مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر (IBS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب درمان شناختی- تحلیلی درمان فراشناختی سندروم روده تحریک پذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی بر کاهش اضطراب بر روی بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر (IBS) بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1400- 1399 بود. نمونه آماری شامل 45 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه اول 8 جلسه درمان فراشناختی و گروه دوم 16 جلسه درمان شناختی تحلیلی هر کدام هر کدام هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی لوی بند و همکاران (1995) (DASS-21) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در پس آزمون در اضطراب بین دو مداخله درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ از سوی دیگر بین درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش اضطراب اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری ازنظر اثربخشی بر این متغیر در بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مؤثر است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>p). نتیجه گیری می شود هر دو درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی توانستند اضطراب را کاهش دهند؛ اما درمان شناختی تحلیلی در کاهش اضطراب موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر به کار گرفته شود.
۴.

مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی با طرحواره درمانی گروهی بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتاردرمانی دیالکتیکی طرحواره درمانی پریشانی روانشناختی بیماری کرونر قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی با طرحواره درمانی گروهی بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی مراجعهکننده به بیمارستان آزادی شهر تهران در سال 99-1398 بودند، که تعداد 45 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2002) بود. پس از اتمام هشت جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی (هفته ای دو جلسه به مدت 4 هفته) و هشت جلسه طرحواره درمانی گروهی (هفته ای دو جلسه به مدت 4 هفته) در گروههای آزمایشی، مجدداً پرسشنامههای مذکور بلافاصله و پس از سه ماه به ترتیب به عنوان پس آزمون و پیگیری در گروهها تکمیل شد. نتایج با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر) در نرمافزار SPSS.23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که هر دو درمان بر پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی از مرحله پیشآزمون، به پسآزمون و پیگیری موثر بودند (001/0=p)؛ نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی از مرحله پیشآزمون، به پسآزمون و پیگیری دارد (001/0=p). نتیجه گیری: آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی توصیه میشود.
۵.

مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی گروهی با طرحواره درمانی گروهی بر کژ تنظیمی هیجانی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی

تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۷
زمینه و هدف: بیماری های قلبی- عروقی، علت عمدهی ناتوانی و مرگ در کشورهای مختلف جهان بوده و با وجود ابداع روش های مختلف درمانی، هنوز شیوع بالایی دارد. اگرچه مهم ترین عوامل روان شناختی در ایجاد و پیشرفت بیماری های قلبی مورد مناقشه است اما، پژوهش های مختلف نشان می دهد که عوامل روان شناختی به طور معناداری در پیدایش بیماری های قلبی-عروقی نقش دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی با طرحواره درمانی گروهی بر کژتنظیمی هیجانی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد . روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی مراجعه کننده به بیمارستان آزادی شهر تهران در سال 99-1398 بودند، که تعداد 45 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس کژتنظیمی هیجانی (گراتز و رومر، 2004)، بود. پس از اتمام هشت جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی و هشت جلسه طرحواره درمانی گروهی در گروه های آزمایشی، مجدداً پرسشنامه های مذکور بلافاصله و پس از سه ماه به ترتیب به عنوان پس آزمون و پیگیری در گروه ها تکمیل شد. نتایج با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) در نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: . نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو درمان بر کژتنظیمی هیجانی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی از مرحله پیش آزمون، به پس آزمون و پیگیری موثر بودند (001/0= P )؛ نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری در کاهش کژتنظیمی هیجانی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی از مرحله پیش آزمون، به پس آزمون و پیگیری دارد (001/0= P ) . نتیجه گیری: آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش کژتنظیمی هیجانی در زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی توصیه می شود .
۶.

مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش و درمان فراشناختی مدیریت استرس شناختی - رفتاری احساس انسجام افسردگی همسران مردان وابسته به مواد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۳۸۹
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز درمان و بازتوانی اعتیاد دکتر معینی شهر گرگان از سال 1387 تا 1397 بود. از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر یک 15 نفر) و یک گروه گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش و درمان فراشناختی افسردگی و گروه آزمایش دوم مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه احساس انسجام و مقیاس افسردگی بک استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار احساس انسجام و کاهش معنادار افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد شدند. همچنین، بین اثربخشی دو مداخله بر احساس انسجام و افسردگی در دو گروه آزمایش تفاوت معنا داری وجود نداشت. به علاوه، این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری: هر دو مداخله آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس شناختی-رفتاری می توانند به عنوان مداخلاتی سودمند در همسران مردان وابسته به مواد به کار گرفته شوند.
۷.

تحلیل معادلات ساختاری در رابطه تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با استرس ادراک شده و نگرانی های دوران بارداری و شاخص های زیستی با واسطه گری بهزیستی روان شناختی در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس ادراک شده امنیت عاطفی بهزیستی روان شناخت ی تعارضات زناشویی نگرانی های دوران بارداری شاخص های زیستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۲۵۵
بارداری پدیده ای است که در صورت عدم توجه کافی ممکن است برای زنان مشکلات روان شناختی، شناختی، هیجانی و ارتباطی ایجاد نماید. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل معادلات ساختاری در رابطه تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با استرس ادراک شده و نگرانی های دوران بارداری و شاخص های زیستی با واسطه گری بهزیستی روان شناختی در زنان باردار صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان باردار مراجعه کننده به کلینیک های زنان و زایمان و بیمارستان شهرستان رامسر در بازه زمانی بهمن تا فرودین ماه سال 98 -1397 بود. نمونه این پژوهش شامل تعداد 300 زن باردار بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و همکاران، 1379) ؛ مقیاس امنیت عاطفی (کردوا، جی و وارن، 2005)، پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) ؛ پرسشنامه نگرانی های دوران بارداری (آلدردسی و لین، 2011) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1996) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و معادله یابی ساختاری صورت گرفت. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین متغیرها وجود دارد (001/0>p) .
۸.

اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان فراتشخیصی یکپارچه تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۱۹۸
زمینه: پژوهش ها نشان داده اند که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر در تأکید ویژه اش روی نحوه تجربه و پاسخدهی به هیجان ها بی همتا و منحصر به فرد است. اما پیرامون اثر بخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تنظیم شناختی هیجانات مادران کودکان مبتلا به سرطان پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان که در بیمارستان های محک، شهدای تجریش، بهرامی و حضرت علی اصغر در سال 1398 در شهر تهران تحت درمان بودند، تشکیل داد. 31 نفر از مادران به با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر گروه گواه جایگزین شدند . ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بودنداز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) فرم کوتاه (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو،2011). گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای درمان فراتشخیصی یکپارچه دریافت کردند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار 23 SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه به افزایش استفاده از راهبردهای سازش یافته شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه گیری در مقایسه با گروه گواه شد و همچنین به کاهش معنادار استفاده از راهبردهای سازش نایافته شامل: فاجعه سازی، ملامت خویشتن، نشخوارگری و ملامت دیگران منجر شد (0/001 P≤ ) . نتیجه گیری: درمان فرا تشخیصی یکپاچه نگر باعث افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی هیجانی و کاهش استفاده از راهبردهای غیر انطباقی در مادران کودکان مبتلا به سرطان می شود که این فرآیند به بهبود سلامت روان این مادران کمک شایانی خواهد کرد.
۹.

اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه بر فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان فراتشخیصی یکپارچه فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۸ تعداد دانلود : ۳۷۳
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده اند که درمان فراتشخیصی یکپارچه بر متغیرهای مختلفی تأثیر دارد. اما پیرامون اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت مادران کودکان مبتلا به سرطان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان که در بیمارستان های محک، شهدای تجریش، بهرامی و حضرت علی اصغر در سال 1398 در شهر تهران تحت درمان بودند، تشکیل داد. 31 نفر از مادران به با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه جایگزین شدند . ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از، پرسشنامه فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت (بیر، ۲۰۱۱) و جلسات درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو،2011). گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای درمان فراتشخیصی یکپارچه دریافت کردند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر بهبود مؤلفه های اعتماد به خاموش سازی افکار و احساسات، اعتماد به تفسیر احساسات خود به عنوان نشانه جلوگیری از واکنش فوری و تنظیم ذهن برای حل مسئله، اعتماد به نفس در تنظیم سلسله مراتب اهداف انعطاف پذیر و عملی مادران تأثیر معنی دار داشت (0/001 ≤ P ) . نتیجه گیری: مادرانی که در جلسات درمان فراتشخیصی یکپارچه شرکت کردند بهبود قابل ملاحظه ای در فراشناخت ها و فراهیجان های مثبت داشتند .
۱۰.

اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فراشناختی کلسترول افسردگی دیابت نوع 2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۴۰۰
مقدمه: دیابت از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. به منظور اجرای پژوهش از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت شهید شعبانی اصفهان به صورت دردسترس 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه برای سنجش افسردگی و از آزمایش خون به منظور سنجش کلسترول (LDL) و کلسترول (HDL) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناختی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: با تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p < ). نتیجه گیری: می توان از آموزش فراشناختی در جهت تعدیل کلسترول (کاهش کلسترول (LDL) و افزایش کلسترول (HDL)) و بهبود افسردگی بیماران مبتلا به دیابت استفاده نمود.
۱۱.

رابطه ویژگیهای شخصیتی و فعالیتهای مغزی – رفتاری با میزان مارکرهای گلیال (پروتئین s100b) و شاخصهای گلاسمیک در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2

کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی فعالیت های مغزی / رفتاری مارکرهای گلیال شاخص های گلاسمیک دیابت نوع 2

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۳۷۲
هر پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران در فاصله ی زمانی 1/2/1395 لغایت 1/12/1395 که به تعداد 246 نفر بودند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. آزمودنی هایی که وارد این پژوهش شدند، افرادی بودند که غیر از دیابت، بیماری دیگری نداشتند، حداقل یک سال از تشخیص بیماری آنها گذشته بود و هم چنین با توجه به شیوع بیماری دیابت نوع دو در سنین میانسالی و میانگین30 سال قرار داشتند، از میان جامعه آماری و کسانی که حائز شرایط فوق بودند، 40 نفر به صورت تصادفی و دردسترس انتخاب شدند. برای سنجش از استرس ادراک شده از مقیاس شخصیت گری ویلسون و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت استفاده شد. مارکرهای گلیال نیز با نمونه سرم seroum با روش Elsa اندازه گیری شدند. نتایج نشان دهنده این بود که بین متغیرهای شخصیتی (روان نژندی، برون گرایی، گشودگی برای تجربه، توافق پذیری و وجدانی بودن) و میزان ۱c HbA ، میزان گلوکوز پلاسما، S100b و فعالیت های مغزی رفتاری در افراد دارای دیابت نوع 2 رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین سیستم های مغزی رفتاری (بازداری رفتاری، فعال سازی رفتاری و جنگ / گریز) و میزان ۱c HbA ، میزان گلوکوز پلاسما و S100b در افراد دارای دیابت نوع 2 رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین فعالیت مغزی-رفتاری توانسته است بین پنج عامل شخصیت NEO و مارکرهای گلیال نقش میانجی گری خود را به طور معنی داری ایفا کند. شدت تأثیر فعالیت مغزی-رفتاری بر مارکر های گلیال در مرحله اول برابر با 118/. و معنی دار بود.
۱۲.

مقایسه تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیکی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های شناختی (آمیختگی، اجتناب و انعطاف پذیری شناختی) و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتاردرمانی دیالکتیکی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مؤلفه های شناختی مؤلفه های هیجانی استرس اکسیداتیو دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۳۳۸
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های شناختی (آمیختگی، اجتناب و انعطاف پذیری شناختی) و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود که بر روی 60 بیمار زن مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز دولتی سلامت شهر بیرجند در سال 1395 با دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به صورت در دسترس و به طور تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه آمیختگی شناختی گیلاندرز و همکاران (2014)، اجتناب شناختی سکستون و دوکاس (2008) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. همچنین به گروه آزمایش پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی فن دایک (1396)، رفتاردرمانی دیالکتیکی قهاری (1395) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002) ارائه و به گروه کنترل درمانی ارائه نشد. تجزیه تحلیل داده ها با کمک تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های شناختی و استرس اکسیداتیو و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرونشانی فکر و مؤلفه های هیجانی بیماران مبتلا به دیابت مؤثر است (05/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان برای بهبود مؤلفه های هیجانی و شناختی بیماران دیابتی از رفتاردرمانی دیالکتیکی در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بیشتر به عنوان درمان مکمل استفاده کرد.
۱۴.

اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی براحساس انسجام وکیفیت زندگی همسران مردان مبتلا به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه آموزشی درمانی فراشناختی احساس انسجام کیفیت زندگی همسران مردان معتاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۸۵
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی بر احساس انسجام وکیفیت زندگی همسران مردان مبتلا به اعتیاد بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماه بود . جامعه آماری شامل همسران مردان معتاد مراجعه کننده به مرکز درمان و بازتوانی اعتیاد دکتر معینی شهر گرگان از سال 1387 تا 1397 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش، آموزش و درمان فراشناختی افسردگی را در 8 جلسه دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه احساس انسجام آنتونوفسکی (1987) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه (1996) استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان دادکه آموزش و درمان فراشناختی منجر به افزایش معنادار احساس انسجام (0/01 < P )، کیفیت زندگی کلی (0/05 < P )، سلامت جسمی (0/01 < P ) و سلامت محیطی (0/05 < P ) در همسران مردان معتاد شد. نتیجه گیری : آموزش و درمان فراشناختی با شناسایی و تعدیل شیوه های پردازش فکر، می تواند به عنوان مداخله ای سودمند درهمسران مردان معتاد به کارگرفته شود.
۱۵.

مدل علی روابط بین ناگویی هیجانی با عملکرد جنسی با میانجیگری درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناگویی هیجانی عملکرد جنسی درماندگی روانشناختی صمیمیت زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۵۰۷
عملکرد جنسی مانند یک چرخه است و عوامل مختلف زیستی و روانی مختلفی روی آن تاثیر گذارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی مدل علی رابطه بین ناگویی هیجانی با عملکرد جنسی با میانجیگری درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به پایگاه های بهداشتی سطح شهرستان بردسیر تشکیل داد. بر اساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 506 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، شاخص عملکرد جنسی زنان، پرسشنامه نیاز به صمیمیت باگاروزی و شاخص درماندگی روانشناختی پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی بر درماندگی های روانشناختی به طور مثبت و معنی دار (75/0 β =)، بر صمیمیت زناشویی (22/0- β = ) به طور منفی و معنی دار و بر اختلالات عملکرد جنسی (09/0- β =) به طور منفی و غیر معنی دار تاثیر است. به علاوه صمیمیت زناشویی به طور مستقیم، مثبت و معنی دار عملکرد جنسی را تحت تاثیر قرار می دهد (34/0 β =) . همچنین تاثیر مستقیم درماندگی های روانشناختی بر اختلالات عملکرد جنسی (25/0- β =) منفی و معنی دار است. همچنین داده های مربوط به نقش میانجی نشان داد اثر غیرمستقیم ناگویی هیجانی بر اختلالات عملکرد جنسی از طریق درماندگی های روانشناختی و صمیمیت زناشویی منفی، معنی دار و برابر با (22/0- β = ). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ناگویی هیجانی به واسطه درماندگی روان شناختی و صمیمیت زناشویی توان پیش بینی عملکرد جنسی را دارند. کلید واژه ها: ناگویی هیجانی، عملکرد جنسی، درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی
۱۶.

نقش میانجی رضایت از زندگی در رابطه بین عوامل شخصیت و اضطراب مرگ در سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مرگ اضطراب رضایت از زندگی عوامل شخصیت سالمندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۶ تعداد دانلود : ۳۹۶
زمینه و هدف : جمعیت رو به رشد سالمندان و مسایل و نیازهای خاص آنان، انجام بررسی های بیشتر را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی رضایت از زندگی در ارتباط بین عوامل شخصیت و اضطراب مرگ در سالمندان انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری تحقیق را همه سالمندان (افراد بالای 60 سال) ساکن شهرستان های استان آذربایجان غربی تشکیل داد که از میان آنان، 234 نفر(150 مرد و 84 زن) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب مرگ Templer (Templer Death Anxiety Scale یا TDAS)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with Life Scale یا SWLS) و مقیاس پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI) جمع آوری گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزارهای SPSS و SmartPLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط منفی و مستقیمی بین هر یک از متغیرهای توافق و رضایت از زندگی با اضطراب مرگ مشاهده شد. هر یک از متغیرهای روان رنجورخویی و باوجدان بودن نیز با اضطراب مرگ رابطه مستقیم و مثبتی داشت. بر اساس یافته ها، روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری و توافق، به صورت غیر مستقیم و با واسطه رضایت از زندگی، با اضطراب مرگ رابطه معنی داری را نشان داد. نتیجه گیری: رضایت از زندگی در ارتباط با هر یک از عوامل روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری و توافق با اضطراب مرگ در سالمندان نقش میانجی گری ایفا می کند. بنابراین، افزایش رضایت از زندگی با کاهش اضطراب مرگ در سالمندان همراه است. همچنین، نتایج به دست آمده تأییدی بر مفروضه های نظریه Erikson مبنی بر رابطه رضایت از زندگی و پذیرش واقعیت مرگ در سالمندی می باشد.
۱۷.

معادلات ساختاری خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودتنظیمی هیجانی فعال سازی-بازداری رفتاری سبک های تفکر بهزیستی روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۶۰۸
هدف: پژوهش حاضربا هدف تعیین میزان سهم خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد انجام شده است. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. از پرسش نامه های سبک های عاطفی هافمن و شلدن، مقیاس فعال سازی-بازداری رفتاری، سبک های تفکر اشترنبرگ و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. نمونه آماری، شامل 100 نفراز معتادان شهر نظرآباد بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی، انتخاب شدند و برای تحلیل داده ها از نرم افزار پی. ال. اس. استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد خودتنظیمی بر سبک های تفکر، و بهزیستی؛ همچنین سبک های تفکر بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. همچنین سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری بر سبک های تفکر و بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. نتیجه گیری : خودتنظیمی هیجانی و سیستم های فعال سازی بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد قابل پیش بینی است.
۱۸.

الگوی علّی روابط بین عملکرد جنسی بر پایه باورهای بدکارکردی جنسی با میانجی درماندگی روانشناختی و ابعاد صمیمت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورهای بدکارکردی جنسی صمیمیت زناشویی عملکرد جنسی درماندگی روانشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۴۳۳
این مطالعه با هدف بررسی الگوی علّی رابطه بین باورهای بدکارکردی جنسی و عملکرد جنسی با میانجیگری درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی انجام شد. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را تمام زنان متأهل مراجعه کننده به پایگاه های بهداشتی سطح شهرستان بردسیر تشکیل داد. بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 506 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس باورهای بد کارکردی جنسی، شاخص عملکرد جنسی زنان، پرسشنامه نیاز به صمیمیت باگاروزی و شاخص درماندگی روانشناختی پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی بر درماندگیهای روانشناختی به طور مثبت و معنی دار، بر صمیمیت زناشویی و عملکرد جنسی به طور منفی و معنی دار تأثیر دارد. به علاوه صمیمیت زناشویی به طور مستقیم، مثبت و معنی دار عملکرد جنسی را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیر مستقیم درماندگیهای روانشناختی بر عملکرد جنسی نیز منفی و معنی دار است. هم چنین در نتایج دیده شد که خود باورهای بدکارکردی جنسی به طور مستقیم، منفی و معنی دار عملکرد جنسی را تحت تأثیر قرار می دهد. نتایج مطالعه نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی به دلیل درماندگی روانشناختی و صمیمیت زناشویی و هم چنین به شکل مستقیم توان پیش بینی عملکرد جنسی را دارد.
۱۹.

اثربخشی ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و قند خون بیماران دیابتی با نوع شخصیت بازدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب دیابت ذهن آگاهی شخصیت بازدارنده رفتار قند خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۳۳۷
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و قند خون بیماران دیابتی با نوع شخصیت بازدارنده بود. روش: روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 225 نفر از بیماران مراجعه کننده به مرکز دیابت اکباتان شهر تهران در تابستان 1394 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیتی گِرِی-ویلسون ( ویلسون، بارت و گِرِی، 1989)، اضطراب بک و استیر (1990) و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس کابات-زین (2005) بود که طی 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای یک بار اجرا و برای تحلیل آماری از روش کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی روش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب (06/25 = F، 001/0 = (P و قند خون بیماران دیابتی با نوع شخصیت بازدارنده بود (22/20 = F، 002/0 =P) و نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری حاکی از پایداری تاثیر درمان ذهن آگاهی بود (06/25 = F، 002/0 = P). نتیجه گیری: به متخصصان توصیه می شود به منظور کاهش اضطراب و کاهش قند خون بیماران دیابتی در کنار درمان های پزشکی از طریق ایجاد هوشیاری آگاهانه و تجربه زمان حال و غیرقضاوتی بودن در این بیماران باعث افزایش سلامت آن ها شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان