محمد سادات منصوری

محمد سادات منصوری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

Panpsychism in Philosophy of Mind, Transcendent Philosophy and the Quran

کلید واژه ها: Panpsychism mentality fundamental Transcendent Philosophy Intelligence

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۰
Panpsychism in philosophy of mind is the view that mentality is fundamental and ubiquitous in the natural world. The view has a long and venerable history in philosophical traditions -both East and West- and has recently enjoyed a revival in analytic philosophy. Thus, in conjunction with the widely held assumption that fundamental things exist only at the micro-level, panpsychism entails that at least some kinds of micro-level entities have mentality, and that instances of those kinds are found in all things throughout the material universe. We can see something like this in Mulla Sadra's Transcendent Philosophy. Mulla Sadra claims that all things enjoy some kind of intelligence and understanding. On the other hand, many verses of the Holy Qur'an either explicitly or implicitly assert the presence of understanding and intelligence in all things. In this article, I will explain all three issues (Panpsychism, Mulla Sadra's view, and relevant verses of the Holy Qur'an), then I will make it clear that Mulla Sadra's view and Qur'anic statements are consistent with at least some versions of the Panpsychism.
۲.

استدلال تصورپذیری زامبی: یک نتیجه هستی شناختی برای آگاهی پدیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصورپذیری امکان پذیری زامبی آگاهی پدیداری فیزیکالیزم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۲ تعداد دانلود : ۳۸۱
مقدمه: فیزیکالیزم دیدگاهی است که معتقد است هر چیزی فیزیکی است و آگاهی پدیداری را یک پدیده فیزیکی می داند. هدف ما در این مقاله این است که از طریق استدلال تصورپذیری زامبی که توسط Chalmers مطرح شده است نشان دهیم که آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست در نتیجه مدعای فیزیکالیزم کاذب است.روش کار: این پژوهش بر اساس مطالعه منابع اصلی و دست اول پیرامون بحث مذکور شکل گرفته است و تلاش کرده ایم تا از طریق تحلیل مفهومی و استدلا ل های فلسفی و منطقی به نتایجی درباره آگاهی پدیداری دست یابیم.یافته ها: طبق استدلال تصورپذیری زامبی، موجودی که از نظر فیزیکی مانند انسان است اما فاقد آگاهی پدیداری می باشد تصورپذیر است و اگر این موجود تصورپذیر باشد، آنگاه آن امکان پذیر است و امکان پذیری این موجود نشان می دهد که آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست. این استدلال ابتدا با مطرح کردن شکاف معرفت شناختی میان دو قلمرو فیزیکی و پدیداری نشان می دهد که میان ویژگی های فیزیکی و آگاهی پدیداری استلزام معرفت شناختی وجود ندارد، یعنی می توان یکی را بدون دیگری تصور کرد سپس برای شکاف موجّهاتی میان آن دو استدلال می کند، یعنی امکان پذیر است که ویژگی های فیزیکی وجود داشته باشند اما آگاهی پدیداری وجود نداشته باشد و سرانجام از این شکاف موجّهاتی برای شکاف هستی شناختی و رد استلزام هستی شناختی میان ویژگی های فیزیکی و آگاهی پدیداری استدلال می کند و نشان می دهد که ویژگی های فیزیکی آگاهی پدیداری را ضرورت نمی بخشند. نتیجه گیری: آگاهی پدیداری و ویژگی های فیزیکی از نظر هستی شناختی از هم مستقل هستند، آگاهی پدیداری یک پدیده فیزیکی نیست در نتیجه مدعای فیزیکالیزم کاذب است.
۳.

بررسی اندیشه مرتبه بالاتر از دیدگاه پیتر کاروترز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی آگاهی مرتبه بالاتر آگاهی پدیداری آگاهی کارکردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۸۹
مقدمه: تبیین طبیعت آگاهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث فلسفی است. آگاهی چیست؟ چطور ذهن آگاه با بدن ارتباط دارد؟ آیا می توان آگاهی را از حیث فعالیت مغزی تبیین کرد؟ چطور می توانیم احساس بوی یک گل رز یا یک تجربه بصری آگاهانه را تبیین کنیم؟ پرسشی که باید هر نظریه مقبولی در آگاهی به آن پاسخ دهد آن است که: چه چیزی یک حالت ذهنی را یک حالت ذهنی آگاهانه می کند؟ به عبارت دیگر چه چیزی یک حالت ذهنی ناآگاهانه را به یک حالت آگاهانه تبدیل می کند؟ برخی از فلاسفه تلاش کرده اند که پاسخ این پرسش را با آگاهی مرتبه بالاتر بدهند. اما آیا این پاسخها کافی است؟ روش: روش مطالعه و پژوهش در این مقاله، فرآیند گام به گام جمع آوری اطلاعات از منابع دست اول در موضوع مقاله است و به عبارت دیگر روش کتابخانه ای است. یافته ها: انواع گوناگونی از نظریه مرتبه بالاتر وجود دارد که بستگی به آن دارند که چطور بازنمایی مرتبه بالاتر توصیف شود. به طور کلی ایده در نظریات آگاهی مرتبه بالاتر این است که آنچه یک حالت ذهنی را آگاهانه می کند آن است که آن حالت متعلق نوعی بازنمایی مرتبه بالاتر باشد. برای مثال میل من برای نوشتن یک مقاله خوب! وقتی آگاهانه می شود که من از آن میل «مطلع» شوم. هر نظریه ای که برای تبیین آگاهی از لحاظ حالات مرتبه دوم تلاش کند، نظریه مرتبه دوم آگاهی دانسته می شود. در این مقاله عمدتا به دیدگاه پیتر کاروترز که به «اندیشه مرتبه بالاتر بالقوه» معروف است، پرداخته ایم . نتیجه گیری: بنظر می آید که این دیدگاه با مشکلات مهمی دست به گریبان است و پاسخ به آنها مطابق همه دیدگاه های بازنمایی (مرتبه اول یا دوم) بسیار دشوار. حتی با مبنای کاروترز هم که مدعی بود حالات ذهنی آگاهانه محتوای التفاتی دوتایی کسب می کنند نیز نمی توان پاسخ آنها را داد

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان