مقدمه : دراین مقاله ، استدلال فودور در تأیید تفردگرمایی، از منظر روان شناختی و سپس، آزمون میان بافتاری فودور بررسی می شود. فودور مدعی است که تفردگرایی روان شناختی، از دو اصل ردگانی ناشی می شود: الف) روان شناسی علمی/شناختی، حالت های روان شناختی را از طریق نیروهای علّی خود متفرد می سازد.ب) نیروهای علّی روان شناختی بر حالت فیزیولوژیکی درونی فرد یا ریزساختارهای محلّی فرد سوپروین می شوند. بر اساس آزمون میان بافتاری، برای فهم اینکه آیا نیروهای علّی یکسان اند یا متفاوت ، می بایست افراد را "میان بافتارها و نه درون بافتارها" بررسی کرد. به نظر فودور، ایده ی آزمون میان بافتاری، عبارت است از اینکه افراد فقط در صورتی دارای نیروهای علّی یکسان هستند که در بافتار یکسان/مشترک معلول های یکسان داشته باشند؛ یعنی، یکسانی نیروهای علّی را فقط باید با توسل به یکسانی معلول ها در بافتارهای مشترک (واقعی یا خلاف واقع) بررسی کرد. سه پاسخ، آزمون میان بافتاری را ردّ می کنند و مقاله نتیجه می گیرد که این سه پاسخ می توانند آزمون میان بافتاری را ردّ کنند. پس آزمون میان بافتاری فودور به نفع تفردگرایی صحیح است.