مهدی ذاکری

مهدی ذاکری

مدرک تحصیلی: دانشیار، گروه فلسفه، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۶ مورد.
۱.

What are the Ethical Implications of Panpsychism?(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: phenomenal consciousness Panpsychism Micropsychism Macropsychism Cosmopsychism Animal Ethics Vegetarianism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۵۲
People often think that phenomenal consciousness is unique to humans and animals,but panpsychism extends it to other beings, considering consciousness as fundamental and ubiquitous in the natural world. This extension claim, which is shared by all panpsychists, carries ethical implications. Panpsychists vary in their views of the scope of extending consciousness. Micropsychism extends consciousness all the way down to fundamental particles at the micro-level, while macropsychism extends it to the cosmos and all physical objects in the universe. While micropsychism suggests that fundamental particles have moral status and significant moral standing, this truth does not necessarily translate into practical moral consequences, nor does it require us to change our behavior towards them. On the other hand, macropsychism implies that the universe holds moral status and significant moral standing. Advocates of this view argue that we should act in a way that maximizes pleasure and minimizes pain for all beings in which we can discern the causes of pleasure and pain. Additionally, macropsychism requires recognizing the moral status and significant moral standing of all animate and inanimate entities. We should therefore behave in such a way that enhances the pleasure and alleviates the suffering of animals and plants, although we do not have any moral obligation regarding inanimate beings.
۲.

مواجهه با مسئله «علیّت ذهنی» از منظر صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علیت ذهنی حکمت متعالیه ذهن و بدن تعین مضاعف طرد علی لزوم تماس جفت شدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۲
مسئله علیّت ذهنی در پی تبیین چگونگی کنش و واکنش ذهن و بدن نسبت به یکدیگر است. هر نظریه کارآمد در فلسفه ذهن، باید ظرفیت پاسخ گویی به مسئله علیّت ذهنی را دارا باشد. ضعف دوگانه انگاری در ارائه تبیین صحیح برای این مسئله، موجب شد فیزیکالیست ها ذهن مجرّد را کنار نهند و از این طریق در پی حل این مشکل برآیند. با این حال، فیلسوفان ذهن نیز همچون دوگانه انگاران نتوانسته اند پاسخی مناسب به این مسئله بدهند. ملاصدرا مشکل هر دو طیف را عدم نگاه جامع به نفس می داند و خود با ترسیم درست تمام حقیقت نفس و چگونگی ظهور آن از بدن، به مشکلات تعیّن مضاعف، شبه پدیدارگرایی، مسئله طرد، مشکل لزوم تماس، مشکل جفت شدن و استدلال علیّت رو به پایین پاسخی درخور ارائه می دهد.
۳.

برنامه درسی بازنگری شده رشته فلسفه دین در مقطع کارشناسی ارشد: نقاط قوت و ضعف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: برنامه درسی فلسفه دین رشته فلسفه دین بومی سازی فلسفه دین فلسفه دین اسلامی فلسفه دین قاره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۳۷
هدف از بازنگری برنامه های درسی اصلاح و تکمیل آنها بر اساس ارزشیابی ها، تغییر نیازها و داده ها در جهت روزآمد کردن آنها است. لازمه این امر تشخیص و برطرف کردن نقص های برنامه های قبلی و تکمیل آنها با توجه به تحولات در جامعه علمی رشته مربوط است. این مقاله درصدد بررسی برنامه درسی بازنگری شده رشته فلسفه دین در مقطع کارشناسی ارشد و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن در اصلاح و روزآمدسازی برنامه قبلی مطابق اهداف برنامه و تحولات جامعه علمی فلسفه دین است. این ارزیابی به روش پژوهش کتابخانه ای در چهار محور اصول و مبانی، عناوین، سرفصل ها و منابع انجام شده و در هر یک نقاط قوت و ضعف آن مشخص گردیده است. در مجموع مهترین نقاط قوت این برنامه را می توان توجه به مباحث جدید و بومی مسلمانان در فلسفه دین، حذف عناوین کمتر مرتبط مانند «رویکردهای مختلف به دین» و افزودن عناوین جدید مرتبط مانند «اعجاز» و «انسان شناسی»، تفصیل بیشتر و منطقی تر سرفصل ها برای نمونه در درس «براهین اثبات خدا»، و تنوع بخشی بیشتر به منابع دروس دانست. در میان نقاط ضعف نیز این موارد قابل ذکر است: ابهام کاربردی در مفهوم «فلسفه دین اسلامی»، اضافه شدن برخی عناوین غیرمرتبط مانند «دین و سبک زندگی»، عدم انتخاب سرفصل های مناسب برای برخی عناوین درسی مانند «منطق فهم دین»، و عدم ذکر برخی منابع قوی و دست اول.
۴.

مدل نمای لحظه ای و محتوای اتمی تجربه های زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زمانی نمای لحظه ای ویژگی های زمانی توالی محتوای اتمی هم آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۰
تجربه های زمانی تجربه هایی هستند که جنبه های زمانیِ جهان را بازنمایی می کنند. به لحاظ پدیدارشناختی، تجربه های زمانیِ ما به طور مستقیم و بی واسطه به ویژگی های زمانی تعلق می گیرند. این حقیقت بدیهیِ پدیدارشناختی با مقدمات دیگری منجر به پارادکس می شود. برای حل این پارادکس مدل هایی برای تبیینِ امکانِ تجربه های ادراکی مستقیمِ ویژگی های زمانی ارایه شده است. سه مدل اصلی عبارتند از نمای لحظه ای (اتم گرایی)، امتدادی و نگهداشتی. براساس مدل نمای لحظه ای، تجربه های ادراکی چیزی بیش از رویدادهای آگاهانه آنی یا کوتاه مدت که در توالیِ یکدیگر قرار گرفته اند نیستند و توالی آنها برای تجربه زمانی کفایت تبیینی دارد. ما در این مقاله نخست پارادکسِ تجربه زمانی و مدل های تجربه زمانی را معرفی می کنیم. سپس به شرحِ اساسی ترین نقد علیه اتم گرایی، یعنی عدمِ کفایتِ توالیِ صرفِ تجربه های اتمی برای توضیح تجربه های زمانی، و ردّ آن می پردازیم. در نهایت کفایت تبیینیِ توالیِ تجربه های اتمی برای تجربه زمانی را نشان می دهیم.
۵.

بررسی استدلال از طریق نفی نوخاستگی آگاهی بر دیدگاه همه روان انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی پدیداری فیزیکالیسم نوخاستگی همه روان انگاری گالن استراوسون قانون گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۸۷
همه روان انگاری دیدگاهی است که در مقابل فیزیکالیسم و دوگانه انگاری راه سومی را در تبیین آگاهی مطرح می کند. یکی از استدلال های مهم به نفع این دیدگاه نفی نوخاستگی آگاهی است. بر اساس نوخاسته گرایی درباره آگاهی، آگاهیِ انسان و سایر موجودات ویژگی ای است که در سطح غیربنیادین فیزیکی از سطح بنیادین فیزیکیِ فاقد آگاهی ظهور می کند. در دوره معاصر، ابتدا گالن استراوسون به تفصیل بر همه روان انگاری از طریق نفی نوخاستگی استدلال کرده است. مسئله این مقاله این است که آیا این استدلال درست است؟ استدلال استراوسون یک قیاس ذوحدین است که نوخاسته گرایی را به دو قسم نوخاسته گرایی صحیح و تبیین ناپذیر تقسیم می کند. استراوسون نوخاستگی صحیحِ آگاهی را ناممکن و نوخاستگی تبیین ناپذیر را اساساً نامنسجم می داند. هدف این مقاله این است که نشان دهد این استدلال درست نیست. این مقاله با ارائه چارچوب مفهومی جامعی که دربرگیرنده دیدگاه های اکثر نوخاسته گرایان معاصر باشد، و با توجه به پیشینه تاریخی نوخاسته گرایی (خصوصاً، دیدگاه براود) نشان می دهد که می توان قسم سومی برای نوخاستگی فرض کرد که اولاً منسجم باشد و ثانیاً نوخاستگی آگاهی بر اساس آن ممکن باشد. بر این اساس، قیاس ذوحدین استراوسون برای رد نوخاستگی آگاهی و دفاع از همه روان انگاری قابل دفاع نیست.
۶.

پدیدارشناسی ایدئولوژی و نسبت آن با اتوپیا بر پایه آراء ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریکور پدیدارشناسی تکوینی پدیدارشناسی هرمنوتیک ایدئولوژی اتوپیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۲۸۲
این مقاله درصدد ابهام زدایی یا تناقض زدایی از مفهوم ایدئولوژی از طریق ارجاع به آراء ریکور است. ریکور روش بررسی خود از ایدئولوژی را پدیدارشناسانه می نامد؛ زیرا اصطلاح ایدئولوژی زمانی که در یک چارچوب جدلی قرار گیرد، هم از «استفاده بد» و هم از «سوءاستفاده» رنج خواهد برد. فقط با یک رویکرد معنا شناسانه جدی و یک توضیح صحیح از شرایطی که این مفهوم بدان وابسته است، می توان نقطه اختتامی بر این سوءاستفاده نهاد. چنین امری در پرتو رویکردی میسر است که ریکور آن را «پدیدارشناسی تکوینی»، «تحلیلی اوج گیرنده از مفهوم» و «تلاشی برای کاوش در زیر سطح معنی آشکار ایدئولوژی برای رسیدن به معانی بنیادی آن» می نامد. این مقاله با مبنا قرار دادن اثر پل ریکور با عنوان سخنرانی هایی درباره ایدئولوژی و اتوپیا که در سال ۱۹۷۵ در دانشگاه شیکاگو ایراد شد و سایر مقالات و آثار او درباره ایدئولوژی و پدیدارشناسی، تلاش کرده است تا همراه با ریکور به دو پرسش اصلی این حوزه پاسخ گوید: الف) تئوریسین های اصلی مفهوم ایدئولوژی چه کسانی بودند؟ ب) چند نوع تعریف عمده از بررسی پدیدارشناسانه ایدئولوژی قابل استخراج است؟ عصاره پاسخ در هم تنیده به دو پرسش مذکور این است که ریکور ضمن بررسی آثار کسانی مانند مارکس، آلتوسر، مانهایم، وبر، هابرماس و گیرتز، برداشت های رایج و منفی از ایدئولوژی را مورد تردید قرار می دهد و بر اساس بررسی دقیق و عمیق آثار متفکران مذکور، به سه تعریف عمده و مشخص یا به عبارت دیگر سه مرحله یا کارکرد از ایدئولوژی می رسد که اولی بر پایه تعریف مارکس، دومی بر پایه نگرش وبر و آخری براساس دیدگاه های گیرتز به این اصطلاح شکل گرفته است. ریکور به ترتیب این سه تعریف، مرحله یا کارکرد را ایدئولوژی به مثابه «کژتابی واقعیت»، ایدئولوژی به مثابه منبع «مشروعیت قدرت» و بالاخره ایدئولوژی به عنوان منبع «انسجام اجتماعی» می نامد. برپایه چنین تحلیلی از ایدئولوژی، مقاله در قسمت دوم خود به کارکردهای مختلف اتوپیا پرداخته است و ضمن تاکید بر وجوه مثبت اتوپیا، همزبان با ریکور نتیجه گرفته است که جامعه بدون اتوپیا جامعه ای مرده است.
۷.

بازسازی روش ابن سینا در نفس شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
وجه اشتراک بخش های مختلفی که فلسفه نظری را تشکیل می دهند، شناخت برهانیِ جهان است؛ هرچند مبادی برهانی هر بخش، متناسب با موضوع آن بخش تفاوت دارد. در دسته بندی بدیهیات، مبادی اختصاصی نفس شناسی درزمره وجدانیات قرار می گیرند که ابن سینا درک آن ها را به حواس باطنی و خود نفس نسبت داده است. یک مسئله این است که آیا هیچ یک از قوای باطنی براساس کارکردهایی که ابن سینا برای هرکدامشان مشخص کرده، می توانند درکنار خود نفس، مبدأ شناخت نفس قرار گیرند یا خیر. تنها قوه نامزد این امر، قوه واهمه است؛ اما کارکرد آن، ادراک معانی جزئی است؛ نه معرفت به ادراک معانی جزئی که به شناخت نفس می انجامد. مسئله دیگر این است که نفس چگونه می تواند به قوای حیوانی و گیاهی خود که مادّی و منطبع در بدن هستند، معرفت یابد. در مقاله حاضر، با بررسی کارکردهایی که ابن سینا به قوای نفس نسبت داده است، نشان خواهیم داد هیچ یک از حواس ظاهری و باطنی نفس به کار شناخت آن نمی آیند و خود نفس ناطقه با ادراک بی واسطه خویش و احوال و افعالش به گزاره هایی که مبدأ نفس شناسی اند، معرفت می یابد؛ افزون بر این، معرفت به قوای حیوانی و مادّی نفس نیز ازطریق ادراک مستقیم افعال این قوا صورت می گیرد که درعین حال، اَعراض نفس هستند.
۸.

نسبت هنر، زندگی و اخلاق در اندیشه هایدگر

کلید واژه ها: زیبایی شناسی زندگی اخلاق عالم هایدگر فلسفه هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۸۹
«پرسش از هستی» به منزله مهم ترین مسئله در حیات فکری هایدگر، نسبتی وثیق با حقیقت هنر دارد. هایدگر در برابر دیدگاه کانت که معتقد به تفکیک تام قلمرو و معیارهای داوری «قوه حکم» از قوای عقل نظری و عقل عملی بود، بر پیوند دیگرباره این ساحت ها با یکدیگر احتجاج می کند. از نظر او هنر راستین در حقیقت خود، پیوندی بنیادین با زندگی و مناسبات زیستی آدمی دارد. هدف از این پژوهش، اول، نشان دادن این است که از نظر هایدگر نسبتی بنیادین میان هنر با زندگی و اخلاق وجود دارد و این نسبت برآمده از ذات عالم ساز اثر هنری است. دوم، در صدد است تبیینی از حقیقتِ عالمِ سربرآورده از آثار هنری و نقش و نسبت این عالم در زندگی و حیات انسانی به دست دهد. در پایان نشان می دهیم نفی زیبایی شناسی جدا از اخلاق در بیان هایدگر، مستلزم این نیست که هنر به منزله ابزار اخلاق متصور شود. چنین تصوری با مبانی اندیشه هایدگر سازگار نیست.
۹.

مهندسی نورماتیویته در معرفت شناسی کواین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نورماتیویته طبیعت گرایی معرفت شناسی طبیعی شده استقرا تکنولوژی جست وجوی صدق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۲۹۷
یکی از مشکلات جدی « معرفت شناسی طبیعی شده» در فلسفه کواین، مسئله «نورماتیویته» است؛ نورماتیویته، تجویزی برای باور صادق موجّه و در پی معقولیّت و توجیه شناخت است. در معرفت شناسی سنّتی، نورماتیوهای شناخت بر اساس مبناگرایی عقلی یا تجربی مشخص شده اند؛ اما کواین با تأکید بر استقرا و نظریه تکامل داروین با چالشی جدی درباره نورماتیویته مواجه می شود و در پاسخ به انتقادها، معرفت شناسی طبیعی شده را نوعی «مهندسی نورماتیو» و «تکنولوژی جست وجوی صدق» یا پیش بینی صحیح معرفی می کند، وانگهی ابهام در معنای مورد نظر کواین از واژگان مهندسی و تکنولوژی، به این چالش دامن می زند. با بررسی آرای کواین در این زمینه، می توان فهمید که نورماتیویته در مقام کنترل فرضیه ها در مراحل ابتدایی، موارد ابطال پذیر علم را آشکار ساخته، به جای متن به حاشیه علم می پردازد، در حالی که نورماتیویته سنّتی در متن شناخت کاربرد داشت. علاوه بر این، کواین با اصلاح تجربه گرایی سنّتی و چرخش از آن به طبیعت گرایی، خود اصل تجربه گرایی را که می گوید: «چیزی در ذهن نیست که قبلاً در حس نبوده باشد»، به عنوان مهم ترین نورماتیو علم معرفی کرده، آن را جداکننده علم از غیر علم برمی شمارد. این اصل در کنار نورماتیوهایی از قبیل سادگی، محافظه کاری و کلیّت، فرضیه ها را در مرحله کشف علم بررسی می کنند؛ اما شرایط صدق آن ها کار خود علم است و نورماتیویته کواین برخلاف نوع سنّتی نقشی در توجیه علم ندارد.
۱۰.

غایت طبیعی و نسبت آن با غایت نهایی در نقد سوم کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۱۷۳
کانت در نقد قوه حکم طبیعت را به مثابه نظام غایات در نظر می گیرد و برخلاف نظام علّی معلولی و نگرش مکانیستی ای که در نقد عقل محض بر فلسفه اش حاکم بود، غایتمندی و نگرش غایت محور مهم ترین ویژگی سومین نقد کانت می شود. فیلسوف کونیگسبرگی در مواجهه با طبیعت و به ویژه در ارگانیسم ها و موجودات جاندار و گیاهان به مواردی برمی خورد که نگرش مکانیستی قادر به تبیین آن نبود؛ پس بدون اینکه منکر اصل علیّت شود به اصل غایتمندی در طبیعت متوسل شده و اولی را به جهان فنومنال و دومی را به جهان نومنال نسبت می دهد و دلیل آن را هم این می داند که انسان شهروند هر دو جهان است. غایت طبیعی یا موجودات سازمند (ارگانیک) مهم ترین موجوداتی هستند که کانت با نگرش غایت محور به آنها می پردازد. آنها هم علت و هم معلول خود هستند و از طرف دیگر تولیدکننده نوع خود به شمار می روند و همچنین بقا و رشد آنها از طریق خودشان انجام می شود، به این ترتیب که موادی از خارج جذب می کنند و صورت خودشان را به آن می دهند. به نظر کانت واپسین غایت فقط می تواند انسان باشد؛ زیرا اوست که توانایی توسعه غایات را دارد و با اراده انسان به مثابه موجودی اخلاقی است که طبیعت می تواند غایتمند باشد و تعیین غایت به اختیار انسان، همان فرهنگ یا پرورش است و به این واسطه به طبیعت ارزش می بخشد، وگرنه طبیعت و موجودات در آن عبث بودند. هگل در نقد بر دیدگاه ارگانیستی کانت در طبیعت، بر آن است که احکام مطرح شده درباره ارگانیک و غایت طبیعی در نقد سوم از جنبه استعلایی هستند و عینیتی در طبیعت ندارند؛ به دیگرسخن طبیعت به مثابه غایت طبیعی و ارگانیسم غیرقابل شناخت است و تصور ارگانیسم در نقد سوم تنها کاربرد تنظیمی دارد و کاربرد تقویمی ندارد؛ از سوی دیگر دانشمندان فیزیک جدید معتقدند مجبور نیستیم که میان دو نظریه مکانیکی و ارگانیکی یکی را برگزینیم؛ زیرا در ذرات بنیادیِ همه اشیاء، حیاتی ارگانیک وجود دارد.
۱۱.

استدلال موجهه علیه ماتریالیسم: بررسی پاسخ دوبعدی گرای چالمرز به اعتراض از طریق ضرورت پسینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: تابع مفهوم اولیه تابع مفهوم ثانویه تصورپذیری امکان متافیزیکی چالمرز دوبعدی گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۳۷۰
 براساس استدلال تصورپذیری، اگر وجود زامبی ها تصوپذیر باشد، وجود آنها به لحاظ متافیزیکی ممکن است. از این رو، آگاهی غیرفیزیکی است. اعتراض شده است که اصل تصورپذیری با پدیده ضرورت پسینی کریپکیایی سر ناسازگاری دارد. چالمرز با ایده معناشناسی دوبعدی گرا پاسخ می دهد. وی استدلال می کند که جمله این همانی پسینی تنها در صورتی می تواند ضروری باشد که تابع مفهوم ثانویه دست کم یکی از مفاهیم دو طرف نشانه این همانی متفاوت از تابع مفهوم اولیه اش باشد. اگر قضیه از این قرار باشد، ضرورت پسینی کریپکیایی آن چیزی را که بروفق تابع مفهوم اولیه تصورپذیر است، به لحاظ متافیزیکی غیرممکن نمی سازد. در مقابل، لُر استدلال می کند که ممکن است که جملات این همانی خاص، به ویژه جملات این همانی روان فیزیکی، ضروری و پسینی باشند هرچند تابع مفهوم اولیه و ثانویه هردو مفهوم دو طرف نشانه این همانی در آن جملات منطبق هستند، نه متفاوت. اگر قضیه از این قرار باشد، در این صورت اصل تصورپذیری با پدیده ضرورت پسینی همخوانی ندارد. بنابراین ضرورت متافیزیکی قوی در برابر ضرورت پسینی ضعیف کریپکیایی قد علم می کند. در پایان استدلال می کنیم هرچند ضرورت پسینیِ کریپکیایی تنها مدل ضرورت پسینی موجود نیست، چالمرز تا آنجا که ضرروت پسینی کریپکیاییِ متعارف مدنظر است برحق است. از این رو ، استدلال لُر قاطع نیست.
۱۲.

آموزش اخلاق با استفاده از بازی: ظرفیت ها و مزایا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تربیت اخلاقی آموزش از طریق بازی آموزش اخلاق از طریق بازی آموزش غیرمستقیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۴
یکی از روش های آموزش اخلاق که اخیراً مورد توجه پژوهشگران حوزه اخلاق و تعلیم و تربیت قرار گرفته و سابقه دیرینه ای در آموزه های اسلامی دارد، آموزش از طریق بازی است که هدف اصلی این مقاله تبیین دقیق آن و بررسی ظرفیت ها و مزایای این روش است؛ با این تفاوت که در این مقاله، تمرکز ما نه بر نوع یا مورد خاصی از بازی ها، بلکه بر مطلق بازی های جمعی است که الزاماً طراحی اخلاقی نیز ندارند. براین اساس در این مقاله با استفاده از روش استنتاجی و استنادی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پس از مروری بر پیشینه روش های غیرمستقیم آموزش اخلاق، به تعریف و تحدید بازی پرداخته شده و سپس ضمن برشماری تعدادی از کارکردهای مؤثر بازی در ارتقای اخلاقی بازیکنان، به برخی مزایای این روش بر روش های دیگر تربیت اشاره شده است. تقویت تواضع اخلاقی، تعادل بین نفع شخصی و نفع جمعی، ایجاد ظرفیت بُرد و نهایتاً روحیه پذیرش شکست، از جمله ظرفیت های بازی در آموزش اخلاق است.
۱۳.

چگونگی غلبه هنر بر متافیزیک غرب در تفکر هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هایدگر هنر کار هنری متافیزیک نیست انگاری امر حسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۳۶۱
به نظر هایدگر نیست انگاری غرب ناشی از تاریخ متافیزیک زده آن است که از افلاطون آغاز می شود. متافیزیک به دلیل غفلت از وجود و پرداختن به موجودات به نیست انگاری انجامیده است. راه حل هایدگر برای مواجهه با متافیزیک و نیست انگاری در توجه به هنر است. هنر عالمی را که پیش تر وجود داشته است آشکار می کند و از این رهگذر قومی را پدید می آورد و تاریخ آن را رقم می زند و بر متافیزیک غلبه می کند. مساله این مقاله این است که متافیزیک چگونه به نیست انگاری انجامیده است و هنر چگونه بر متافیزیک غلبه می کند. هدف مقاله نشان دادن این است که سرّ این مساله در نسبت میان متافیزیک و هنر با امر حسی است. این مقاله تلاشی است برای نشان دادن این دو نسبت و از این رهگذر آشکار ساختن نقش هنر در غلبه بر متافیزیک. نتیجه این مقاله این است که متافیزیک امر حسی را به مرتبه موجود ناحقیقی تنزل داده است، ولی هنر می تواند آفرینش گری کند و با آغازی غیرمتافیزیکی امر حسی را حقیقت بخشد.
۱۴.

بررسی سازگاری نظریه تجرد نفس با آموزه های قرآنی مربوط به زندگی اخروی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: تجرد نفس بقای نفس مرگ زندگی اخروی آموزه های قرآنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۱۶
بیشتر فیلسوفان مسلمان معتقدند که انسان مرکب از نفس مجرد و بدن است و نفس مجرد حقیقت او را تشکیل می دهد. لازمه پذیرش تجرد نفس این است که نفس مجرد که با مرگ از بدن جدا می شود، اولاً بدون نیاز به بدن می تواند به حیات خود ادامه دهد؛ ثانیاً برای بقا به عامل بیرونی نیاز ندارد. در مقابل، آنچه از قرآن برداشت می شود این است که انسان فی نفسه باقی نیست و با مرگ از میان می رود؛ از این رو ادامه زندگی انسان پس از مرگ وابسته به خداوند است و اوست که با قدرت خود همه یا برخی از انسان ها را زنده نگه می دارد یا پس از فاصله ای زمانی، بار دیگر زنده می کند. روش این مقاله ترکیبی است از تحلیل منطقی لوازم نظریه تجرد نفس و بررسی دلالت آیات محوری قرآن درباره مرگ و مقایسه این دو. هدف این مقاله نشان دادن این است که نظریه فلسفی تجرد نفس با برخی از آموزه های قرآنی درباره مرگ و زندگی اخروی سازگار نیست.
۱۵.

شنیدن معنا: دفاعی از دیدگاه ادراک ویژگی های سطح بالا در تجربه ادراک شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادراک شنیداری ویژگی های سطح بالا محتوای ادراکی ادراک معنا فرآیندهای بالا به پایین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۴۷
آیا تجربه شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که می شناسیم، شامل ویژگی های معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کرده اند که تجربه ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهم ترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات هم آوا با معانی مختلف و دیگری، نقد مبتنی بر فهمیدن عبارت های زبانی حساس به بافت است. ما در این مقاله ضمن بررسی این نقدها، پاسخ هایی جهت دفاع از این رویکرد فراهم می کنیم. در پاسخ به نقد شنیدن کلمات هم آوا با معانی مختلف، با استفاده از شهود عرفی و مثال های زبانی سعی می کنیم نشان بدهیم که هنگام شنیدن کلمات هم آوا ولی با معانی مختلف، واقعاً تجربه پدیداری متفاوتی داریم. در نقد حساسیت به بافت زبانی نیز نشان می دهیم که این نقد، ویژگی عمومیت معنا را نادیده می گیرد. علاوه بر این، با دفاع از فرآیند بالا به پایین می توان پاسخی برای نقد مبتنی بر حساسیت به بافت، فراهم نمود.
۱۶.

دیدگاه تقوم درباره شخص انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: لین بیکر دیدگاه تقوم: شخص این همانی شخصی حیوان انگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۱۶۶
بیکر بر أساس دیدگاه تقوم، ادعا می کند که اشخاص انسان اساسا نه نفس مجردی دارند (مجردانگاری) و نه صرفا حیوان اند (حیوان انگاری). اشخاص انسان بخشی از جهان طبیعی اند، اما بخشی متمایز. آنچه موجب می شود چیزی شخص باشد منظر اول شخص است. نوزاد انسان در ابتدا دارای آگاهی است و در مسیر رشد، خودآگاهی می یابد و می تواند خودش را از منظر اول شخص درک کند و مادام که منظر اول شخص دارد باقی می ماند. شخص با بدنش این همانی ندارد؛ شرایط بقای شخص و بدن با یکدیگر تفاوت دارند پس این همانی شخصی مستقل از این همانی بدنی است. ممکن است بدن شخص به تدریج تغییر کند اما منظر اول شخص و شخص باقی بماند. این مقاله نخست نظریه تقوم بیکر درباره شخص را تبیین می کند و سپس به برخی از اشکالاتی که از ناحیه این همانی شخصی به این نظریه وارد شده است پاسخ می دهد. از جمله اشکالاتی به این نظریه وارد شده این است که منظر اول شخص در طول زمان باقی نیست و قابل تقسیم و تکثیر است؛ پس نمی تواند ملاک این همانی شخصی باشد. افزون بر این، برخی از آزمایش های فکری نشان می دهند که منظر اول شخص نمی تواند ملاک مناسبی برای این همانی شخصی باشد.
۱۷.

بررسی اعتبار شهود عرفانی در معرفت شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود عرفانی معرفت شناسی منابع معرفت ارزش معرفتی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۲۸۴
یکی از مهمترین مباحث در معرفت شناسی، بحث از منابع معرفت است. بسیاری از معرفت شناسان معاصر در غرب، شهود عرفانی را بعنوان منبع معرفت نمیپذیرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترین فیلسوفان الهی است که شهود عرفانی را نیز یکی از منابع معرفتی مهم میداند و معتقد است علاوه بر دلایل عقلی، متون دینی نیز بر اعتبار این نظریه دلالت دارند. او برخی مسائل فلسفی را از دسترس عقل خارج دانسته و معتقد است اینگونه مسائل تنها بوسیله شهود عرفانی قابل دستیابی هستند. بر اساس حکمت متعالیه، زمانی شهود عرفانی محقق میشود که بین عالم و معلوم، اتحاد یا اتصال و پیوستگی وجودی باشد، عالم و معلوم هر دو مجرد باشند و عالم قائم به ذات باشد. در این مقاله نخست به تبیین شهود عرفانی بر اساس علم حضوری میپردازیم، ویژگیهای آن را برمیشمریم و تفاوت آن را با درون نگری نشان میدهیم، آنگاه با بررسی چیستی شهود عرفانی و انواع آن، اعتبار و ارزش معرفتی آن را ارزیابی و ملاکهایی را که ملاصدرا و شارحان وی برای تشخیص شهودهای معتبر برشمرده اند، فهرست میکنیم و در نهایت، به بررسی حد و حدود اعتبار آن میپردازیم.
۱۸.

آموزه تعدد ارواح انسان در احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعدد ارواح روح روح القدیمه روح الحیاه روح الایمان روح القدس انسان شناسی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۷ تعداد دانلود : ۲۸۱
وجود چند روح برای انسان ها از مباحث مطرح شده در میراث روایی امامیه است که با برخی مسائل کلامی پیوند خورده است. مجموع روایات مرتبط با این موضوع، حاوی تفاصیلی است که هر تک روایت به بیان برخی از آنها بسنده کرده است. مقاله حاضر می کوشد روایات مرتبط با این موضوع را به صورت کامل جمع آوری کند و فارغ از اعتبارسنجی و بررسی های تفسیری آنها، با کنار هم چیدن و دسته بندی این روایات، تصویری جامع از مسئله تعدد ارواح انسان در روایات امامیه و آیات قرآن کریم ترسیم نماید و بر مبنای مضامین پرتکرار این روایات، یک جمع بندی اولیه از این مسئله ارائه دهد. نتیجه تحقیق آن است که همه انسان ها دست کم دو روح به نام های روح الحیاه و روح القدیمه دارند. علاوه بر این، خداوند مؤمنان را از روح الایمان و پیامبران را از روح الایمان و روح القدس و پیامبر اسلام و جانشیان ایشان را از روح القدس، روح من امر الرب و روح الایمان نیز بهره مند کرده است.
۱۹.

تبیین و بررسی نظریه غایت شناختیِ محتوای ذهنی با تأکید بر دیدگاه های درتسکی و میلیکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیث التفاتی محتوای ذهنی نظریه غایت شناختی روث گرت میلیکان فرد درتسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۶ تعداد دانلود : ۴۸۴
حیث التفاتی یکی از ویژگی های اصلی حالات ذهنی است و از همین رو ، یکی از مسائل فلسفه ذهن تبیین فیزیکالیستی این ویژگی است. موضوع این مقاله بررسی دو جنبه مرتبط به هم این مسئله، یعنی امکان حیث التفاتی و چگونگی تعیین محتوای ذهنی در نظریه غایت شناختی محتواست. بر اساس این نظریه ، تکامل طبیعی ارگانیسم زنده و کارکردهای غایی مبتنی بر آن ، محتوا را متعیّن می کند و به کمک آن می توان تبیینی طبیعی و فیزیکی از حیث التفاتی و محتوا به  دست داد. در این مقاله، پس از بیان مبانی این نظریه (واقع گرایی درباره حیث التفاتی ) طبیعی گرایی و اصل تکامل طبیعی انواع و _ در گام نخست _ دو تقریر اصلی این نظریه ، یعنی معناشناسی دال درتسکی و معناشناسی مصرف کننده میلیکان را مطرح کرده و سپس به ارزیابی آن می پردازیم. مهم ترین اِشکال نظریه، این است که نمی تواند محتوا و معنای مفاهیم منطقی، فلسفی و نیز مفاهیم عدمی را تبیین کند و از این رو  _ حتی اگر بتواند در مفاهیمی که ارتباط نزدیکی با امور زیستی دارند، شرایط لازم و کافی تعیین محتوا را مشخص کند _ در خصوص مفاهیم پیش گفته با مشکل مواجه است و به همین دلیلْ ناتمام به حساب می آید.  
۲۰.

تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درباره حیث التفاتی محتوا براساس مبانی فلسفی ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیث التفاتی تعین محتوا علم وجود ذهنی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۴۳۳
حیث التفاتی بعنوان مفهومی محوری در فلسفه ذهن، در کانون گفتگوهای فلسفی قرار دارد.چگونگی امکان حیث التفاتی و نیز نحوه تعین محتوای ذهنی از مسائل مهمّ حیث التفاتی است و تبیین آن مبتنی بر مبانی مختلف فلسفی تفاوت می کند. تاکنون تحقیق درخوری درباره حیث التفاتی محتوا از منظر فلسفه اسلامی خصوصا به قرائت معاصر آن صورت نگرفته است. بدلیل قرابت مفهوم حیث التفاتی با مفاهیم «وجود ذهنی» و «علم»، میتوان این مفهوم را در سیاق فلسفه صدرایی با قرائت علامه طباطبایی مطرح کرد و لذا برای نخستین بار در این مقاله نشان داده شده است که میتوان با طرح این مفهوم و مسائل مربوط به آن و استنطاق مبانی فلسفی علامه طباطبایی، پاسخی نو برای مسئله امکان حیث التفاتی و تعین محتوای ذهنی جست. بطور خلاصه باید گفت کاشفیت ذاتی علم و تجرد آن پاسخگوی امکان حیث التفاتی مفاهیم ذهنی ما بوده و محتوای ذهنی، با توجه به نحوه انتزاع خاص هر علم حصولی از واقعیتِ محکی خود، متعین می گردد و به تعبیر دیگر محکی هر مفهوم و گزاره ای، محتوای آنرا متعین و مشخص می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان