معرفت

معرفت

معرفت 1385 شماره 111

مقالات

۲.

نظریه هاى شناختارى و غیر شناختارى زبان دینى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۲۸
مبحث زبان دین به عنوان یکی از شاخه های فلسفه دین در قرن معاصر، در فلسفه غرب، دارای جایگاه ویژه ای است. به طور کلی، فیلسوفان دین در تحلیل زبان دینی، قایل به دو دیدگاه هستند: 1. دیدگاهی که گزاره های دینی را صرفاً ناظر به ارزش ها، اعمال و بیان احساسات دیندار می داند (غیر شناختاری); مانند نظریه «زبان نمادین» تیلیخ، نظریه «شعری» سانتایانا، نظریه «عمل گرایی» بریث ویت، نظریه «اسطوره ای» کاسیرر و نظریه «بازی های زبانی» ویتگنشتاین. 2. دیدگاهی که گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیفگر واقعیت ها می داند (شناختاری); مانند نظریه متفکران اسلامی، نظریه «تمثیل» آکوییناس، نظریه «تحقیق پذیری اخروی» جان هیک، نظریه «ابطال پذیری و معناداری» بازیل میچل. نهایت اینکه زبان دینی صرفاً دارای یک کارکرد خاص نیست، بلکه ترکیبی از زبان های متعدد است.
۳.

زبان دین در عرفان

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با ادیان و مذاهب
تعداد بازدید : ۳۱۹۰
توجه به شریعت یکی از مهم ترین دغدغه های عرفان اسلامی است. از دیدگاه عارف، کلام الهی و سخنان معصومان(علیهم السلام)، هم مبیّن شریعتند، هم نماینده طریقت و هم متن حقیقت. از این رو، اسما و صفات به کار رفته در شریعت، برای عارف اهمیتی ویژه دارد. از دیدگاه عارف مسلمان، صفات الهی در مرتبه ذات، به نحو عینیت حضور دارند و شئون ذاتی حق به شمار می روند. این صفات در روندی نزولی تنزّل کرده و تا پایین ترین مراتب ماده متجلّی شده اند. بدین روی، تمام آنچه در عالم ماده به چشم می خورد از حقیقتی واحد نشأت گرفته و در نتیجه، سمع و بصر مادی در اصل ذات و روح معنا با دیگر مراتب سمع و بصر، حتی در صقع ربوبی و ذات الهی، مشترکند، و این تأکیدی است بر نظریه «اشتراک معنوی الفاظ دینی». در این مقاله، همچنین نحوه دست رسی به روح معنا از دیدگاه عرفا بیان شده است.
۶.

فلسفه و زبان دینى

نویسنده: مترجم:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۹
پل ریکور (Paul Ricoeur) ادیب و فیلسوف فرانسوى از دانشمندان شناخته شده عصر حاضر است. از او به عنوان یکى از ستون هاى هرمنوتیک مدرن نام مى برند. او به همراه موریس مرلوپونتى مهم ترین سخنگوى پدیدارشناسى در فرانسه، و در دهه اخیر برجسته ترین نظریه پرداز هرمنوتیک ادبى محسوب مى شود. او با طرح «هرمنوتیک یادآورى»2 به حساب مى آید، در صدد نقد و رفع کاستى هاى آن روش هرمنوتیکى برآمده است. مقاله حاضر مقاله نخست از بخش اول کتاب «Figuring the Sacred» ریکور است که در سال 1995 م با ترجمه انگلیسى به چاپ رسیده است. نویسنده در این اثر با رویکرد خاصى از نظریه تفسیر، یعنى هرمنوتیک فلسفى، پیرامون زبان دین به بحث مى پردازد. در حقیقت ریکور در صدد ایضاح سه فرض مربوط به فلسفه زبان دینى (1. ایمان دینى ممکن است از خلال زبان آن دین مشخص شود; 2. این نوع از گفتار بى معنى نیست; 3. این نوع از گفتار صادق هم هست.) بر اساس روش هرمنوتیکى است. بى تردید یکى از مباحث مهمى که در عرصه فلسفه دین در مغرب زمین مطرح گردیده و سپس به حوزه مباحث اسلامى وارد شده است; مسئله «زبان دین و مکانیسم فهم و تحلیل آن» است. اینکه آیا زبان دین معنادار است یا بى معنا؟ با همان معیارهاى علمى و تجربى قابل اثبات، ابطال و تأیید است یا نه؟ و چه ارتباطى با زبان علم و اخلاق و فلسفه دارد؟ و... بر خلاف بسیارى از نظریه هاى مطرح در عرصه زبان دین، این اثر کوششى است در جهت اثبات معنادارى زبان دین و صادق بودن آنکه به وسیله ریکور مطرح گردیده است. از این جهت اهمیت شایانى در عرصه مباحث مربوط به زبان دین دارد.
۷.

اخلاق و نسبت آن با دین از دیدگاه کانت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۹۰
اخلاق مبتنی بر تکلیف کانت، اخلاقی است که بر پایه اصالت عقل استوار است. اخلاق رواقیون، مالبرانش، لایب نیتس و شوپنهاور و بسیاری دیگر ناشی از دستگاه مابعدالطبیعه (متافیزیکی) آنهاست. آنان اخلاق را از دین استنتاج می کردند. اما کانت به خود می بالد که اخلاقی را بنا نهاده که از دین و متافیزیک مستقل است. در فلسفه کانت، به عکس سایر دستگاه های فلسفی، متافیزیک و دین بر پایه اخلاق قرار گرفته است، ولی در سایر دستگاه های فلسفی، اخلاق بر پایه دین و متافیزیک قرار دارد. نوشتار حاضر بر آن است که رابطه دین و اخلاق را از دیدگاه کانت ـ یکی از بزرگ ترین متفکّران مغرب زمین ـ تبیین کند.
۱۱.

معاد در جاهلیت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۴۷
اعتقاد به معاد و زندگى پس از مرگ، از موضوعاتى است که همواره بین پیروان ادیان و مذاهب، مورد بحث بوده است و همواره عده اى مخالف و عده اى موافق چنین آموزه اى بوده اند. در مقاله سعى کرده ایم اعتقاد به معاد را در عصر جاهلیت بررسى، و با آوردن شواهد تاریخى، قرآنى و ادبى (اشعار جاهلى) ثابت کنیم که آموزه «معاد» و زنده شدن پس از مرگ در ذهن بیشتر مردم عصر جاهلیت وجود نداشت، گرچه برخى از آنان به این آموزه معتقد بودند. در پایان نیز با بررسى سه فرقه «دهریه»، «زنادقه» و «البُلْیه»، که در عصر جاهلى وجود داشتند و با آموزه معاد مرتبط بودند، به این نتیجه مى رسیم که نه تنها جریان غالب در عصر جاهلیت عدم اعتقاد به معاد بود، بلکه در موارد متعدد، با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز در این باره به مجادله مى پرداختند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲