مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از صفات خدای متعال، شاکر است، همچنانکه باید شکرگذار نعمت های الاهی باشیم. کیفیت شکرگزاری انسان با خدا متفاوت است. کاربرد شکرگزاری بر خدا، از روی مجاز و برای ایجاد انگیزه در انسان است. خدای متعال نعمت های بیکرانی را برای ما ارزانی داشته که باید ما در برابر آن شاکر باشیم. بزرگ ترین نعمت الاهی، فرجام نیک و حسن عاقبت و برخورداری از رضوان الاهی در سرای آخرت است. انسان ها به تناسب معرفتشان نسبت به خدا، مرتبه شکرگزاریشان متفاوت است.
اگر خداوند خیر و نعمتی را در اختیار موجودات قرار میدهد، نه از آن جهت است که سودی برای خود در نظر دارد، بلکه چون خداوند دارای رحمت بیکران است، با افاضه رحمت، موجودات را به کمال میرساند.
تشکیک خاصی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین دقیق و عمیق مسئله تشکیک که از آن به عنوان عدل و مکمل نظریه اصالت وجود یاد میشود، اگرچه در نظام حکمت صدرایی صورت گرفته است، لیکن نباید از تلاش علمی فیلسوفان گذشته که سرمایه ای غنی برای وی فراهم آوردند غفلت نمود. به مشّاء نسبت داده اند که وجودات را حقایق متباین دانسته و بر این اساس، تشکیک در حقیقت وجود را منکرند. از سوی دیگر، سهروردی با مبانی فلسفی نادرست خود، تشکیک را به متن خارج میبرد.
هدف این پژوهش که به روش تحلیلی و اسنادی سامان یافته، بررسی انتساب یادشده و نیز تبیین دیدگاه سهروردی میباشد و حاصل آن این است که مشّاء اگرچه در ابتدا به تشکیک در حوزه مفاهیم (تشکیک عامی) معتقد بوده است، این، سخن نهایی ایشان نبوده و میتوان قول به تشکیک خاصی را در آثار ابن سینا سراغ گرفت. البته معنون نبودن این مسئله در زمان وی موجب شده که برخلاف شیخ اشراق نتواند فروع و لوازم آن را نتیجه گرفته و در دستگاه فلسفی هستیشناختی منسجم و سازواری بسط دهد.
بررسی جایگاه تصوّر و تصدیق در ادراک خدا از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه تصوّر و تصدیق در ادراک خدا از دیدگاه علّامه طباطبائی میپردازد. با نگاهی به سیر تطوّر ادلّه خداشناسی، به دست میآید اکثر اشکالات در زمینه بحث از خدا، از نرسیدن به مدعا و تصوّر ناصحیح مسئله نشأت میگیرد و نقد براهین خداشناسی در غرب نیز متأثر از همین موضوع است. علّامه طباطبائی ضمن تصریح و تأکید بر این نکته، و ضمن اعتقاد به اینکه وجود خدا و وجوب ازلی او، بدیهی اولی است و از برهان مستغنی است، سعی میکند از همین نقطه با طرح صحیح مسئله، ادراک خدا را با فطرت به هم گره زده و از فطری بودن علم حصولی و حضوری به خدا، سخن گوید.
در این پژوهش، تلاش شده است بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت شناختی و از منظر علّامه طباطبائی مورد تشریح قرار گیرد و به مدد توجه به فطرت از منظر معرفت شناختی، «حقانیت» و «معقولیت» باور به خدا مورد تحلیل و تبیین واقع گردد. ریشهیابی ادراک ناصواب خدا و طرح بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت شناختی و تفکیک معرفت شناسانه حقانیت و معقولیت باور به خدا، از جمله نکات مورد توجه و مهم این نوشتار است.
ادراکات از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی از اولین فیلسوفان مسلمان است که ضرورت بحث از معرفت شناسی (به عنوان شاخه ای مستقل از مسائل فلسفی) را احساس نمود. از این رو، شناخت آراء معرفتی بدیع و اثرگذار ایشان حایز اهمیت است. در این پژوهش با مراجعه به آثار علّامه طباطبائی به این نتیجه رسیدیم که ایشان صورت های علمی را متعلّق به موجودات مجرّدی میداند که خود (موجودات مجرّد)، مبدأ فاعلی موجودات مادی بوده و تمام کمالات آنها را دارا میباشند.
از دیدگاه ایشان، شناخت مساوق علم حضوری است. علّامه طباطبائی با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه بر حس و مسبوق بودن هر علم حصولی به علم حضوری، توانست اثبات کند که هیچیک از معقولات ثانویه موهوم نیستند تا بتوان دانش مابعدالطبیعه را بنا نهاد، و از مطابقت اندیشه بشری با واقع و امکان دستیابی به حقیقت و ابطال شکاکیت، که زیربنای مباحث عدم نسبیت معرفت دینی است، سخن راند.
نقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی در تبیین خود از مسئله معاد، به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ، منجذب در عالم انوار قدسی شده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان از اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند. وی متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیه وعده های پیامبران بدین گونه تحقق مییابد، اما در مورد نفوس اهل شقاوت، اظهاراتی دارد که مظنه تمایل به تناسخ است. ملّاصدرا ضمن انتقاد از رویکرد سهروردی به مسئله معاد، بخصوص در اینکه او صورت های غیرجسمانی را که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته و معتقد است: صرف اثبات استمرار بقای روح به هیچ وجه اثبات معاد قرآنی ـ یعنی حشر انسان ها با همین شکل و صورتی که در دنیا دارند ـ نیست. وی خود، با ابتناء بر مبانی حکمت متعالیه، ثابت میکند که آنچه در قیامت برانگیخته میشود همین بدن خاص مشهود است. مهم نیست که این بدن اخروی چه خصوصیاتی داشته باشد، بلکه مهم این است که «این همان است» محفوظ باشد.
این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است.
مبادی تحلیلی و استنباطی مسئله شرّ از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تمسک به روش تحلیلی و اسنادی نشان میدهد قاضی عبدالجبار به ویژگیهایی در شهود اخلاقی قائل است که مبنای دریافت اصول اخلاقی هستند. وی از این منظر معنای شر را شناسایی کرده و برای آن تعریف حقوقی ارائه نموده است. از این رو، هدف مقاله ارائه مبانی و اصول «شر»، از دیدگاه قاضی عبدالجبار است.
در این زمینه، بیهودگی و دروغ گویی به عنوان مبانی ظهور شر معرفی شده، جایگاه خداوند و نسبت او با شر نیز مورد تحلیل قرار میگیرد. عبدالجبار در راستای نظر به اصل موضوع نیز سه دسته دلیل فلسفی، کلامی و وحیانی ارائه کرده تا نشان دهد خداوند نیز قادر به انجام شر میباشد.
تأثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون یهودی در اندلس قرون وسطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن رشد یکی از فیلسوفان مسلمان است که با ترجمه و توضیح آثار ارسطو و ارتباط میان عقل و دین، تأثیر فراوانی بر اندیشمندان مغرب زمین به ویژه یهودیت گذاشت. یکی از یهودیانی که از ابن رشد متأثر شد، ابن میمون میباشد. در یهودیت، فیلون گام های مقدّماتی را در ارتباط عقل و دین در حوزه یهودیت برداشت، ولی بعدها اندیشه های ضدیونانی و عدم تلاش عقلانی برای اثبات مسائل دینی پدید آمد تا اینکه در قرن دوازدهم جریانات اصلی اندیشه اسلامی، مکاتب ارسطویی و نوافلاطونی به طور پیوسته تأثیر عمیقی بر اندیشه یهودیت گذاشت که در اندیشه موسیبن میمون تجلّی یافت.
یکی از نکات مهمی که در این پژوهش به اثبات میرسد، تمایل ابن رشد و ابن میمون به خردورزی در کنار دین مداری است و نکته مهم دیگر، تأثیر فلسفی ابن رشد بر اندیشه های فلسفی ابن میمون یهودی است.
هدف از این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، واکاوی آراء ابن رشد و ابن میمون در تعامل عقل و دین، و تأثیر اندیشه های ابن رشد بر تفکر فلسفی یهودیت به ویژه ابن میمون است.
معرفت شناسی توماس آکوئیناس و نقش خداوند در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون فلسفی سرشار از مباحث گسترده ای در عرصه معرفت شناسی است. این نوشتار در پی تبیین نظریه شناخت از دیدگاه توماس آکوئیناس و برجسته نمودن جایگاه خداوند در این منظومه فکری است. بدین منظور، بحث از جایگاه عقل و ایمان، از مسائل ضروری این نوشتار است. پژوهش حاضر، که با مراجعه به آثار خود توماس و نیز آنچه که در مورد او به نگارش درآمده انجام گرفته است، بر این باور است که در اندیشه توماس گزاره های دینی در نسبت با گزاره های عقلانی درجه یقین بالاتری را به خود اختصاص میدهند. در نظر او، انسان بدون امدادهای وحیانی از کسب حقیقت ناتوان است.
به نظر نگارنده، اعتقاد به خداوند از سه جهت در فلسفه توماس اهمیت دارد: خداوند به مثابه عنصر اصلی در باب ایمان، خداوند به مثابه متعلق شناخت؛ خداوند به عنوان غایت تمام معارف بشری.
در جست وجوی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش جست وجوی معنای یک لفظ یا یک عبارت از اهمیت فراوانی برخوردار است. اختلاف درباره معنای برخی از واژه ها که دارای کارکرد فلسفی هستند، مانند واژه های «تحلیلی» و «ترکیبی»، سبب شد تا توجه فیلسوفان زبانی به بحث «روش به دست آوردن معنا» معطوف گردد. فیلسوفان زبانی به منظور جست وجوی معنا، از روش های گوناگونی بهره برده اند؛ از جمله: روش مفهومی، روش مصداقی و روش شهودهای پیشانظری. روش شهودهای پیشانظری با تکیه بر نوعی درون نگری و بر اساس دو اصل رایج در زبان شناسی توسط یکی از فیلسوفان فلسفه تحلیلی مطرح گردید. این اصول بیان میدارد: الف. فراگیری زبان از مقوله علم مهارتی است؛ ب. سخن گفتن نوعی رفتار قاعده مند است. با توجه به بررسیهای انجام گرفته، روش شهودهای پیشانظری قرابت فراوانی با نظریه «تبادر» دارد؛ نظریه ای که از سوی دانشمندان علم اصول در باب الفاظ مطرح گردیده است.
آنتی نومی های کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت اولین متفکری است که از جایگاهی برتر به تعارضات عقل مینگرد و قصد حل آنها را دارد. این تعارضات مبدأ عزیمت کانت به سوی نقّادی عقل به شمار میروند. کانت بر آن است که با روش های جزمی پیشینیان نمیتوان بر این تعارضات فایق آمد و از طرفی هم تلاش دارد تا عقل را از این تعارضات نجات دهد. از این رو، در پی راه حلی میگردد که سرانجام آن را در ایده آلیسم استعلایی مییابد. این نوشتار، بر آن است تا با روشی تحلیلی، به چرایی شکل گیری تعارضات عقل در نظر کانت و راه حل او برای حل تعارضات پی ببرد. نیز با امعان نظر در اندیشه او میزان موفقیت روش وی را مشخص نماید. حاصل مقاله آنکه این تعارضات معلول گذار عقل از محدوده مجاز خویش هستند و او برای رهایی از این تعارضات، با تأسیس ایده آلیسم استعلایی، حکم به نادرستی هر دو طرف در تعارضات ریاضی، و به درستی هر دو طرف در تعارضات دینامیکی میدهد. در این راه، کانت با چالش های درونی و بیرونی روبه روست و میتوان اندیشه او را زیر تیغ انتقادات جدی قرار داد.
نگاهی به کتاب «مقدّمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: