۱.
در اسلام شرط قبولی اعمال و رسیدن به حد نصاب ارزش، ایمان به خدا و جهان آخرت است. اما این سخن بدان معنا نیست که در اسلام سایر اعمالی که حسن فعلی دارند، بی ارزش اند؛ زیرا ممکن است برخی اعمال ارزش هایی زیر حد نصاب داشته باشند و درعین حال انسان را برای ترقی معنوی آماده کنند. در مقابل، اگر رفتاری دارای حسن فعلی باشد، اما ناشی از کفر و عناد باشد، حتماً ارزش منفی دارد و نه تنها در عالم آخرت که محل ظهور ارزش ها، پاداش ها و فضیلت هاست، هیچ نتیجه مثبتی برای فاعل آن نخواهد داشت، بلکه مستحق عذاب نیز خواهد شد. برای مثال، اگر فرد مؤمنی گناهان کوچکی مرتکب شده باشد، هرچند ایمانش محفوظ است، اما به همان اندازه از کمال نهایی دور خواهد شد؛ زیرا این گناهان کم کم او را از فضای معنوی و الهی دور کرده، به وادی دیگری سوق می دهد.
۲.
ازجمله مسائل میان ادیان ابراهیمی، بررسی محتوای کتاب مقدس آنهاست. میان تورات، کتاب مقدس یهودیان و قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان شباهت های فراوان و در کنار آن پاره ای تفاوت ها در بخش های مختلف کلامی و تاریخی مشاهده می شود. از موضوعات مشترک در تورات و قرآن، سرگذشت انبیای الهی است که هر دو کتاب به آن پرداخته اند. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ با روش توصیفی مقایسه ای، تفاوت داستان پیامبران و ﻣﺼﺎدیﻘﺶ را در تورات و ﻗﺮآن ﻣﻮرد جست وجو ﻗﺮار داده و افزون بر گردآوری موارد، به مقایسه تحلیلی آنها پرداخته است. پیامبرانی که گزارش آنان از هر دو کتاب مقدس استخراج شده، از حضرت آدم شروع و به حضرت موسی ختم شده است. تأکید نوشتار، بر قرآن و تورات بوده و دستیابی به این تفاوت ها، حاصل بررسی مستقیم نصوص اسفار پنج گانه (تورات) و قرآن کریم است. مهم ترین یافته این پژوهش، گردآوری و شمارش تفاوت هاست؛ که در 23 مورد خلاصه می شود؛ به گونه ای که بالنسبه به موارد مشابه قرآن و تورات در داستان انبیاء، اندک است.
۳.
«پولس» شخصیتی اثرگذار در مسیحیت است و در منابع اسلامی و مسیحی نشانه های متعددی، با ضعف و قوت های موجود و برخی اختلافات و هماهنگی ها، برای شناخت وی در دسترس است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در تحلیل تاریخی و متنی نشانه های موجود، با محوریت نشانه های موجود در قرآن کریم، می کوشد میزان تطبیق پذیری آنها بر همدیگر را بررسی کرده و دریابد از این رهگذر تا چه میزان این نشانه ها قابلیت تطبیق داشته و شناختی قابل اعتماد از پولس به دست می دهد. هدف پژوهش، دستیابی به تبیینی تطبیقی و استوار و دارای بن مایه های مشترک در ابعاد شخصیتی و عملکردی پولس می باشد، که بیانگر بخش مبهمی از تاریخ و مؤثر در جهت دهی به نگرش مسیحیان به مسیحیت حقیقی و اسلام است؛ در نتیجه با محوریت نشانه های موجود در قرآن کریم، ضعف سندی برخی روایات و کم اعتباری برخی نشانه های متن عهد جدید قابل اغماض بوده و آنها را در حد مؤید می توان پذیرفت. در نهایت تعریفی مشترک از نگاه منابع اسلامی و مسیحی از پولس، که با ایمانی فریب کارانه و انگیزه و عملکرد ایجاد انحراف به مسیحیت گرویده بود، ارائه شده است.
۴.
قرآن و عهدین به عنوان منابع اصلی دو دین ابراهیمی (مسیحیت و اسلام) مورد استفاده است. در این بین با اضافه شدن سنت، نظرات مختلفی در باب رابطه این دو منبع اصلی با آن شکل گرفت. ازآنجاکه در اسلام و مسیحیت مذاهب مختلفی ایجاد شدند. در این مختصر برای انسجام بحث به شیوه توصیفی تحلیلی به این موضوع پرداخته می شود، که از منظر امامیه و آئین کاتولیک رابطه قرآن و عهدین با سنت چگونه است؟ و سعی شده است تا با توجه به منابع هریک از این دو آئین، این رابطه بیان شود. برای روشن شدن نظر مورد قبول، از چهار دیدگاه کمک گرفته شده و مشخص شد که اولاً از نظر امامیه و آئین کاتولیک بین قرآن و عهدین با سنت رابطه طولی برقرار است؛ ثانیاً سنت در مسیحیت مقدم بر کتاب مقدس بوده و علت آن عدم کتابت کتاب مقدس در مسیحیت اولیه است؛ و در امامیه قرآن با سنت همراه بوده و بعد از کتابت قرآن کریم، سنت هم زمان حول آن شکل گرفته است.
۵.
مفسران قرآن، نظر به رسالتشان در تبیین معنا و مقصود آیات قرآنی، از دواعی کافی برای کنجکاوی بیشتر در عقاید نصاری که مورد طعن قرآن هم قرار گرفته است، برخوردار بودند. ازاین رو شماری از ایشان هم احساس نیاز کرده و به بیان و سپس ردّ این تعالیم یا مراجعه به کتب عهد جدید اقدام کرده اند. این تحقیق، با روش کتابخانه ای و اسنادی در استخراج و روش تحلیلی در پردازش، به جست وجوی عملکرد و دستاوردهای مفسران قرآن در اعصار پیش از معاصر در زمینه شناخت مفاهیم اساسی الهیات مسیحی پرداخته است. براساس یافته های تحقیق، پنج تن از مفسران، یعنی وزیر مغربی، برهان الدین بقاعی، قرطبی، ابن تیمیه و آلوسی در این نوع از مطالعات شاخص بودند گرچه دیگر مفسران قرآن، اطلاع مناسبی از این موضوعات نداشتند و مطالعات تطبیقی بین قرآن و کتاب مقدس در ادوار پیشین توسعه نیافت. با وجود اینکه گسترش آن می توانست به فواید مهمی بیانجامد. ضمناً نباید نادیده انگاشت که اثر منفی ناشی از رواج اسرائیلیات در تفاسیر در این موضوع بی تأثیر نیست.
۶.
عصیان آدم (ع) در بهشت برزخی با تلقی ها و تفاسیر گوناگونی روبه رو شده است که یکی از این تفاسیر، تفسیری است که پولس ارائه داده است؛ تفسیری که موجب آموزه های انحرافی، مانند گناه ذاتی و آلودگی سرشت انسان ها، و بی حاصلی شریعت، و اعتقاد به تثلیث و... در عقائد مسیحیت اولیه شده است. درحالی که در نگاه امام خمینی (ره) با توجه عصمت انبیاء(ع)، عصیان آدم در آن عالم که دار تکلیف نبوده، درواقع نوعی توجه به کثرت و چشم پوشی از وحدت بوده است؛ و همین امر سبب هبوط آدم و حوا شده است و نه تنها سرشت ها آلوده نشده و بر فطرت اولیه خود باقی مانده؛ بلکه راه شکوفایی این فطرت، عمل به شریعت الهی دانسته شده است. هدف این پژوهش ارزیابی نگرش و مقایسه تطبیقی با شیوه ای توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای، میان نگاه پولس و امام خمینی(ره) به واقعه عصیان آدم و حوا در بهشت برزخی است. نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که چگونه نگاه غلط و غیراصولی و غیرعقلانی پولس، سبب بزرگ ترین انحراف در عقاید مسیحیت شده است؛ درحالی که با نگاه امام خمینی(ره)، مخالفتِ با نهی ارشادی درواقع زمینه ساز ضرورت هبوط آدم و مقام خلیفه الهی در زمین بوده است.
۷.
نتایج اعمال در هر دینی جزء لاینفک و اساسی در آخرت شناسی آن دین است و همچنین در بعضی موارد انسان آثار اعمال خود را در این دنیا می بیند. اما مسئله اینجاست که در هر دینی نوع این بازگشتِ عمل، با توجه به اسطوره و عقاید هر دین در باب آفرینش و پایان جهان چگونه است؟ در اسلام و قرآن به درازا از مفاهیم نیات اعمال، برزخ و معاد و قیامت سخن گفته شده است. در دین زردشت و متون اوستایی و پهلوی علاوه بر معاد، بر پایه قانون اشه، رفتار انسان در همین جهان نیز به خودش برمی گردد. درکل، بهشت یا دوزخ، بازتاب طبیعی کردار انسان است. در مانویت اعتقاد به تناسخ انسان گناهکار در این دنیا و رفتن به بهشت نو و سپس بهشت روشنی، بعد از پاکی و نورانیت کامل، مطرح است. بنابراین این بحث در دین زرتشت و اسلام تاحدودی باهم هم افق است؛ اما در مانویت کاملاً بحث فرق می کند؛ که در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و توصیفی، مورد بررسی قرار گرفته است.
۸.
آمریکای لاتین پرجمعیت ترین منطقه مسیحی نشین دنیاست. حیات اجتماعی در آمریکای لاتین قبل از ورود مسیحت، هزاران سال سابقه تاریخی داشته است. تمدن های بزرگی مانند المک ها و ایستک ها قبل از میلاد مسیح در این مناطق شکل گرفته اند. مسیحیت در قرن ۱۵ با ورود فاتحان، وارد منطقه آمریکای لاتین شد. مسیحیت کاتولیک از آغاز ورود تا به امروز، دوره های مختلف (ورود و مسیحی سازی، تثبیت و تضعیف) را پشت سر گذاشته است. ما در این تحقیق به مسئله آغاز ورود مسیحیت کاتولیک در آمریکای لاتین می پردازیم. از بین رفتن تمدن سرخ پوستی توسط فاتحان، تبلیغ گسترده مبلغان و تطبیق دادن اعتقادات مسیحی با باورهای بومی و سرخ پوستی سه عامل مهم در مسیحی سازی آنها می توان برشمرد. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانه ای و با استفاده از اسناد نوشتاری انجام شده است و روش داده پردازی اطاعات توصیفی تحلیلی است.
۹.
این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی انتقادی، به بررسی جایگاه عقل در الهیات طبیعی جاناتان ادواردز، الهی دان و متکلم مسیحی پرداخته است. مطالعه آثار او نشان می دهد که وی به خوبی متوجه وجود خلأهای الهیات طبیعی زمان خویش گشته و در پی راهکاری در جهت حفظ هم زمان ایمان و عقل طبیعی بشر است. وی در این راستا عقل طبیعی را در ورود به مسائل الهیاتی دارای چالش هایی چون انتزاعی و مفهومی و به دور بودن از زندگی عملی مؤمنان، به جهت گناه ذاتی انسان تفسیر می کند. از نظر وی، تنها راه بازگشت انسان به طبیعت و ذات اولیه، استمداد عقل طبیعی دچار نقصان گشته انسان از وحی است. الهیاتی به واسطه لطف خاص پروردگار می گردد. البته جاناتان ادواردز در تفسیر این اشراف الهیاتی بیان می دارد که این امر نیازمند همراهی قلب با عقل تعلیم یافته و شرکت در بستر مؤمنانه است، هرچند دیدگاه وی با چالش هایی مواجه می باشد.