رخداد عمده فرهنگی و تمدنی امروز جهان، تقابل دو فرهنگ و تمدن اسلامی و مدرن است. عامل طراحی و تحلیل هر فرهنگ، علم و معرفت آن فرهنگ است. از این رو در محافل علمی یکی از مسائلی که مورد توجه می باشد تحلیل هویت علم در فرهنگ های مختلف است. نویسندگان متعددی در این موضوع قلم زده اند. این مقاله به دنبال دریافت نظر نویسنده محترم کتاب حاضر در این مورد و به خصوص ملاحظه نوع تحلیل ایشان از تقابل علم دینی و علم مدرن است. از این رو ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳی ﺷکﻠی و ﻣﺤﺘﻮایی کﺘﺎب فوق ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. در بررسی محتوائی پس از بیان خلاصه ای از بخش های کتاب، در هر قسمت نقد مربوط به آن آمده و در انتها در نتیجه گیری نقد ساختاری و محتوائی آن بیان شده است. نویسنده کتاب معتقد است هیچ حرکت و تغییر و به تبع آن رشد و تکاملی بدون تعیین غایت و جهت گیری خاص، ممکن نخواهد بود، لذا همه جریان های علمی، بسته به تفسیری که از رسالت و هدف گذاری کلان زندگی فردی و اجتماعی خود دارند، غایت جهان و علمشان متناسب با آن تعیین می شود. ایشان با توجه به تعبیر جهت دار بودن علوم، معتقد است علم مدرن درکلیت خود نه تنها در تولید نرم افزار تمدن اسلامی کارآمد نیست بلکه مانع جدی ساختاری و محتوایی در این مسیر خواهد بود. این کتاب با نقد پایگاه معرفت شناختی علم مدرن و تحلیل روندهای تاریخی آن در سه دوره ی انقلاب علمی، پوزیتویسم و پساپوزیتویسم قائل به هویت بنیادین و جهت داریِ علم مدرن است و مشخصه ها و ویژگی های آن را بیان می دارد. کتاب حاضر رویکردی تفصیلی از مطالب دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم می باشد که در کتب دیگر در سطوح دیگری به آن ها اشاره شده و در واقع گردآوری شده آن آثار می باشد.