مقالات
حوزه های تخصصی:
با شیوع بیماری کوید-19، وزارت آموزش وپرورش برای تداوم آموزش های رسمی، معلمان و دانش آموزان را به استفاده از تدریس تلویزیونی و سامانه شاد ملزم ساخت. این مطالعه به منظور ارزیابی برنامه های سامانه شاد و تدریس تلویزیونی طراحی و اجرا شده است. برای جمع آوری داده های ناظر بر تجارب دانش آموزان و آموزگاران پرسش نامه هایی تدوین و در سامانه شاد به اشتراک گذاشته شد. تعداد 85372 دانش آموز و 12778 معلم دوره ابتدایی در این مطالعه شرکت کرده اند. یافته ها نشان داد که گوشی هوشمند دردسترس ترین وسیله در میان هر دو گروه بوده است. اکثر دانش آموزان و اکثریت قریب به اتفاق معلمان، سرعت پایین سامانه شاد را برای بارگذاری (آپلود) محتوای درسی گزارش کرده اند. اکثر دانش آموزان دوره ابتدایی زمان برنامه های تلویزیونی را کم دانسته اند. اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان اظهار کرده اند که معلمِ خودشان بهتر از معلم تلویزیونی تدریس می کند. اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان با معلم تلویزیونی ارتباط صمیمی و نزدیکی برقرار نمی کردند. درحدود دو پنجم دانش آموزان اظهار کرده اند که از برنامه های تدریس تلویزیون و معلم تلویزیون رضایت دارند. مشکلات معلمان با سامانه شاد و آموزش های مجازی را می توان به چهار دسته طبقه بندی کرد: 1. نظارت بر یادگیری دانش آموزان؛ 2. مشکلات فنی مربوط به سامانه شاد؛ 3. کمبود مهارت معلمان؛ 4. کمبود دسترسی به اینترنت. کمی بیش از یک سوم معلمان، برنامه های مدرسه تلویزیونی را برای جبران کمبود حضور در کلاس درس مناسب دانسته اند. یافته های پژوهش حاضر می تواند برای بهبود این برنامه ها و نیز کاربردهای فناوری در فرایند یاددهی و یادگیری در پساکرونا در مدارس کاربرد داشته باشد.
تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان در دوران شیوع کرونا: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش برخط (الکترونیکی) و امکان برگزاری کلاسِ درس در فضای مجازی فرصتی بی بدیل برای مقابله با محدودیت های آموزش حضوری، تحقق آرمان آموزش برای همه و زمینه سازی برای توسعه پایدار و متوازن در کشور است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و درک تجربه زیسته معلمان، دانش آموزان و والدینِ نواحی سه گانه شهرستان کرمانشاه، از تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان، در دوران شیوع ویروس کرونا، انجام شده است. بدین منظور از روش کیفی بهره گرفته شده است و با رویکرد پدیدارشناسی به شناسایی و بازنمایی پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیقِ نیمه ساختاریافته با بیست ودو نفر از معلمان، مدیران، دانش آموزان و والدین فعال در سامانه شاد گردآوری و بر اساس الگوی کلایزی تحلیل شده است. در چهاردهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد اما به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا بیست ودومین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی دو مقوله (تنگناها و راهبردها) و بیست مضمون اصلی منجر شد. تنگناهای سامانه شاد در دو دسته «ادراکِ معلمان و مدیران» و «ادراکِ دانش آموزان و والدین» شناسایی شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که به کارگیری سامانه شاد در تدریس و یادگیری دانش آموزان تنگناهای متعدد و متفاوتی دارد. بنابراین تا رسیدن به وضعیتِ مطلوب بسیار فاصله است و بهبود کیفیت آن مستلزم نگاه متولیان و دوری از طرز تلقی آموزش موقت، پاره وقت و درجه دو به این قبیل آموزش هاست.
شناسایی ویژگی های مؤثر عامل آموزشی در محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه گذشته عامل آموزشی جهت پشتیبانی از نیازهای یادگیرندگان و تسهیل یادگیری در محیط های یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مفید و مؤثر عامل آموزشی در محیط یادگیری به صورت کیفی با روش تحلیل محتوای کیفی استقرائی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی، دانش آموختگان و دانشجویان دکتری رشته تکنولوژی آموزشی دو دانشگاه علامه طباطبائی و تربیت مدرس بودند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از طریق نمونه گیری هدفمند با مشارکت 14 نفر از اعضای جامعه آماری گردآوری شد. کلیه مراحل جمع آوری داده ها با روش نظریه زمینه ای و سه مرحله کدگذاری باز، مقوله ای و گزینشی انجام شد و در نهایت چهار مقوله اصلی شامل نقش، ظاهر، صدا و جنسیت برای عامل آموزشی و زیرمقوله های هر کدام شناسایی شدند. به منظور اعتبارسنجی یافته ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شد و برازنده بودن مدل عاملی ویژگی های عامل آموزشی مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود برای طراحی عامل آموزشی در محیط یادگیری به چهار ویژگی بیان شده و زیرمجموعه هر کدام توجه شود.
تمایزگذاری دانش آموزان قلدر و غیرقلدر براساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پیوند با مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش کنونی با هدف تمایزگذاری دانش آموزان قلدر براساس مؤلفه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پیوند با مدرسه انجام شد. روش پژوهش مقایسه گروهی بوده است. گروه مورد مطالعه شامل 98 نفر دانش آموز قلدر و 57 نفر غیرقلدر از میان 381 نفر نمونه انتخابی بوده است. این ۳۸۱ نفر درمجموع 191 نفر دانش آموز دختر و 190 نفر دانش آموز پسر، از مقطع متوسطه شهر تبریز، بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسش نامه قلدری اُلویِوس (1996) به نقل از سالبرگ و الویوس (2003) ، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایِج (عامل های سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت برنامه ریزی و ارزیابی، 2006) و پرسش نامه پیوند با مدرسه بیتی و بریو (مؤلفه های احساس مثبت به مدرسه، حمایت معلم، احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه، مشارکت در اجتماع، ارتباط فرد با مدرسه و مشارکت علمی، 2005) استفاده شد. برای تمایزگذاری دانش آموز قلدر و غیرقلدر از روش تجزیه تابع تشخیص به شیوه گام به گام استفاده شد. از یافته های تحلیل، یک تابع معنادار (001/0 p≤) به دست آمد که طبق تجزیه تابع تشخیص، حدود 67 درصد افراد دو گروه مجدداً طبقه بندی شدند. نتایج روشن کرد میانگین های دو گروه قلدر و غیرقلدر، در مؤلفه های تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر، پذیرش و فاجعه آمیزکردن مربوط به پرسش نامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نیز در مؤلفه های احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه و احساس مثبت به مدرسه مربوط به پرسش نامه پیوند با مدرسه، تفاوت معنا داری با هم دارند و طبق این تابع، متغیرهای احساس مثبت به مدرسه و ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر بیشترین توان را در تمایز دو گروه دانش آموزان قلدر و غیرقلدر داشته اند. درنتیجه، می توان گفت مؤلفه های تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر، پذیرش و فاجعه آمیزکردن، احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه و احساس مثبت به مدرسه در تمایزگذاری افراد قلدر و غیرقلدر بسیار اثرگذارند. با توجه به مسئله مدنظر و یافته های پژوهشی، به مسئولان و مشاوران آموزش وپرورش پیشنهاد می شود که ازطریق بهبود و توسعه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های تعلق به مدرسه در دانش آموزان، برای کاهش زمینه های قلدری در آن ها، اقدام کنند.
گفتمان های رایج در زبان بدن مدرسان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برقراری ارتباط یکی از قدیمی ترین و درعین حال بهترین دستاوردهای بشر است. ارتباط، علاوهبر کارکردهای متنوع برای بشر، زمینه ساز فعالیت های اجتماعی و سرآغازی برای زندگی اجتماعی است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نحوه زبان بدن مدرسان و تفسیر نوع گفتمان های رایج در زبان بدنِ آنان است. برای نیل به این هدف از روش کیفی، با توجه به نوع پدیدارشناسی، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را مدرسان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 1396-1397 تشکیل داده اند که سابقه تدریسِ بیش از سه سال داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و با توجه به اشباع نظری 15 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده که پس از بیان اهداف تحقیق و تأکید بر اصل محرمانه بودن، مصاحبه با هر مدرس ضبط و مکتوب شده است. برای تجزیهوتحلیل داده ها از تحلیل توصیفی استفاده و جزئیات یافته ها تفسیر شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مدرسان نشانه های زبان بدن را بهمنظور هفت نوع گفتمان استفاده میکنند: گفتمان هشدار، تأیید و عدم تأیید، صمیمیت، اعتماد، عصبانیت، تفکر، و نظارت و هدایتی. درنهایت می توان گفت زبان بدن برای ساده سازی مطالب، موقعیت سازی و نگرش مثبت در کلاس درس، موفقیت در تدریس، اعتماد مدرسان به دانشجویان و توانایی یادگیری عمیق مؤثر است.
بررسی نظریه اخلاق اشیا و عاملیت فناوری و پیامدهای آن در تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نظریه اخلاق اشیا و عاملیت فناوری بر اساس اندیشه های پاوول پیتر فربیک و بررسی پیامدها و دلالت های آن در تعلیم وتربیت است. برای این منظور از روش استنتاجی استفاده شده است. در ابتدا اندیشه های فِربیک بررسی شده و سپس درباره پیامدهای تربیتی آن بحث شده است. فربیک، بر پایه نظریه وساطت در پساپدیدارشناسی، اعتقاد دارد که دو مؤلفه قصدمندی و آزادی که برای عمل اخلاقی لازم است میان انسان و مصنوعات تقسیم شده است؛ یعنی، مصنوعات در قصدهای انسان و نیز در آزادی انسان شریک اند. ازنظرِ او انسان استقلال دارد، ولی استقلال او کامل نیست. او ازجمله به فناوری های ترغیب کننده و هوشِ محیطی اشاره می کند که چگونه انسان را به تصمیم گیری ها و اعمال خاصی ترغیب می کنند. عاملیت انسان با مصنوعات و فناوری ها ترکیب می شود. بنا بر نتایج این پژوهش، در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های تربیتی نیز به عاملیت ترکیبی و نقش تأثیرگذار و اخلاقی فناوری ها باید توجه کرد. توجه کردن به مبانی فناورانه تربیت ضروری به نظر می رسد. تربیت اخلاقی در جامعه فناورانه نیاز به بازنگری و بازاندیشی دارد. مسئولیت طراحی فناوری های آموزشی بسیار مهم تر خواهد بود. فناوری های آموزشی می توانند در جایگاه فناوری تربیتی عمل کنند. با توجه به نقش فناوری های ترغیب کننده در شکل دادن به رفتار انسان، می شود از این فناوری ها در شکل دادن به رفتار و عادات کودکان و نوجوانان استفاده کرد و بخشی از تربیت را به مصنوعات سپرد.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی و به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز در دو کلاس پایه ششم از دو مدرسه ابتدایی دخترانه شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش پانزده جلسه آموزش کارکردهای اجرایی سرد را گذراند. داده های به دست آمده، از پرسش نامه هیجانات کلاس درس در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد به طور معناداری هیجانات تحصیلی را بهبود بخشید و باعث افزایش معنادار هیجانات مثبت کلاس درس و کاهش معنادار هیجانات منفی کلاس درس در گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل شد (0/001>p). با توجه به نتایج پژوهش، اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی تأیید شد؛ بنابراین این بسته آموزشی برای آموزش به دانش آموزان پایه ششم ابتدایی پیشنهاد می شود .
مدل ساختاری عملکرد تحصیلی بر اساس خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش تحصیلی با میانجیگری درگیری شناختی در دانش آموزان رشته ریاضی- فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد تحصیلی از مهمترین شاخص های اندازهگیری کیفیت آموزشی دانش آموزان است. هدف پژوهشِ حاضر ارائه مدل ساختاری عملکرد تحصیلی بر اساس انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با میانجیگری درگیری شناختی دانش آموزانِ رشته ریاضی-فیزیک است. این پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی با روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان رشته ریاضی-فیزیکِ شهر تهران است که از میان آن ها 470 نفر دانش آموز انتخاب شدند و روش نمونه گیری خوشه ایِ چندمرحله ای است. ابزارهای پژوهش عبارت است از پرسش نامه انگیزشِ تحصیلی والراند و همکاران (1992)، پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001) و پرسش نامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و همکاران (1991). برای تحلیلِ داده ها از ضریب اِچ (H) آلفای کرانباخ و ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد مدل متغیرهای پژوهش از برازش مطلوبی برخوردارند. در مدل مفروض انگیزش تحصیلی با عملکرد تحصیلی با میانجیگری درگیری شناختی، اثر کامل و اثرِ مستقیم و غیرمستقیمْ غیرمعنادار بود. اثر خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی با میانجیگری درگیریِ شناختی کامل و اثرِ مستقیم معنادار بود، اما اثرِ غیرمستقیم غیرمعنادار بود. نتایج نشان داد متغیر خودکارآمدی اثر معناداری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارد و 40 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی آن ها را تبیین می کند. بنابراین کادر آموزشی، اجرایی مدارس و همین طور والدین دانش آموزان می توانند برای تقویت عملکرد تحصیلی دانش آموزان از متغیر خودکارآمدی تحصیلی استفاده کنند.