۱.
" پرورش دانش آموختگان واجد توانمندی های شناختی و گرایش های عاطفی برای پژوهش و نوآوری، آرمان همه نظام های آموزشی دنیاست. در کشور ما نیز ایجاد تحول و جنبش در این زمینه یک ضرورت و عزم ملی تلقی شده است. بی تردید این هدف باید به دست اساسی ترین عنصر آموزش یعنی معلم تحقق یابد.
هدف این تحقیق بررسی اثر بخشی تدریس به شیوه حل مساله و ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه در پرورش روحیه پژوهشگری دانش آموزان است. این هدف با استفاده از طرح شبه آزمایشی واجد دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه مورد آزمون قرار گرفت. در مجموع 68 دانش آموز سه کلاس پایه چهارم ابتدایی از دو مدرسه انتخاب شدند. در آن کلاس ها سه متغیر مستقل، یعنی تدریس به شیوه حل مساله همراه با ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه، تدریس به شیوه حل مساله بدون ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه و تدریس به شیوه سنتی در طول ترم دوم سال تحصیلی 84-83 برای دروس علوم و جغرافیا اجرا شد. متغیر وابسته یعنی روحیه پژوهشگری بر اساس سه شاخص نگرش نسبت به پژوهش، عملکرد دانش آموزان در امتحان واجد سوالات پژوهشگرانه و فعالیت های کلاسی پژوهشگرانه سنجیده شد. نتایج نشان داد که تدریس به شیوه حل مساله گذشته از همراه شدن با ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه یا بدون آن، نسبت به شیوه تدریس سنتی در پرورش روحیه پژوهشگری با احتمال 0.99 کارآمدتر است. اما تدریس به شیوه حل مساله همراه با ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه نسبت به تدریس به شیوه حل مساله بدون ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه، در پرورش روحیه پژوهشگری اثر بخشی بیشتر نداشت.
وحیه پژوهشگری، تدریس به شیوه حل مساله، ارزشیابی بر اساس شاخص های پژوهشگرانه، تدریس به شیوه سنتی، امتحان واجد ویژگی های پژوهشگرانه، فعالیت های کلاسی پژوهشگرانه، نگرش نسبت به پژوهش
"
۲.
کلید واژه ها:
عزت نفس سبک حل مساله مشکلات رفتاری ارتباطی
" تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش سبک حل مساله به منزله متغیر مستقل بر میزان عزت نفس و مشکلات رفتاری ارتباطی به عنوان متغیرهای وابسته در دانش آموزان 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) انجام گرفته است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بوده است. از میان 68 دانش آموز، 48 نفر که نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بیش از 9 و در پرسشنامه عزت نفس کمتر از حد میانگین بود، به طور تصادفی انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت تاثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. در این مرحله پس آزمون انجام شد و داده ها با بهره گیری از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان دادند که میانگین های عزت نفس کلی دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (P = 0). بدین گونه که میانگین نمرات عزت نفس کلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. همچنین مقایسه میان میانگین های عزت نفس کلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنادار نشان نداد. تاثیر متقابل جنسیت و آموزش عزت نفس در این تحقیق معنادار نبود.
"
۳.
کلید واژه ها:
نیازهای اجتماعی نیازسنجی نیازهای آموزشی نیازهای تربیتی نیازهای روان شناختی نیازهای اخلاقی- مذهبی- فرهنگی
" در پژوهش حاضر سعی بر این بوده است که با بهره گیری از الگوی نیازسنجی ترکیبی، علاوه بر شناسایی نیازهای آموزشی و تربیتی والدین دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس کشور، در ابعاد گوناگون درباره فرزندان، نیازهای دانش آموزان و دیدگاه های مشاوران و مدرسان آموزش خانواده نیز در این زمینه بررسی شود.
تحقیق حاضر، از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از لحاظ روش مطالعه ای توصیفی– پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش را والدین (پدران و مادران) و دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه و مدرسان و مشاوران آموزش خانواده کشور در سال تحصیلی 82-81 تشکیل داده اند. نمونه های پژوهش مشتمل بر 4432 نفر (شامل 1384 پدر، 1302 مادر، 1419 دانش آموز و 327 مدرس و مشاور) بوده که به شیوه نمونه گیری ترکیبی (هدفدار، تصادفی ساده و خوشه ای چند مرحله ای) از استان های آذربایجان شرقی، تهران، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس، لرستان، کردستان، گلستان، گیلان و شهر تهران با توجه به فرهنگ های گوناگون انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارت بودند از:
الف) پرسشنامه نظرسنجی والدین دانش آموزان دبیرستانی ب) پرسشنامه نظرسنجی دانش آموزان دبیرستانی ج) پرسشنامه نظرسنجی مدرسان و مشاوران. پرسشنامه ها بر اساس نظریه های رشد و نظرات متخصصان این حوزه ساخته شده و از روایی و پایایی قابل توجهی برخوردار بوده اند. داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، شامل انواع جدول فراوانی ها، میانگین و انحراف معیار و همچنین روش های آمار استنباطی آزمون t تک نمونه ای، آزمون t برای مقایسه اختلاف دو میانگین، آزمون F و آزمون خی دو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برخی از نتایج پژوهش عبارت بودند از:
1- میان نیازهای آموزشی و تربیتی والدین دبیرستانی در خرده فرهنگ های گوناگون از نظر اولویت بندی تفاوت هایی مشاهده شده است.
2- میان نیازهای آموزشی و تربیتی پدران و مادران شباهت های بسیار وجود دارد.
3- روابط گرم و صمیمی در میان اعضای خانواده، ضرورت رفتن به مدرسه، اعتماد والدین به نوجوان، آشنایی دختران و پسران با یکدیگر قبل از ازدواج و مواردی مانند آنها از اهمیت ویژه برخوردارند.
4- میان نیازهای آموزشی دانش آموزان متوسطه و والدین آنها تفاوت کامل مشاهده شد.
5- مهمترین نیازهای آموزشی و تربیتی والدین در زمینه فرزندانشان در ابعاد جسمی، بهداشتی، اجتماعی، روان شناختی و تحصیلی و اخلاقی– مذهبی است.
"