مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده مدرسه خلاق در دوره ابتدایی انجام گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تطبیقی-اسنادی انجام گرفت. روش نمونه گیری هم هدفمند و مبتنی بر ملاک بود. به این منظور، به شیوه تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از نرم افزار ATLAS.ti با رویکرد NCT، تعداد 283 منبع مکتوب (سند، مقاله و کتاب) مرتبط با موضوع، تجزیه وتحلیل شدند و تحلیل تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. مدرسه خلاق از 6 بعد و 30 مؤلفه تشکیل شده بود. بعد «برنامه درسی خلاق» با 9 مؤلفه (اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، مواد و منابع آموزشی، گروه بندی یادگیرندگان، فعالیت های یادگیری یادگیرندگان، فضا، زمان، ارزشیابی)؛ بعد «دانش آموز خلاق» با سه مؤلفه (باورهای شناختی-فکری، نگرشی-علاقه ای رفتاری، -عملکردی)؛ بعد «خانواده خلاق» با پنج مؤلفه (موقعیت اقتصادی- اجتماعی، تحصیلات والدین، جو عاطفی خانواده، سبک فرزندپروری، نگرش نوین والدین)؛ بعد «معلم خلاق» با پنج مؤلفه (رهبری کلاس درس، تفکر در کلاس درس، شیوه پاداش دهی، شخصیت معلم، دانش و مهارت های حرفه ای)؛ بعد «مدیر خلاق» با چهار مؤلفه (سبک مدیریت، نگاه خلاقانه، توسعه خلاقیت در معلمان، روابط و تعامل انسانی)؛ بعد «فرهنگ خلاق» با چهار مؤلفه (مشارکت، استقبال از خلاقیت، روحیه پژوهشگری، آزادی اندیشه و عمل). نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به عنوان راهنمای عمل معلمان، متخصصان، طراحان و والدین در طراحی و ایجاد محیط های مبتنی بر خلاقیت قابل استفاده باشد.
رابطه عوامل زمینه ای و عملکرد ریاضی دانش آموزان ایرانی در تیمز 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه عوامل زمینه ای و عملکرد ریاضی دانش آموزان ایرانی در تیمز 2015 بود. در این پژوهش، با توجه به ساختار آشیانه ای داده ها، با استفاده از روش مدل سازی دوسطحی، اثر 37 متغیر مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم کشور در درس ریاضی در چهار زمینه خانه/ خانواده، باورهای دانش آموز، معلم/ کلاس، و مدرسه، در قالب دو سطح «دانش آموز» و «مدرسه» با استفاده از نسخه اصلی نرم افزار «اچ ال ام» بررسی شد. نتایج نشان داد، پیشرفت تحصیلی در سیستم نظام آموزشی در ایران، مانند سایر سیستم های آموزشی در کشورهای دیگر، به عوامل زمینه ای مرتبط با دانش آموز، خانه/ خانواده، کلاس/ معلم و مدرسه وابسته است. همچنین، بر اساس مدل نهایی از 37 متغیر مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی، تنها ده متغیر شامل «جو ادراک شده معلم، نظم و امنیت در مدرسه، سابقه مدیریت، وضعیت محرومیت، محدودیت تدریس، خودپنداره ریاضی، ارزش دهی به ریاضی، حضور در مدرسه، سطح تحصیلات پدر و کمک والدین در انجام تکالیف» معنادار بودند. به علاوه، بیشترین تغییرات واریانس به متغیرهای وضعیت اقتصادی - اجتماعی، سطح تحصیلات والدین، حضور در مدرسه و خودپنداره ریاضی مربوط است که تعدادی از این عوامل با سطح یک یعنی دانش آموز و تعدادی با سطح دو یعنی مدرسه مرتبط است.
تحلیل تماتیک مؤلفه های مرتکبین قلدری سایبری در دانش آموزان دبیرستانی: یک مطالعه کیفی استقرایی مبتنی بر متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تماتیک مؤلفه های مرتکبان قلدری سایبری در دانش آموزان دبیرستانی بود که می تواند به جریان پیشگیری و کاهش قلدری سایبری در دانش آموزان کمک کند. روش تحلیل مضمون به کاررفته در این مطالعه بر اساس روش تحلیل مضمون آتراید- استرلینگ است که در شناسایی مضامین به صورت استقرایی، مؤلفه های مرتکبین قلدری سایبری شناسایی و استخراج شدند. تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است. تحلیل مضمون به روش های متفاوتی انجام می شود. در این پژوهش از شبکه مضامین استفاده شد. روایی پژوهش با ممیزی کردن از سوی داور مورد تأیید قرار گرفت. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر منابع منتخب و به صورت دستی انجام گرفت و سپس از روش هولستی استفاده شد. پس از مطالعه و انتخاب و کدگذاری متون مقالات مرتبط با مرتکبان قلدری سایبری، تعداد 17 مضمون پایه ای از بخش های مختلف متون مقالات استخراج شد. از این مضامین پایه ای تعداد 6 مضمون سازمان دهنده استخراج شدند. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل تماتیک مؤلفه های مرتکبین قلدری سایبری استخراج شده، مدلی برای کاهش مرتکبین قلدری سایبری در دانش آموزان ارائه شد که این مدل مؤلفه ها را به شش گروه «قابلیت های فردی، همدلی، محیط خانواده، مهارت های ارتباطی و اجتماعی، پرخاشگری و نگرش» دسته بندی کرد.
حجم نمونه بهینه در مدل سازی چند سطحی: بررسی تأثیر حجم نمونه بر اثرهای ثابت و تصادفی با استفاده از داده های تیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش کاربرد مدل های چند سطحی، تعیین تعداد نمونه از دغدغه های اصلی محققان این حوزه است. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی حجم نمونه بهینه در مدل های دو سطحی است. بدین منظور از داده های تیمز (2011) در پایه هشتم استفاده شد که تعداد آن ها 6029 دانش آموز از 238 مدرسه است. متغیر وابسته این پژوهش پیشرفت ریاضیات دانش آموزان پایه هشتم و متغیر مستقل در سطح دانش آموز، متغیر مدت زمان انجام تکلیف است و در سطح مدرسه-معلم هم مدت زمانی است که معلم برای انجام تکلیف به دانش آموز می دهد. سه تحلیل دو سطحی با سه حجم متفاوت 5، 50 و 238 نمونه در نظر گرفته شد و اندازه نمونه بر اثرهای ثابت و تصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد، با افزایش حجم نمونه در سطح دوم، توان آزمون افزایش و خطای برآورد نیز کاهش می یابد. همچنین، با افزایش نمونه، انحراف استانداردها افزایش می یابد و پراکندگی به حداکثر خود می رسد. لذا به منظور داشتن براوردهای دقیق تر از کواریانس بین خطاها، افزایش تعداد گروه های مورد مطالعه در سطح دوم توصیه می شود.
نقش ذی نفعان آموزشی در استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر، ارائه مدل نقش ذی نفعان آموزشی برای استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش است. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری آن را رؤسا، معاونان و کارشناسان ادارات و مدیران مدارس آموزش وپرورش استان مازندران به تعداد 2653 نفر تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی - خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران، تعداد 336 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته ذی نفعان آموزشی و استقرار مدیریت دانش استفاده شد که روایی آن ها به تأیید متخصصان رسید و پایایی آن ها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/91 و 0/87 محاسبه شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که: متغیر نقش ذی نفعان آموزشی دارای سه بعد «فردی»، «سازمانی» و «فرایندی» است. بعد فردی دارای هفت مؤلفه (انگیزه شخصی، آگاهی، مهارت، تجربه، تمایل، مشارکت جویی و آموزش پذیری)، بعد سازمانی دارای شش مؤلفه (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، فناوری سازمان، منابع انسانی، مدیریت و رهبری، محیط سازمان)، و بعد فرایندی دارای شش مؤلفه (ایجاد فرایند دانش محور، فراهم آوردن زیرساخت های فنی، فرایند خلق دانش، فرایند کسب دانش، فرایند تبدیل دانش، فرایند به کارگیری دانش) است. همچنین بین ابعاد نقش ذی نفعان آموزشی، بعد فردی دارای بیشترین تأثیر و بعد فرایندی دارای کمترین تأثیر در استقرار مدیریت دانش است. نتایج آزمون معادلات ساختاری نیز نشان داد که بین متغیر نقش ذی نفعان آموزشی با استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش استان مازندران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مدل ارائه شده دارای برازش مناسب است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ذی نفعان آموزشی در استقرار مدیریت دانش نقش دارند و مدیران و مسئولان آموزش وپرورش می توانند با مشارکت ذی نفعان آموزشی - اعم از معلمان و مدیران، والدین، رسانه ها و سازمان های غیردولتی - با استقرار صحیح مدیریت دانش در آموزش وپرورش موجب افزایش کارایی سازمان شوند.
آسیب شناسی فرایند هدایت تحصیلی دانش آموزان پایه نهم استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همگام با تغییرات نظام آموزشی کشورمان در سالیان اخیر، موضوع هدایت تحصیلی نیز دچار تغییراتی شد که برخی چالش ها و آسیب ها را در پی داشته است. در همین راستا، هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی آسیب شناسی فرایند هدایت تحصیلی دانش آموزان پایه نهم استان ایلام در سال تحصیلی 98-1397 بود. با بهره جستن از ابزارهای کیفی و کمی، مطالعه حاضر از نوع روش تلفیقی بود. در بخش کیفی، تحلیل مضمون مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته ای با دانش آموزان، اولیا و مشاوران، تا حصول اشباع نظری تا 27 مصاحبه انجام شد. روش نمونه گیری به کاررفته از نوع هدفمند بوده و یافته ها توسط دیدگاه مشارکت کنندگان اعتباریابی شده اند. تجزیه وتحلیل کدها به 44 کد مفهومی ذیل آسیب شناسی موضوع منجر شد که در هشت مقوله اصلی طبقه بندی شدند: «چالش های بنیادین انتخاب، باورهای خاص اولیا، برگه های نمادین، ملاک عینی انتخاب، بی ملاحظگی و رفع تکلیف، عملکرد مشاور از باور تا ناباوری، نارسایی الکترونیکی و القائات ناهمگون». بخش کمی نیز شامل 400 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه نیز بر اساس یافته های کیفی تدوین و اعتبار آن با تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد، از بین آسیب های هشتگانه مستخرج کیفی، چالش های انتخاب رشته از دیدگاه دانش آموزان مهم ترین آسیب بود. همچنین، نتایج آزمون من- ویتنی برای تعیین ملاک اصلی در کسب رشته، حاکی از این بود که دانش آموزان نمرات کارنامه را اصلی ترین معیار برای کسب رشته دلخواه دانسته اند.
مطالعه کیفی شرایط، زمینه ها و پیامدهای کارآفرینی در صنایع دستی شهر اصفهان برای دانش آموزان: (ارائه یک نظریه مبنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی کارآفرینی در صنایع دستی برای دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان است. روش پژوهش حاضر، کیفی- نظریه مبنایی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل معلمان، مربیان و مدیران بودند که حداقل معیار لازم درگیری با فعالیت های صنایع دستی را داشتند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تا حصول اشباع نظری، یعنی 19 مصاحبه، استفاده شد. نمونه گیری به روش نظری انجام شد و برای اعتبار داده ها از راهبرد بازبینی و خوانش مجدد و دیدگاه استادان استفاده شد. فرایند پیاده سازی و تحلیل متون مصاحبه ها به شناسایی 34 مفهوم و 12 مضمون محوری (دانش پایه صنایع دستی، مصداق های صنایع محور، خلاقیت کارآفرینانه، مروجان آموزشگاهی، میانی و اداری، جو فرهنگی، اجتماعی، تمایلات روان شناختی، ترسیم نقشه شناختی آینده، پیامدهای اولیه و ثانویه) منجر شد. سرانجام ایده مرکزی پژوهش «کارآفرینی در صنایع دستی به مثابه دانش، تمایل و ارزش» شکل گرفت که نسبت به مقولات محوری از سطح انتزاع و جامعیت بالاتری برخوردار است. در انتها نیز مضمون های محوری شناسایی شده در قالب مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین در بخش های مختلف آن ترسیم شدند. با توجه به نتایج مصاحبه با خبرگان می توان گفت، آشنایی دانش آموزان از دوره ابتدایی با کارآفرینی در صنایع دستی ضرورت دارد و زمینه شکل گیری و رغبت آن ها را فراهم می کند.