اسکندر فتحی آذر

اسکندر فتحی آذر

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: استاد گروه روان شناسی، دانشگاه تبریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۱۴ مورد.
۱.

برنامه ی درسی مبتنی بر مغز در دوره ی پیش دبستانی بررسی وضعیت موجود و راهکارهایی برای وضعیت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۰
هدف این پژوهش تعیین وضعیت موجود برنامه درسی پیش دبستانی با تاکید بر محتوای کتابهای راهنمای کار مربیان از لحاظ پرداختن به ابعاد رشدی و اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز بود. از روش تحلیل محتوا جهت مشخص شدن ابعاد مختلف رشدی و فعالیت های یادگیری و نیز اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز استفاده شد و سپس میزان توجه به هر یک از ابعاد و اصول در محتوای این کتاب ها به روش تحلیل محتوای مقوله ای استخراج گردید. جامعه و نمونه ی آماری این پژوهش 12 جلد کتاب کار مربی دوره ی پیش دبستانی بود. برای تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته های حاصل نشان داد در کتاب های راهنما به بعد جسمانی و کلامی بیشتر از دیگر ابعاد و اهداف توجه شده است و اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز نیز توزیع یکسان و بهنجاری ندارد. وضعیت کنونی پرداختن به برنامه درسی مبتنی بر مغز در این کتاب ها مناسب نیست و پیشنهاد می شود محتوای کتابهای راهنمای مربی در این دوره مورد بازنگری قرار گیرد و به اصول درگیری فیزیولوژیکی، تجربه های تعاملی چندگانه و منحصر به فرد بودن مغز یا تفاوت های فردی در امر یادگیری نیز توجه بیشتری شود.
۲.

طراحی برنامه آموزش فرزندپروری برای والدین دارای کودکان با اختلال ویژه یادگیری (با آسیب خواندن): رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۲۴
اختلال یادگیری ویژه یکی از اختلالات دوران کودکی است که در برخی موارد تا دوران بزرگسالی نیز ادامه یافته و جوانب مختلف زندگی آنان در آینده را تحت تأثیر قرار می دهد. میزان شیوع بالاتر اختلال یادگیری با آسیب خواندن در مدارس کشور و مشکلات ناشی از آن، ضرورت توجه ویژه ای را ایجاب می کند. کودکان دارای این اختلال علاوه بر مشکل در خواندن در زمینه های دیگری نیز با مشکلاتی مواجه اند. سیستم آموزشی به طور معمول بر پایه آموزش مواد درسی بوده و مسائل مربوط به زمینه های دیگری همچون آموزش و توانمند سازی ویژه والدین این کودکان مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی که توانمند سازی والدین نه تنها می تواند در زمینه بهبود مسایل روانشناختی که این کودکان به واسطه دارا بودن این اختلال با آن دست به گریبان هستند، کمک کننده باشد؛ بلکه می تواند در راستای بهبود کارکردهای اجرایی این کودکان نیز مفید باشد. در این پژوهش با رویکردی و با در نظر گرفتن مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو به بررسی مقالات پژوهشی داخلی و خارجی پرداختیم که از میان 104 مقاله متناسب با هدف پژوهش، 29 مقاله دارای شرایط مورد نظر انتخاب و مورد بررسی عمیق قرار گرفت و مفاهیم استخراجی از این بررسی در قالب 168 کد و 91 مقوله فرعی خلاصه شدند که در نهایت، 24 مقوله اصلی به دست آمد. سپس با توجه به نتایج به دست آمده، طراحی بسته آموزش 8 جلسه ای فرزندپروری متناسب با شرایط و ویژگی های خاص کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب خواندن برای والدین این کودکان اقدام شد.  
۳.

واکاوی تجارب زیسته معلمان از شرایط حاکم بر سیاست راهبران آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۵۹
تعریف پست سازمانی و به کارگیری راهبران آموزشی و تربیتی از سیاست های وزارت آموزش وپرورش در طی چند سال گذشته بوده است. علی رغم اینکه ارزیابی سیاست های آموزشی جزء لاینفک فرایند بهبود و ارتقا کیفیت آموزش و تربیت به شمار می رود، هنوز پژوهشی در ارتباط با ارزیابی سیاست راهبران آموزشی و تربیتی از دریچه واکاوی نظرات و رضایت جامعه هدف و ذی نفعان آن یعنی معلمان صورت نگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان در زمینه سیاست راهبران آموزشی و تربیتی است. رویکرد پژوهش کیفی است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از معلمان استان آذربایجان شرقی صورت گرفته و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت برخورداری یافته های پژوهش از روایی و اعتبار به مواردی نظیر مصاحبه های مداوم، اختصاص زمان مناسب و مطلوب، درگیری و بررسی مداوم، دقت در تمامی مراحل پژوهش، روشن بودن روش پژوهش و توافق پژوهشگران در ارتباط با دسته بندی مضامین توجه شده است. تحلیل داده های پژوهش منجر به دسته بندی 4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل مسائل روان شناختی مرتبط با راهبران آموزشی (ترس از مواجهه شدن با راهبر و ...)، نقاط ضعف راهبران آموزشی (فقدان آشنایی مناسب راهبران با ویژگی های مناطق روستایی و عشایری و ...)، نقاط مثبت راهبران آموزشی (کمک به ارتقای شایستگی حرفه ای معلمان کم تجربه و ...) و بایسته های حرفه ای و اخلاقی راهبران آموزشی (عدم التقاط وظایف کارکردی راهبر با سایر عوامل مدرسه و ...) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی چون وجود ابهام در چرایی و چگونگی نقش راهبران آموزشی زمینه های بروز کاستی هایی را در سیاست آموزشی مذکور به همراه داشته است. متناظر با یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین با برطرف سازی نقاط ضعف سیاست راهبران آموزشی و تربیتی، انتخاب افراد مناسب و اطلاع رسانی های مستمر بر کیفیت این سیاست آموزشی بیفزایند.
۴.

بررسی ساختار برنامه درسی دوره ابتدایی با تاکید بر رویکرد کاهش تمرکز

تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۲۲۸
هدف از این پژوهش حاضر شناسایی ویژگی ها و خصوصیات رویکرد کاهش تمرکز به عنوان الگوی نظری سند برنامه درسی ملی در دوره ابتدایی است. رویکرد تحقیق از نوع کیفی و روش تحلیل محتوا تفسیری می باشد. جامعه آماری شامل آموزگاران دوره ابتدایی شهرستان های چایپاره و خوی در سال تحصیلی99-98 بوده است که 16 نفر از آنها به صورت هدفمند و از نوع نمونه گیری مطلوب انتخاب و دیدگاه ها و نظرات شان از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفت. جهت اطمینان و اعتبار بخشی به دقت وصحت داده ها از تکنیک کنترل اعضا و تکنیک مرور همتا استفاده شد. نتایج این تحقیق شامل 24 مضمون فرعی و 59 مفهوم است که در آن عناصر برنامه درسی دارای ویژگی هایی مانند طراحی موقعیتی، توازن متقابل، موقعیت اصیل، بومی گرایی، اکتشافی بودن و کارکرد اجتماعی است. به عبارتی رویکرد کاهش تمرکز در برنامه درسی دوره ابتدایی با ماهیتی قابلیت مدار از نوع اجتماعی تعریف می شودکه نشان دهنده ی فرهنگ جامعه محلی است.
۵.

بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتباربخشی آن (پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۵
زمینه و هدف: یادگیری مبتنی بر مغز به روش های آموزشی، طرح های درس و برنامه های مدرسه ای اشاره دارد که بر اساس آخرین پژوهش های علمی شامل نحوه یادگیری مغز از جمله تحول شناختی، اجتماعی، و احساسی است. هدف این پژوهش، بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتبار بخشی آن است. روش : این پژوهش با روی آورد کیفی و روش تحلیل مضمون به بررسی عناصر اساسی برنامه درسی مبتنی بر مغز می پردازد. برای شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، از اسناد و مدارک برنامه های درسی دوره پیش دبستانی و برنامه مبتنی بر مغز و نظرات متخصصان علوم اعصاب و علوم تربیتی استفاده شد. روش تحلیل اطلاعات، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. یافته ها: مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی در این برنامه بر سه سازه اصلی شناختی، نگرشی، و مهارتی تکیه دارد. در بخش محتوای آموزشی، هنرهای زیبا، یادگیری مهارت های اجتماعی- هیجانی، یادگیری زبان و ریاضی، مهارت های زندگی، ایمنی، و علوم تجربی؛ و در بخش راهبردهای یاددهی و یادگیری، استفاده از راهبردهای مبتنی بر فعالیت، مبتنی بر هنر، یادگیری مشارکتی، آموزش مستقیم، راهبردهای یادگیری مستقل و مهارت تفکر، و راهبرد کاربست فناورانه شناسایی شدند. توجه به ارزشیابی های تشخیصی، فرایندی و برآیندی، و استفاده از روش های ارزشیابی گوناگون، مورد توجه این الگو بود. روایی الگوهای پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاشه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتوا، روش و ارزشیابی بوده و اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحب نظران بررسی و مورد تأیید قرار گرفت؛ در نتیجه استفاده از آن در دوره پیش دبستانی پیشنهاد می شود.
۶.

تاثیر راهبرد مبتنی بر زمینه براساس اصول یادگیری مغز محور بر سطوح یادگیری درس علوم تجربی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۱۳
مقدمه: امروزه استفاده از راهبردهای مناسب و سازگار با مغز در آموزش علوم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به دلیل انطباق زیاد راهبرد زمینه ای با اصول یادگیری مبتنی بر مغز، پژوهش حاضر تأثیر این راهبرد را در آموزش علوم تجربی مورد بررسی قرار داده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر تبریز می باشد که در سال تحصیلی 1397-1398 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 112 دانش آموز(57 نفر گروه آزمایش و 55 نفر گروه شاهد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل آزمون میزان یادگیری در دو سطح دانشی و سطح درک و فهم و بالاتر می باشد که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. طرح آموزشی در گروه آزمایش توسط معلمان آموزش دیده در 8 جلسه اجرا گردید. درحالی که، گروه شاهد با رویکرد مرسوم آموزش دیدند. در تحلیل داده ها از آزمون آماری کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که میزان یادگیری در سطح دانشی بین نمونه های مورد مطالعه در گروه آزمایشی قبل (میانگین 45/4) و بعد از مداخله(میانگین 89/5) اختلاف آماری معناداری نداشته است(326/0 = p). در صورتی که، در سطح درک و فهم و بالاتر میزان یادگیری قبل (35/5) و بعد از مداخله(80/10) تفاوت معنادار می باشد(001/0=p). نتیجه گیری: به کارگیری راهبرد زمینه ای که با اصول مغز محور سازگاری بیشتری نشان می دهد، می تواند در ارتقاء سطح یادگیری فراگیران در آموزش علوم تجربی مورد استفاده قرار بگیرد.
۷.

تبیین ماهیت سطوح تصمیم گیری در آزادسازی برنامه درسی دوره ابتدایی: یک پژوهش کیفی

تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۳۱
هدف از تحقیق حاضر شناسایی سطوح مناسب تصمیم گیری در فرایند اجرای آزادسازی برنامه درسی در دوره ابتدایی است. تحقیق استفاده شده از نوع کیفی بوده و و روش سنتزپژوهی(تحلیل محتوا و مطالعه اسنادی) را در برمی گیرد. جامعه پژوهش شامل معلمان،کارشناسان، اساتید دانشگاه های استان آذربایجان غربی و هم چنین اسناد و متون علمی در حوزه تمرکززدایی در سال تحصیلی 98-97 است. در جامعه اول نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب و مصاحبه ساختاریافته تا نقطه اشباع شدگی حجم نمونه ها به تعداد 19 نفر ادامه یافت. در جامعه دوم نیز حجم نمونه انتخاب شده شامل اسناد و متون علمی 15 الی 20 سال اخیر می باشد. یافته ها نشان می دهد که سطوح تصمیم گیری مناسب برای آزادسازی برنامه درسی دارای سطوح چهارگانه اجتماعی، آکادمیک، نهادی و آموزشی است که در آن سطح نهادی به عنوان رابط تصمیم گیری های سطح آکادمیک(نظری) و سطح آموزشی(عملی) عمل می کند و عملکرد آن از بعد نظری- عملی(شبه عملی) جایگاه ویژه ای دارد. در واقع سطح نهادی با تلفیقی از دو سطح تصمیم گیری، به عنوان تدوین کننده نهایی و و فراهم کننده فرصت های یادگیری در کلاس های درس عمل می کند.
۸.

تحلیل محتوای تکنیک ها و روش های استفاده شده در مجلات علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۵
زمینه: علوم شناختی حوزه ای بین رشته ای است که روش شناسی آن، کمتر در قالب کتاب یا مقالات مستقل تدوین شده است و مشکلات عدیده ای در حوزه روش شناسی آن وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف مطالعه محتوای روش شناختی و تحلیل های آماری مقالات مربوط به علوم شناختی انجام شد. روش: مقالات با روش تحلیل محتوا بررسی شدند. جامعه مورد پژوهش کلیه مقالات مربوط به حوزه علوم شناختی است که در وب سایت رتبه بندی مجلات علمی در سال 2016 نمایه شده اند و روش نمونه گیری هدفمند می باشد. به منظور طبقه بندی تکنیک ها و روش های اتخاذ شده از تحلیل محتوا، ماتریس مربعی مربوط به این تکنیک ها در اختیار 7 نفر از خبرگان حوزه روش شناسی علوم شناختی، قرار داده شد و از آن ها خواسته شد تا نظرات خود را در مورد شباهت هر کدام از این تکنیک ها و روش ها، در یک مقیاس 100 نمره ای وارد کنند. میانگین نمره بدست آمده از این ماتریس ها به عنوان ماتریس مشابهت و با هدف کشف خوشه ها وارد نرم افزار R شد، برای دیداری کردن رابطه بین تکنیک های مختلف از الگوریتم فراچترمن - رینگولد استفاده شد. یافته ها: تحلیل محتوای مقالات و درج کلیدواژه های مربوط، در برگه کدبندی به فهرستی از روش های آماری منجر شد. گراف حاصل از شبکه ارتباط بین تکنیک ها و روش های آماری با فواصل معنی دار (0/001p≤) ترسیم گردید. نتیجه گیری: تکنیک های مجاور در گراف حاصل مورد بررسی محتوایی دقیق قرار گرفت و در نهایت روش های استفاده شده به منظور تحلیل داده های شناختی در 17 خوشه معرفی شدند، هدف اصلی از تکنیک های به کار گرفته شده در هر خوشه تعیین و پژوهش در خصوص نحوه انتخاب این تکنیک ها پیشنهاد گردید.
۹.

اثربخشی آموزش بخشایشگری بر افزایش بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان قربانیِ قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۳۸۶
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی برنامZ آموزش بخشایش گری بر افزایش بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان قربانیِ قلدری دوره اول متوسطه بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و دارای گروه کنترل بود. از جامعه دانش آموزان متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 98-99، نمونه ای متشکل از 32 دانش آموز قربانی قلدری، انتخاب شد و در دو گروه 16 نفری به صورت تصادفی قرار گرفت. گروه آزمایش ده جلسه مداخله آموزش بخشایش گری دریافت نمود. بعد از اتمام آموزش نمرات پس آزمون اخذ و با استفاده از روش کواریانس  چند متغیره تحلیل شد. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه قربانی قلدری، مقیاس بهزیستی تحصیلی و بسته آموزش بخشایش گری بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، آموزش بخشایش گری بر مؤلفه های ارزش مدرسه، رضایتمندی تحصیلی و درآمیزی با مدرسه تأثیر مثبت، و بر مؤلفه فرسودگی نسبت به مدرسه تأثیر منفی دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود، برنامه آموزش بخشایش گری در مدارس ارائه شود تا دانش آموزان بتوانند با ترمیم آسیب های ناشی از تجارب گذشته، تقویت روابط و ایجاد احساسات و نگرش مثبت نسبت به همسالان و مدرسه، بهزیستی تحصیلی را افزایش دهند.
۱۰.

بررسی اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۳۳
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی و به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز در دو کلاس پایه ششم از دو مدرسه ابتدایی دخترانه شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش پانزده جلسه آموزش کارکردهای اجرایی سرد را گذراند. داده های به دست آمده، از پرسش نامه هیجانات کلاس درس در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد به طور معناداری هیجانات تحصیلی را بهبود بخشید و باعث افزایش معنادار هیجانات مثبت کلاس درس و کاهش معنادار هیجانات منفی کلاس درس در گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل شد (0/001>p). با توجه به نتایج پژوهش، اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد در هیجانات تحصیلی مثبت و منفی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی تأیید شد؛ بنابراین این بسته آموزشی برای آموزش به دانش آموزان پایه ششم ابتدایی پیشنهاد می شود .
۱۱.

مقایسه تأثیر آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامۀ درسی پنهان و آموزش ترکیبی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم: مطالعه موردی شهرستان قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۶۷
زمینه: احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مدارس مناطق محروم، تحت تأثیر رابط اجتماعی و برنامه درسی پنهان مشکلی است که نه تنها باعث کاهش سطح بازده های شناختی دانش آموزان می شود، بلکه با پیام های دلسرد کننده معلمان تشدید شده و حتی ترک تحصیل را به دنبال دارد. تحقیقات نشان داده است که کادر مدرسه از طریق یادگیری اجتماعی - هیجانی باعث افزایش پیوند دانش آموزان با محیط مدرسه شوند. آموزش ترغیبی و آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامه درسی پنهان، حوزه ای است که در سراسر جهان مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، با این همه در ایران در زمینه اثربخشی این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه در مناطق محروم شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و ترکیب این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر مناطق محروم انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم شهرستان قلعه گنج (استان کرمان) در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از بین آنها، 3 مدرسه به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایش و یک مدرسه به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. جهت کنترل پیش زمینه های شناختی اولیه در دانش آموزان، از آزمون هوش ریون و پیش آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (برو، بتی و وات، 2004) جمع آوری شد. بسته های آموزش ترغیبی و روابط اجتماعی مدرسه و شیوه ترکیبی برای عوامل اجرایی مدرسه اجرا و اثرات آن بر دانش آموزان با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و شیوه ترکیبی، اثرات مثبتی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دارند. این اثرات در سطح معناداری 0/05 p< متفاوت و از بیشتر به کمتر به ترتیب شامل آموزش ترغیبی، آموزش ترکیبی و آموزش روابط اجتماعی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد در صورتی که شرایط لازم برای ترغیب و رشد روابط اجتماعی دانش آموزان دختر مناطق محروم توسط کارکنان مدرسه به ویژه معلمان فراهم شود، احساس تعلق به مدرسه آنان بهبود خواهد خواهد یافت
۱۲.

تأثیر آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی بر تفکّر انتقادی تحلیلی دانش آموزان با توجه به اهداف پیشرفت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۲۲۰
زمینه و هدف: پرورش تفکر انتقادی تحلیلی دانش آموزان از اهداف پژوهشی مهم تلقی می شود، بنابراین جستجوی روش های نوین پرورش تفکر انتقادی تحلیلی و آزمودن آنها به امید یافتن روش های کارآمدتر، از مدت ها پیش مورد توجه پژوهشگران و روان شناسان تربیتی بوده است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی بر تحول تفکر انتقادی دانش آموزان با توجه به نقش اهداف پیشرفت اجتماعی بود. روش: روش این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 65 دانش آموز دختر پایه هشتم متوسطه دوره اول شهر تهران در سال تحصیلی 96–1395 بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسش نامه جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی آلن (2003) و آزمون تفکر انتقادی کُرنل (1985) به عنوان پیش آزمون توسط گروه ها تکمیل شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه برنامه «تفکر و سبک زندگی» را با شیوه افسانه زدایی علمی دریافت کردند. همچنین جداسازی دانش آموزان حائز جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی بالا و پایین از طریق پرسش نامه اهداف اجتماعی انجام شد. در پایان از گروه ها پس آزمون به عمل آمد و نتایج با کوواریانس عاملی تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره (با تعدیل گری اهداف اجتماعی) نشان داد آموزش مبتنی بر افسانه زدایی علمی به طور معناداری بر بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان مؤثر است (0/001 > P و 36/01 = F). نتیجه گیری: مزایای شیوه افسانه زدایی علمی در کنار شناسایی اهداف پیشرفت اجتماعی، این شیوه را به عنوان روش آموزشی مناسبی برای بهبود مهارت های تفکر انتقادی مطرح و تأیید می کند. دانش آموزانی که اهداف اجتماعی بالاتری دارند با مشارکت بیشتر در فعالیت های کلاسی، از رشد بیشتر تفکر انتقادی برخوردار خواهند شد و این افزایش در بهبود مهارت های تفکر انتقادی را می توان در پرتو شیوه افسانه زدایی علمی، محقق ساخت.
۱۳.

اثربخشی مدل آموزش تربیت مثبتنگر مدرسه محور بر سطوح بهزیستی روان شناختی و اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۲۶۴
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدل آموزش تربیت مثبت نگر مدرسه محور بر سطوح بهزیستی روان شناختی و اجتماعی دانش آموزان ابتدایی بود. دو کلاس (۵۹ نفر) از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی منطقه یک شهر تهران به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (کلاس ۲۸ نفری) و کنترل (کلاس ۳۱ نفری) جایگزین شدند. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش ۱۲ جلسه به مدت ۴۰ دقیقه آموزش تربیت مثبت نگر مدرسه محور دریافت نمودند. آزمودنی های هر دو گروه، قبل و بعد از آموزش، به پرسش نامه های بهزیستی روان شناختی رِن شاو و بهزیستی اجتماعی کی یس پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که نمرات بهزیستی روان شناختی و اجتماعی در پس آزمون گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین، آموزش تربیت مثبت نگر مدرسه محور بر سطوح بهزیستی روان شناختی و اجتماعی دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی دار دارد.
۱۴.

بررسی نیمرخ های شایستگی روانی – اجتماعی دانش آموزان حاشیه شهر سقز و تفاوت آنها بر مبنای رضایت از مدرسه: رویکرد مبتنی بر شخص(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۲۹۸
پژوهش حاضر با هدف تعیین نیمرخ شایستگی های اجتماعی- هیجانی به عنوان مهارت های غیر- شناختی و با تحلیل مبتنی بر شخص و مقایسه خوشه های به دست آمده برمبنای رضایت از مدرسه ی دانش آموزان صورت گرفته است. تعداد 414 نفر از دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم مدارس حاشیه ای شهر سقز، مقیاس شایستگی های اجتماعی- هیجانی ژو و ای (2012) و زیر مقیاس رضایت از مدرسه از مقیاس رضایت از زندگی دانش آموزان هیوبنر (2014) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی نشان داد 234 نفر یعنی 56 %، با شایستگی های روانی – اجتماعی نسبتا پایین در خوشه ی اول و 180 نفر یعنی 44%، با شایستگی های روانی اجتماعی بالا در خوشه ی دوم قرار گرفتند. جهت تایید صحت تمایز یافتگی بین دو خوشه، از متغیر رضایت از مدرسه استفاده شد. بررسی تفاوت بین دو خوشه نیز بر مبنای رضایت دانش آموزان از مدرسه با آزمون تی ( 38/2= t 018/0= p) نتیجه ی معناداری فراهم آورد. یافته های به دست آمده علاوه بر ارائه نیمرخی از نحوه ی پراکندگی این شایستگی ها، نشان می دهد که توجه به مهارت ها و شایستگی های روانی – اجتماعی دانش آموزان در میزان بهزیستی و رضایت از مدرسه و فراتر از آن، یعنی؛ زندگی اهمیت بسزایی دارد که با توجه به تحولات جدید و ضرورت توجه به سلامت روان، بهتر است این امر در روند آموزش مد نظر قرار گیرد.
۱۵.

تأثیر برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی بر ادراک حل مسئله و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۲۱۳
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی بر ادارک حل مسئله و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ششم ابتدایی در درس علوم انجام شد. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره ششم ابتدایی شهر تبریز بودند و نمونه آماری با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن آن شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بود. گروه آزمایش شامل دانش آموزانی بود که در معرض آموزش براساس الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفتند و گروه کنترل شامل دانش آموزانی بود که در معرض آموزش رایج مدارس قرار داشتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ادراک حل مسئله هپنر و پترسون (1982) و آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد، آموزش مبتنی بر واقعیت مجازی بر هر سه مؤلفه ادراک حل مسئله (اعتماد به خود، نزدیکی به مسئله و کنترل شخصی) و پیشرفت تحصیلی تأثیر مثبت دارد. لذا می توان با بهره گیری از برنامه های درسی مبتنی بر واقعیت مجازی میزان ادراک حل مسئله و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را افزایش داد.
۱۶.

الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۱۸۵
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم براساس روش سنتزپژوهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر در زمینه واقعیت مجازی بود که باتوجه به جست و جوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی، بر اساس معیارهای ورود تعداد 920 مقاله علمی شناسایی و در نهایت بر اساس معیارهای خروج تعداد 197 مقاله پژوهشی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش(1991) و روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم، برنامه ای دانش آموز محور است که نقش ها و مسئولیت های متفاوتی را برای فراگیر، مدرس و دانش، ایجاد می کند.
۱۷.

تعیین و تبیین اصول یادگیری مبتنی بر فرآیندهای شناختی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۳۱۳
این پژوهش با هدف تعیین و تبیین نظام مند اصول یادگیری مبتنی بر فرایندهای شناختی مغز انجام گرفته و تلاش شده است علاوه بر پالایش اصول قبلی، اصول جدیدی نیز استنباط و استنتاج شود. هم چنین با توجه به سه راهبرد آموزش غوطه ورسازی هماهنگ، پردازش فعال و هشیاری آرمیده، انطباق اصول تعیین شده با این راهبردها مشخص شود. پژوهش حاضر از نوع ترکیبی (کیفی – کمی) می باشد. ابتدا با بررسی محتوای متون علمی مرتبط و معتبر و نیز مصاحبه نیمه ساختار یافته با روش تحلیل محتوای مضمونی، چارچوب اولیه طرح شامل17 اصل یادگیری تهیه شد. برای تعیین نسبت روایی محتوایی (CVR) از روش لاوشه و برای انطباق اصول با راهبردها و تعیین شاخص روایی محتوایی (CVI)، از روش والتز و باسل استفاده شده است. جامعه تحقیق در این بخش 13 نفر از اساتید و صاحب نظران می باشند. بر اساس CVR، 15 اصل مورد تأیید قرار گرفت. با بررسی CVI، 9 اصل در رابطه با غوطه ورسازی هماهنگ، 4 اصل مرتبط با پردازش فعال و 2 اصل در هماهنگی با راهبرد هشیاری آرمیده طبقه بندی شد. پیشرفت در یافته های علوم اعصاب و اهمیت استفاده از این یافته ها در تربیت، مستلزم بازبینی و بررسی بیشتر این یافته ها در استنباط و استنتاج اصول یادگیری مبتنی بر فرآیندهای شناختی مغز می باشد. از سویی دیگر، پیشنهاد می شود در تدوین برنامه درسی و اجرای آن به اصول یادگیری مبتنی بر فرآیندهای شناختی مغز توجه شود.
۱۸.

اثر بخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۴۲۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان در خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم اجرا شد جامعه آماری پژوهش،معلمان پایه چهارم ابتدایی شهرستان بیله سوار وکلیه دانش آموزان پایه چهارم در سال تحصیلی 97-96 که تعداد 60 معلم به شیوه غربالگری دردسترس انتخاب و در گروه آزمایش 30نفر و در گروه کنترل نیز 30نفره جایگزین شدند و 3نفر از دانش آموزان هر معلم به صورت تصادفی انتخاب شدند که در گروههای آزمایش و کنترل هرکدام 90نفر دانش آموز قرار گرفتند و به گروه آزمایش 6 جلسه آموزش متمرکز بر جهت گیری یادگیری معلمان بر گرفته از آمایش بین المللی یادگیری حرفه ای معلمان ارائه شد. از پرسشنامه خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان اثربخش بود . آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودکارآمدی معلمان به میزان 58 درصد شده است. و تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به میزان 26 درصد شده است.مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که تغییر در جهت گیری یادگیری معلمان می تواند بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان موثر واقع شود.
۱۹.

مؤلفه های آزادسازی برنامه درسی با تأکید بر نقش معلم

تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۳۵
هدف پژوهش، بررسی نقش معلمان در آزادسازی برنامه درسی و ضرورت توجه به اهمیت آنان برای نقش آفرینی بیش تر در تصمیم گیری های برنامه درسی در دوره ابتدایی بوده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای عرفی بود. جامعه پژوهش، کلیه سرگروه های معلمان مدارس دوره ابتدایی استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 98-97 بوده است که به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص انتخاب شدند و حجم نمونه ها تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. در این راستا، مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای با 14نفر از سرگروه های آموزش ابتدایی صورت گرفت. جهت اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از تکنیک کنترل اعضا و تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی استفاده شد. مراحل تجزیه و تحلیل داده ها عبارتند از: درک و فهم متن و نوشتن اولیه، ایجاد و طبقه بندی کد های اولیه بر اساس شباهت ها و تفاوت ها، سازماندهی کدها به صورت خوشه های معنادار. یافته های این تحقیق، پنج مضمون اصلی گفتمان سازی، ارگانیک سازی دانش، پژوهش گری، خود رهبری مشارکتی و همیاران مهارتی و سیزده مضمون محوری و هفتاد و شش مضمون پایه را در بر می گیرد. در واقع، این معلمان هستند که با نقش پذیری های مختلف می توانند کیفیت اصلاحات برنامه درسی را بهبود ببخشند و تعادل یکنواختی، بین تفکر و عمل خود به وجود آورند.
۲۰.

اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر پیامدهای تحصیلی و رفتاری دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۲۶۵
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر پیامدهای تحصیلی (عملکرد تحصیلی، رضایتمندی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی) و رفتاری (رفتار اجتماعی) دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی شهرستان تبریز اجرا گردید. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی نواحی پنجگانه ی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 94-1393، تشکیل می دادند. دو کلاس 30 نفره ی پایه ی ششم ابتدایی از بین کلاسهای پایه ی ششم ابتدایی ناحیه ی 3 تبریز به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و یکی از کلاسها به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش آزمون محقق ساخته ی پیشرفت تحصیلی، فرم اصلاح شده ی پرسشنامه ی رضایتمندی تحصیلی دنیسون و الماسری (2012)، پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینگز (1999) و بخشی از پرسشنامه ی خودسنجی نوجوان (جهت سنجش رفتارهای اجتماعی دانش آموزان) بودند. برنامه ی آموزش مدیریت زمان در جلسات 50 دقیقه ای و به صورت دو جلسه در هر هفته برای دانش آموزان گروه آزمایش به اجرا درآمد و گروه کنترل هیچ برنامه ای را دریافت نکردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد آموزش مدیریت زمان تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی، رضایتمندی تحصیلی و رفتار اجتماعی دانش آموزان داشته ولی این آموزش بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر معناداری نداشته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان