مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهشِ توصیفی، ارزشیابی شبکه آموزشی رشد بر اساس ملاک های طراحی وب سایت های آموزشی و مقایسه آن با وب سایت های آموزشی دیگر است. جامعه پژوهش کلیه وب سایت های آموزشی می باشد. نمونه مورد بررسی، به روش نمونه گیری هدفمند، بر مبنای بیشترین تعداد مراجعین به سایت ها انتخاب شده است. ابزار پژوهش چک لیست محقق ساخته ای است که از تجمیع و تلخیص ملاک های استاندارد تعریف شده در این زمینه ساخته شده است. این چک لیست شامل مدل ترکیبی C 10، کارس و کرزلی و همچنین ملاک های ارائه شده توسط دازر (2002) و اسماوی ورزاک (2006) می باشد و وب سایت رشد را از ابعاد تعامل، استفاده از رسانه، برگزاری آزمون، ابزارهای برقراری ارتباط، ظاهر سایت، محتوای ارائه شده، راهنما، راحتی کاربر و امکانات جانبی مورد ارزیابی و مقایسه قرار می دهد. روایی ابزار توسط استادان و صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز برای پاسخ به سؤالات طرح شده از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، گزارش های تحقیقی و جست وجو در شبکه جهانی اینترنت و مشاهده و بررسی تک تک وب سایت های نام برده گردآوری شده است. یافته ها نشان داد که: شبکه رشد ابزارهایی همچون: محاوره متنی، گروه های مباحثاتی، فضای منابع اشتراکی، کنفرانس ویدئویی، امکان انتشار کتاب، امکان مشارکت کاربر و وبلاگ دارا می باشد. این مورد در سایر سایت های مورد بررسی نیز دیده شد. عملکرد این شبکه در بهره گیری از ابزارهایی همچون صدا، تصویر، پویانمایی، بازی و سرگرمی را می توان مناسب قلمداد کرد. در بخش آزمون، شبکه رشد تنها از سؤالات چندگزینه ای بهره می برد. البته سایت های آموزشی مورد مقایسه نیز از دیگر ابزارهای آزمون استفاده نکرده اند. در بخش اطلاع رسانی، شبکه رشد از ابزارهای پیام روز، اخبار و اطلاعات و گالری عکس بهره گرفته است. شبکه رشد از چهار ابزار ارائه شده برای وضعیت ظاهری سایت های آموزشی به طور کامل استفاده کرده است. در خصوص راهنمایی کاربران، در مقایسه با سایر سایت های مورد بررسی، عملکرد سایت رشد مناسب قلمداد می شود. شبکه آموزشی رشد امکانات جانبی برای کاربران را دارد. این بررسی نشان داد که داشتن فروشگاه الکترونیکی و امکان عضویت برای سایر سایت ها مهم بوده است.
نقش برنامه درسی اقتصاد در برنامه تعلیم و تربیت رسمی و عمومی دنیا، ارائه یک برنامه عمل برای یک برنامه درسی مغفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز و حسب اقتضائات و الزامات تکنولوژیک و اقتصادی حاکم بر زندگی بشر، مسئولیت نظام های تعلیم و تربیت رسمی و عمومی مضاعف شده به طوری که ملاحظات خاصی را در باب نهادها، محتوا، برنامه ها و روش های تعلیم و تربیت پیشروی برنامهریزان آموزشی قرار داده است. برای مثال، نهادهای آموزشی و فرهنگی کشورهای پیشرفته در کنار آموزش مهارت های اولیه و ضروری مانند خواندن، نوشتن، ریاضیات، ادبیات، تاریخ و … به برنامه های آموزش اقتصاد و تعلیم و تربیت اقتصادی نیز توجه کرده و این برنامه ها را، به عنوان بخش اصلی برنامه هایی که عهده دار یاددهی عناصر شناختی، گرایشی و مهارتی ناظر بر تدبیر زندگی و تحقق رفتارهای مطلوب در عرصه زندگی فردی و تعاملات اجتماعی هستند وارد سیستم آموزشی خود کرده اند. در این نوشته در پی آن هستیم تا با نگاهی به ماهیت برنامه درسی اقتصاد و ضرورت وجود آن در مجموعه آموزش های رسمی و عمومی (دبستان، راهنمایی و دبیرستان)، به ارائه تصویری از وضع موجود آن در دنیا بپردازیم و سیر تکاملی ادبیات فربهی را که در خصوص «تحقق اهداف شناختی، گرایشی و رفتاری» در عرصه اقتصاد طی شده است و از آن به عنوان «تعلیم و تربیت اقتصادی» نام برده می شود نشان دهیم. آنگاه به ارائه یک برنامه عمل برای برون رفت از وضعیت فعلی خواهیم پرداخت و سپس برنامه درسی مغفول مانده اقتصاد در «برنامه درسی ملی» را برای سیاستگزاران و برنامه ریزان مسائل تعلیم وتربیت کشور معرفی خواهیم کرد.
بررسی تأثیر آموزش تاریخ فیزیک بر دانش و نگرش شاگردان دختر پایه دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافته های بسیاری نشان می دهد که استفاده از تاریخ علم در ایجاد درک درست نسبت به علم در میان دانش آموزان بسیار تأثیرگذار است. به همین دلیل در این تحقیق تأثیر روش تدریس مبتنی بر استفاده از تاریخ فیزیک بر دانش و نگرش شاگردان در مقایسه با روش معمول و همچنین رابطه بین دانش و نگرش شاگردان را مورد بررسی قرار داده ایم. این پژوهش از نوع تحقیقات شبه آزمایشی است که در گروه کنترل از روش تدریس سنتی و در گروه آزمایش از روش تدریس مبتنی بر تاریخ فیزیک استفاده شده است. برای سنجش دانش و نگرش شاگردان در پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب از آزمون تقشه مفهومی و پزسش نامه نگرش سنج استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین دانش و نگرش شاگردان از آزمون همبستگی پیرسون و برای بقیه فرصیه ها از آزمون تی تست دو نمونه ای مستقل استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش تاریخ قیزیک تأثیری مثبت بر دانش و نگرش شاگردان می گذارد و بین دانش و نگرش شاگردان رابطه معنادار وجود دارد.
تبیین اثر برنامه درسی پنهان مدارس بر پیشرفت تحصیلیِ دانش آموزان دوره راهنمایی به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی اثرگذاری برنامه درسی پنهان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به منظور ارائه مدل انجام شده است. روش پژوهش روش آمیخته یا ترکیبی، و جامعه آماری پژوهش کلیه 41 مدرسه راهنمایی دخترانه منطقه یک آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 88-1387 بوده است. تعداد نمونه مورد پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 9 مدرسه، و طول مدت مشاهده 9 ماه بود. ابزار گردآوری اطلاعات به قرار زیر بوده است: 1. فرم های مشاهده سنج محقق ساخته با مقیاس درجه بندی و روش واقعه نگاری 2.فرم های مصاحبه محقق ساخته با روش سؤالات باز استاندارد شده و روش گفت وگوهای غیررسمی 3. میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های آماری t، طرح اندازه گیری مکرر، یک بین یک درون و یک راهه، آزمون تعقیبی شفه، همبستگی پیرسون و تجزیه وتحلیل رگرسیون چندگانه. نتایج رگرسیون چندگانه بین مؤلفه های برنامه های درسی پنهانِ محیط اجتماعی و فیزیکی مدرسه با پیشرفت تحصیلی همبستگی چندگانه عدد با 0/05 را نشان داد که در سطح اطمینان 0/95 معنادار نبود. با توجه به «ضریب تعیین»، معلوم شد که 24/77 درصد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متأثر از برنامه درسی پنهان است. نتایج تجزیه وتحلیل کیفی یافته ها نیز نشان داد که در اکثر مدارس و کلاس های درس مورد مشاهده، دانش آموزان تحت تأثیر آثار منفی و قصد نشده برنامه درسی پنهان قرار داشتند. این آثار، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر یادگیری های عمیق و واقعی آن ها اثرات منفی و پایداری می گذاشت. بنابراین به منظور کاهش آثار منفی این برنامه با توجه به رویکردهای روان شناسی یادگیری و برنامه درسی پنهان مدلی در 8 بخش، شامل 1. مبانی نظری 2. فلسفه 3. متغیرهای زیربنایی 4. ابعاد 5. اهداف 6. اصول 7. مراحل اجرائی 8. نظام بازخورد و ارزشیابی طراحی و پیشنهاد شد.
مقایسه اثربخشی راهبرد تدریسِ مبتنی بر هو ش چندگانه و روش متداول بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به یادگیریِ درس علوم دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه و اثربخشی، روش متداول، بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به یادگیریِ درسِ علومِ دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 89/88 بوده است. جمعاً 53 دانش آموز دختر در دو کلاس مختلف در پایه پنجم ابتدایی در این پژوهش مشارکت داشتند که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و از این تعداد 28 نفر در گروه آزمایش و 25 نفر در گروه کنترل بودند. افراد گروه آزمایش از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیدند و افراد گروه کنترل از طریق روش تدریس متداول یا روش سنتی. مدت این دوره هشت هفته بود. برای مشخص کردن اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه در مقایسه با روش متداول، از یک آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی شامل 30 سؤال استفاده شد. همچنین مقیاس 21 سؤالیِ نگرش به یادگیری درس علوم (اکپینر و همکاران، 2009) به منظور سنجش نگرش به یادگیری علوم مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس یک متغیری (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که دانش آموزانی که از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیده اند، پیشرفت تحصیلی بالاتری در کلیه سطوح شناختی، نسبت به دانش آموزانی که به روش تدریس متداول آموزش دیده اند، داشته اند. همچنین نتایج تحقیق نشان می داد که نگرش دانش آموزانِ گروه آزمایش نسبت به یادگیری درس علوم بعد از عمل آزمایش بهبود یافته است.
سخن گفتن، مهارتی مغفول در برنامه درسی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صحبت کردن به صورت «کاربرد زبان شفاهی برای تعامل مستقیم و بلافصل با دیگران» تعریف می شود و صورت آکادمیک آن سخن گفتن است. سخن گفتن شامل گفتار غیر رسمی و گفتار رسمیِ از قبل آماده شده است. گفتار غیررسمی آن نیاز چندانی به آموزش مستقیم ندارد، امّا گفتار رسمی مستلزم آموزش جدی است. هدف تحقیق حاضر تدوین شاخص های آموزش مهارت سخن گفتن در برنامه درسی زبان ملّی برای دوره ابتدایی و نیز تبیین نقاط قوت و ضعف راهنمای برنامه درسی زبان فارسی برای دوره ابتدایی ایران (ویراست 1388) به لحاظ شاخص های مورد نظر بود. برای نیل به این هدف، محتوای برنامه درسی زبان ملّی آمریکا ( ایالت نیوجرسی، 2004)، انگلستان (2007)، سنگاپور (2006) و نیز راهنمای برنامه درسی زبان فارسی (ویراست 1388) برای دوره ابتدایی به شیوه کیفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. حاصل کار نشان داد که در چارچوب برنامه درسی زبان فارسی مهارت سخن گفتن امری دانسته شده فرض می شود چرا که تعریف مشخصی برای آن مطرح نمی شود و خرده مهارت های آن نیز معرفی نمی شوند. این موضوع باعث شده است که هدف های آموزش آن نیز به صورت کلی و مبهم ارائه شوند. از طرفی، در چارچوب این برنامه درسی، آموزش مهارت سخن گفتن به صورتی متناسب با بافت موقعیت، انتقادی و با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات برنامه ریزی نشده است
واکاوی مفهومی دیدگاه تربیتی کارل برایتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد، مفهوم پردازی کارل برایتر از تعلیم و تربیت را مورد کاوش قرار دهد. در واقع هدف اساسی مقاله، نقادی دیدگاه تربیتی وی، و بررسی قابلیت اجرای آن در عرصه عمل است. روش پژوهش حاضر کاربردپذیری تجربی است؛ روشی که در آن مؤلفه های اساسی یک اندیشه، نقادی و صورت بندی می شود و از جهت کاربردپذیری مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های پژوهش نشان میدهد علیرغم این که مؤلفه های اندیشه تربیتی برایتر از انسجام نسبی برخوردار است، میتوان انتقادهایی نیز بر آن وارد ساخت: از جمله دشواری تمیز بین نسبت دانش با جهان ذهنی و جهان عینی ذهنی، عدم تبیین چگونگی غلبه بر موقعیت، عمومی ساختن تولید دانش، تأکید بر آموزش درهم تنیده مهارت های تفکر با برنامه درسی و عدم تصریح گرایش بین رشته ای. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ایده اصلی برایتر برای مبتنی ساختن تعلیم و تربیت بر یافته های علوم شناختی، مورد تأیید سایر پژوهشگران نیز هست. با این حال، با وجود این که برایتر مسائل و مشکلات تعلیم و تربیت را که ناشی از تسلط نظریه عامیانه بر نظام های تربیتی است، به درستی شناسایی کرده و فرصت هایی برای بازنگری در انگاره های تربیتی و اصلاح نظام های تربیتی فراهم ساخته است، اما برخی از ایده های، وی مانند «جایگزین کردن ساختن دانش با یادگیری » از امکان عملی کمتری برخوردار است.