پژوهش کنونی با هدف تمایزگذاری دانش آموزان قلدر براساس مؤلفه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پیوند با مدرسه انجام شد. روش پژوهش مقایسه گروهی بوده است. گروه مورد مطالعه شامل 98 نفر دانش آموز قلدر و 57 نفر غیرقلدر از میان 381 نفر نمونه انتخابی بوده است. این ۳۸۱ نفر درمجموع 191 نفر دانش آموز دختر و 190 نفر دانش آموز پسر، از مقطع متوسطه شهر تبریز، بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسش نامه قلدری اُلویِوس (1996) به نقل از سالبرگ و الویوس (2003) ، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایِج (عامل های سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت برنامه ریزی و ارزیابی، 2006) و پرسش نامه پیوند با مدرسه بیتی و بریو (مؤلفه های احساس مثبت به مدرسه، حمایت معلم، احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه، مشارکت در اجتماع، ارتباط فرد با مدرسه و مشارکت علمی، 2005) استفاده شد. برای تمایزگذاری دانش آموز قلدر و غیرقلدر از روش تجزیه تابع تشخیص به شیوه گام به گام استفاده شد. از یافته های تحلیل، یک تابع معنادار (001/0 p≤) به دست آمد که طبق تجزیه تابع تشخیص، حدود 67 درصد افراد دو گروه مجدداً طبقه بندی شدند. نتایج روشن کرد میانگین های دو گروه قلدر و غیرقلدر، در مؤلفه های تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر، پذیرش و فاجعه آمیزکردن مربوط به پرسش نامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نیز در مؤلفه های احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه و احساس مثبت به مدرسه مربوط به پرسش نامه پیوند با مدرسه، تفاوت معنا داری با هم دارند و طبق این تابع، متغیرهای احساس مثبت به مدرسه و ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر بیشترین توان را در تمایز دو گروه دانش آموزان قلدر و غیرقلدر داشته اند. درنتیجه، می توان گفت مؤلفه های تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مثبت دیدگاه وسیع تر، پذیرش و فاجعه آمیزکردن، احساس رعایت احترام و عدالت در مدرسه و احساس مثبت به مدرسه در تمایزگذاری افراد قلدر و غیرقلدر بسیار اثرگذارند. با توجه به مسئله مدنظر و یافته های پژوهشی، به مسئولان و مشاوران آموزش وپرورش پیشنهاد می شود که ازطریق بهبود و توسعه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های تعلق به مدرسه در دانش آموزان، برای کاهش زمینه های قلدری در آن ها، اقدام کنند.