مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مغفول در برنامه درسی اجراشده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان، انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر بر اساس ماهیت اهداف تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و به روش توصیفی است. مشارکت کنندگان در تحقیق را استادان و مدرسان، فارغ التحصیلان در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، سال های 98-97 تشکیل می دادند. مشارکت کنندگان، به صورت نمونه گیری هدفمند، بر اساس تجارب هر دو گروه به شیوه گلوله برفی انتخاب و این امر تا اشباع نظری، درنهایت با 12 استاد و 15 نومعلم خاتمه یافت. برای جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. همچنین برای بررسی روایی، اطلاعات به دست آمده از تحلیل، متن مصاحبه ها به استادان راهنما، مشاور و همچنین متخصصان در دانشگاه فرهنگیان داده شد. پایایی داده ها از طریق سه معیار موردنظر صاحب نظران مطالعات کیفی شامل: قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان، و تأییدپذیری، تأیید شد. بر اساس ساختار مصاحبه، برای تحلیل تصورات مشارکت کنندگان از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. پس از طی مراحل فوق، هفت بعد اصلی شامل: ساختار سازمانی و درون داد دانشگاه؛ مهارت حرفه ای لازم و عملکرد مناسب استاد؛ توجه به نیاز یادگیرنده؛ تناسب موضوع و مواد درسی با تاب آوری دانشجو؛ و پژوهش محوری در کلاس استخراج شد. شناخت و معرفی مؤلفه های مغفول در نظام تربیت معلم کشور می تواند به سیاست گذاران، مدیران و برنامه ریزان آموزشی در اتخاذ راهبردهای مناسب برای کاهش شکاف بین وضع موجود و مطلوب در این زمینه و ارتقای وضعیت مؤلفه های برنامه درسی اجراشده یاری رساند.
احساس مهم بودن ناشی از تدریس: تجارب معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلمان رکن اساسی در فرایند یاددهی- یادگیری هستند، لذا از تجربیات زیسته آن ها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از احساس مهم بودن بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین معلمان دوره ابتدایی، 14 نفر، بر اساس معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب شدند. شرط انتخاب، تمایل به شرکت در پژوهش و دارابودن حداقل 10 سال سابقه معلمی در دوره ابتدایی بود. در ابتدای هر مصاحبه، ضمن جلب توجه و علاقه مندکردن معلمان به موضوع، در مورد هدف های پژوهش توضیحاتی داده شد. مصاحبه ها بین 30 تا 45 دقیقه انجام و روی نوار ضبط شد. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج و طبقه بندی موضوعی، یافته ها در سه مقوله اصلی و نه مقوله فرعی؛ «تأثیرگذاری بر دانش آموزان» مشتمل بر سه مقوله فرعی تأثیر بر موفقیت تحصیلی، تأثیر احساسی و اجتماعی و تأثیر بر اهداف تحصیلی، «خودباوری» مشتمل بر سه مقوله فرعی درک هویت اجتماعی، رضایتمندی از شغل معلمی و احساس ارزشمندی و «احساس تعلق به نظام تعلیم وتربیت» مشتمل بر سه مقوله فرعی درک حمایت اجتماعی، پرورش دانش آموزان و عامل ایجاد تغییرات طبقه بندی شد. بررسی تجارب معلمان دوره ابتدایی نشان داد که معلمان با احساس مهم بودن از انجام وظیفه خطیر تدریس، مانع از فرسودگی روانی خود شده و بخشی از نیازهای اجتماعی آنان ارضا خواهد شد.
طراحی چارچوب رهبری سوادآموزی معلم: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش سواد خواندن و نوشتن در دوره ابتدایی اهمیت خاصی داشته و معلمان نقش مهمی در عملکرد سواد دانش آموزان دارند. بنابراین وجود معلمانی که شایستگی های رهبری را برای یادگیری و پیشرفت دانش آموزان در حوزه سوادآموزی داشته باشند، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف طراحی چارچوب رهبری سوادآموزی معلم صورت پذیرفت. به این منظور، با استفاده از روش پژوهش فراترکیب سندلوسکی و بارسو (2007)، تعداد 65 مقاله منتخب بعد از مراحل ارزیابی کیفیت که با معیارهای موردپذیرش منطبق بود، بررسی شد. درنتیجه فراترکیب، مجموع 79 کد، 12 مفهوم و 3 مقوله یافت شد. مفاهیم شامل مهارت های ارتباطی با دانش آموزان، والدین و همکاران؛ مهارت های انگیزشی برای ایجاد علاقه و انگیزش در دانش آموزان در امر سوادآموزی؛ مهارت های استفاده از ابزار و منابع آموزشی؛ مهارت های استفاده از تکنیک های آموزشی؛ مهارت برنامه ریزی و طراحی آموزشی؛ مهارت به کارگیری روان شناسی در آموزش؛ مهارت های نظارت و ارزیابی؛ دانش درباره نیازها و شرایط یادگیرنده؛ دانش درباره موضوعات و محتوای سوادآموزی؛ دانش درباره فناوری و ابزارهای آموزش و یادگیری؛ توجه به رشد مهارت های شخصی و حرفه ای در درازمدت؛ علاقه، ایجاد انگیزه و اهداف شفاف در آموزش بود که یک معلم به عنوان رهبر سوادآموزی باید داشته باشد. همچنین، مفاهیم موردنظر در سه مقوله اصلی با عنوان دانش، نگرش و مهارت گنجانده شد. سپس، چارچوب رهبری سوادآموزی معلم به شکل مفهومی ارائه شد. می توان نتیجه گرفت که معلمان، در نقش رهبر سوادآموزی، لازم است که نگرش خود را توسعه دهند. مهارت های موردنیاز در این زمینه را کسب کنند و از دانش لازم برای آموزش سواد در جهت پیشرفت حرفه ای خود و ارتقا سواد دانش آموزان استفاده کنند.
ارائه الگوی کیفیت بخشی تبدیل مدرسه فنی وحرفه ای به مدرسه کارآفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد توانایی های آفرینندگی در میان دانش آموزان، یکی از عالی ترین اهداف آموزش وپرورش در تمام سطوح تحصیلی است. بنابراین، کارآفرین شدن مدارس می تواند زمینه را برای توسعه جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی کیفیت بخشی و تبدیل مدارس فنی وحرفه ای به مدارس کارآفرین است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، جزء پژوهش های توسعه ای، ازنظر نحوه به دست آوردن داده ها، کیفی و از نوع نظریه، داده بنیاد است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی، متخصصان تعلیم وتربیت، ازجمله استادان دانشگاه، هنرآموزان و مدیران مجرب، مسئولان اداره کل و همچنین دانش آموزان نخبه هنرستانی آموزش وپرورش استان مازندران است که با روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری انجام شد. همچنین، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کُدگذاری اولیه و ثانویه توسط اطلس تی 7 انجام گرفت که درنهایت به شناسایی 10 مقوله به همراه 101 کد منجر شد. داده ها با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون بررسی شد. شبکه مضامین با 598 کد باز، 22 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر (ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی مدرسه کارآفرین، بسترسازی مدرسه کارآفرین و پیامدهای مدرسه کارآفرین) ترسیم گردید. با توجه به نقش حساس و مهم نهاد آموزش وپرورش در جامعه لازم است، مدارس کارآفرین ازنظر فرهنگی پایه ریزی شود و مدیران آموزش وپرورش در این زمینه تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های آموزش شیمی برای توسعه پایدار و بررسی میزان توجه به آن ها در کتاب های درسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های آموزش شیمی برای توسعه پایدار و بررسی میزان توجه به مؤلفه های تعیین شده در برنامه درسی شیمی دوره متوسطه است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهش های ترکیبی، از نظر میزان کنترل متغیرها از نوع غیر آزمایشی، از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از جهت روش سندکاوی، تطبیقی و آنتروپی شانون می باشد. جامعه آماری در این تحقیق عبارت بودند از: کتاب های شیمی درسی دوره متوسطه، برنامه های درسی، اسناد مربوط به آموزش شیمی برای پایداری و اسناد جهانی یونسکو. روش نمونه گیری هدفمند و کشورهای انگلستان، کانادا و فنلاند برای مقایسه با ایران انتخاب شدند. یافته های تحقیق بیانگر شناسایی ۳ بعد، ۱۷ مؤلفه و ۸۱ شاخص در آموزش شیمی برای توسعه پایدار بودند. علاوه بر این نتایج تحقیق نشان داد که در کتاب های درسی ایران در پایه یازدهم و دوازدهم به مؤلفه های بعد محیط زیستی توجه کمتری و به مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی توجه بیشتری شده است. و در پایه دهم به مؤلفه های شیمی در جامعه توجه کمتری شده است. نتایج نشان می دهد، که وضعیت موجود برنامه های درسی شیمی متوسطه ایران از جهت میزان توجه به آموزش مهارت ها برای آموزش توسعه پایدار در مقایسه با سایر کشورها کافی نیست.
تحلیل چندسطحی رابطه انگیزش تحصیلی، ادراک دانش آموزان از جو مدرسه و احساس کارآمدی و رضایت شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل مؤثر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و مدرسه بود. بدین منظور 500 دانش آموز دختر دوره دوم متوسطه (پایه یازدهم) شاخه نظری و 200 معلم زن مربوط به 20 کلاس مدارس مختلف به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان، پرسش نامه های ادراک دانش آموزان از جو مدرسه (نسخه 2016 دانشگاه دلاویر)، و انگیزش تحصیلی هارتر و معلمان نیز پرسش نامه های احساس کارآمدی و رضایت شغلی معلمان را تکمیل کردند. بر طبق مدل غیرشرطی، 8 درصد از واریانس ادراک دانش آموزان از جو مدرسه توسط عوامل سطح مدرسه و 92 درصد توسط عوامل سطح دانش آموز تبیین می شود که نشان دهنده تغییرپذیری کافی متغیر وابسته (انگیزش تحصیلی) در بین سطوح مختلف است و کاربرد روش تحلیل چندسطحی برای داده ها لازم و مفید است، اما با ورود پیش بین های سطح دانش آموز و مدرسه و بررسی رابطه آن ها با متغیر وابسته، میزان تبیین در مدل کامل در مورد متغیرهای سطح دانش آموز به 8 و در مورد سطح مدرسه به 9 تغییر یافت هرچند معناداری آزمون های عرض از مبدأ و واریانس بین کلاسی و درون کلاسی نشان داد که انگیزش تحصیلی چه قبل از ورود متغیرها و چه بعد از ورود متغیرهای دو سطح دارای تغییرپذیری کافی است. در سطح دانش آموز، متغیر ادراک از جو مدرسه به طور معناداری توانست انگیزش تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند. رضایت شغلی و احساس کارآمدی معلمان در سطح مدرسه نتوانستند پیش بین معناداری برای انگیزش در این سطح باشند. به دلیل معناداری ادراک از جو مدرسه، شایسته است تا با ارتقا این متغیر، انگیزش تحصیلی دانش آموزان را بهبود ببخشیم.
تأثیر روش آموزش هدایت شده شناختی بر نرخ خودراهبری در یادگیری و اضطراب ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش هدایت شده شناختی یک رویکرد مبتنی بر فراشناخت و استفاده از زبان و مکالمات ریاضی با تأکید بر اکتشاف در آموزش ریاضیات است که به نحوه توسعه درک دانش آموزان از طریق تعامل با سایرین، داشتن حداقل دانش پیشین در مورد یک مفهوم ریاضی اشاره دارد. پژوهش حاضر کاربردی است و با هدف بررسی تأثیر روش آموزش هدایت شده شناختی بر کیفیت خود راهبری در یادگیری ریاضی و به روش پژوهش های شبه آزمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ناحیه یک شهرستان اراک و نمونه موردنظر شامل پنجاه دانش آموز است که به روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و در دو گروه مساوی به عنوان گروه گواه و کنترل گروه بندی شدند. پس از اجرای پیش آزمون اضطراب یادگیری ریاضی در هر دو گروه، برای گروه آزمایش، کلاس به شیوه آموزش هدایت شده شناختی، طی پنج جلسه ۴۵ دقیقه ای اجرا و کلاس گروه گواه به روش متداول اداره شد. برای بررسی تغییر در مؤلفه خودراهبری در یادگیری ریاضی، از مقایسه توانمندی های فراگیران در حل مسئله ریاضی و برای بررسی اضطراب یادگیری ریاضی از پرسش نامه اضطراب ریاضی برای کودکان استفاده شد. برای تحلیل نتایج یادگیری ازنظرات تحلیلی متخصصان آموزش ریاضی و برای تحلیل داده ای پرسش نامه اضطراب از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که روش آموزش هدایت شده شناختی، خودراهبری در یادگیری را تسهیل کرده است و در کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
تاثیر محل سکونت داوطلب بر کارکرد افتراقی سؤال های ریاضی گروه آزمایشی ریاضی و فنی کنکور سراسری 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل تفاوت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زبانی در استان های مختلف کشور، سوال های آزمون سراسری ورودی دانشگاه ها، ممکن است برای همه استان ها هم ارز نباشد، که مقایسه ها را غیرمنصفانه می کند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر استان محل سکونت آزمودنی به عنوان منبعی برای کارکرد افتراقی سوال است به این منظور داده های ماده امتحانی ریاضی گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی در آزمون سراسری 1396مورد استفاده قرارگرفت. تقریبا نمونه ای به حجم 1000 نفر از هر استان انتخاب شد. تحلیل عاملی چندسطحی آمیخته، استان ها را در 3طبقه همگن قرار داد که نشان می دهد آزمودنی ها در استان ها الگوی پاسخ مشابه ندارند و بنابراین محل سکونت آزمودنی یکی از منابع کارکرد افتراقی سوال است. مقایسه تعقیبی طبقات همگن آزمودنی ها در مدل چندسطحی آمیخته نشان داد که گروه های سنی نیز یکی عوامل موثر بر عملکرد متفاوت آزمودنی ها در استان ها است. در این پژوهش نسبت مردان و زنان در طبقه های مکنون یکسان است بنابراین جنسیت آزمودنی نمی تواند از دلایل کارکرد افتراقی سوال باشد. بیان اینکه آزمودنی ها در یک گروه (مثلا مردان)، به سوالِ دارای کارکرد افتراقی متفاوت پاسخ می دهند، منجر به دید کلیشه ای در مورد سوال می شود، که به نفع همه اعضای گروه (مردان) است. بنابراین اگر ابتدا طبقه های مکنون تشکیل شود و سپس تفاوت ویژگی آزمودنی ها در طبقه ها مورد بررسی قرار گیرد، منجر به تحلیل آموزنده تری از کارکرد افتراقی می شود.