بهروز محمودی بختیاری

بهروز محمودی بختیاری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۸ مورد.
۱.

کارکرد خاطره از منظر «جریان سیال ذهن»: بررسی نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۸
تاکنون متون مختلفی از زمان پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در حوزه ادبیات داستانی ابتدا در غرب و سپس در ایران به این سبک نوشته شده اند، جریان سیال ذهن، برای اولین بار در حوزه روان شناسی توسط ویلیام جیمز معرفی شد. جریان سیال ذهن، شیوه ای بسیار متنی است که در حوزه درام کمتر به آن پرداخته شده است، و بیشتر در دنیای داستان قابل بررسی است، درحالی که در سال های اخیر متون متعددی به این شیوه نوشته شده اند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه کارکرد و نمود خاطره از منظر شیوه جریان سیال ذهن با تمرکز بر نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی نمایشنامه نویس معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فلسفی، روان شناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی در غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، و بعد از آن به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در غرب پرداخته می شود، و سپس اصلی ترین مؤلفه های جریان سیال ذهن، از بعد روایت، گفتمان، زمان و طرح (پلات) مورد بررسی قرار می گیرند. و در انتهای این پژوهش، به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در ایران می رسیم. و در آخر بعد از مطالعه شیوه جریان سیال ذهن، این سبک از روایت را از منظر خاطره و مرور خاطرات با بررسی موردی نمایشنامه ی خانمچه و مهتابی  بررسی می کنیم.
۲.

تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامه های جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۴۶
یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشته اند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیت های مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما می دهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی می پردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگره فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابل های دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دست نشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روش های متفاوت از گذشته و در چهره سلطه خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامه جزیره و پرواربندان در این تلاش بوده اند که در کشاکش دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیت ها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه می پردازیم. این پژوهش می کوشد تا در کنار واکنش شخصیت ها و جهت گیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
۳.

پیچیدگی بازنمودی زمان های دستوری نسبی در فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۲۳
سؤال اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی پیچیدگی بازنمودی زمان دستوری نسبی در فارسی است؛ یعنی چگونگی ادراک شنیداری انواع مختلف زمان های دستوری نسبی فارسی. در اینجا روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی به کار رفته است تا نحوه پردازش جملات حاوی انواع زمان های دستوری نسبی با برنامه نرم افزاری انداز گیری زمان واکنش به هزارم ثانیه ( dmdx ) بررسی شود. چارچوب نظری مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه موردنظر شاپیرو ( 1990 ) در روان شناسی زبان و طبقه بندی زمانی موردنظر کامری ( 1985 ) در زبان شناسی است. متغیر مستقل نوع زمان دستوری و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفر دانشجوی 18 تا 30 ساله در دو گروه مرد و زن بوده اند. نتیجه آزمون اول نشان می دهد که جملات ساده حاوی زمان دستوری نسبی بی زمان (مصدر) دیر تر از انواع دیگر (حال کامل، گذشته کامل و التزامی) پردازش می شوند. تبیینِ یافته حاضر این است که مصادر از آنجا که بی نشان ترین صورت فعلی هستند و فاقد وجه، زمان، شخص و شمار هستند شمول معنایی بیشتری دارند و دیرتر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد که زمان پردازش جملات مرکب حاوی زمان های نسبی مختلف تفاوت معنی دار با هم ندارد. به عبارت دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که در آزمون (1) قابل مشاهده بود ازبین رفته است. این نکته نشان می دهد که متغیر نوع جمله نسبت به متغیر زمان دستوری فعل تأثیر بیشتری بر بار شناختی ذهن دارد. در این دو آزمون متغیر جنسیت آزمودنی ها بی اثر شناخته شده است. یافته ها را می توان در آموزش زبان فارسی، تدوین کتاب و تهیه مواد آموزشی مدنظر قرار داد.
۴.

اندیشه سیاسی آرمان شهری در آثار جلال آل احمد و نجیب محفوظ، با بررسی نقش تصوف دو داستان نون و القلم و رحله ابن فطومه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۶
بنیاد اندیشه آرمان شهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آن ها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشه آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعه آرمانی خود ارائه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمان شهر دست یافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عده ای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متأثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبه اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواری های آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت می روند و در نهایت از قدرت پیشین شکست می خورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید می شود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبه فردی آن یعنی بریدن از عالم مادّی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی می یابد که امری فردی است.
۵.

هژمونی مردانه در گزیده ای از نمایشنامه های هنریک ایبسن، با رویکرد تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۳
        در این پژوهش، بر اساس نظریات برخی از جامعه شناسان حوزه جنسیت به بررسی ویژگی های هژمونیک مردانه در برخی از شخصیت های مرد محوری نمایشنامه های ایبسن بر اساس سیر تاریخی نگارش نمایشنامه ها می پردازیم. به همین منظور، پرسش های اصلی این پژوهش در راستای تعیین میزان ویژگی های مردانگی هژمونیک، مربوط به شخصیت های مرد محوری، در گزیده ای از آثار ایبسن از نمایشنامه براند (۱۸۶۶) تا نمایشنامه وقتی ما مرده ها برخیزیم (۱۸۹۹) و شناسایی و بررسی هژمونیک ترین آن ها، مطرح شده اند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها، ابتدا با استفاده از تعریف چند تن از جامعه شناسان حوزه جنسیت از مردانگی هژمونیک و با توجه به الگوهای غالب مردانگی قرن نوزدهم قرنی که ایبسن نمایشنامه هایش را نوشته است ویژگی های مردانگی هژمونیک در این قرن مشخص شد. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای مقوله ای، این ویژگی ها به عنوان متغیر و شخصیت های مورد نظر به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. با شمارشِ تکرار این متغیرها از طریق رفتار، گفتار و رخداد نمایشی، میزان ویژگی های مردانگی هژمونیک برای هر کدام از شخصیت ها، تعیین و با مقایسه داده های به دست آمده، هژمونیک ترین آن ها مشخص شدند. یکی از نتایج بدست آمده تفاوت چشمگیر در مقدار ویژگی های مردانگی شخصیت های مورد بررسی و همچنین وجود دوگانگی در نگرش ایبسن، در راستای نکوهش و یا ستایش مردانگی هژمونیک بود.
۶.

بازنمود مفاهیم معنایی افعال حرکتی در کردی سورانی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۶۸
بر مبنای طرح واره شناختی «پویایی نیرو» لئونارد تالمی، همان طور که در رویدادهای طبیعی جریان نیرو وجود دارد، در ساختارهای زبانی نیز این نیرو انعکاس می یابد و از این حیث، زبان ها به دو گروه «فعل بنیاد» و «تابع بنیاد» تقسیم می شوند. در گروه اوّل رویدادهای مربوط به پویایی نیرو ازراه فعل و در دوم، در قالب مداری بر حول ریشه فعل و راه تابع بازنمایی می شوند. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی زبانی رویدادهای حرکتی در گویش کردی سورانی در چارچوب این مقوله معناشناختی است. داده های پژوهش حاضر ازراه مصاحبه حضوری از بیست گویشور هنجار به دست آمده است. در مواردی که برای بیان افعال حرکتی چند شکل گفتاری وجود داشت، براساس فرهنگ لغت مردوخ، صورت استنادی آن ثبت شد. تحلیل (260) فعل حرکتی از میان (300) پاره گفتار نشان داد که الگ وهای (حرکت + شیوه) و (حرکت + مسیر)، پربسامدترین الگوها در افعال این گویش هستند؛ همچنین آمار (65) درصدیِ بازنمود مفاهیم معنایی مسیر ازراه تابع، نشان داد که گویش سورانی به سمت زبان های تابع بنیاد گرایش بیشتری دارد.
۷.

تحلیل تطبیقی گفتمان ایدئولوژیک «دیگری روشنفکر» در نمایشنامه های آی بی کلاه، آی باکلاه و جمعه نه چندان خوب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۹۹
رویکردهای اخیر ادبیات تطبیقی در جستجوی این امر هستند که برخورد گفتمان های مختلف را بیشتر از گذشته مورد بررسی قرار دهند. از مهم ترین جلوه های گفتمان های پسااستعماری دیالکتیک «خود» و «دیگری» است که این تقابل به شکل های گوناگونی می تواند نمود پیدا کند که در یکی از این موارد روشنفکر می تواند در مقام «دیگری» بازنمایی گردد. دو نمایشنامه آی بی کلاه، آی باکلاه و جمعه نه چندان خوب از جلوه های گفتمان پسااستعماری هستند که در جهت برملاسازی گفتمان استعماری حاکم بر جامعه و زمانه خویش نگاشته شده اند و قهرمان های دو نمایش نامه (ویلی و مرد روی بالکن) با وجود زندگی در حاشیه گفتمان مسلط بر جامعه، از جمله روشنفکرانی هستند که علیه استعمار حاکم به پا می خیزند. این پژوهش در نظر دارد با استفاده از رویکرد تطبیقی، این دو گفتمان پسااستعماری را با تکیه بر تعریف ادوارد سعید از فرد روشنفکر، و با در نظر گرفتن گفتمان ایدئولوژیک موجود بررسی کند تا شباهت ها و تفاوت های این دو گفتمان از حیث تعریف و کارکرد فرد روشنفکر مشخص شود و شمایل و تعریف بارزتری از فرد روشنفکر در مقایسه با دیگر شخصیت های موجود آشکار گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه بین دو شخصیت اصلی این دو نمایش نامه تفاوت هایی وجود دارد، به طور کلی این دو روشنفکر ترویج گفتمان ضد استعماری را به عنوان یک امر اخلاقی می پذیرند. مقاومت در برابر ظلم، تسلیم ناپذیری و حقیقت جویی از جمله مواردی است که این دو روشنفکر اتخاذ می نمایند.
۸.

پیچیدگی بازنمودی زمان های دستوری مطلق در درک شنیداری جمله های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۶۷
پرسش اصلی این پژوهش، واقعیتِ روان شناختیِ پیچیدگیِ بازنمودی زمانِ دستوری مطلق در فارسی است. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیریِ واژگانیِ بیناحسی، تلاش شده تا چگونگی پردازشِ جمله های حاوی انواع زمان های دستوری با برنامه نرم افزاری دی.ام.دی.اکس بررسی شود. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر رمزگان چندبخشی/چندگانه در روان شناسی زبان (Shapiro & Levine, 1990) و طبقه بندی زمانی در زبا ن شناسی (Comrie, 1985) است. متغیر مستقل، نوع زمان دستوری و متغیر وابسته، زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفردانشجوی 18 تا 30 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن دسته بندی شده اند. نتیجه آزمون نخست نشان می دهد که جمله های دربردارنده زمان دستوری حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفت های کنشی/ جرایی و نیز جمله های مشتمل بر فعل آینده همراه مصدر صرف شده خواستن سریع تر از انواع دیگر پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که حقایق علمی در تجربه زیسته بشر ثبت شده است و فراوانی بالایی دارد. افزون بر این، افعال کنشی-اجرایی که وابسته به زمان ادای جمله هستند و افعال در زمان دستوری آینده که فقط یک کارکرد در پیوند با آن ها  در نظر گرفته شده ، سریع تر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد که زمان پردازش جمله های مرکب دارای زمان های مختلف تفاوت معنا داری با یک دیگر ندارد. به بیان دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که در آزمون (1) قابل مشاهده بود از بین رفته است. این نکته نشان می دهد که متغیر نوع جمله نسبت به متغیر زمان دستوری فعل تأثیر بیشتری بر بار شناختی ذهن دارد. دستاورد پژوهش حاضر از این قرار است که می توان در امر آموزش زبان فارسی از مفهوم بار شناختی بهره گرفت و یافته های پژوهش را در ترتیب تدوین مطالب و مواد آموزشی مورد توجه قرار داد.  
۹.

بررسی مفهوم "نگاه خیره لاکانی" در تیزرهای تبلیغاتی و اثر آن بر مخاطب به مثابه سوژه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۹۹
ژاک لاکان فیلسوف وروانکاو پست مدرن، که در حوزه نقد پسا ساختارگرایانه تحلیل هایش بر محوریت ابژه استوار است و هویت سوژه را با مفهوم خلاء یا فقدانی محاسبه می کند که برای پرکردنش به دنبال دیگریست، در این راستا نظریاتی ارائه می دهد همچون نظریه "نگاه خیره". در مقاله پیش رو که به روش تحلیلی-توصیفی جمع آوری شده است، به روشن ساختن سوالات و مسائلی از قبیل اینکه چگونه بر اساس نظریه نگاه لاکان، می توان یکی از محورهای اصلی فانتزی و تخیل، یعنی تبلیغات را برای جذب مصرف کننده مؤثرتر کرد و به علاوه بیان اینکه چطور سوژه در مقام مصرف کننده در فضای فانتزی آگهی های تبلیغاتی به دنبال پر کردن خلاء وجود خود می گردد و از این رو به دام آگهی های تبلیغاتی میافتد، خواهد پرداخت، و بنابراین با در نظر گرفتن مرزهای مشترک دنیای فیلم وسینما با تبلیغات (به خصوص تیزرهای بازرگانی)، سعی بر انعکاس نظریه نگاه و ویژگی های "امر واقعِ محالِ لاکانی"، بر عناصر مورد تاکید در تبلیغات شده و چگونگی ایجادِ پیوند سمبولیک و فانتزی بین ذهن مصرف کننده و کالای تبلیغاتی به این گونه مورد بررسی قرار داده شد که تماشاگر هنگام تماشای تبلیغات به وسیله نگاه خیره ابژه یا امر واقع محال درونِ آن نظم نمادین، از فضایی جسمانی و واقعی وجود خود به فضایی خیالی و فانتزی دیگریِ درونْ داستانی تبلیغات پیوند می خورد و در نتیجه، این تاثر درون داستان به شیوه شکست و ویرانگری فضای رئالیسمِ امر نمادین وجود میابد و به صورت مازاد آگاهی یا نوری کور کننده به سوی تماشاگر پرتاب می شود. ودر پی این روند سوژه میان میل خود و یکی شدن با دیگری داستان دچار ابهام و تشنه تصاحب کالا یا ابژه  تبلیغاتی می شود و به مصرف و خرید کالا می پردازد.
۱۰.

واکاوی مفهوم فاصله و انواع بیان در دیالوگ نمایشی از منظر روایت شناسی ژرار ژنت، بررسی موردی: نمایشنامه آن سوی آینه نوشته زلر

تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۲۷
دیالوگ در ادبیات نمایشی به عنوان پایه و اساس نمایشنامه،گفتگوی شخصیت های دراماتیک به معنای مکالمه و صحبت کردن شخصیت ها با هم و یا به صورت یک جانبه (تک گویی) را شامل می شود. یک دیالوگ کارآمد حداقل یکی از اهداف: معرفی مکان، معرفی زمان، معرفی شخصیت، دادن اطلاعات و یا پیشبرد داستان را دنبال می کند. به منظور یافتن راهکارهای متنوع و مطلوب برای خلق نمایشنامه هایی خلاقانه تر و با کیفیت بیشتر، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی-کتابخانه ای و پایگاه های معتبر اینترنتی به بررسی دیالوگ در نمایشنامه آن سوی آینه از فلوریان زلر بر اساس مفهوم فاصله در بخش کانون روایی در نظریه روایت شناسی ژرار ژنت می پردازیم، تا بتوانیم تاثیر انواع بیان (گفتار مستقیم، گفتار مستقیم آزاد، گفتار غیر مستقیم، گفتار غیر مستقیم آزاد) بر دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی را تبیین کنیم. در همین راستا با طرح این فرضیه که نمایشنامه مذکور بستر مناسبی برای مطالعه فاصله و انواع بیان در نظریه روایت شناسی ژنت در حوزه ادبیات نمایشی فراهم می کند، ابتدا روایت شناسی ژنت به عنوان چارچوب اصلی پژوهش به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به تفصیل به مفهوم فاصله و انواع بیان در کانون روایی ژنت می پردازیم و همچنین با نشان دادن چگونگی بازتاب انواع بیان در نمایشنامه مذکور، تاثیر انواع بیان در نظریه روایت شناسی ژنت بر دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی بیان خواهد شد.
۱۱.

بررسی واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۴۲۷
پرسش اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی است که از مستقیم (دیداری) شروع می شود و به غیرمستقیم (نقل قول، استنتاج، استنباط و غیره) ختم می شود. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی سعی شده است که نحوه پردازش جمله های حاوی عناصر گواه نما با برنامه نرم افزاری dmdx بررسی شود. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه است؛ بدین معنی که نوع حواس درگیر به هنگام درک و تولید زبان در بازنمودهای زبانی مؤثر است. متغیر مستقل نوع گواه نما و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها سی نفر دانشجوی 20 تا 22 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن مرتب شده اند. نتیجه آزمون این است که در سلسله مراتب گواه نمایی در فارسی جمله های حاوی گواه نماهای مستقیم دیداری به طور معناداری دیرتر از دیگر انواع آن پردازش می شوند و گواه نماهای غیرمستقیم از بقیه سریع تر. تفاوت معنا داری میان زمان پردازش جمله های حاوی گواه نماهای حسی و غیرحسی دیده می شود. توجیه و توضیح این امر را می توان در فعال شدگی بخش های بیشتر در کورتکس به هنگام بازنمود و پردازش تصاویر ذهنی دیداری دانست که علاوه بر «حافظه» به «توجه» بیشتر نیازمند است. این درحالی است که استنتاج به نواحی کم تری از لب فرانتال محدود است. نتایج واقعیت روان شناختی سلسله مراتب گواه نمایی فارسی را تأیید می کند. از حیث بار شناختی تحمیل شده بر مغز، می توان در یک تقسیم بندی کلی گواه نماهای فارسی را به دو دسته حسی و غیرحسی دسته بندی کرد. هدف از این پژوهش به آزمون نهادن واقعیت سلسله مراتبی است که بیشتر در مبحث گواه نمایی ارائه می شود. این آزمون به شیوه ای تجربی تدوین و ارائه شده است.
۱۲.

پردازش زمان دستوری: بازنمود ذهنی زمان مطلق و نسبی در فارسی و انگلیسی از رویکرد روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۲
پرسش اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی پیچیدگی بازنمودی زمان دستوری در فارسی و مقایسه آن با نتایج به دست آمده از زبان انگلیسی است. در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی سعی شده است نحوه پردازش جملات حاوی انواع زمان های دستوری (اعم از مطلق و نسبی) با برنامه نرم افزاری انداز گیری زمان واکنش به هزارم ثانیه (dmdx ) بررسی شود. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه در روان شناسی زبان (Shapiro & Levine 1990) و طبقه بندی زمانی در زبا ن شناسی (Comrie, 1985) است. متغیر مستقل نوع زمان دستوری و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفردانشجوی 18 تا 30 ساله بوده اند که در دو گروه مرد و زن مرتب شده اند. نتیجه آزمون اول نشان می دهد جملات حاوی زمان دستوری مطلق حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفت های کنشی/ اجرایی و نیز جملات حاوی فعل آینده همراه با «خواستن» سریع تر از انواع دیگر پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که حقایق علمی در تجربه زیسته ابناء بشر ثبت شده است و بسامد بالایی دارد و نیز افعال کنشی-اجرایی که وابسته به زمان ادای جمله هستند و افعال در زمان دستوری آینده که تنها یک کارکرد بر آن ها مترتب است، سریع تر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد جملات ساده حاوی زمان دستوری نسبی بی زمان (مصدر) دیر تر از انواع دیگر (حال کامل، گذشته کامل و التزامی) پردازش می شوند. توجیه و توضیح این امر را می توان به این حقیقت نسبت داد که مصادر از آنجا که بی نشان ترین صورت فعلی هستند و فاقد وجه، زمان، شخص و شمار هستند شمول معنایی بیشتری دارند و دیرتر پردازش می شوند. نتیجه آزمون های جانبی اول و دوم نشان می دهد که زمان پردازش جملات مرکب حاوی زمان های مختلف مطلق و نسبی تفاوت معنی دار با هم ندارد. به عبارت دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که سابقاً قابل مشاهده بود از بین رفته است. دستاورد پژوهش حاضر این است که می توان در امر آموزش زبان فارسی از مفهوم بار شناختی بهره گرفت و آموزش زمان هایی را که بار شناختی بیشتری را بر ذهن متحمل می کنند در فرایند آموزش به تأخیر انداخت.
۱۳.

واژه بست های زبان گیلکی: مطالعه ای رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۰۷
پژوهش حاضر در جهت یک بررسی رده شناختی از عنصر زبانی واژه بست در زبان گیلکی تدوین شده است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا باتوجه به تنوعات گویشی قابل توجه زبان گیلکی و نیز دیدگاه های گوناگون در طبقه بندی عنصر واژه بست و بهره وری متفاوت گویش ها و زبان های ایرانی از این عنصر زبانی، با یک بررسی رده شناختی، تنوع حضور واژه بست در زبان گیلکی و جایگاه حضور آن در جملات گیلکی مشخص شود. بدین منظور، واژه بست های زبان گیلکی براساس پرسش نامه رده شناختی مؤسسه ماکس پلانک در باب رده شناسی واژه بست مورد تحلیل قرار گرفته اند. پرسش نامه شامل 5 بخش قابل تفکیک است که عبارت اند از: 1. ویژگی های کلی زبان، 2. حالات مقوله ای واژه بست، 3. ویژگی های خاص، 4. جایگاه واژه بست، و 5. حرکت. داده های مذکور پس از گردآوری از سه ناحیه گویشیِ گیلکی غربی (بیه پس)، شرقی (بیه پیش) و گیلکی گالشی از شهرها و روستاهای شرقی، غربی و مناطق ییلاقی استان گیلان، به شیوه توصیفی تحلیلی مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش بیانگر یکسان بودن واژه بست های زبان گیلکی در سه گونه مذکور است و به طور کلی می توان بیان کرد که زبان گیلکی دارای پیش بست های ضمیری متصل به نشانه مفعولی، پی بست نشانه مفعولی / ǝ /، پی بست تأکیدی و نیز نشانه / o / ربط است. همچنین مشاهده شد که پی بست ضمایر شخصی متصل به اسامی، صفات، حرف اضافه و افعال در این زبان وجود ندارد. حرکت برای واژه بست فقط به انتهای گروه میزبان امکان پذیر است و جابه جایی و جهش واژه بست به موقعیت پیشین در این زبان ممکن نیست. همچنین باتوجه به بررسی های انجام شده، تحقق قاعده واکرناگل درمورد جایگاه دوم برای واژه بست در زبان گیلکی قابل تأیید است.
۱۴.

واژه ها و اشارات گویشی در فرهنگ نظام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۱۹
فرهنگ نظام نوشته محمدعلی داعی الاسلام ازجمله فرهنگ های فارسی است که به رغم اهمیتش چندان مورد توجه قرار نگرفته است. جنبه های نوآورانه ای که فرهنگ نویس در تدوین این فرهنگ به کار بسته است این فرهنگ را از سایر نمونه های هم عصرش متمایز و ممتاز می کند؛ جنبه هایی نظیر عدم اکتفا به متون نوشتاری در تدوین فرهنگ، توجه به فارسیِ گفتاری، توجه به مصوبات و برابرنهادهای مقرر فرهنگستان اول، توجه به تمایزاتی که مؤلفه های جنستی بر زبان تحمیل می کنند و اشاره به معادل های گویشی برای الفاظ فهرست شده در فرهنگ لغت است. یکی از وجوه افتراقی که بر اهمیت این فرهنگ می افزاید، ارائه فهرستی از واژه های گویشی و ضبط بسیاری از لغات متداول در شهرهای ایران است؛ که نویسنده آنها را الفاظ ولایتی می نامد. این مقاله به بررسی چیستی و چرائیِ فهرستِ واژه ها و اشارات و تلویحات گویشی در فرهنگ نظام می پردازد. به این منظور، مجموعه پنج جلدی فرهنگ نظام مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت و تمام واژه هایی گویشی استخراج و برمبنای حوزه های جغرافیایی دسته بندی شدند. به منظور تحلیل داده های زبانی از روش کمی تعیین بسامد مدخل های واژگانی در هر حوزه جغرافیایی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در این فرهنگ 598 واژه گویشی وجود دارد، که 366 واژه اش مربوط به «شهرها» و 232 واژه اش مربوط به «نواحی» است. واژه های اصفهانی و شیرازی بیشترین تعداد و واژه های مربوط به گویش های بخارایی، بختیاری، شبانکاره ای، قمی، لاری، نطنزی و همدانی کمترین تعداد را به خود اختصاص داده اند.
۱۵.

مفهوم خشونت در گفتمان با نگاهی به فیلم "پنهان" اثر میشائل هانکه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
با وجود گستردگی طیف معانی گفتمان در نظریه های مختلف ادبی و فرهنگی، منظور مورد نظر این مقاله، گفتمان از منظر میشل فوکو است که به مجموعه قواعد و ارزش های حاکم بر هر عصر که طی فرایند طرد و حذف حاکمیت یافته و حقیقی تلقی می شود، اطلاق می گردد. گفتمان در این مفهوم دربردارنده ی حذف ها و خشونت هایی است که از سوی ساختارهای قدرت اعمال شده و آن را مرزبندی می کنند. سینما به عنوان یکی از ابزراهای قدرت در القای گفتمان حاکم و روند انقیادسازی افراد نقش مؤثری داشته و با استفاده از مفاهیم خشونت آمیزی چون مونتاژ، نگاه خیره، مفهوم دوخت و به ویژه خاصیت آپاراتوسی، بیننده را به واقعی پنداشتن توهمات سینمایی وامی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی کاستن ابعاد مختلف خشونت در فیلم پنهان با استفاده از کمترین تکنیک های خشونت آمیز سینمایی است. از این رو با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای این نکته محرز شده است که فیلم پنهان، در پرداخت به خشونت روندی معکوس در پیش گرفته و این فرضیه را به اثبات رسانیده که با پرهیز از به کارگیری مفاهیم خشونت آمیز سینمایی تنها به نقد خشونت پرداخته است و خود حتی با نمایش صحنه های مختلف خشونت، فیلمی خشن محسوب نمی شود. 
۱۶.

زباهنگ ناسزا در فارسی و معادل های ترجمه شده انگلیسی براساس الگوی هایمز؛ مطالعهموردی پیکره زبانی رمان دایی جان ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۲۴۱
این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING  هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.
۱۷.

بررسی شکست هاله و اصالت مفهوم زن در تبلیغات عصر پست مدرن و نمود آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۲۱۰
پژوهش پیش رو، که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است، به زن به مثابه ابژه، موضوع و عنصر مهم درون آثار هنری می پردازد. تمرکز پژوهش حاضر بر چگونگی سیر تحول مفهوم زن در قلمروِ هنر عکاسی و به دنبال آن، موج عظیم جنبش پاپ آرت در عصر تولید و مصرف گرایی است؛ و به منظور نشان دادنِ تغییر معنای هویت زن در این دوره، از نظریه «شکست هاله» والتر بنیامین در بیان مفهوم بازتولیدپذیری در دوران پست مدرن استفاده شده است. با بررسی دیدگاه بازتولید و تبدیل «معنای والا» یا «هاله معنایی آثار هنری»، می توان به محورهای این پژوهش، شامل چگونگی تغییر هویت، اصالت و هاله معنای سنتی زن، و تبدیل آن به کالا و ابژه ای جذاب در تبلیغات مدرن و پست مدرن پاسخ داد. هم چنین، می توان دید که، آیا این موج تحول و تبدیلِ مبتذلِ مفهوم زن به کالاگونگی و شکست هالهِ آن، به رغم محدودیت های نمایش زن در تبلیغات به هدف حفظ شان و هویت والای او، در ایران نیز رسوخ کرده است یا خیر.
۱۹.

قرائت فیگوراتیو از نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل بر مبنای کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : 0
در متون ادبی و نمایشی گاه با نقاط تاریک و مبهمی مواجه می شویم که متن در مورد آن ها سکوت کرده است. به بیان دقیق تر گاه خواننده در مورد شخصیت ها یا داستان با سوالی مواجه می شود که متن پاسخی برای آن ندارد یا خواننده معنای سخنی در متن را به درستی در نمی یابد. به این ترتیب آنچه در متن برایمان مسأله انگیز خواهد بود «ابهام» است و آنچه ما را به پاسخ هایی درست از آن مسأله هدایت می کند ضرورت توجه به «بافت» در متن می باشد. در نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل نیز ابهام در رابطه کاراکتر «مادر» با «پدر» موضوعی ست که در نخستین سطح معنایی و زبان لیترال متن قابل دریافت نخواهد بود. از آنجایی که فری یل نیز همواره به عنوان نویسنده ای با دغدغه های زبان محور شناخته شده است. به همین منظور با توجه به نشانه های کتاب مقدس در بافت متن، و به میانجی نظریات اریش اوئرباخ در کتاب میمسیس، قرائتی فیگوراتیو از این نمایشنامه و کشف استعارات نهفته در ابهامات متن ضرورت طرح این پژوهش را تشکیل می دهد. ضرورتی که در قرائتی تنگاتنگ از متن نمایشنامه مالی سویینی و کتاب مقدس به شیوه ای توصیفی و تحلیلی منجر به صورت بندی الگوی استعاری این متن و پاسخ به ابهامات درونی آن می گردد.
۲۰.

گفتمان ناتورالیستی در داستان: بررسی سبکی زبان شخصیت های فرودست در یک رمان و دو مجموعه داستان از صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۰
مطالعه لایه های پنهان و درونی زبان می تواند تصویر شفاف و واقع گرایانه ای از جهان شخصیت ها، گفتار و کنش های آنان در متون ادبی به دست دهد. با بررسی زبان شناختی متون ناتورالیستی می توان به ارتباط تنگاتنگ زندگی ناتورالیستی شخصیت ها با ساختار و کارکردهای زبانی که با آن تکلم می کنند، پی برد. آن چه در گفتار شخصیت های یک اثر ناتورالیستی شاخص به نظر می رسد تقابل زبان شخصیت های باسواد و بی سواد است. شخصیت ها در این گونه آثار به دلیل محرومیت های اقتصادی و اجتماعی از تحصیل محروم اند و این بی سوادی در زبان محاوره و گفتارمحور آن ها پدیدار است. صادق چوبک داستان نویس معاصر ایرانی که به عنوان داستان نویس ناتورالیست شناخته شده است، در آثارش به زندگی دردآلود، پر فلاکت، و هم زمان سرشار از ناآگاهی و جهل انسان هایی می پردازد که در تأمین نیازهای اولیه حیاتی خود درمانده اند. در این مقاله، نخست الگوهایی که محمد محمود در رساله ا ی، برای زبان ناتورالیستی ارائه داده است معرفی می شود، سپس با تمرکز بر رمان سنگ صبور و مجموعه داستان های انتری که لوطی اش مرده بود و خیمه شب بازی به مطالعه زبان این آثار و میزان تطابق آنها با این الگوها پرداخته می شود. نتیجه این مطالعه روشن گر این امر است که تقابل باسواد و بی سواد به شکل گیری تقابل زبانی نوشتارمحور و گفتارمحور دامن می زند. غلبه زبان گفتارمحور و شفاهی در کلام شخصیت های فرودست چوبک می تواند کارکرد ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مسلط بر آنان را بازتاب دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان