۱.
آقای سروش معتقد به «عقلانیت حداقلی» است؛ بدین معنا که همه گزارههای ارائه شده باید با یکدیگر هماهنگ باشند. دموکراسی در مقام تعریف، دینی و سکولار ندارد؛ ولی در عالم خارج با مقارناتی همچون دین یا سکولاریسم همراه میشود. دموکراسی در تعریف او به منزله تئوری ضد استبدادی و آزادی در انتخاب است.
۲.
آقای قادری میان اندیشه ناب شیعه و لیبرال دموکراسی تعارض میبیند و معتقد است که وجود مفهوم امامت در اندیشه شیعی، مانع گذار از عقل امام و نقد آن است. در برابر آن، آقای کدیور معتقد است که امکان جمع بین این دو وجود دارد؛ منتهی نه با اندیشه سنتی؛ که با قرائت روشنفکری دین از مفهوم امامت.
۳.
به نظر آقای باقی، اسلام و اومانیسم با یکدیگر سازگارند و حقوقبشر، به طور کلی، در قرآن به رسمیت شناخته شده است و نباید فقط از حقوق مؤمنان سخن گفت.
۴.
در این گفتوگو ضمن نفی عقلانیت مدرن یا ثنویت دکارتی (جدایی ذهن و عین) در باب معرفتشناسی و اثبات حقانیت «عقلانیت وحیانی» که درک حقایق هستی از طریق یگانه شدن فاعل شناسا با موضوع شناسایی است، چنین ادعا شده که مشکلات جهان مدرن در اثر همین «دوگانهبینی ذهن و عین» بوده است و برای رهایی از این مشکلات و رسیدن به حقائق جهان هستی باید به عقلانیت وحیانی رو آورد.
۵.
در این مقاله، استیس به بررسی این امر میپردازد که چگونه انسانهای جدید میتوانند با فقدان بیشنی دینی که به نسلهای بیشماری از انسانها معنا میبخشید، کنار بیایند. او به شرح چگونگی پدید آمدن این اوضاع و احوال میپردازد و در باب چگونگی بهبود بخشیدن به این اوضاع و احوال توصیه میکند تا بتوانیم با هدفی کافی و وافی و با معنادار ساختن زندگی، به حیات خود ادامه دهیم.
۶.
زنان جامعه ما در مسائل حقوقی و جایگاهشان در جامعه، دچار مشکلاتی هستند و منشأ این مشکلات، چهرهای است که فقه و احکامِ شرعی ما در برخی موارد برای زنان ترسیم کرده است و سبب شده است زنان به عنوان موجوداتی فرودست و جنس دوم تلقی شوند. دنیای امروز و عقلانیت امروز با گذشته بسیار متفاوت است. ازاینرو، باید در مسائل فقهی و حقوقی زنان نیز، متناسب با امروز تجدید نظر کرد و حقوقی مساوی با مردان را به زنان اعطا نمود.
۷.
نسبیگرایی معرفتی معتقد است که افراد یا فرهنگها در درون چارچوبهای خاص خود میاندیشند و عمل میکنند و هیچگونه ارتباط یا تأثیری بر یکدیگر ندارند. این دیدگاه، بهطور ناخواسته خشونت را تجویز میکند؛ حال آنکه بنابر دیدگاه واقعگرایی، میتوان از طریق گفتوگو به تفاهم و تبادل ایدهها و اندیشهها پرداخت.
۸.
در این گفتوگو، محور اصلی سخن پیرامون چگونگی و بایستههای تفکر روشنفکری است و به عقیده مصاحبهشونده، مهمترین عامل و رمز و راز موفقیت یک روشنفکر، دوری گزیدن از هر گونه ایدئولوژی و گرایش فکری و سیاسی است و این مهم، گرچه به شکل خالص و محض دست یافتنی نیست، اما روشنفکر باید به قدر میسور، در سمت و سوی آن گام بردارد، تا بتواند فارغ از هرگونه وابستگی و تعلق خاطر به این و آن، به چون و چرا کردن در هر مقولهای حتّی نحوه تفکر خویش بپردازد.
۹.
نویسنده با ارائه رویکرد مثبت ایرانیان و اسلام به فلسطین، در گذشته تاریخ، به نقد رویکرد امروزی شرق میپردازد و به جای دولت مذهبی، با مثبت ارزیابی کردن برخورد دولتهای اروپایی، آزادی مذهبی و دولت سکولار را تنها راهحل مشکل فلسطین برمیشمارد.