۱.
نویسنده در ابتدا رابطه فقه و تحولهای اجتماعی را برمیشمرد و اجتهاد را عنصر پویاییبخش برای فقه میداند. به نظر وی، اجتهاد پویای شیعه به علت توجه به قالبهای ذهنی و تفاوت رویکردها نسبت به موضوعات، نتایج متفاوتی ارائه میدهد. وی سپس به لزوم استفاده از رویکرد جامعه مدنی، جامعه جهانی و ... در هنگام صدور فتوا در شرایط پس از استقرار حکومت اسلامی در جامعه اشاره میکند و میگوید در این دوران نمیتوان با چارچوبهای ذهنی گذشته به افتاء پرداخت.
۲.
توسعه علوم انسانی عوامل مختلفی دارد. در این مقاله به موانع مختلف رشد دانشهای انسانی اشاره شده است. درآمیختن مشکل و مسئله، تحویلینگری، اخذ مسئله نما به جای مسئله، اخذ نظریه به جای فرضیه، درآمیختن مرز علوم، حصرگرایی روششناختی و فقدان الگوی پژوهشی برای تحلیل چند تباری، هفت مانع عمده در راه رشد و توسعه علوم انسانی برشمرده شده است.
بحث از علل تسهیل کننده و موانع بازدارنده توسعه علوم انسانی در دو مقام قابل طرح است: مقام تعریف و مقام تحقق. این دو مسئله از جهات مختلفی تفاوت دارند: اول، مسئله دوم به فرهنگ وابسته است و دوم، مسئله دوم صرفا با روشهای تحلیلی ـ منطقی قابل بررسی نیست؛ بلکه محتاج مطالعه بعدی و تجربی است.
۳.
یکی از شاخصههای تمدن مدرن، مفهوم فاخر «حق» است که معیاری برای قانوننویسی در تمام کشورها و مکاتب و مسالک شده است. البته در پس دوران روشنگری، حق در مقابل تکلیف قرار گرفت و فیلسوفان و سیاستمداران برای عقب نشاندن دوران کلیساها (سنت) تلاش کردند.
۴.
نوشتار نویسنده را در چند بند میتوان به صورت ذیل بیان نمود: 1. مشروعیت حکومت از نظر شیعه بر پایه مشروعیت الاهی و رضایت مردمی است؛ 2. بنابراین زمانی که مردم حق انتخاب حاکم را داشته باشند، به طریق اولی حق انتخاب نوع حکومت را نیز خواهند داشت؛ 3. از آنجا که انسان موجودی مختار و عاقل است، باید نسبت به حکومت ولایت فقیه در زمان غیبت آگاهی کافی داشته باشد و 4. مردم چه در زمان وجود ائمه اطهار علیهمالسلام و چه در زمان غیبت، هیچگاه با حکومت اسلامی آشنا نشدهاند. در زمان حضور معصوم به علت وجود موانع بسیار و در زمان غیبت نیز عوامل ذیل موجب گردید فقها هیچگونه اقدامی برای آگاه کردن مردم و برپایی حکومت اسلامی نکنند: 1. وجود حاکمان ظالم؛ 2. مشروط دانستن کوشش برای برپایی حکومت اسلامی به ایمنی از ضرر از سوی اکثر فقها و 3. ترس فقها از ضرر و غبن. این عوامل موجب شد آنان حتی با وجود آماده بودن شرایط در برخی از دوران تاریخ تشیع، هیچگاه برای برپایی حکومت اقدامی نکنند.
۵.
بررسی رابطه میان علم و دین از مهمترین موضوعات چالشبرانگیز امروز جامعه ماست. پیشرفت علوم مختلف در جهان غرب از یک سو، و انحطاط علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی جهان اسلام از سوی دیگر این سؤال را طرح میکند که گویا اسلام با دانشاندوزی مخالف است. ازاینرو، گروهی اسلام را عامل عقبماندگی جهان اسلام مطرح کردند. به همین دلیل، زمینه ضدیت با اسلام و غربیسازی و غربگرایی جهان اسلام فراهم آمد. گروهی نیز این رویکرد به دین را نادرست تلقی کردند و شیوه اصلاح و بازسازی اندیشه اسلامی را در پیش گرفتند. بنیاد اساسی این گفتمان، وجود پایههایی از مبانی علم جدید در اسلام است که با بازنگری در شیوههای علمی اسلام، میتوان آن را به جهان ارائه کرد. این گفتمان با برقراری مجدد ارتباط میان «دانش» و «ارزش»، راه گذار از سکولاریسم را فراهم میکند.
۶.
توجه به نقش زنان در تشکیل خانواده و تربیت فرزندان و تفاوت نگرش در این زمینه، مسئله اشتغال زنان را تحت تأثیر قرار داده است. نویسنده سعی کرده است تا با توجه به جایگاه زن مسلمان ایرانی و سیاستگذاریهای دولت جمهوری اسلامی ایران و بررسی باورهای دینی و توجه به قوانین حقوقی ناظر بر امور خانواده، به برخی از معضلات توجه کند و آراء متفاوت در این زمینه را بیان و نقد نماید. در بررسی باورهای دینی و باورهای فرهنگی، به نمونههایی از قرآن کریم و سنت نبوی مراجعه شده است تا معلوم شود هر نوع سیاستگذاری در خصوص زنان، حقوق و وظایف آنان و به ویژه مسئله اشتغال، مبتنی بر نوع نگرش نسبت به زن است. اساسا این بحث در گروی نگرش به انسان و جایگاه او در نظام هستی است. بررسی موانع فرهنگی اشتغال زنان و پیشنهادهایی برای رفع آن، هدف اساسی مقاله میباشد.
۷.
مراد از «زنان تحصیل کرده»، بانوان آموزش دیده در مراکز آموزشی جدید و یا سنتی میباشند. در این نوشتار، تمرکز عمده بر نقش زنان تحصیل کرده برای خودشان است و سپس نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران تعمیم داده میشود. نقش زنان تحصیل کرده در رابطه با تأسیس و تحکیم خانواده، در فضاهای متفاوت، آثار گوناگونی را به دنبال دارد. در اینجا، نقش زنان تحصیل کرده، در چهار مرحله ذیل مورد بررسی قرار گرفته است: 1. آغاز آشنایی؛ 2. عشقورزی؛ 3. خواستگاری و 4. گذار از خواستگاری تا ازدواج. سپس، نقش زنان تحصیل کرده برای دیگران در حیطههای پژوهشی، آموزشی، مدیریتی مورد تأمل قرار گرفته است. در ادامه، نقش ایشان پس از تأسیس خانواده، بررسی شده است. در این زمینه، ابتدا نقش فردی آنها در تدوین برنامه خانواده، شیوه مواجهه با مسائل جدید و سپس نقش آنها برای دیگران مورد بحث واقع شده است. در نهایت، با جمعبندی از مباحث سابق، نظام خانواده و نقش زنان تحصیل کرده در قالب «تئوری سیستمی» ترسیم و معرفی گردیده است.
۸.
اندیشه ساعتساز لاهوتی یا خدای ساعتساز، تصویری نادرست از خداست که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمی، رواج یافته است. در این مقاله ابتدا ساعتساز لاهوتی تصویر شده است و سپس با توضیح دقیق و تحلیل استدلالی که به چنین تصویری منجر شده و بررسی مقدمات آن، نشان داده شده است که این استدلال، که از نوع تمثیل است، منطقا عقیم است و به اصطلاح قیاسی است معالفارق و بنابراین، نتیجهای که از آن گرفته شده است، عقلاً قابل قبول نیست.
۹.
نویسنده در دو گفتار، علل عقبماندگی مسلمانان را مورد بحث قرار میدهد و سه نظریه را مطرح میکند. الف) علت عقبماندگی مسلمانان دین است. وی با ردّ این نظریه میگوید: عقبماندگی اختصاص به جوامع اسلامی ندارد. ب) از آنجا که مسلمانان دین را پاسخگوی همه نیازهای خویش میدانند، روح پرسشگری در آنها مرده است؛ ازاینرو، پویایی را از دست دادهاند. ایشان با تقسیم دینداران به دو دسته، این مطلب را در مورد کسانی که دین را حداکثری میدانند قبول میکند. او یکی از آفات حداکثری دانستن دین را از دست رفتن روحیه پرسشگری میشمارد. ج) دست نداشتن مسلمانان در علوم تجربی.