آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

ایران، 21 و 22/7/82
نویسنده محترم، اندیشه سیاسی دموکراسی‏خواهی ایران را متأثر از ادبیات سیاسی مدرن غرب می‏داند و ادبیات سیاسی کلاسیک موجود در ایران (مشورت و مشاوره) را با دموکراسی‏خواهی غرب، دارای تفاوت‏های اساسی می‏داند. از نظر وی، سه روایت در اندیشه سیاسی ـ دموکراتیک ایران به چشم می‏خورد:
روایت اول برداشتی میرزا ملکم خان است که حداقل ساختار دموکراتیک را برای ایران می‏خواهد. روایت دوم توسط جریان روشن‏فکران سکولار و در رأی آن آخوندزاده، مطرح می‏شود. و روایت سوم از نوع دموکراسی دینی (مردم‏سالاری دینی) است. میرزا یوسف مستشارالدوله طرف‏دار آن است و تا حدی از حمایت میرزای نائینی برخوردار بود.
ایشان بر این باورند که دیوان‏سالاران، نخستین حاملان دموکراسی‏خواهی هستند که جزء طبقه فرهنگی ایران می‏باشند و بعضا در سیاست هم دخالت داشتند. فکر دموکراسی‏خواهی در جنبش مشروطیت، گفتمان غالب آن روزگار بود و نخبگان تشکیل دهندگان آن بودند.
ایشان هدف انقلاب مشروطه را مقید کردن، محدود کردن و مسئول کردن قدرت سیاسی می‏داند که در قالب سلطنت مشروطه ارائه شده بود و دو کار عمده انجام داد. تأثیر مجلس و تدوین قانون اساسی.
علت شکست این حرکت، یکی طرف‏داران استبداد مطلق، مثل حیدرخان و عمو اوغلو و دوم، طرف‏داران جبهه دموکراسی خواهی بودند.
عوامل عمده در پیدایش و شکست دموکراسی‏خواهی در ایران عبارتند از: روی کار آمدن سلسله پهلوی در سال‏های 1300 تا 1304؛ بعد از شهریور 1320 و شکست دیکتاتوری، که نقطه اوج آن دوره نخست‏وزیری مصدق است. او معتقد بود شاه باید سلطنت کند نه حکومت؛ پیدایش انقلاب اسلامی در سال 1357؛ خیزش دموکراسی‏خواهی در دوم خرداد 1376؛
ایشان بیان می‏کند که اغلب جنبش‏ها در ایران، دارای خصلت پوپولیستی است، نوع ممتاز آن کاریزماست؛ که در رهبری و مدیریت سیاسی این حرکت قرار دارد.
جامعه مدنی ایران به علت انحصار اقتصاد در دست دولت، کارنامه‏ای مقبول ندارد. لذا جامعه ایران مستعد یک دموکراسی متوسط می‏باشد و همه گناهان عدم موفقیت، متوجه مخالفان دموکراسی نیست.
اما در بررسی وضعیت جهان کنونی دو راه در پیش داریم.
اولاً، ادامه جنبش تاریخی افتان‏وخیزان دموکراسی‏خواهی و ثانیا، چشم امید به خارج داشتن. و این در زمانی است که مردم احساس کنند رأی و نظرشان تأثیری ندارد.

تبلیغات