۱.
وحدت اسلامى، در کنار توحید، یک اصل انکارناپذیر اسلامى است که باید در همه فعالیتهاى فرهنگى و علمى حاکم باشد. ما مسلمانان مجاز نیستیم براى حمایت از یک قومیت یا یک مذهب، حتى مذهب اهلبیتعلیهم السلام، به گونهاى عمل کنیم که وحدت امت را مخدوش سازد. باید بین اصول و فروع دین (عقاید و احکام) تفکیک کرد و بیشتر بر اصول مشترک اسلامى تأکید نمود.
۲.
«تئولوژى» امروزه در لغت به معناى علم کلام یا الهیات است؛ ولى منظور نویسنده از این واژه، «خداشناسى» به وسیعترین معناى آن است. ویلیام چیتیک که یکى از محققان بزرگ در عرفان ابنعربى است، این سخنرانى را در کنفرانسى با همین عنوان ایراد کرده است. او معتقد است که توسعه مفهومى غربى است که با معارف اسلام و سایر ادیان الهى در تنافى است.
۳.
آنچه در زیر مىخوانید، خلاصه یک نوشتار و یک گفتار است که هر دو یک مسأله واحد را دنبال مىکنند. متن نخست، مقدمه کتاب شاهد قدسى و شاهد بازارى است که اخیراً انتشار یافته است و متن دوم، سخنرانى آقاى حجاریان در نقد فیلم «زیر نور ماه» است. ایشان معتقد است که در دوران مدرنیته، عرفى شدن دین امرى گریزناپذیر است. عرفى شدن گاه به معناى جدایى میان نهاد دین و نهاد دولت و گاه به معناى قدسیتزدایى از امور دینى است. نکته اینجاست که هر چه عرفى شدن به معناى اول شدت گیرد، روند عرفى شدن به معناى دوم کند مىشود و بالعکس.
۴.
نویسنده محترم آزادى را مقوم دموکراسى مىداند. آزادى، تکثر، حق حیات مخالفان و قرائتهاى مختلف، از ارکان مردمسالارى دینى به شمار مىروند. پسوند «دینى» براى مردمسالارى چیزى بیش از توصیف واقعیت نیست و بار ارزشى ندارد و دین نمىتواند ارزشهاى خودش را بر مردمسالارى تحمیل کند؛ بلکه باید در ارزشهاى خودش تجدید نظر نماید.
۵.
نویسنده محترم مقاله معتقد است که عارفان مسلمان از پیشروان طرح مسائل وجودى بودند. مسأله شر نیز از تکیهگاههاى مهم دین است که دین پیامش را از طریق آن مىرساند. دین تجربه امر قدسى است. وحى غیرتاریخى است و تکثر ادیان در پارهاى جهات پذیرفته است و در مسأله حقانیت سلسله مراتب وجود دارد.
۶.
در این مقاله تفاوتهاى جادوگران و قانونگذاران و مصلحان با پیامبران ذکر شده؛ همچنین «پیامبر اخلاقى» و «پیامبر سرمشق» از یکدیگر بازشناخته شدهاند و پیامبران بنىاسراییل از قسم اول شمرده شدهاند.
۷.
پس از افول مارکسیسم، شاید هیچ فیلسوف دیگرى به اندازه ماکس وبر در دو دهه گذشته بر روشنفکران دینى ایران تأثیرگذار نبوده است. از قضا وبر نیز همچون مارکس در کشور ما دچار بدفهمى و تفسیرهاى غلط شده است. وبر نه طرفدار عقلانیت است و نه مدرنیته؛ بلکه او را باید از منتقدان مدرنیته و از رهبران فکرى پسامدرن دانست. مقاله حاضر مرورى بر مهمترین اندیشههاى وبر مىباشد.
۸.
عناصر و مؤلفههاى دیندارى را مىتوان به چهار بخش تقسیم کرد: بینشها؛ احساسها؛ ارزشها و رفتارهاى دینى. در سه بخش نخست، وضعیت دیندارى کم و بیش همان شرایطى را دارد که در بیست سال پیش وجود داشت؛ اما در رفتارهاى دینى، فقط بخشى که تحت نظارت و الزام حکومت بوده دچار تنزل شده است. چشمانداز آینده، سمت و سوى گفتمان دینى معنویتگرا، نوگرا و مردمسالار است.
۹.
دکتر موسى غنىنژاد در این گفتوگو به بحث دموکراسى و رابطه آن با اقتصاد و نیز رابطه اندیشه مدرن با سنت پرداختهاند.
۱۰.
نویسنده سعى مىکند تفاوت رفتار سیاسى عالمان شیعه امامى را نسبت به زیدى و اسماعیلى ریشهیابى کند. وى بر خلاف کسانى که ریشه این تفاوت را به عوامل خارجى و بیرونى نسبت مىدهند و نیز آنان که این رفتار را نقشهاى حسابشده از ناحیه عالمان امامى مىدانند، سرّ اصلى این تفاوت را در نوع برداشت از نظریه امامت مىداند.
۱۱.
دین که ماهیتى قدسى دارد و حامل پیامهاى جامع خداوند براى هدایت و فلاح انسانهاست، در دست روشنفکران دینى به پدیدهاى صد در صد بشرى تبدیل شد؛ تا جایى که پیام و سخن خداوند در سایه و تحتالشعاع خواست و نظر انسان قرار گرفت. تفسیر همه روشنفکران دینى از خاتمیت، کم و بیش برگرفته از نظریه اقبال لاهورى است. او معتقد است که بشر پس از ختم نبوت از مرحله کودکى خارج شده و خود سررشته تصمیم و هدایت زندگىاش را به دست گرفته است.
۱۲.
روشنفکر کسى است که سنت و قدرت را نقد مىکند. روشنفکرى در ایران سه شاخه اصلى داشته است: لائیک؛ مارکسیستى و و روشنفکرى دینى. دو گروه اول هر چند به نقد قدرت پرداختند، ولى چون نقد سنت نکردند، کارشان ناقص و ناتمام ماند. ولى روشنفکران مذهبى نخست به نقد سنت پرداختند و در نقد قدرت هم موفق بودند. روشنفکر مذهبى در مقابل سنت است و نه در مقابل لائیکها یا مارکسیستها یا مدرنیته. ما نقاد مدرنیته هستیم؛ ولى مدرنیته را نفى نمىکنیم.
۱۳.
دکتر آیسفلت معتقد است که انسان ذاتاً گرایش به سلطه بر دیگرى دارد؛ ولى مىتوان این گرایش را با کار فرهنگى مهار و هدایت کرد. میزان خشونت در جوامع اولیه کمتر از جوامع فعلى بوده است. راه حل پیشنهادى ایشان براى مهار گرایش به سلطه و خشونت، آموزش، احیاى اصل همبستگى و بالا بردن عشق و محبت است.
۱۴.
هنر دینى آن است که بتواند هدف دین را تحقق بخشد و بدان تعمیم دهد. هنر دینى راه را به مخاطبان خود بازمىگوید و پاسدار و تجلىگاه اخلاق و ارزشهاى اخلاقى است.