آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

پگاه حوزه، ش 104 ـ 101
هدف این مقاله بررسی و نقد رویکرد نخبه‏گرایانه به علم در برابر رویکرد عمومی است. نقد رویکرد نخبه گرایانه در علم به معنای تأکید بر لبه اجتماعی و فرهنگی در طراحی راهبردها و سیاست‏های علمی است. سیاست علمی نخبه گرایانه، داوری درباره موضوعات علمی را در صلاحیت دانشمندان می‏داند و حال آنکه اندیشمندان مختلف لزوم دخالت گروه‏های گوناگون اجتماعی در شکل‏گیری و تکوین سیاست علمی را مطرح کرده‏اند. مالان در یک تحلیل واقع‏گرا نشان می‏دهد که چگونه رویه‏های فنی و عقلانی سیاست‏گذاری به ویژه تعیین هدف‏ها، از تضاد، کشمکش و نگرش‏های گروه‏های ذی نفع تأثیر می‏پذیرد و ازاین‏رو اجرای مؤثر اهداف برنامه‏ها به میزان تطابق آنها با اهداف گروه‏ها و مراکز کم و بیش مستقل تصمیم‏گیری، قدرت و نفوذ، بستگی دارد.
در غرب گروه‏های زیادی در دهه هفتاد به بعد برای تأثیرگذاری در زمینه‏های پژوهشی مبارزه کردند. امروزه فرآیند مطلوب برنامه ریزی علم و فن‏آوری متحصن بحث آزاد بین کارشناسان و گروه‏های مختلف است و در این راستا باید نابرابری در مشارکت گروه‏های مختلف در توسعه علمی بر طرف شود و سازکارهای مشارکتی مناسب ایجاد گردد و مشکلات ساختار بر سر این راه رفع گردد.
دیدگاه مدرن و اشخاصی همچون هگل درباره علم به‏عنوان یک فعالیت و نهاد اجتماعی، تمایز پیامدهای معینی در تعیین سیاست علمی داشت و کار علمی تنها در صلاحیت اهل علم محسوب شد که نویسنده محترم این تیامدها را ذکر می‏کند در مقابل کسانی همچون هابرماس با نقد تفکیک سه حوزه علم، هنر و اخلاق برکشانیدن مقولات سیاست و اخلا به حوزه عمومی تأکید نمود. نویسنده با طرح دو تئوری برنامه‏ریزی ارتباطی که به گفتمان میان عموم مردم با متخصصان تأکید می‏نماید به ذکر پیام‏های مثبت تئوری برنامه ریزی ارتباطی می‏پردازد. نویسنده با تأکید بر بینش انسان دوستانه در ماقبل نخبه گرایانه تعیین سیاست علمی می‏گوید به نظر فیبرابند، این اعتراض را که شهروندان حق داوری درباره موضوعات علمی را ندارند اتفاقات بسیاری را رد می‏کند وی علم یا یک پدیده فرهنگی می‏داند. و یکی از زمینه‏های توسعه سیاست علمی ارتباطی را پذیرفتن تکثرگرایی علمی معرفی می‏نماید دانش را محصول اجتماع دیدگاه‏ها می‏داند و سیاست گذاری بدون حضور مردم را همچون برده‏داری توصیف می‏کند. و بدین‏ترتیب نویسنده نتیجه می‏گیرد بینش انسان دوستانه فیرابند با بینش ارتباطی هابرماس توازی‏هایی را نشان می‏دهد. در نهایت نویسنده می‏گوید پیشرفت پروژه توسعه علمی در ایران باید از طریق گفت‏وگو مذاکره میان گروه‏های گوناگون جامعه صورت گیرد و سیاست‏گذاری ارتباطی و مردم‏سالاری بر سیاست‏گذاری نخبه‏گرایانه علم ترجیح داده شود و نقش مصرف‏کنندگان تولیدات علمی و فنی در ارزشیابی این محصولات پذیرفته گردد.

تبلیغات