۱.
در این گفتگو آقاى محمدجواد لاریجانى با ارائه تعریفى از «نظام سیاسى»، تفاوت نظام سیاسى دینى و غیردینى را بیان نموده، نسبت میان دین و دولت جدید را توضیح مىدهد.
۲.
بحث جمهوریت و نقش مردم و حکومت اسلامى به این پرسش باز مىگردد که «ملاک مشروعیت در اسلام» چیست؟ آیا مشروعیت همان مقبولیت است یا به معیارهاى دیگر باز مىگردد؟ از نظر نویسنده، مشروعیت خواه در زمان پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهارعلیهم السلام و خواه در عصر غیبت به نصب از طرف خداوند باز مىگردد و مردم در مشروعیت هیچ نقشى ندارد. ولى در تحقق و استقرار حکومت اسلامى، مردم نقش صددرصد داشته و تمام تأثیر مربوط به کمک مردم است.
۳.
این نوشتار سلسله مقالاتى است که به بحث پیرامون حکومت دینى و حکومت دموکراتیک مىپردازد. در این مقالات، نویسنده در چهار بافت یا رهیافت این موضوع را مورد بررسى قرار داده است. این چهار محور عبارتاند از: فلسفى، حقوقى، ایدئولوژیک و تاریخى. از نظر نویسنده، با قرائت درست از دین و دموکراسى، در همه این بافتها جمع میان حکومت دینى و حکومت دموکراتیک امکانپذیر است.
۴.
نویسنده بر آن است که از نظر امام خمینىقدس سره ولى فقیه اختیارات پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و امام معصومعلیهم السلام را دارد، ولى این به آن معنا نیست که نوعى حکومت مطلقه فردى درست شود. امام خمینى برداشتى از ولایت فقیه عرضه کرد که در آن نقش مردم بسیار بالا و والاست و براى آنها حتى امکان نقد ولى فقیه نیز وجود دارد.
۵.
در این مقاله، نویسنده با بررسى مفهوم جمهوریت از نگاه عالمان سیاست، به مؤلفههاى دخیل در تعریف جمهوریت اشاره کرده و سازگارى این مؤلفهها با نظام ولایى را نشان مىدهند.
۶.
نویسنده در این مقاله عمدتاً به بررسى ویژگىهاى ایدئولوژىها پرداخته و هفت خصلت مهم براى آنها برشمرده و دین را نیز واجد هر هفت خصلت دانسته است. به نظر وى ایدئولوژیک کردن دین ممکن نیست؛ زیرا خودش ایدئولوژیک هست.
۷.
این مقاله نقدى است بر مصاحبهاى که در شماره 52 کیان با آقاى مصطفى ملکیان با عنوان «دویدن در پى آواز حقیقت» به چاپ رسیده است. نویسنده ابتدا مطالب مصاحبه را در هفت بند دستهبندى کرده و سپس به نقد آنها پرداخته است. در اینجا بخشى از مهمترین نقدها مىآید.
۸.
علم تجربى در لایههاى پنهان خود بر بنیانهاى فلسفى و فرهنگى استوار است. در علم دینى پیشفرضها از دین اخذ مىگردد و بر آن اساس، مفهومسازى و فرضیهسازى مىشود. در پایان، فرضیهها باید به آزمون تجربى درآید و علمى بودن خود را نشان دهد. به این ترتیب، در تعارض میان فرضیههاى دینى و غیردینى، هر فرضیهاى که شواهد و قرائن بیشترى داشته باشد، ترجیح دارد. علم دینى از مقصودهاى دین نیست.
۹.
دکتر گلشنى وضعیت دین در جهان غرب را چنین ترسیم مىکند که بنیانگذاران علم نوین متدین بودند و سپس این اندیشه پیدا شد که با پیشرفت علم جاى دین گرفته خواهد شد. منشأ تعارضات میان علم و دین دخالتهاى نابجاى اصحاب آنها در حوزه یکدیگر است و واقعاً میان این دو تعارضى نیست؛ زیرا علم در طول دین است و آیات الهى در پرتو علم بهتر شناخته مىشود. نویسنده به رد نظریهاى مىپردازد که علم و دین را به جهت زبانشان متعارض مىدانند و ویژگىها و جایگاه زبان را در عرصه فهم و معرفت بیان مىکند و در نهایت به ترسیم جایگاه علم در جهان معاصر مىپردازد و اینکه بسیارى از دانشمندان اکنون دریافتهاند علم نیازمند به دین است نه تنها از آن رو که نمىتواند خودش را کنترل کند، بلکه بدان جهت که بسیارى سؤالات است که در علم بدون پاسخ مىماند.
۱۰.
مدرنیته همواره یکى از مفاهیم کلیدى در مناقشات و مباحثات روشنفکرى ایرانى بوده است. روشنفکران ایرانى در تقابل با پدیده مدرنیته تاکنون چهار نسل را پشت سر گذاشتهاند و در هر دوره رویکردى خاص به مدرنیته داشتهاند. نسل چهارم عمدتاً روشنفکران پس از انقلاب مىباشند که مىتوان آنها را «روشنفکران گفتگوگرا» نامید. آنان براى کمک به استقرار این داد و ستد گفتگویى با مدرنیته، خود را از قید تهدید «غربى بودن یا علیه غرب بودن» رهایى بخشیدهاند.
۱۱.
این مقاله ابتدا به بررسى مفهومى سنت و تجدد مىپردازد و سپس به انواع مواجهه سنت و تجدد اشاره مىنماید و در نهایت به مبحث طرح ناتمام سنت مبادرت مىورزد. در بررسى سنت، چهار برداشت از سنّت ارائه مىشود و همچنین در بیان انواع مواجهه سنت و تجدد، پنج نوع انتقادى، انتقالى، تطبیقى، تلفیقى و راهبردى مورد بررسى قرار مىگیرد و در بخش نهایى یعنى طرح ناتمام سنت استدلال بازسازى و روانکاوى هابرماس و واسازى دریدا و همچنین شیوه برخورد با سنت طرح مىگردد.
۱۲.
این نوشتار با ارائه تعریفى مناسب از امنیت ملى و تهدید امنیت ملى شروع مىشود و با تعریف واژه اصلاح و بیان تفاوت اصطلاح اصلاح با انقلاب در فرهنگ غربى به تبیین مفهوم و جایگاه اصلاحات در فرهنگ اسلامى ادامه مىیابد. در فرهنگ اسلامى اصلاحات شامل تغییرات دفعى، یعنى انقلاب نیز مىشود. در ادامه نوشتار دو رویکرد دینى و آمریکایى به اصلاحات معرفى مىشود و در پایان، ویژگىهاى اصلاحات اسلامى از دیدگاه امام علىعلیه السلام و مقام معظم رهبرى ذکر مىگردد.
۱۳.
در این گفتگو ضمن پرداختن به مشکلات تئوریک اصلاحطلبى به نحوه تغییر به عنوان ملاک اصلاحطلبى اشاره مىشود بدین معنا که اصلاحطلبى ناظر به صورت است و نه محتوا و سپس ضمن اشاره به آمادگى پذیرش نظم دموکراتیک به چرخش میان امنیت و آزادى پرداخته شده است و راهکارهایى هم ذکر شدهاند.