۱.
سلیمالعواء در این گفتوگو ایده دموکراسى را، به عنوان بهترین شیوه و روش در تحدید قدرت حاکم، با اسلام سازگار مىبیند.
۲.
پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در روششناسى و معرفتشناسى مردم تحول ایجاد کرد و بهتبع آن انقلابى در هویت فردى و اجتماعى مردم و نظام سیاسى پدید آورد. وحى قرآن هرچند در کاربرد بسیارى از اصطلاحات و عناصر زبانشناختى و فرهنگى و نهادها با نظام دانایى گذشته شباهت داشت، ولى ماهیتاً بهکلى متفاوت بود. پیش از مدرنیته، قرآن بر نقش خرد انسانى به عنوان تنها عامل کسب دانایى و فهم حقیقت تأکید کرده است؛ بنابراین هیچ قضیهاى، از جانب خدا یا خلق، نباید از آزمون عقلانى در پرتو واقعیتها و تجربیات، معاف شود.
۳.
متن زیر تلخیص دقیقى از گفتوگوى روزنامه ایران با آقاى شبسترى درباره کتاب جدیدالانتشارش با نام نقدى بر قرائت رسمى از دین مىباشد. منظور ایشان از قرائت رسمى، قرائت فقهى - حکومتى است که در حوزه حکومت و سیاست با زبان تکلیف سخن مىگوید. در عصر مدرنیته، به دلیل وجود گزینههاى مختلف سیاسى و اجتماعى، باید از «حقِ» انتخاب سخن گفت، نه از تکلیف. تنها پیام سیاسى و اجتماعى دین اسلام این است که عدالت باید تحقق پیدا کند. احکام معاملات و سیاسات در قرآن و سنت، تاریخمند بوده و تنها مصالح موقت آن عصر یا محیط را تأمین مىکرده است. مقتضاى مسلمان زیستن ما در عصر حاضر این است که حقوق بشر را بپذیریم و آن را اساس سازماندهى اجتماعى خود قرار دهیم.
۴.
در این گفتوگو به بررسى پاسخ سؤالاتى در زمینه اثبات پلورالیسم دینى و قرائتهاى مختلف از دین از طریق اختلاف فتاوى پرداخته مىشود و با فرق نهادن بین این دو موضوع و بررسى اختلاف فتواها ادعاى مذکور مردود شمرده مىشود. همچنین صامتیت قرآن و ناطقیت ائمه اطهارعلیهم السلام که در نهجالبلاغه آمده است مورد بررسى قرار مىگیرد و نهایتاً نتیجه گرفته مىشود تمام مراتب قرآن براى مردم روشن نیست اما مرحله یا مراحلى از آن قابل دستیابى مردم مىباشد و در آخر به این موضوع پرداخته مىشود که مسأله پلورالیسم دینى را از نگاه درون دینى هم مىتوان بررسى کرد.
۵.
دکتر سروش در این گفتار به دو مفهوم «عید فردى» و «عید جمعى» اشاره مىکند. وجه جامع این دو، موفقیت بعد از تلاش است. ایشان به سه عید جمعى در سده اخیر در ایران اشاره مىکند: مشروطیت، نهضت ملى و انقلاب اسلامى که دوتاى اول به عزا تبدیل شد و در مورد سومى نیز ضمن ابراز امیدوارى، هشدار مىدهند.
۶.
در واژه «دینگریزى» مرزبندى وجود ندارد و نشان مىدهد که گویا انسانها مىتوانند بر خلاف ساختار فطرى خود از دین بگریزند. در واقع، توقف تفقه در دین و تبدیل شدن آن به تفقه در علم قدیم، جریان سالم اندیشه اسلامى را دچار اختلال کرده است و به دلیل بىجواب ماندن بسیارى از سؤالات، جوانان را دچار «سرگردانى مقدس» کرده است. در شرایط کنونى که در یک دوره گذار به تفکر جدید اسلامى هستیم، ریزش فکرى، طبیعى به نظر مىرسد و به معناى از دست دادن نیرو نیست.
۷.
در این نوشتار، مواضع سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى ایران در خصوص خلأهاى قانونى موجود در ساختار حقوقى کشور بیان شده است.
۸.
حکومت نیازمند قانونگذارى است و در جامعه اسلامى مبناى قانونگذارى شریعت اسلامى است؛ از این رو، ارتباط فقه و قانونگذارى بهویژه با توجه به تجربههاى دو دهه گذشته در جمهورى اسلامى، نیاز به تأمل و بررسى دارد. قانون باید تابع کدامیک از فتاوا باشد؟ دولت چه ابوابى از فقه را مىتواند تحت الزام قانونى در آورد؟ قانونگذارى دولت در مناسبات خصوصى افراد تا چه اندازه احکام شرعى آن را تغییر مىدهد؟ و... . نقد براى حضور در عرصه قانون و قانونگذارى باید از ظرفیت لازم برخوردار باشد.
۹.
دوگانگى میان مردم و اقتدارهاى سیاسى، یکى از جدىترین مشکلات تاریخ گذشته ایران بود؛ براى حل این مشکل در دوران معاصر تا کنون هفت نظریه مطرح شده است. این نظریات غالباً ریشه در فرهنگ بومى و واقعیات عینى ایران نداشته و عملاً نتایج مثبتى به بار نیاورده است.
۱۰.
نویسنده در این مقاله مىکوشد به سه پرسش پاسخ دهد: 1. آیا «انسان سنّتى» ممکن است؟ ؛ 2. آیا انسان سنتى با نفى سنت به انسان مدرن تبدیل مىشود؟ ؛ 3. مواجهه سنت - مدرنیته در ایران واجد چه ویژگىهایى بوده است؟
۱۱.
نویسنده در این گفتار بر این نکته تأکید مىورزد که به دلیل تأثیر و نقش بیشتر دولت و سایر نهادهاى جدید، نقش فرد کمتر از جامعه قدیم است و بر این اساس، اخلاق کارکرد جدیدى در حوزه اجتماعیات پیدا مىکند و عدالت نیز از همین قبیل است.