۱.
کسانى که حکومت دینى و حکومت دموکراتیک را ناسازگار و غیر قابل جمع مىدانند، خواه از طرفداران حکومت دینى و خواه از طرفداران حکومت دموکراتیک، هردو از دو سوى این تناقض یک تعریف و تفسیر دارند و آنها را به دو مقوله ثابت، مطلق و کلیشهاى مبدل مىسازند. حال آنکه هم دموکراسى و هم حکومت دینى هر دو «گفتمان» هستند و مانند هر گفتمان دیگرى، امرى تاریخى، تحولپذیر و نسبى مىباشند. بحث حاضر در دنباله سلسله مقالاتى است که در شماره گذشته بازتاب اندیشه تلخیص و تحلیلى آن ارائه شد.
۲.
مرحوم علامه طباطبایى پس از ذکر تفاوت دنیاى قدیم و جدید به مقایسه و بیان تفاوتهاى روش حکومتى اسلام با روش پادشاهى و دموکراسى مىپردازد و دموکراسى را شکلى نوین از استبداد به شمار مىآورد و در پایان به مسأله لغو ملىگرایى در اسلام مىپردازد و بیان مىدارد مرز مملکت اسلامى ایمان و عقیده است.
۳.
نویسنده دموکراسى را حاکمیت مردم مىداند و معتقد است در جوامع لیبرال چنین حاکمیتى تحقق نیافته و نمىیابد؛ زیرا لیبرالیسم از حکومت انتظار دارد امنیت و آزادى را محقق سازد و گاهى مردم چنین خواستههایى ندارند. بنابراین میان دموکراسى و لیبرالیسم تضاد مىافتد. لیبرالیسم در واقع نوعى حکومت الیگارشى (نخبگان) است که اقلیتى را تشکیل مىدهند.
۴.
در این مقاله به رابطه دموکراسى و عقلانیت اشاره شده و بر این نکته تأکید رفته است که دموکراسى اینک به عنوان یک روش مؤثر در اداره امور اجتماعى است. نویسنده بر آن است که دموکراسى نمىتواند چنانکه باید و شاید مشارکت حقیقى مردم را در ساختار قدرت در پى داشته باشد.
۵.
انسان چیزى جز خواهشها و تمایلات از یک سو و عقل محاسبهگر از سوى دیگر نیست. عقل هر چه در راهیابى به لذت بیشتر و هزینه کمتر و بادوامتر بهتر عمل کند، عقلانىتر عمل کرده است. ابزار این رشدیافتگى هم فرایند آموزش است. هیچ ملاحظه و محدودهاى از بیرون براى عقل نمىتوان در نظر گرفت. هر چند عقل محدودیت دارد ولى عقل هیچ جایگزینى ندارد، نه درونى و نه بیرونى. در دنیاى مدرن اخلاق مستقلِ از لذتهاى فردى هیچ جایگاهى ندارد.
۶.
ویسنده در بستر تعریفهاى مختلف مفهوم «جامعه مدنى» به اصول چهارگانه لیبرالیسم، قانونگرایى، پلورالیسم و سکولاریسم به عنوان مؤلفههاى جامعه مدنى اشاره مىکند و در نهایت به بررسى جامعه مدنى و اندیشه سیاسى اسلام مىپردازد.
۷.
در این مقاله ضمن پرداختن به نظر چند تن از فیلسوفان سیاسى غرب، به بررسى نقاط اجتماع و افتراق این نظرات پرداخته شده است و در نهایت با اشاره به اینکه امروز، وظیفه فلسفه سیاسى یافتن توازنى میان اوتوریته سیاسى و آزادىهاى فردى است، شرایط پنجگانه اساسى ورود جامعه مدنى به دروازههاى کشور ذکر گردیده است.
۸.
در این مقاله ضمن بررسى مفهومى «جامعه» و «حقوق» به بررسى ساختار، لوازم و ارکان جامعه مدنى پرداخته شده است و در حاشیه به ذکر تفاوتهاى «مذهب» و «حقوق» اشاره گردیده است.
۹.
این مقاله بحث تقدم گونههاى مختلف توسعه را از حیث نظرى مطرح ساخته است و بر آن است که باید به توسعه علمى و پژوهشهاى تجربى توجه ویژهاى مبذول داشت. به گمان مؤلف، هر الگویى از توسعه، ناگزیر است توسعه در بستر علم را مفروض بگیرد و به این ترتیب توسعه علمى، مبناى اصناف گوناگون توسعه خواهد شد. وى بر آن است که مسیر محتوم مدرنیته را باید پیمود و براى طى این مسیر ابتدا باید «شناخت» سپس «عمل کرد».
۱۰.
در این گفتگو به تاریخچه و تبیین مفهوم روشنفکرى دینى و دستهبندى گفتمانهاى روشنفکرى دینى پرداخته شده است. در این تقسیمبندى روشنفکران دینى در پنج گفتمان دینى گنجانده شدهاند که عبارتند از: گفتمان لیبرالى اندیشه دینى به نمایندگى مهندس بازرگان؛ گفتمان اصلاحطلب (رفرمیست) به نمایندگى مرحوم مطهرى؛ گفتمان نوسنتگرا به نمایندگى سید حسین نصر؛ گفتمان نولیبرال به نمایندگى سروش و گفتمان رادیکال - انتقادى به نمایندگى شریعتى. نویسنده این گفتمان را بهترین گفتمان معرفى مىکند سپس این دستهبندى را قابل تطبیق بر روشنفکرى دینى جهان اسلام دانسته است. وى معتقد است که آینده روشنفکرى دینى در ایران بستگى شدید به عملکرد نظام دینى ایران دارد که اگر موفق نباشد روشنفکرى غیردینى بر روشنفکرى دینى مسلط خواهد شد.
۱۱.
نویسنده با بیان ویژگىهاى جامعه تکصدایى کوشش مىکند تا آن را بر جامعه ما منطبق کند، مانند اینکه مردم جامعه را هراسناک از شنیدن انتقاد و نداشتن فرصت ابراز نظر معرفى کند و سیستم آموزشى را فاقد خلاقیت ذکر مىکند.
۱۲.
در این مقاله پنج تحلیل از جنبش دانشجویى مطرح شده است و در پارهاى موارد سعى شده تا جنبش دانشجویى ایران نیز در آن قالبها جاى داده شود. توسعه کمى دانشجویان، نقشآفرینى در مبارزه طبقه کارگر بر ضد سرمایهداران، ایفاى یک نقش سمبولیک، مشارکت در قدرت و دخالت در فرهنگسازى پنج تحلیلى هستند که در مقاله آمدهاند.
۱۳.
معنویت، نحوه مواجهه انسان با هستى است که رضایت باطن را به دنبال دارد و گوهر اصلى دین است. سه مرتبه معنویت عبارتاند از عدل و احسان و محبت. انسانهاى معنوى ویژگىهایى دارند که در رأس آنها «خود دوستى» قرار دارد.
۱۴.
در این مقاله بعد از تبیین ضرورت و مفهوم کنترل و نظارت به موانع و مراحل و آثار کنترل و نظارت پرداخته شده و نظارت از دیدگاه امام علىعلیه السلام مورد بررسى قرار گرفته است و اهمیت مسائلى چون ارزشیابى، نظام تشویق و تنبیه، اهداف نظارت و کنترل و برخى وظایف کارگزارانه در رفتار با مردم از دیدگاه امام علىعلیه السلام تبیین شده است.