۱.
آقاى سروش با نگاهى به ماجراى آقاى آقاجرى، به مسئله آزادى بیان و دلایل موافقان و مخالفان آن پرداخته است. این بحث که در قالب سخنرانى در آمریکا ارائه شده است، نگاهى گذرا نیز به وضعیت آزادى در جوامع لیبرال و مدعى آزادى دارد و ازاینرو جامعیت بیشترى در دیدگاههاى عرضه شده نسبت به گذشته دیده مىشود.
۲.
گفتوگوى حاضر در مورد فراخوان مقام معظم رهبرى در خصوص جنبش تولید نرمافزار علمى و دینى انجام شده است. آقاى باوند معتقد است که غرب به نسبیت کامل رسیده است و مشکل غرب، از دست دادن ارزشهاى مطلق است و باید بر فلسفه قانون اساسى جمهورى اسلامى، یعنى حضور خداوند در همه عرصههاى فردى و اجتماعى، تأمل و تفکر کرد. در جنبش نرمافزارى باید برخى موانع و سوءتفاهمات در مورد تعریف جمهورى اسلامى را از بین برد.
۳.
در این گفتوگو نهضت علمى داراى دو ویژگى «نقد» و «نوآورى» معرفى شده است. همچنین با نگاهى تاریخى به نهضتهاى علمى صد ساله اخیر و آفات آنها، اختناق سپید به عنوان یک مانع بزرگ بر سر راه جریان مجدد، به عنوان حامل جنبش علمى جدید، معرفى گردیده است.
۴.
از دیدگاه نگارنده مقاله آزادى عقیده و مذهب حُسن و مطلوبیت عقلى دارد و نزد عقلا امرى پسندیده است. قرآن کریم نیز ضمن معرفى دین و عقیده صحیح، گوناگونى عقاید و مذاهب را به رسمیت شناخته و مردم را در انتخاب دین آزاد گذاشته است و هیچ مجازات دنیوى بر اختیار دین وعقیده باطل تعیین نکرده است؛ گرچه منکران حق را به عذاب اخروى وعده داده است.
۵.
به نظر آقاى درویش مردمسالارى دینى دچار ابهام است. مردمسالارى الزاماتى دارد و یکى از این الزامات جدایى دین از دولت است. هیچکس جز خدا بر مردم ولایت ندارد.
۶.
به نظر آقاى پیمان نقد جریان روشنفکرى ضرورى است و موجب پیشرفت آن مىشود. از نظر ایشان جریان روشنفکرى از نقد گریزان است؛ زیرا تولید اندیشه ندارد و در عمل نیز نمىتواند به آنچه مىگوید پاىبند باشد و سخت خودمحور است و براى کسب قدرت تلاش مىکند.
۷.
نویسنده در این مقاله، با برشمردن مبانى فلسفى حقوق بشر غربى و مقایسه آن با مبانى حقوق بشر از منظر اسلام، تلاش مىکند مطلق یا نسبى بودن این حقوق را بررسى کند. ایشان انسانمدارى، عقلمحورى، نسبیت و عدم ثبات را از ویژگىهاى حقوق بشر غربى، و خداباورى، وحى محورى و ثبات را از ویژگىهاى حقوق بشر اسلامى مىداند.