اهداف ساختار خانواده با انتظارات اجتماعی متمایز می شود. مردان مسئولیت کسب درآمدهای اولیه را برعهده می گیرند و زنان مسئولیت وظایف خانگی را برعهده دارند. در چند سال اخیر عمدتاً در نتیجه افزایش تحصیلات، ساختار خانواده از خانواده های سنتی تک درآمدی به خانواده های دو درآمدی تغییر کرده است. این مطالعه باهدف پر کردن این شکاف ها صورتی از مشارکت نظری را مطرح می کند. مواد و روش ها در این مطالعه از یک رویکرد کمی با مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نمونه این تحقیق 404 کارگر زن در اندونزی است که قبلاً ازدواج کرده اند. با استفاده از فرم های گوگل، پرسش نامه ها بین 404 پاسخ دهنده توزیع شد و با استفاده از برنامه SmartPLS نسخه 3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نتایج نشان می دهد که تعارض کار و خانواده تأثیر معناداری بر استرس کاری دارد (0/000=P)، عدم تعادل بین کار و زندگی تأثیر قابل توجهی بر استرس کاری دارد (0/000=P)، تعارض کار و خانواده به طور مستقیم بر عملکرد کارکنان تأثیر نمی گذارد (0/0690=P)، عدم تعادل کار و زندگی مستقیماً بر عملکرد کارکنان تأثیر نمی گذارد (0/137=P)، استرس کاری بر عملکرد کارکنان تأثیر می گذارد (0/003=P). نتیجه گیری مطابق یافته های مطالعه، حمایت های سازمانی و مدیریتی باید به طور مؤثرتری در خدمت کمک به کارکنان برای دستیابی به تعادل مؤثر بین اولویت های کاری و زندگی خانوادگی قرار بگیرد.