نقد ادبی و زبان بایسته آن حتی به فرض حضور آن در ادبیات گذشته ایران، سابقه چندانی ندارد چرا که زبانِ رایج و هنجار گفتمان پیشامدرن زبان مدح/هجو بوده است؛ نویسندگان و شاعران این دوره به تناوب گاه زبان مدح را به کار گرفته اند، گاه نیز از زبان هجو استفاده کرده اند. اما با فرا رسیدن مشروطیت و استقرار گفتمان مدرن، به تدریج زبان مدح/هجو جای خود را به زبان نقد داده، زبان نقد زبانِ هنجار گفتمان ادبی مدرن می شود. چرایی چنین تغییری را باید در تغییر گفتمان و پیش فرض های آن جست وجو کرد؛ زبان مدح/هجو تنها در گفتمانی به زبان هنجار تبدیل می شود که پیش فرض آن نظامی سلسله مراتبی (هرمی) باشد اما نقد ادبی و زبان نقد محصول گفتمان مدرن است؛ گفتمانی که پیش فرض آن برابری است. تنها در چنین گفتمانی است که امکان تحقّق نقد ادبی و زبان آن وجود دارد.