منا علی مددی

منا علی مددی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

نظریه سیاسی استبداد منوّر در ادبیات پس از مشروطه (از 1285 ه. ش تا 1310ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۳۱
هر چند که نظام مشروطه، با هدف جبران عقب ماندگی، اصلاح امور و پیشرفت و اعتلای کشور در سطح جهانی، در سال 1285 ه.ش. استقرار یافت، اما دیری نپایید که با شکست مواجه شد و کشور را در هرج و مرج، آشوب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بی سابقه ای فرو برد. در این شرایط بود که روشنفکران ایرانی تنها راه برون رفت از بحران های پی در پی را در روی کار آمدن «دولت مقتدر ملی/ استبداد منور» دیدند. آنان از طرح این اندیشه دو هدف را دنبال می کردند: نخست آنکه با روی کار آمدن دولت مقتدر، ایران بتواند شکوه گذشته خود را باز یابد؛ دوم آنکه در سایه دولت مقتدر، اصلاحات اساسی در جهت تجدد و پیشرفت کشور صورت گیرد و جایگاه آن در جهان اعتلا یابد. در این مقاله، نگارنده بر آن بوده است تا با کندوکاو در ادبیات آن روزگار، گرایش برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی را به استبداد منور/ دولت مقتدر ملی با هدف بازگرداندن ایران به شکوه باستانی خود و نیل به تجدد نشان دهد. آنچه از این پژوهش حاصل شد آن بود که گرایش به استبداد منور به چهار صورت در ادبیات این دوره نمود یافته است: 1. ابراز نگرانی از نابسامانی های پس از مشروطه. 2. انتقاد از تحقق نیافتن شعارها و اهداف مشروطه خواهان. 3. آرزوی برآمدن حکومت مقتدر برای سامان دادن به امور کشور. 4. ناسیونالیسم.
۲.

تقلید و تکرار: انگاره مسلط بر صور خیال در شعر پیشامدرن ایران (بررسی چرایی تقلید و تکرار در صور خیال شعر پیشامدرن فارسی با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۸۵
با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سده تاریخ ادبیات فارسی تا دوره بازگشت ادبی، می توان دریافت که صور خیال به کاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول تجربه شعری خود آن هاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران به جای آنکه ایماژهای محصول تجربه شخصی خود و عناصر تازه ای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدوده صور خیال شاعران گذشته مانده اند و همان تصویرها را با دستکاری های جزئی وارد شعر خود کرده اند. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده که چرا از اواخر قرن پنجم به بعد (تا دوره بازگشت)، صور خیال به کاررفته در شعر شاعران ایرانی غالباً تقلیدی و تکراری است و هرگونه ابداعی نیز از قلمرو دید قدما خارج نمی شود. نگارندگان این مقاله با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن دریافته اند که یکی از پیش فرض های پارادایم پیشامدرن، اصالت گذشته است که می توان آن را در غالب پدیده های شکل گرفته در آن، از تاریخ تا فلسفه و عرفان و ادبیات، مشاهده کرد. در حوزه صور خیال نیز، تسلط همین پیش فرض سبب شده است تا شاعران همواره اشعار گذشتگان خود را با تمامی عناصر معنایی یا صوری آن ها، معتبر بشمارند و آن ها را به عنوان الگویی کامل و تمام عیار از شعر مد نظر قرار دهند و بکوشند مانند آنان شعر بگویند. درنتیجه تصویرهای مطرح در این دوره طولانی (از اواخر قرن پنجم تا دوره بازگشت) غالباً تقلیدی است و اگر شاعری دست به نوآوری زده، از قلمرو دید و نگرش قدما بیرون نرفته است.
۳.

نقش های زنانه در رمان های «پیرزاد» و «وولف» با تکیه بر نقش های کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۶۰
نقد کهن¬الگویی که بر پایه نظریّه¬های «کارل گوستاو یونگ» پایه گذاری شده است، کهن الگوها را در متن های ادبی می کاود و نقش ها، کارکردها و دگردیسی آنها را تبیین می کند. از جمله کهن الگوهایی که یونگ در آثارش برمی شمرد، می توان به چهار کهن الگوی زنانه اشاره کرد که به صورت نقش هایی زنانه در زندگی آنان نمود می یابد. این چهار نقش عبارتند از: نقش مادر، همسر، مدونا و نقش آمازون. این نقش ها در ارتباط با سایرین، محیط و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی در رفتارهای زنان ظهور می یابد. با بررسی آثار ادبی زنان می توان چگونگی و میزان حضور این نقش ها را مشاهده کرد. رما ن نویسان زن غربی و ایرانی به فراخور محیط، فرهنگ و هنجارهای اجتماعی به این نقش ها پرداخته اند. در پژوهش حاضر به بررسی میزان نمود این نقش های زنانه و بررسی مقایسه ای آنها در رمان¬های «چراغ¬ها را من خاموش می¬کنم» و «عادت می¬کنیم» از زویا پیرزاد و «خانم دالوی» و «به سوی فانوس دریایی» از ویرجینیا وولف پرداخته شده است. نتیجه اجمالی پژوهش نشان می دهد که نقش های زنانه ای که بر اساس کهن الگوهای یونگ تبیین شده اند، در پیرزاد و وولف یکسان به کار گرفته نشده است. وولف به عنوان رمان نویس غربی به نقش های مادر و همسر به صورتی متعادل تر پرداخته است. در «به سوی فانوس دریایی» نقش مدونا حضور پررنگی دارد و در عوض در «خانم دالوی» آمازون توانسته است با قدرت کافی به نمایش خود بپردازد. در نوع پرداختن به این نقش ها، نگرش فمینیستی وولف بی تأثیر نبوده است. از این¬رو خصلت جنگندگی، کنشگری و استقلال زنان وولف بارزتر است. در آثار پیرزاد، نقش مادر را با رویکردی فداکارانه و نقش همسر را محافظه کارانه مشاهده می کنیم. وی برای نقش مدونا، جایگاه ویژه ای در نظر گرفته است و نقش آمازون را در چارچوب فرهنگ سنتی شرقی و به صورتی گام به گام و کم رنگ وارد آثارش کرده است.
۴.

نقدی بر شیوۀ تکامل گرایانۀ کتاب تاریخ ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۲۱۹
نویسندة کتاب تاریخ ادبیات داستانی ایران می کوشد به بررسی ادبیات داستانی ایران، به ویژه رمان و داستان کوتاه (تا سال 1332 ) بپردازد و با بررسی پیشینه و خاستگاه های آن ها (داستان های بلند عامیانه، سفرنامه، خاطره نویسی، حکایت ها، و ...) سیر تحول تاریخی آن ها را نشان دهد. هم چنین، نویسنده به انواع رمان (رمان تاریخی، رمان کارآگاهی، و ...) و دلایل شکل گیری برخی از آن ها نیز پرداخته است. بااین حال، این کتاب کاستی هایی نیز دارد؛ جدای از ضعف های ساختاری (پراکندگی مطالب و ...)، روش شناسی کتاب، که روشی تکاملی است، نیز سبب ایرادهایی مانند حاشیه ای ساختن ژانرهایی چون سفرنامه نویسی و خاطره نویسی، ناتوانی از بیان «چرایی» تغییرها، و ... شده است؛ ایرادهایی که دلیل اصلی آن ها بی توجهی نویسندۀ کتاب به مبانی معرفتی روش خویش بوده است. بررسی محتوایی کتاب نیز سؤالات متعددی را برای خوانندگان به وجود می آورد؛ سؤالاتی که کتاب یا پاسخی به آن ها نداده است یا در درستی پاسخ های آن جای تردید وجود دارد.
۵.

در غیاب نقدادبی و زبانِ آن نگاهی به چرایی غیاب نقد ادبی و زبان نقد در گفتمان ادبی پیشامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۴۲۲
نقد ادبی و زبان بایسته آن حتی به فرض حضور آن در ادبیات گذشته ایران، سابقه چندانی ندارد چرا که زبانِ رایج و هنجار گفتمان پیشامدرن زبان مدح/هجو بوده است؛ نویسندگان و شاعران این دوره به تناوب گاه زبان مدح را به کار گرفته اند، گاه نیز از زبان هجو استفاده کرده اند. اما با فرا رسیدن مشروطیت و استقرار گفتمان مدرن، به تدریج زبان مدح/هجو جای خود را به زبان نقد داده، زبان نقد زبانِ هنجار گفتمان ادبی مدرن می شود. چرایی چنین تغییری را باید در تغییر گفتمان و پیش فرض های آن جست وجو کرد؛ زبان مدح/هجو تنها در گفتمانی به زبان هنجار تبدیل می شود که پیش فرض آن نظامی سلسله مراتبی (هرمی) باشد اما نقد ادبی و زبان نقد محصول گفتمان مدرن است؛ گفتمانی که پیش فرض آن برابری است. تنها در چنین گفتمانی است که امکان تحقّق نقد ادبی و زبان آن وجود دارد.
۶.

از مخاطب خاص تا مخاطب عام (نگاهی جامعه شناسانه به تحول طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی فارسی با تکیه بر مرصاد العباد و کتاب احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۴۲۶
با تأمل در آثار تعلیمی فارسی می توان دریافت که در اکثر این آثار نوعی دسته بندی در طیف مخاطبان دیده می شود؛ دسته ای از آثار فقط خطاب به پادشاهان و شاهزادگان نوشته شده اند و دسته ای خطاب به وزرا یا مردم عادی. در برخی دیگر از آثار تعلیمی نیز نویسنده هر فصل از کتاب خود را به آموزش مطلبی به گروهی از مردم اختصاص داده است؛ مثل آنچه در باب پنجم مرصادالعباد مشاهده می شود. این درحالی است که در آثار تعلیمی پس از مشروطه، از جمله کتاب احمد، این مرزبندی میان مخاطبان از میان برداشته شده و این آثار خطاب به عموم مردم جامعه نوشته شده اند.نویسنده این مقاله بر آن است که میان ساختار سلسله مراتبی جامعه سنتی ایران با این تقسیم بندی در طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی ارتباط معناداری وجود دارد. در واقع همان گونه که جامعه ایران به طبقات مختلفی از پادشاهان، زمینداران و زارعان تقسیم می شده است، مخاطبان ادبیات تعلیمی نیز به گروه های مختلفی تقسیم می شدند و به هر گروه متناسب با جایگاه اجتماعی آنها تعلیم خاصی داده می شد. اما همزمان با تحولات فکری انقلاب مشروطه، با باور به برابری مردم جامعه و در نهایت الغای رسم تیولداری در نخستین قانون اساسی، ادبیات تعلیمی نیز ساختار سلسله مراتبی خود را از دست داد و آثار تعلیمی خطاب به مخاطبان عام نوشته شدند.
۷.

تبارشناسی ادبیات تعلیمی (نگاهی به چرایی شکل گیری و گسترش ادبیات تعلیمی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قانون مشروطه ادبیات تعلیمی حکومت استبدادی ساختار طبقاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۰ تعداد دانلود : ۶۸۶
ادبیات تعلیمی و زبان آن در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار بوده، آثار فراوانی از ادبیات سنتی فارسی با مضمون پند و اندرز به دست ما رسیده است. این سابقه و وجود شواهد فراوان به اندازه ای است که می توان ادبیات تعلیمی را یک نوع ادبی مستقل که گویا ویژه ایرانیان است به شمار آورد. با این حال در عصر مشروطه این نوع ادبی با انتقادات فراوانی روبه رو گردید و اندک اندک به حاشیه رانده شد؛ دلیل این گسترش در دوره پیشامدرن و سپس به حاشیه رفتن آن در دوره مدرن را باید در نوع حکومت ایرانیان و ساختار طبقاتی جامعه ایران تا عصر مشروطه و تحولاتی جست وجو کرد که در این دوره در ایران اتفاق افتاد. حکومت استبدادی بر بنیاد ترس تثبیت می شود؛ ترسی که اگر زبان خیرخواهانی چون سعدی، نظام الملک و… را الکن نسازد، سبب می شود که آنها با احتیاط و با زبان اندرز سخن بگویند. همچنین یک جامعه سلسله مراتبی که در آن همواره عده ای برتر از دیگران قرار دارند، زبان پند و نصیحت را ناگزیر می سازد؛ چرا که در این فضا بالادستان که همواره خود را داناتر از دیگران می دانند، به خود جرأت می دهند با امر و نهی های مستقیم زیردستان خود را ارشاد نمایند و درستی و نادرستی امور را به آنها بیاموزند. با فرا رسیدن مشروطه که به حکومت استبدادی و نظام سلسله مراتبی پایان داد، زمینه برای گسترش و پذیرش ادبیات تعلیمی نیز پایان گرفت و این نوع ادبی به حاشیه رفت.
۸.

منطق الطیر عطار: چندصدایی یا هم صدایی (نگاهی به تقدیر تراژیک نظریه های ادبی در ایران: مطالعه موردی منطق مکالمه باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۴۰۳
نظریه های ادبی (ساختارگرایی، تبارشناسی، شالوده شکنی و ...) و کاربست آنها در تحقیقات ادبی به دلیل روش شناسی متفاوت و تازه آنها در مقایسه با رویکرد پوزیتیویستی حاکم بر پژوهش های ادبی، امروزه با استقبال بسیاری از پژوهشگران ایرانی روبه رو گردیده است. اما این کاربست نظریه به دلایلی چون بی توجهی به مبانی فلسفی جامعه شناختی نظریه ها خالی از ایراد هم نیست؛ به عنوان نمونه می توان به پژوهش هایی که بر اساس نظریه منطق مکالمه باختین و بر روی آثاری چون منطق الطیر عطار انجام گرفته است، اشاره کرد.بر اساس نظریه باختین، چندصدایی، محصول و نتیجه جامعه مدرن است؛ جامعه ای که در آن تفاوت افراد با یکدیگر و پذیرش این تفاوت ها، سبب گفتگو و مکالمه می شود و این درست بر خلاف جوامع پیشامدرن است که شباهت افراد جامعه به یکدیگر تک صدایی را تبدیل به گفتار حاکم بر جامعه و متون ادبی آن می سازد؛ اگر باختین رمان را واجد خصیصه چندصدایی می داند، به دلیل تقارن و همزمانی آن با دوران مدرن است. آنچه بسیاری از پژوهش های ادبی ایرانی را به گمراهی کشانده، بی توجهی به همین نکته بنیادین است که سبب گردید ه برخی از آنها، چندصدایی را در عصر پیشامدرن و در آثاری چون منطق الطیر جست وجو نمایند؛ امری که نه تنها با واقعیت متونی از این دست مغایرت دارد، بلکه برخلاف نظریه باختین نیز هست.
۹.

فردوسی و گفتمان مدرن ایرانی (شاهنامه فردوسی و نقش آن در تکوین هویت ملی ایرانیان در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی ناسیونالیسم دولت ملی گفتمان مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۷ تعداد دانلود : ۹۲۳
با شکست سپاه ایران از سپاه روس باب آشنایی ایرانیان با غرب گشوده می شود و گفتمان مدرن (تجدد) به جای گفتمان پیشامدرن (سنت) می نشیند. نتیجه این دگرگونی طرد بسیاری از هنجارهای رایج گذشته و نفی بسیاری از بزرگان پیشین است. نه تنها هنجارهای سیاسی (نابرابری انسان ها و ...) و ادبی (لزوم وزن و قافیه و ...) طرد می شوند، بلکه به بسیاری از شاعران نام آشنا (سعدی، مولوی و ...) نیز روی خوشی نشان داده نمی-شود. تنها استثنا فردوسی و اثر او شاهنامه است که علی رغم تناقضاتش با هنجارهای گفتمان مدرن تجلیل می-شود. اصلی ترین دلیل این بزرگداشت که اوج آن را در برگزاری کنگره هزاره فردوسی می بینیم شکل-گیری دولت مدرن ملی (دولت ملت) و ایدئولوژی ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی تثبیت کننده دولت ملی مدرن در عصر مشروطه و به خصوص حکومت پهلوی (پدر و پسر) است. تشکیل دولت ملی که هم روشنفکران مشروطه و هم پهلوی ها به دنبال آن بودند نیاز به زمینه هایی چون تاریخ، زبان و سرزمین مشترک (عناصر اصلی ملت سازی) داشت؛ عناصری که بسیاری از آن ها در شاهنامه فردوسی بیش از هر اثر دیگری انعکاس پیدا کرده است؛ دلیل نکوداشت فردوسی را باید در همین مسئله جستجو کرد.
۱۰.

از ساختار معنادار تا ساختار رباعی: (نگاهی جامعه شناختی به ارتباط میان جهان بینی عصر رودکی با ساختار رباعی)

کلید واژه ها: رودکی ساختارگرایی تکوینی رباعی ساختار معنادار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات قالب های شعر کلاسیک رباعی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۲۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۱۵۵
رباعی قالب شعری ای است که نخست در میان شاعران ایرانی رواج یافته، سپس به شعر عرب راه پیدا کرده است؛ اما با وجود آنکه عده ای چون شمس قیس رازی رباعی را ساخته رودکی می دانند، به دلیل عدم وجود اسناد کافی، درباره اینکه مبدع آن چه کسی است، اتفاق نظری وجود ندارد؛ تا جایی که گروهی معتقدند که رباعی ریشه در خسروانی های پیش از اسلام داشته است و برخی نیز نخستین رباعی ها را به صوفیه منسوب کرده اند. در این مقاله نویسندگان با اعتقاد به اینکه چنین پژوهش هایی نتیجه متقنی نخواهد داشت، این موضوع را از منظری دیگر نگریسته، تلاش کرده اند تا با استفاده از نظریه ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن ـ که میان شکل اثر و جهان نگری حاکم بر عصری که اثر در آن شکل گرفته است، ارتباط برقرار می کند ـ نشان دهند که چگونه قالب رباعی ـ البته در معنای مصطلح و امروزی آن ـ که از ساختاری منطقی برخوردار است، انعکاس جهان نگری عقلانی شاعران خردگرای سبک خراسانی است، نه شکل تکامل یافته­ شعر ایران پیش از اسلام.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان