از ابتدای روی کار آمدن دولت های صفوی و عثمانی زبان و ادبیات شاخصه ای ممتاز در روابط فرهنگی ایران و عثمانی به شمار می آمد. زبان ترکی عثمانی با بهره گیری فراوان از واژه های فارسی و عربی در زمرة زبان های اسلامی است و تا پایان حیات دولت عثمانی زبان رسمی این امپراتوری بود. مورخان عثمانی به اقتضای هم جواری، زبان مشترک، و تحولات فی مابین دولت های ایران و عثمانی در آثار خود به مسائل و رخدادهای ایران به اجمال یا تفصیل پرداخته اند که این گونه آثار از نظر تاریخ نگاری ایران درخور توجه و تأمل است. در دورة قاجار به ویژه در دورة ناصر الدین شاه برخی از این آثار به فارسی برگردانده شد. بااین حال سنت ترجمة آثار تاریخی عثمانی در ادوار بعد ادامه نیافت و مغفول ماند. نظر به چنین زمینه ای و این که اساساً مبحث عثمانی پژوهی، با وجود اهمیت وافر آن در ایران، از ادبیات غنی ای بهره ندارد و مبحثی نوپا به شمار می آید، ضرورت دارد آثار برگزیده و منابع اصلی و معتبر تاریخ نگاری عثمانی و بالاخص تاریخ نگاری روابط ایران و عثمانی شناسایی و به زبان فارسی ترجمه شود تا منابع لازم برای پژوهش های عمیق و دوسویه فراهم آید.
با توجه به چنین ضرورتی نوشتار حاضر بر آن است تا با نگاهی به علل و پیشینة ترجمة متون تاریخی از عثمانی به فارسی در دو سدة اخیر، آثار و منابع برگزیده را برای ترجمه به اجمال معرفی کند و در پایان پیشنهادها و راه کارهایی برای وصول به این مقصود ارائه کند.