مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، آزمودن نقش تعدیل کنندگی کنش تأملی در رابطه ادراک پذیرش- طرد والدینی و تنظیم هیجانات در نوجوانان بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 18-14 ساله ایرانی تشکیل دادند. داده ها به روش نمونه گیری در دسترس از 400 نوجوان داوطلب شرکت در پژوهش جمع آوری شد. آن ها مجموعه ای از پرسشنامه هایی را به صورت آنلاین تکمیل کردند که این پرسشنامه ها شامل: پرسشنامه کنش تأملی فوناگی و همکاران (2016)، فرم کوتاه پرسشنامه پذیرش- طرد والدینی روهنر (2005) و دشواری در تنظیم هیجانات گراتز و روئمر (2004) بودند. برای پاسخ به سؤالات پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: بین ادراک طرد پدر و مادر و همچنین بعد عدم قطعیت کنش تأملی با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بعد قطعیت با دشواری در تنظیم هیجانات رابطه منفی معناداری داشت. همچنین بعد قطعیت کنش تأملی در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نقش تعدیل کننده داشت؛ در حالی که بعد عدم قطعیت کنش تأملی نتوانست در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان نقش تعدیل کننده ایفا کند. نتیجه گیری: در صورتیکه نوجوانان از کنش تأملی خوبی برخوردار باشند، می توانند با تأثیرات ناشی از طرد والدینی به شکل مطلوب تری کنار آیند. بنابراین کمک به بهبود سطح کنش تأملی می تواند در دستور کار درمانگرانی قرار بگیرد که در حیطه کودک، نوجوان و روابط والد- فرزندی کار می کنند.
تجارب زیسته فرزندان از روابط فرازناشویی والدین؛ یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته فرزندان از روابط فرازناشویی والدین انجام شد. روش: روش پژوهش، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. جامعه مورد مطالعه، کلیه فرزندان 22-18 سالی بودند که یکی از والدین شان سابقه رابطه فرازناشویی داشته است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، تا زمان اشباع داده ها، 10 نفر از این فرزندان انتخاب شدند. از شرکت کنندگان مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش اسمیت و اسبورن (2015) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در این مطالعه 6 مضمون اصلی: 1) مواجهه فرزند با روابط فرازناشویی والدین؛ 2) تعبیر فرزند از روابط فرازناشویی والدین ؛ 3) تغییرات ایجاد شده برای فرزند در خانواده؛ 4) آسیب های فردی وارد شده به فرزند؛ 5) آسیب های بین فردی وارد شده به فرزند و 6) رشد پس از ضربه روابط فرازناشویی والدین، استخراج شد. جوهره تجربه فرزندان "آرزوی ترمیم خانواده و بازگشت به شرایط پیش از وقوع رابطه فرازناشویی، در عین آگاهی به عدم امکان پذیری آن" بود. نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، به نظر می رسد زندگی فرزندان از چندین جنبه تحت تأثیر روابط فرازناشویی والدین قرار گرفته و لازم است به تناسب شرایط شان برای این خانواده ها، سیستم های حمایتی فراهم شود.
فراتحلیل جامع و مرور سیستماتیک اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال بر اختلالات روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلالات روانشناختی سهم عمده ای در بار جهانی بیماری دارند لذا ضرورت شناسایی و ارزیابی تاثیر مداخلات روان شناختی غیر تهاجمی حائز اهمیت است. بنابرین هدف پژوهش حاضر مرور جامع و سیستماتیک اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال به عنوان یک نوع مداخله زیستی عصبی غیر تهاجمی بر اختلالات روانشناختی بود. روش: مطالعات مرتبط از سال 1994 تا 2023 با استفاده از پایگاه های علمی معتبر و کلمات کلیدی مرتبط جستجو و نه (9) مطالعه با کیفیت بالا بر اساس بیانیه پریزما انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه سوم نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. اندازه های اثر استخراج شده شامل 26 اندازه اثر بود. یافته ها: نتایج به دست آمده، اندازه اثر ترکیبی به دست آمده26/0 و در سطح معنی داری 001/0 بود؛ که بر اساس معیار تفسیر اندازه اثر کوهن، یک اندازه اثر بزرگ محسوب می شود. به عبارت دیگر، مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال می تواند نقش بسزایی در کاهش اختلالات روانی داشته باشد. نتایج فراتحلیل اعتبار آماری بالایی را نشان داد و شواهدی مبنی بر سوگیری انتشار وجود نداشت و قابلیت اطمینان نتایج را تقویت کرد. نتیجه گیری: مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال می تواند در درمان اختلالات روانشناختی نقش بسزایی داشته باشد و پیشنهاد می گردد درمانگران و متخصصین از آن در درمان اختلالات روانشناختی استفاده نمایند.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها نسخه والد- کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها نسخه والد- کودک بود.
روش: روش پژوهش همبستگی است. جامعه آماری شامل والدین دارای نوجوان 12 تا 18 ساله و نوجوانان 12 تا 18 ساله شهر تهران بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 196 والدین و 213 نوجوان انتخاب شدند. والدین به پرسشنامه شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی های بزرگسالان (SBPA) و مقیاس خودکارآمدی والدین (PSAM) و نوجوانان به پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه ادراک شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها (PSBP) پاسخ دادند. جهت بررسی پایایی و روایی پرسشنامه ها از ضریب همسانی درونی، روایی همگرا و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد تحلیل عاملی اکتشافی برای شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی های بزرگسالان دربرگیرنده سه عامل آگاهی از توانمندی ها، حمایت و تشویق است که همبستگی معنادار با خودکارآمدی والدین (001/0>p؛ 42/0= 19/0=r) بیانگر روایی همگرا است. پایایی مقیاس با فاصله زمانی یک ماه 65/0 تا 89/0 به دست آمد. تحلیل عامل اکتشافی برای پرسشنامه ادراک شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی های نوجوانان دربرگیرنده سه عامل دریافت توجه و حمایت، شناخته شدن و دریافت فرصت است که همسبتگی معنادار با بهزیستی روان شناختی نوجوان (005/0، 001/0 >p: 59/0- 16/0=r) بیانگر روایی همگرا است. پایایی مقیاس با فاصله زمانی یک ماه 70/0 تا 84/0 به دست آمد.
نتیجه گیری: هر دو پرسشنامه ابزاری روا و پایا هستند که می توان در تعامل والدین و کودک با تأکید بر توانمندی مورد استفاده قرار داد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰۰ نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (۱۹۹۵)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ۲۸ داده ها تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
تدوین و اعتباریابی بسته روانی- آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های حوزه خودگردانی و عملکرد مختل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به دلیل بومی نبودن منابع اصلی روان شناسی یکی از چالش های درمانگران ایرانی، نحوه ارائه مطالب و مداخلات روان شناختی به مراجعان است. طراحی و استفاده از استعاره های متناسب بافرهنگ و شرایط مراجع ایرانی به رفع این مسئله کمک می کند. این پژوهش با هدف طراحی و اعتبار یابی بسته روانی- آموزشی مبتنی بر استعاره برای تبیین و مفهوم سازی طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه خودگردانی و عملکرد مختل انجام شده است. روش: پژوهشگر بر اساس مبانی طرح واره درمانی و استعاره های مراجعان، برای هر طرح واره حوزه خودگردانی و عملکرد مختل 5 استعاره (درمجموع 20 استعاره) طراحی و تدوین کرد و برای اعتبار یابی در اختیار پنل متخصصان 13 نفری قرار داد تا علاوه بر روایی کیفی، روایی محتوایی به شیوه کمی نیز انجام شود. در اعتبار یابی کمی از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که از بین 20 استعاره، 17 استعاره مقدار ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوایی بالاتر از اندازه موردنیاز )54/0≤ CVR ) و 79/0≤ (CVI را به دست آورده و معتبر شناخته شدند. نتیجه گیری: با توجه به تأثیرات و کاربردهای استعاره در فرایند آموزش و روان درمانی و بر اساس نتایج اعتبار یابی استعاره های طراحی شده، می توان از این بسته روانی- آموزشی، در آموزش و جلسات طرح واره درمانی استفاده کرد.
رابطه تنظیم شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی باکیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر تعیین رابطه تنظیم شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی باکیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مرحله ۱ و ۲ مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲بودند که ۱۵۱ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (۲۰۰۶)، نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (۱۹۹۷) و کیفیت زندگی در مبتلایان به سرطان پستان اسپرانگرز (۱۹۹۶) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از رابطه مثبت معنادار راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان باکیفیت زندگی و رابطه منفی معنادار راهبردهای ناسازگارانه باکیفیت زندگی بود (۰۵/۰p<). رابطه مؤلفه های صمیمیت زناشویی باکیفیت زندگی مثبت معنادار بود (۰۵/۰p<). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد دو متغیر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی کیفیت زندگی را پیش بینی کردند (۰۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند افرادی که راهبردهای تنظیم هیجان بهتری دارند کیفیت زندگی بالاتری را تجربه می کنند. به علاوه زمانی که صمیمیت زناشویی در ابعاد عقلانی، جنسی و معنوی هرگاه افزایش پیدا می کند، می تواند بر کیفیت زندگی تاثیرگذار باشد. بنابر این مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان و زوج درمانی متمرکز بر افزایش صمیمت و همچنین گروه درمانی با گروه همتایان برای مدیریت هیجانات توصیه می شود.
مدل یابی روابط ساختاری دوسوگرایی خود و علائم اختلال وسواس فکری-عملی: نقش میانجی تحمل ناپذیری عدم اطمینان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی تحمل ناپذیری عدم اطمینان در رابطه بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری در یک نمونه آنالوگ انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بزرگ سالان بالای ۱۸ سال بود که از میان آن ها ۷۱۸ نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان، مقیاس های دوسوگرایی خود (بار و کیریوس، ۲۰۰۷)، تحمل ناپذیری عدم اطمینان ۱۲ موردی (کارلتون و همکاران، ۲۰۰۷) و پرسشنامه وسواسی اجباری ییل-براون (گودمن و همکاران، ۱۹۸۹) را تکمیل کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Amos-۲۴ و SPSS-۲۷ استفاده شد. یافته ها: بررسی داده های پژوهش نشان داد که بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری رابطه ای مثبت و معنادار (۰۱/۰P<) و بین تحمل ناپذیری عدم اطمینان و دوسوگرایی خود و همچنین شدت علائم وسواسی-اجباری رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد (۰۱/۰P<). همچنین، تحمل ناپذیری عدم اطمینان رابطه بین دوسوگرایی خود و شدت علائم وسواسی-اجباری را میانجی گری کرد (۰۱/۰P<). نتیجه گیری: بررسی یافته ها نشان داد که سطوح بالای دوسوگرایی خود با کاهش تحمل ناپذیری عدم اطمینان، سبب افزایش شدت علایم وسواسی- جبری می شود. به این صورت که سطوح بالای دوسوگرایی خود، با متمرکز کردن توجه بر خود و کاستن از توجه به محیط، سبب کاهش تحمل ناپذیری عدم اطمینان و در نتیجه ظهور علایم وسواسی می شود. بر این اساس، می توان نشانه های وسواسی را تلاش فرد جهت حل دوسوگرایی در مورد خود دانست.
ویژگی های روان سنجی فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تدوین فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی، ویژگی های روانسنجی این ابزار شامل ساختار عاملی، روایی و اعتبار را در دانشجویان بررسی نمود.
روش: نمونه ای متشکل از 453 دانشجوی کارشناسی دانشگاه اصفهان (287 دختر، 166 پسر)، به صورت تصادفی به دو گروه جداگانه (n1=227،n2=226 ) تقسیم شد و ساختار عاملی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و سپس تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید. برای برآورد روایی واگرای این ابزار، از پرسشنامه شایستگی های مسیر شغلی استفاده شد. همچنین، اعتبار این مقیاس بر اساس همسانی درونی و ثبات سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استخراج سه عامل موانع مسیر شغلی، تحصیلی و محیطی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار تک عاملی مرتبه دوم نسبت به سه عاملی مرتبط مرتبه اول در نمونه دانشجویان ایرانی از برازش بهتری برخوردار است. بر اساس تحلیل تغییرناپذیری، بین دانشجویان دختر و پسر از نظر بارهای عاملی، کوواریانس ها و خطاهای باقیمانده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج همبستگی این مقیاس با شایستگی های مسیر شغلی از روایی واگرا حمایت کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و برای زیرمقیاس های موانع مسیر شغلی 90/0، تحصیلی 90/0و محیطی 88/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی ابزاری مناسب و کارآمد برای اهداف تحقیقاتی در زمینه راهنمایی و مشاوره مسیر شغلی است و ویژگی های روان سنجی قابل قبولی دارد.