مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش گروهی خودکارآمدی بر افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی جنسی مردان معتاد در حال ترک بود. روش: روش مطالعه نیمه تجربی و جامعه آماری کلیه معتادان مرد مرکز ترک اعتیاد پرواز شهر قزوین به تعداد 150 نفر بود که از میان آنها بهروش نمونهگیری در دسترس 30 نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش مقیاس کوتاه کیفیت زندگی 26 سؤالی سازمان بهداشت جهانی 1998 و خودکارآمدی جنسی رینولدز 1978 ) بود که در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در هر دو گروه اجرا شد. آموزش گروهی ) خودکارآمدی در 7 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای 1 جلسه در گروه آزمایش انجام و دادههای با آزمون تحلیل کواریانس و اندازهگیریهای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد آموزش خودکارآمدی بهجز در مؤلفه سلامت محیطی، موجب بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی و خودکارآمدی جنسی معتادان شده و این تأثیر 2 ماه بعد در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجهگیری: آموزش گروهی خودکارآمدی را میتوان روش مؤثری برای ارتقاء کیفیت زندگی و عملکرد جنسی معتادان تلقی کرد، که آنها را توان- مند میسازد تا دانش، نگرش و ارزشهایشان را به فعلیت برسانند و انگیزه و رفتار سالم داشته باشند.
ویژگی های شخصیتی بیماران دچار اختلال وسواس و سایر اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین ویژگیهای شخصیت در ابعاد سرشت و منش در بیماران دچار اختلال وسواسی- اجباری در مقایسه با اختلالهای اضطرابی دیگر بود. روش: روش مطالعه مقطعی و جامعه آماری 88 بیمار 90 بود. از میان آنها به روش نمونهگیری در دسترس - درمانگاه شهید نادر کاظمی شهر شیراز در سال 91 45 بیمار وسواسی - اجباری و 43 بیمار دچار سایر اختلالهای اضطرابی در محدوده سنی 20 تا 50 سال انتخاب شد. ابزار پژوهش، مصاحبه بالینی، پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر، پرزیبک، شوراکیک و ووتزل 1994 ) و پرسشنامه اضطراب بک 1988 بود. یافتهها: نتایج نشان داد نمرههای بیماران دچار اختلال ) وسواسی- اجباری در بُعدهای نوجویی و خودراهبری به نحو معنیداری کمتر از بیماران دچار سایر اختلالهای اضطرابی است. همچنین، تفاوت شدت اضطراب بین دو گروه معنیدار نیست. نتیجهگیری: بهنظر میرسد بیماران دچار اختلال وسواس در استقبال از تجربههای نو و جدید و همچنین در اتکاء به خود در تصمیمگیری و عمل ضعیفتر از سایر بیماران گروه اختلالهای اضطرابی باشند. از این یافتهها میتوان در برنامهریزی روان درمانی این افراد سود جست. بهنحوی که در کنار روشهای رواندرمانی مورد استفاده برنامههایی نیز برای استقبال از تجربههای جدید و اتکای بهخود در تصمیمگیریهای روزمره برای آنها تدارک دید.
پویش شناسی روانی « خود » دانشجویان ایرانی و آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دانشجویان ایرانی و آمریکایی بود. « خود » هدف: هدف مطالعه تعیین و مقایسه پویششناسی روانی روش: روش پژوهش از نوع علیمقایسهای و جامعه آماری شامل 10000 دانشجوی تهرانی و نمونه پژوهش شامل 754 زن و 446 مرد دانشجو بود که به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به ( سنخنمای مایرز بریگز (مایرز، مککولی، کوئنک و همر، 1998 ) و فهرست صفات گاف و هیلبران ( 1983 پاسخ دادند. یافتهها: نتایج نشان داد بر اساس ساختار اجتماعی عمودی ایرانیها رقابتجوئی و پرخاشگری بالا و مهرورزی پایین دارند و تنش بیشتری را در روابط تجربه میکنند و درونگراتر و شهودیتر و آمریکاییها برونگرا و عینیترند. در دو گروه بار تفاوت فرهنگی بیشتر بر زنان قرار داشت و مردان بیشتر شبیه هم بودند. در سایر موارد تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: هسته اصلی تفاوت در پویششناسی خود در این دو جمعیت در امنیت و ساختار توزیع قدرت، عقلانیت، عینیت و جنس نهفته است. از این نتایج میتوان در ایران برای بومیسازی مفاهیم روانشناختی و با توجه به فرهنگ در حیطههای کاربردی همچون رواندرمانی پویشی سود جست.
شاخص های صرفی - نحوی در کودکان دچار نشانگان داون و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نحوه اکتساب شاخصهای صرفی-نحوی در کودکان دچار نشانگان داون و بهنجار بود. روش: روش مطالعه از نوع پسرویدادی و جامعه آماری کودکان و نوجوانان دچار نشانگان داون حدود 2000 نفر و کودکان بهنجار حدود 450000 نفر بود. از میان آنها، افرادی که واجد ملاکهای ورود در هر دو گروه بودند بهعنوان نمونه انتخاب و 43 کودک دچار نشانگان داون 10 تا 20 ساله و 40 کودک طبیعی 8 تا 12 ساله همتاسازی شد. از هر دو گروه، نمونه گفتار با استفاده از کتاب قصههای تصویری جلد 1 و جلد 2 آشتیانی ( 1374 ) گرفته شد. یافتهها: دادهها نشان داد که کودکان دچار نشانگان داون در شاخصهای کل کلمهها، حروف و میانگین طول گفته، متفاوت از گروه گواه هستند، اما این تفاوت در اسامی و افعال معنادار نبود. در زیر طبقهها بهطور کلی عملکرد گروه بهنجار بهتر از گروه دچار نشانگان داون بود. نتیجهگیری: الگوی نقص در افراد دچار نشانگان داون یک الگوی تأخیر رشدی نیست و لذا در درمان اختلالهای زبانشناختی گروه دچار نشانگان داون باید از روش درمانی مبتنی بر جداسازی هر حوزه زبانشناختی استفاده کرد که متفاوت از درمان افرادی است که تنها دچار تأخیر رشد زبانشناختی هستند.
اثربخشی آموزش مهارت های ده گانه زندگی بر خودکارآمدی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارتهای دهگانه زندگی بر خودکارآمدی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه 91 به - دانشجویان آموزشکدههای فنی و حرفهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج سال تحصیلی 92 تعداد 4000 نفر بود. از میان آنها تعداد 70 دانشجو به شیوه تصادفی ساده انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه 35 نفر جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر ( 1982 ) که در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و بعد از دو ماه در مرحله پیگیری اجرا شد. برنامه آموزشی مهارتهای دهگانه زندگی سازمان بهداشت جهانی ( 1998 ) در 10 جلسه 90 دقیقهای هفتهای 1 بار در گروه آزمایش اجرا گردید. یافتهها: نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی ازجمله خودآگاهی، همدلی، برقراری ارتباط مؤثر، مدیریت خشم، روابط بینفردی مؤثر، رفتار جرأتمندانه، حل مسئله، مقابله با استرس، تصمیمگیری و تفکر خلاق میزان بهصورت معناداری خودکارآمدی دانشجویان را افزایش داده و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجهگیری: آموزش مهارتهای زندگی را بهعنوان روشی مؤثر برای تقویت و افزایش خودکارآمدی دانشجویان میتوان در نظر گرفت.
پیشرفت تحصیلی، میزان و چگونگی استفاده از اینترنت در دخترها و پسرهای دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه میزان و نحوه استفاده از اینترنت با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع اول دبیرستان نواحی چهارگانهی آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 545184 بود که از میان آنها 600 نفر به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای انتخاب شد. ابراز گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سنجش وابستگی به اینترنت دمیتروویچ ( 2008 )، پرسشنامه محقق ساختهی میزان و چگونگی استفاده از اینترنت و نیز معدل دانش آموزان بهعنوان معیار پیشرفت تحصیلی آنها بود. یافتهها: یافتهها تفاوت معنیداری را بین دانشآموزان دختر و پسر در استفاده از موتورهای جستجوگر، جستجوی مقاله از اینترنت، ایجاد صفحات وب، بازیهای اینترنتی و سرگرمیها نشان داد، بهگونهای که میزان استفاده دانشآموزان پسر در موارد بالا بیش از دختران بود. همچنین رابطه بین وابستگی به اینترنت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان منفی بود. نتیجهگیری: توجه به تفاوتهای جنس و وابستگی دانشآموزان دختر و پسر به اینترنت و ارتباط آن با زندگی اجتماعی و تحصیلی آنها مسئلهای کاملاً حائز اهمیت است که باید برنامههای آموزشی آگاهی دهنده برای پیشگیری از عواقب آن تدوین شود.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت دانشآموزان دختر متوسطه بود. روش: روش پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه گواه، و 90 به تعداد 1250 - جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر رامسر در سال تحصیلی 91 نفر بود، که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای 60 نفر از 3 دبیرستان انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای فراشناخت شراو و دنیسون 1994 و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس 1990 بود. راهبردهای فراشناختی در 5 جلسه هر 2 هفته یک جلسه بهمدت 100 دقیقه در گروه آزمایش آموزش داده شد. یافتهها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت گروه آزمایش تاثیر مثبت داشته و آن را افزایش داده است. به عبارت دیگر پس از آموزش راهبردهای فراشناختی بین نمره انگیزه پیشرفت آزمودنیها در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت معنادار دیده شد. نتیجهگیری: با توجه به این که انگیزه پیشرفت یکی از مهمترین عوامل پیشرفت تحصیلی است. لذا با در نظرگرفتن متغیرهای گوناکون وابسته به انگیزه پیشرفت، آموزش راهبردهای فراشناخت را میتوان روش مؤثری برای ارتقاء انگیزه پیشرفت دانشآموزان در نظر گرفت.