مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مداخله روان شناسی مثبت بر افزایش بهزیستی، سرزندگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه، پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه و جامعه آماری شامل 360 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1395-1394 در بخش چاروسا شهرستان کهگیلویه بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 12 دبیرستان دخترانه، 2 دبیرستانِ اُمِ کلثوم و خدیجه کبری و از هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شد و 48 دانش آموز که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند؛ به شکل تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، کارنامه آموزشی دانش آموز و مداخله روان شناسی مثبت ساوج (2011) بود که در 11 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یکبار در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش برنامه روان شناسی مثبت بر بهزیستی (18/50 =F، 001/0 =P) و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش (66/78 =F، 001/0 =P) اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است؛ اما مداخله مذکور تأثیری در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نداشته است (21/2=F، 09/0=P). نتیجه گیری : مداخله روان شناسی مثبت از کارایی لازم جهت افزایش بهزیستی و سرزندگی برخوردار است؛ بنابراین روش مداخله ای موثری است که درمانگران می توانند جهت رشد ویژگی های مثبت روان شناختی نوجوانان و دانش آموزان از آن استفاده کنند
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانش آموزان پسر ناسازگار متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر گروهی بر سازگاری دانش آموزان پسر ناسازگار متوسطه اول بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه، پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری 3 ماهه و جامعه آماری شامل 240 دانش آموز پسر پایه هفتم، هشتم و نهم، دوره متوسطه اول، مدرسه آیت الله خامنه ای ، شهرستان فریمان خراسان رضوی در سال تحصیلی 97- 1396 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، از میان 5 مدرسه پسرانه شهرستان که دارای بیشترین دانش آموزان ناسازگار بود؛ 1 مدرسه به تصادف انتخاب و 50 دانش آموز که نمره های بالایی در ناسازگاری داشتند؛ انتخاب و به شکل تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و بعد از ریزش نمونه ها 17 نفر در گروه گواه و 17 نفر در گروه آزمایش باقی ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ 1993 و برنامه درمانی روان شناسی مثبت گرای مگیارموئی، 2009 بود که در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای یکبار در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رواندرمانی مثبت نگر گروهی بر سازگاری کل (60/19 =F، 01/0 =P)، سازگاری آموزشی (04/8 =F، 01/0 =P)، سازگاری اجتماعی (55/7 =F، 01/0 =P) و سازگاری عاطفی (76/3 =F، 05/0 =P) اثر داشته و این اثر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که رواندرمانی مثبت نگر باعث شناخت توانایی های خود و دیگران، مدیریت هیجان های منفی و افزایش رضایت اطرافیان از دانش آموز و در نتیجه کاهش ناسازگاری آن ها می شود؛ بنابراین می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای کاهش ناسازگاری کودکان و نوجوانان در مدارس استفاده کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر بهبود سازگاری و کفایت اجتماعی دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر بهبود سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی و کفایت اجتماعی دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی، با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم تا ششم دوره ابتدایی دچار انواع ناتوانی یادگیری مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر به تعداد 497 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 148 نفر که ویژگی های لازم را داشتند؛ فهرست و سپس 40 نفر انتخاب و در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ 1993، مقیاس کفایت اجتماعی فلنر و لیس و فیلیپس 1990 بود که در سه مرحله در هر دو گروه و برنامه آموزشی تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو 2009 بود که طی 8 جلسه 5/1 ساعته، یکبار در هفته در گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد؛ آموزش تنظیم هیجان بر بهبود سازگاری اجتماعی (۲18/4 =F، ۰25/0 =P)، سازگاری تحصیلی (802/5 =F، ۰02/0 =P)، سازگاری هیجانی (472/5 =F، 036/0 =P) و کفایت اجتماعی (463/5 =F، 015/0 =P) دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش تنظیم هیجان سبب ارتقاء تعامل فرد با همسال ها، افزایش آگاهی، پذیرش و ابراز هیجان های او می شود؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای بهبود سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی و کفایت اجتماعی دانش آموزان دچار انواع ناتوانی یادگیری و نیز دچار ناتوانی های مشابه استفاده کرد
اثربخشی دارو درمانگری، پسخوراند عصبی و درمان ترکیبی بر فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی دارو درمانگری در مقایسه با پسخوراند عصبی و درمان ترکیبی بر فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه و فزون کنشی بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 118 نفر از کودکان 6 تا 11 ساله دارای اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی بود که در زمستان سال 1396 به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر جنوب شرق تهران مراجعه کرده بودند. از این جامعه 80 کودک که در آزمون فراخنای حافظه هوش نسخه چهار وکسلر کودکان 2003، یک نمره انحراف معیار پایین تر از میانگین برابر با 30/7 را کسب کرده بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند؛ به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه کاربندی شدند. گروه های آزمایشی در 25 جلسه 40 دقیقه ای هر هفته دو جلسه تحت مداخله های دارو درمانگری با قرص ریتالین، برنامه پسخوراند عصبی لوبار (2013) و درمان ترکیبی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله های دارو درمانگری (50/23 =F ، 001/0 =P ) ، پسخوراند عصبی (20/30 =F ، 001/0 =P ) و درمان ترکیبی (42 =F ، 001/0 =P ) فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه/فزون کنشی را افزایش داده اند و مقایسه درمان ها نشان داد که درمان ترکیبی تأثیر بیشتری نسبت به دو درمان دیگر دارد و این تأثیر در هر سه روش درمانی در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری : از آنجا که درمان ترکیبی منجر به افزایش فراخنای حافظه کودکان می شود و از سوی دیگر هم شامل دارو درمانگری و هم پسخوراند عصبی است؛ از این رو، می توان آن را روش مؤثرتری نسبت به دو درمان دیگر در افزایش فراخنای حافظه کودکان دچار نارسایی توجه/فزون کنشی به شمار آورد.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه کاری، توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه کاری و توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و جامعه آماری حدود 180 نفر کودک دچار اختلال های طیف اُتیسم شهر تهران بود که طی سال های 1396 و 1397 به مراکز «ندای عصر»، «به آرا» و «دوم آوریل» مراجعه کرده بودند. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 24 کودک با عملکرد متوسط و بالا که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند و در آزمون ماتریس های پیشرونده ریون 1938 از نظر هوشی در محدوده بهنجار قرار داشتند؛ انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. آزمون ریاضیات ایران کی مت 1998، آزمون عصب روانشناختی کمبریج 1980 در سه مرحله در مورد هر دو گروه و بسته توانبخشی شناختی رایانه ای کاپیتان لاگ 2000 در 16 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای دو بار در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای عملکرد ریاضی (66/7=F، 002/0=P)، حافظه کاری (58/22=F، 001/0=P) و توجه پایدار (16/9=F، 001/0=P) کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم را بهبود بخشیده و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که این برنامه به دلیل طراحی جذاب دیداری/شنیداری و سطح دشواری افزایشی تدریجی منجر به بهبود حافظه کاری، توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم می شود ؛ پیشنهاد می شود که از این فناوری با صرف هزینه های درمانی کمتر برای درمان و بهبود کارکردهای شناختی افراد دچار اختلال های طیف اُتیسم و اختلال های مشابه استفاده شود.
نقش میانجیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با نشانه های جسمانی سازی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با نشانه های جسمانی سازی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات آیت ا... آملی در سال 1396 به تعداد 1150 نفر بود که از میان آن ها 285 دانشجو به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی نئو مک ری و کاستا ۱۹۸۵؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایج و اسپینهاون (2001) و چک لیست تجدیدنظر شده نشانه های روانی درایگاتوس، ریکلز و راک (1976) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد از بین ویژگی های شخصیتی تنها ضرایب مسیر غیرمستقیم بین برون گرایی (106/0-=β، 02/0=P) و وظیفه شناسی (132/0-=β، 02/0=P) با نشانه های جسمانی سازی منفی و معنادار بود. از بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی تنها ضریب مسیر راهبردهای منفی با نشانه های جسمانی سازی (470=β، 001/0=P) مثبت و معنادار بود. نتیجه گیری: آموزش تنظیم مثبت شناختی هیجان در جهت مقابله با رویدادهای محیطی و تعدیل تظاهرات شخصیتی در افراد دچار اختلال جسمانی سازی پیشنهاد می شود.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ساختار انگیزشی در نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ساختار انگیزشی در نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمام نوجوانان دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه دوم مناطق 22 گانه تهران به تعداد 177000 نفر در سال تحصیلی 96-1395 بود که از میان آن ها بنا بر پیشنهاد کورمی و لی (2016)، 426 نفر به روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شد. در مرحله اول سه جهت شمال، مرکز و جنوب نقشه تهران، در مرحله دوم سه منطقه 1، 5 و 18 و در مرحله آخر از هر منطقه به طور تصادفی دبیرستان های شهید مطهری و سمیه از منطقه 1، شهید عموییان و آیین تربیت از منطقه 5 و شهید موفقیان و فرزانگان از منطقه 18 انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اهداف فردی کاکس و کلینگر (2004) بود. پس از حذف 6 پرسشنامه مخدوش و 2 داده پرت، داده های 418 دانش آموز با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی به استثنای شاخص χ 2 که برابر با58/357 و در سطح 001/0 معنادار بود؛ از الگوی دو مؤلفه ای ساختار انگیزشی انطباقی و غیرانطباقی حمایت می کنند و ضریب آلفای کرونباخ برای ساختار انگیزشی انطباقی و غیرانطباقی به ترتیب برابر 73/0 و 77/0 بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش مقیاس ساختار انگیزشی دارای روایی و اعتبار مناسب است و می توان از آن برای سنجش ساختار انگیزشی نوجوانان دختر و پسر و نیز پیشگیری و تشخیص آسیب های شناختی، هیجانی و رفتاری آن ها در مدارس استفاده کرد.