مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی نقایصی در شناخت گرم مانند سوگیری توجه نسبت به محرک های منفی نشان می دهند. همچنین سطح پایینی از عاطفه مثبت و سطح بالایی از عاطفه منفی را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر خلفی – جانبی و شکمی – میانی پیش پیشانی بر سوگیری هیجانی و عاطفه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: در این پژوهش از طرح متقاطع یک سو کور استفاده شد. 23 بزرگسال مبتلا به اختلال افسردگی اساسی طی سه جلسه سه نوع متفاوت تحریک شامل: 1) تحریک قشرخلفی-جانبی و مهار قشر شکمی- میانی پیش پیشانی 2) مهار قشر خلفی – جانبی و تحریک قشر شکمی – میانی پیش پیشانی و 3) شبه تحریک دریافت کردند و عملکردشان به وسیله آزمون کامپیوتری دات پروب و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (پاناس) ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حالت های مختلف تحریک در سوگیری توجه در بیماران افسرده تفاوت معناداری وجود ندارد. در رابطه با وضعیت عاطفی زمانی که افراد در ناحیه قشرخلفی-جانبی پیش پیشانی تحریک آندی و در ناحیه قشر شکمی – میانی تحریک کاتدی می شدند، تفاوت در سطح p<0/05 معنادار بود. نتیجه گیری: سوگیری توجهی نوعی از شناخت گرم است و این شناخت در افسردگی تحت تاثیر قرار می گیرد. در این پژوهش تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در نواحی درگیر این شناخت در نمرات سوگیری توجه بیماران تغییری ایجاد نکرد. بااین حال، تحریک الکتریکی توانست وضعیت عاطفی افراد مبتلا به اختلال افسردگی را با کاهش شدت عاطفه منفی، بهبود ببخشد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس آسیب های شخصیتی ناشی از ترومای پیچیده دوران کودکی (فرم متاهلین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاس آسیب های شخصیتی ناشی از ترومای پیچیده دوران کودکی در میان زنان متاهل با سابقه ترومای پیچیده بود. روش: در ابتدا با اجرای 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته در قالب پژوهش کیفی، گویه های مربوط به ساخت آزمون مشخص شد و بر اساس آن مقیاسی طراحی گردید. پس از آن مقیاس بر روی 100 نفر از زنان متاهل با تجربه ترومای پیچیده در دوران کودکی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، اجرا گردید. به منظور تعیین پایایی این مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تعیین روایی مقیاس نیز از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی دینر و دیگران (1985) و مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی (DASS-21) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار Smart-PLS مورد تحلیل عاملی تاییدی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پایایی با استفاده از همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ و همچنین پایایی ترکیبی برای تمامی ابعاد مقیاس از حداقل مقدار 7/0 بیشتر بود که نشان دهنده پایایی مطلوب مقیاس می باشد. نتایج ضریب همبستگی بین آسیب های شخصیتی با متغیرهای افسردگی، اضطراب، تنیدگی و عاطفه منفی به منظور بررسی روایی همگرا بیانگر رابطه مثبت و معنادار (P<0/01) بود. از طرفی نتایج ضریب همبستگی بین آسیب های شخصیتی و رضایت از زندگی و عاطفه مثبت برای بررسی روایی واگرا نشان دهنده رابطه منفی و معنادار (P<0/01) بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که مقیاس محقق ساخته از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و سایر پژوهشگران و درمانگران می توانند از آن برای اهداف پژوهشی و درمانی استفاده کنند.
تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته نوجوانان سازگار و ناسازگار از ادراک رابطه والد – فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از مهم ترین عوامل مؤثر در مشخصه های روانی و رفتاری نوجوانان، نحوه ادراک آنان از رابطه با والدین است. این پژوهش کیفی با هدف تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته نوجوانان سازگار و ناسازگار از ادراک رابطه والد – فرزندی انجام شد. روش: مشارکت کنندگان این مطالعه از میان نوجوانان گروه سنی 13 الی 19 که به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد که پس از مصاحبه با 20 نفر پاسخ های مشارکت کنندگان به اشباع رسید. در این مطالعه با استفاده از روش کدگذاری باز 115 کد مرتبط با اهداف پژوهش شناسایی شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک نوجوانان سازگار و ناسازگار از رابطه والد- فرزندی در 6 مضمون اصلی شناسایی شد. ادراکات منفی نسبت به خود، ادراکات منفی نسبت به والدین، و ادراکات منفی نسبت به تعاملات سه مضمون اصلی مربوط به نوجوانان ناسازگار و سه مضمون اصلی دیگر؛ ادراکات مثبت نسبت به خود، ادراکات مثبت نسبت به والدین، و ادراکات مثبت نسبت به تعاملات مربوط به نوجوانان سازگار استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نوجوانان سازگار در رابطه با والدین ادراکات مثبت بیشتری نسبت به خود گزارش کردند و همچنین نسبت به والدین و ارتباط برقرار کردن و گفتگو با آن ها دید مثبت تر و ثمربخش تری داشتند، در مقابل نوجوانان ناسازگار در تعامل با والدین هم خود ادراکی منفی را گزارش کردند.
کشف مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری مرتبط با عملکرد ورزشی فردی و گروهی فوتبالیست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف کشف مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری مرتبط با عملکرد ورزشی در فوتبالیست ها انجام شد. روش : روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون (کینگ، 2004) بوده است. ابتدا از طریق مطالعه اکتشافی متون تخصصی و سپس از طریق مصاحبه اکتشافی با فوتبالیست ها (25 نفر)، مربیان (11 نفر)و متخصصین فوتبال (50 نفر)که با شیوه نمونه گیری غیراحتمالی از نوع هدفمند انتخاب شدند، برای شناسایی گزاره ها، کد گذاری آن ها، تشکیل شبکه مضامین وسیع، شناسایی مضامین فرعی و اختصاص آن ها به مضامین اصلی برای تدوین سیستم طبقه بندی اقدام شد. یافته ها : مضامین اصلی در نه حوزه شامل شناختی (20 مضمون فرعی)، عاطفی (13 مضمون فرعی)، رفتاری (16 مضمون فرعی)، شناختی–عاطفی (9 مضمون فرعی)، شناختی–رفتاری (6 مضمون فرعی)، عاطفی– رفتاری (6 مضمون فرعی)، اجتماعی (6 مضمون فرعی)، پایه (3 مضمون فرعی) و مؤلفه ها و مهارت های تیمی (11مضمون فرعی)شناسایی شدند. نتیجه گیری: کشف مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری مرتبط با عملکرد ورزشی فردی و گروهی فوتبالیست ها علاوه بر این که به عنوان معیارهای مهم تعیین فوتبالیست های موفق کاربرد دارد، در رشد و ارتقاء عملکرد فردی و تیمی آن ها، حفظ و استمرار وضعیت ایده آل فوتبالیست های نخبه و موفق، مشاوره دهی به آن ها، پیشگیری از آسیب و بازتوانی آن ها برای دستیابی به اجرای بهینه کاربرد دارد.
اثر برنامه هنردرمانی مادرمحور بر رفتارهای کلیشه ایی، مهارت های کلامی و تعاملات اجتماعی کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی هنردرمانی مادرمحور بر کاهش و بهبود مشکلات اساسی این کودکان درحیطه مهارت های کلامی، تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ایی آن ها انجام شد. نقص مداوم در ارتباط اجتماعی و همچنین وجود رفتارها و حرکات محدود، تکراری، کلیشه ایی و یکنواخت از علائم طیف اتیسم است که نیاز به مداخلات را در این کودکان ضروری می سازد. روش: روش مورد استفاده در پژوهش، روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون، همراه با گروه کنترل و پیگیری (دوماهه) است. تعداد بیست مادر و کودک دارای اختلال طیف اتیسم (واجد ملاک های ورود) از میان مادران و کودکانی که به کلینیک آموزش و پژوهش کودکان با اختلال ویژه دانشگاه شهیدبهشتی مراجعه کردند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره آزمایش و گواه قرار داده شدند. هر دو گروه در سه مرحله، پیش و پس از مداخله و دو ماه بعد از مداخله، به مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و روش های آماری t استیودنت و تحلیل واریانس آمیخته استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه هنردرمانی مادرمحور به طور معناداری مشکلات اساسی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم در گروه آزمایش را بهبود بخشیده است یعنی مهارت های کلامی ( 046/0 sig=؛ 13/4 F=) و تعاملات اجتماعی (011/0 sig=؛ 12/7 F=) افزایش و رفتارهای کلیشه ایی ( 001/0 sig<؛ 83/43 F=) کاهش یافته است. نتیجه گیری: بنابراین اثربخشی برنامه هنردرمانی مادرمحور تائید گردید و می توان از این برنامه در مراکز درمانی و توانبخشی کودکان اتیستیک استفاده نمود.
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین بود. روش: روش پژوهشی مورد منفرد (A-B) و جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان دختر طلاق شهر بومهن بود که از میان آنها سه کودک از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه 31 سؤالی محقق ساخته ادراک کودکان از طلاق والدین (CPPDQ) استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوایی و صوری مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرانباخ برای کل پرسشنامه 86/0 گزارش شده است. پس از یک جلسه خط پایه برای هر کودک برنامه مداخله ای به هر یک از کودکان، به صورت انفرادی در 8 جلسه هفتگی هر جلسه 45 دقیقه ارائه و ادراک کودکان بعد از هر جلسه، و در مرحله پیگیری مجددأ اندازه گیری، و داده ها بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای هر سه آزمودنی میانگین، میانه، روند و درصد غیرهمپوشی داده های مداخله بر ادراک شرکت کنندگان مؤثر بود و برنامه مداخله ای کودکان طلاق در افزایش احساسات و نگرش مثبت، کاهش احساسات منفی نسبت به طلاق والدین، بهبود روابط با والدین و همسالان و افزایش احساس شایستگی در کودکان مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج، برنامه مداخله ای کودکان طلاق را می توان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود ادراک کودکان در واکنش به طلاق والدین شان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و آموزشی می توان از آن استفاده کرد.
مدل یابی بهزیستی ادراک شده نوجوانان بر اساس همکاری ادراک شده والدینی در فرآیند فرزندپروری: نقش میانجیگری دلبستگی به والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: روابط میان اعضای خانواده یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان ادراک نوجوانان از بهزیستی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگری دلبستگی به والدین در رابطه بین همکاری ادراک شده والدینی و بهزیستی ادراک شده نوجوان بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه والدین (پدر و مادر) نوجوانان 18-12 ساله به همراه فرزند نوجوان آن ها در شهر اصفهان بودند، که از میان آن ها 482 نفر از والدین (241 پدر و 241 مادر) و 241 فرزند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به ترتیب به پرسشنامه های دلبستگی به والدین (lPPA) کیفیت زندگی کید اسکرین (KIDSCREEN-10) و روابط همکاری ادراک شده والدینی (CRS-Brief) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای 23-spss و 23-Amos تحلیل شدند. یافته ها : نتایج شاخص های برازندگی حاکی از برازش مدل پیشنهادی بود و دلبستگی نوجوان به پدر (001/0˂P) و مادر (001/0˂P) توانست نقش میانجی گر را در رابطه ی همکاری ادراک شده والدینی و بهزیستی ادراک شده ی نوجوان ایفا کند. لازم به ذکر است که مسیرهای مستقیم همکاری ادراک شده والدینی به بهزیستی ادراک شده برای پدر (16/0 P=) و همینطور مادر (22/0 P=) معنادار نبود. نتیجه گیری: بر این اساس با در نظر گرفتن نقش متغیرهایی چون همکاری ادراک شده والدینی، دلبستگی نوجوان به والدین و بهزیستی ادراک شده، همکاری هرکدام از والدین و ایفای نقش مؤثر درزمینه پرورش فرزند می تواند به واسطه ایجاد دلبستگی ایمن بیشتر بر بهزیستی روان شناختی فرزندان تأثیر بگذارد.
ویژگی های روانسنجی نسخه تجدیدنظرشده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون روانسنجی نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان در بین گروهی از دانش آموزان ایرانی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سنین 11 تا 17 ساله شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 280 دانش آموز (145پسر و 135 دختر) انتخاب شدند. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در نمونه دانش آموزان ایرانی ساختار سه عاملی مقیاس شامل همدلی عاطفی، همدلی شناختی و تمایل به حفظ آرامش با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین این مقیاس با مقیاس همدلی و همدردی نوجوانان به طور تجربی از روایی همگرا نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان برای زیرمقیاس های همدلی عاطفی، همدلی شناختی و تمایل به حفظ آرامش به ترتیب برابر با 79/0، 76/0 و 82/0 به دست آمد. نتیجه گیری : در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه تجدیدنظر شده مقیاس همدلی کودکان و نوجوانان برای سنجش همدلی در دانش آموزان ایرانی ابزاری روا و پایا است.ا این ابزار می تواند جهت اندازه گیری همدلی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با همگن سازی سن و میزان تحصیلات به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1989) (OHQ) و پرسشنامه تحمل ابهام (مک لین، 2009) (ATQ) پاسخ دادند. پس از 8 جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای گروه آزمایش، داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و توانایی تحمل ابهام در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم اثربخش بود (05/0P<) و اثر آن در طول زمان تداوم داشت (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از بکارگیری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش شادکامی و توانایی تحمل ابهام در مراکز مشاوره و روان درمانی می تواند مفید و مؤثر واقع شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی بود. روش: طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. 48 نفر از بیماران زن مبتلا به وسواس شستشو که در بازه زمانی فروردین تا تیرماه سال 1400 جهت درمان به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، عملکرد جنسی و مقیاس تحمل آشفتگی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه و در بازه های زمانی مختلف انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی در افراد مبتلا به وسواس شستشو اثربخش بوده است (05/0>P). همچنین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به طور معناداری بیشتر از شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: توجه به تأثیر روش درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به عنوان درمانی جدید، پیشنهاد می شود.