مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان تأثیر آموزش فرزندپروری مثبت در مقایسه با ذهن آگاهی بر رابطه مادر-فرزند سالم و رابطه همشیران در خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل 68 مادر دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره طراوت، رایان و مهرآوران در شهر اهواز از مهر 1393 تا تیر 1394 بود. 51 مادر بر اساس ملاک های پژوهش انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه های آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای، آموزش مهارت های فرزندپروری ساندرز 1999 و ذهن آگاهی چاسکالون 2011 را دریافت و هر سه گروه قبل و پایان آموزش و در مرحله پیگیری مقیاس رابطه والد-فرزند پیانتا، 1994 و پرسشنامه رابطه همشیران فرمن و برمستر، 1985 را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دو مداخله فرزندپروری (87/31=F،008/0=P) و ذهن آگاهی (87/15=F،04/0=P) بر کیفیت رابطه مادر-فرزند اثر دارند، اما تأثیر برنامه فرزندپروری مثبت بیش تر (16=F، 011/0=P) و از نظر تأثیر بر رابطه بین همشیران نیز، تنها مداخله فرزندپروری مثبت مؤثر است (07/20=F، 002/0=P)؛ و این تأثیرها در مرحله پیگیری هم چنان پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که مداخله خانواده محور فرزندپروری مثبت، سیستم خانواده و تعاملات موجود در آن را به شیوه ای مستقیم در کانون توجه قرار می دهد، می توان آن را نسبت به مداخله فرد محور ذهن آگاهی روش مؤثرتری برای ارتقای ارتباط های آسیب دیده در خانواده های دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی به شمار آ ورد.
اثربخشی آموزش بازی درمانگری بومی شده بر تنیدگی مادران کودکان پیش دبستانی دچار کاستی توجه/فزون کنشی: مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی بازی درمانگری بومی شده بر تنیدگی مادران کودکان دچار کاستی توجه/ فزون کنشی بود. روش : روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و جامعه آماری مادران دارای کودک دچار کاستی توجه/ فزون کنشی در 56 مرکز وابسته به آموزش و پرورش شهر نجف آباد در سال 94-1393 بود. به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای ابتدا 10 مرکز پیش دبستانی انتخاب شد، و سپس از میان 78 نفر از مادرانی که سابقه مراجعه به روان پزشک و روان شناس این مراکز را داشتند، با توجه به ملاک های ورود و خروج 24 مادر انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایکزین شد. ابزار پژوهش نسخه کوتاه تنیدگی والدین آبیدین، 1983، پرسشنامه وندربیلت، ولریچ، لامبرت، دوفینگ، بیکمن و سیمونز، 2003، نسخه کوتاه مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته تهرانی دوست، زرگری نژاد، خادمی و مطلق (1386) و بازی درمانگری بومی شده رحیمی، غباری، افروز و فرامرزی (1394) بود که به مادران گروه آزمایش در طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در هفته یک جلسه آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها : یافته ها تفاوت معناداری بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در آشفتگی والدینی (06/56=F، 001/0=P)، تعامل (46/23=F، 003/0=P) و مشکلات فرزند (78/23=F، 02/0=P) در مرحله پس آزمون و پس از 5/2 ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش بازی درمانگری بومی شده با اصلاح و افزایش تعامل مادر-کودک باعث افزایش رضایت و کاهش تنیدگی مادران می شود. از این رو توصیه می شود روان شناسان از این روش درمانی استفاده کنند.
الگوی ساختاری تحول روانی-اجتماعی فرزندان در ارتباط با هوش معنوی و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری روابط بین تحول روانی-اجتماعی فرزندان با هوش معنوی و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دختر و پسر استان البرز در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 29474 نفر بود. با روش نمونه گیری چندمرحله ای به شکل تصادفی، از میان دانشگاه های استان البرز دانشگاه فرهنگیان، آزاد اسلامی واحد کرج و دانشکده کشاورزی انتخاب و بر اساس جدول کرجسی-مورگان (1970) حجم نمونه 400 دانشجو تعیین، سپس پرسشنامه تحول روانی-اجتماعی هاولی (1988) توسط دانشجویان، و پرسشنامه هوش معنوی عبداله زاده، کشمیری و عرب عاملی (1387) و شیوه های فرزندپروری بامریند 1973 توسط مادران آن ها تکمیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین متغیر مکنون هوش معنوی مادر (416/0=β، 001/0 = P) و ضریب مسیر غیرمستقیم آن (178/0=β،01/0 = P) با تحول روانی-اجتماعی فرزندان، و نیز ضریب مسیر بین شیوه سهل گیرانه مادر (206/0-=β، 003/0 = P) و شیوه مقتدرانه مادر (184/0=β، 01/0 = P) با متغیر مکنون تحول روانی-اجتماعی فرزندان مثبت و معنادار است. درمقابل ضریب مسیر بین شیوه استبدادی مادر با تحول روانی-اجتماعی فرزند معنادار نیست. نتیجه گیری: ازآن جاکه هوش معنوی هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم با میانجی گری شیوه های فرزندپروری مادر بر تحول روانی-اجتماعی فرزندان تأثیر چشم گیری دارد و از سوی دیگر بر اساس پژوهش های موجود با آموزش می توان هوش معنوی را رشد و ارتقاء داد؛ بنابراین برای داشتن فرزندانی رشدیافته و سالم ضروری است برنامه های آموزشی برای ارتقاء هوش معنوی والدین به ویژه مادران تدوین و اجرا شود.
الگوی ساختاری باورهای شایستگی و ادراک از کلاس درس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان: نقش رفتارها و باورهای پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی علی روابط بین باورهای شایستگی و ادراک از محیط کلاس درس با پیشرفت تحصیلی با تاکید بر نقش واسطه ای باورها و رفتارهای پیشرفت بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی شهر کرج به تعداد 102874 نفر در سال تحصیلی 95-1394 بود. از میان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 800 دانش آموز از 4 دبیرستان دخترانه حجاب، آفاق، البرز، جامی و 4 دبیرستان پسرانه هدف، ادب، میلاد و نوید، انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه ادراک از محیط کلاس فراسر، فیشر و مک روبی (1996)، راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و دی گروت (1990) و ادراک شایستگی هارتر (1985) جمع آوری شد. پس از کنار گذاشتن پرسشنامه های مخدوش و داده های پرت داده های 712 دانش آموز تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان داد الگو با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد. ضرایب اثر غیرمستقیم باور شایستگی (05/0=β، 3/0=P) و ادراک فرد از کلاس درس (16/0=β، 025/0=P)، نشان داد تنها ادراک فرد از کلاس به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری باورها و رفتارهای پیشرفت می تواند عملکرد تحصیلی را پیش بینی کند . نتیجه گیری : با توجه به نقش کلیدی باورها و رفتارهای پیشرفت، در ارتباط بین ادراک از محیط کلاس و باورهای شایستگی با پیشرفت تحصیلی، لازم است در برنامه ریزی آموزشی به این سازه ها بیش از پیش توجه شود.
نقش میانجی گر عزت نفس در رابطه بین چشم انداز زمان و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر عزت نفس در رابطه بین چشم انداز زمان و کیفیت زندگی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 35000 نفر بود. به روش نمونه برداری چندمرحله ای 251 نفر از میان دانشجویان رشته برق و کامپیوتر دانشکده فنی و مهندسی و دانشجویان رشته مدیریت و زبان دانشکده علوم انسانی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه کوتاه پرسشنامه سازمان بهداشت جهانی ۱۹۹۶؛ سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید (1999) و عزت نفس آیزنک ۱۹۷۶ بود. داده ها از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که عزت نفس اثر ابعاد چشم انداز زمان گذشته منفی (180/0-=β، 001/0=P) و چشم انداز زمان حال قضا و قدری (088/0-=β، 042/0=P) بر کیفیت زندگی را به صورت منفی و اثر ابعاد گذشته مثبت چشم انداز زمان (156/0=β، 001/0=P) و آینده چشم انداز زمان (134/0=β، 001/0=P) را بر کیفیت زندگی به صورت مثبت میانجی گری می کند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود دست اندرکاران با تدوین برنامه هایی به والدین آموزش دهند که به اولویت بندی فرزندان خود در انتخاب چشم انداز زمان به ویژه چشم اندازهای متعادل تر و همین طور برنامه ریزی ها، هدف بندی ها و عزت نفس آن ها توجه کنند.
اعتباریابی، رواسازی و هنجارسازی شاخص مقایسه ای احساس کهتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی شاخص مقایسه ای احساس کهتری استرانو و دیکسون (1990) انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع آزمون سازی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر کرج به تعداد 74963 نفر شامل 37508 پسر و 37455 دختر بود. با روش نمونه برداری چندمرحله ای 641 نفر به این صورت که ابتدا بر اساس منطقه و سپس بر اساس مدرسه اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. از آن ها تعداد 328 دختر و 313 پسر انتخاب و دو مقیاس خودسنجی و خانواده سنجی شاخص مقایسه ای کهتری در مورد آن ها اجرا شد. 3 صفت از هر دو مقیاس به دلیل قدرت تشخیص و بار عاملی ضعیف حذف و اعتبار 27 ماده باقی مانده محاسبه شد. یافته ها : یافته ها نشان داد همسانی درونی خودسنجی و خانواده سنجی به ترتیب 799/0 و 751/0 (001/0=P) و از طریق بازآزمایی با فاصله 45 روز به ترتیب 845/0 و 707/0 (003/0=P) مطلوب است. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مقیاس خودسنجی از چهار عامل و مقیاس خانواده سنجی از سه عامل اشباع شده است. تحلیل عاملی تأییدی درستی عامل های استخراج شده را تأیید کرد. همبستگی شاخص مقایسه ای احساس کهتری با مقیاس 58 ماده ای حرمت خود کوپراسمیت 1967، به منظور برآورد روایی واگرا در مقیاس خودسنجی و خانواده سنجی به ترتیب 440/0- و 405/0- (002/0=P) و با مقیاس 50 ماده ای خودپنداره راجرز 1973، به ترتیب 326/0 (002/0=P) و 221/0 (0001/0=P) محاسبه شد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود از شاخص مقایسه ای احساس کهتری به عنوان مقیاسی معتبر برای تشخیص احساس کهتری در میان دانش آموزان مقطع راهنمایی استفاده شود.
ویژگی های روان سنجی آزمون خطرپذیری بادکنکی در جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی، تعیین روایی و هنجاریابی آزمون خطرپذیری بادکنکی در نمونه ای از جوانان ایرانی بود. روش: روش پژوهش مقطعی، از نوع پژوهش های همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در ترم دوم سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ به تعداد 6000 نفر بود. از بین آن ها حجم نمونه با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج و با توجه به کافی بودن ۱۵ نمونه به ازای هر متغیر و حجم نمونه پژوهش های مشابه به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۴۰۰ نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون خطرپذیری بادکنکی لجوئز، رید، کهلر، ریچاردز، رامسی و همکاران (2002)، که طراحی آن مبتنی بر فرهنگ و زبان فارسی بود، و مقیاس خطرپذیری در موقعیت های اجتماعی نجاتی (1392ب) و پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس لاویباند و لاویباند (۱۹۹۵) برای بررسی روایی همزمان استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های تحلیل واریانس چندمتغیره و همبستگی تحلیل شد. یافته ها: پس از حذف ۴۶ پرسشنامه ناقص و داده های پرت، نتایج نشان داد آزمون از آلفای کرونباخ مناسبی=79/0 برخوردار است. رابطه جنس (۲۹۲/۰=F، ۷۳۸/۰=P) و تاهل (۲۴/۴=F، ۶۵۱/0=P) با نمره های شاخص های آزمون معنادار نبود. همچنین آزمون خطرپذیری بادکنکی روایی همزمان مناسبی با مقیاس خطرپذیری در موقعیت های اجتماعی (۴۵/۰-=r، ۰۵/0=P) و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس (۸۱/۰-r=، 05/0=P) داشت. نتیجه گیری: آزمون خطرپذیری بادکنکی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می توان از آن در موقعیت های بالینی و پژوهشی در جهت ارزیابی و سنجش خطرپذیری استفاده نمود.