۱.
کلید واژه ها:
تصور قالبی جنسیت شغل گزینی گروه رشته تحصیلی
هدف این پژوهش مقایسه ی تأثیرپذیری اهداف شغلی زنان و مردان گروه های ریاضی فنّی و علوم انسانی از تصورات قالبی جنس- رشته ی شخصی و غیرشخصی بود. علاوه بر این، اهمیت جنس و همانندسازی گروه رشته ای ضمنی به عنوان تعدیل گرهای این اثرات آزمون شد. روش: روش پژوهش همبستگی بود. از میان 700 نفر دانشجویان سال سوم و بالاتر دوره ی کارشناسی علوم انسانی و ریاضی فنّی دو دانشگاه صنعتی شریف و تهران در سال 1389، 192 نفر (نیمی زن، نیمی از هر گروه رشته) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. تصور قالبی و همانندسازی ضمنی با گروه رشته ی خود با استفاده از آزمون رایانه ای تداعی ضمنی گرینوالد، مک قی و شوارتز (1998) سنجیده شد. به علاوه، از آزمودنی ها در مورد اهمیت جنس و هدف شغلی شان سوال شد. برای تحلیل داده ها از رگرسیون سلسله مراتبی به طور جداگانه در هر گروه رشته استفاده شد. یافته ها: در گروه ریاضی فنّی، تعامل جنس و همانندسازی گروه رشته ای تمایل به شغل گزینی در رشته ی فعلی را پیش بینی کرد، در حالی که در گروه علوم انسانی، تعامل سه راهه ی جنس و تصور قالبی شخصی و اهمیت جنس پیش بین آن بود. هر دو اثر در جهت مورد انتظار بود. نتیجه گیری: دانشجویان دو گروه رشته از نظر نوع تصور قالبی تأثیرگذار (غیرشخصی در ریاضی فنّی در مقابل شخصی در علوم انسانی) و تعدیل گر اثر آن (همانندسازی گروه رشته ای در ریاضی فنّی در مقابل اهمیت جنس در علوم انسانی) با یکدیگر متفاوتند. این یافته توسط دیرینه بودن حضور اکثریتی مردان در ریاضی فنّی در مقابل اخیرتر بودن حضور اکثریتی زنان در علوم انسانی قابل تبیین است. نتایج این پژوهش در تشخیص دانشجویان آسیب پذیر و طراحی مداخلات با هدف کاهش اثرات منفی تصورات قالبی جنسیتی بر انتخاب های شغلی آنان کاربرد دارد.
۲.
کلید واژه ها:
فراشناختی خودنظم جویی
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش حالت فراشناختی و مؤلفه های آن در خودنظم جویی دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی و جامعه شامل 31263 نفر دانش آموز دبیرستانی بود. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای، 139 دانش آموز شامل 64 پسر، 75 دختر از مناطق 2 و 6 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی، 1996 و پرسشنامه خودنظم جویی پنتریچ و دی گروت، 1990 پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه و تحیل واریانس چندمتغیری یک راهه تحلیل شد. یافته ها: یافته ها رابطه مثبت حالت فراشناختی و خودنظم جویی را نشان داد به گونه ای که مؤلفه های حالت فراشناختی شامل آگاهی فراشناختی، راهبرد شناختی، خودبازبینی و برنامه ریزی 57 درصد از واریانس خودنظم جویی را پیش بینی می کردند. علاوه بر این، تفاوت بین دانش آموزان دختر و پسر در مؤلفه برنامه ریزی معنادار بود و دختران وضعیت بهتری در این مؤلفه نسبت به پسران داشتند. ولی تفاوت آن ها در سایر مؤلفه های فراشناختی، معنادار نبود. نتیجه گیری: با توجه به رابطه مثبت حالت فراشناختی با خودنظم جویی، آموزش مؤلفه های حالت فراشناختی می تواند در افزایش بازبینی فراشناختی، کنترل فراشناختی و خودنظم جویی دانش آموزان مؤثر باشد و پیشرفت تحصیلی آن ها را تسهیل کند.
۳.
کلید واژه ها:
خوش بینی سبک های هویت عزت نفس نوجوانان دختر
این پژوهش با هدف تعیین روند تحول سبک های هویت در دختران 12 تا 18 ساله و رابطه آن با خوشبینی و عزت نفس انجام شد. روش: روش این پژوهش پس رویدادی بود و 138 نفر از مجموع 9438 نفر دانش آموز دختر پایه های اول راهنمایی تا چهارم متوسطه شهر بجنورد با روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی (1992) ، عزت نفس روزنبرگ (1967) و جهت گیری زندگی شی یر و همکاران ( 1994 ) را تکمیل کردند. دادهها با روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس یکراهه و دوراهه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین خوش بینی و عزت نفس دختران دارای سبک هویت اطلاعاتی در سنین مختلف، بیشتر از سایرین است. میزان خوش بینی دختران در سنین مختلف با یکدیگر تفاوت نداشت اما براساس سبک هویتی، در میزان خوش بینی آنها تفاوت مشاهده شد. تفاوت نمره عزت نفس دختران بر حسب سن، سبک هویتی و اثر تعاملی آن نیز معنادار بود. نتیجه گیری: نمره خوش بینی و عزت نفس دختران دارای سبک هویت اطلاعاتی، با افزایش سن، پس از یک روند نزولی در سنین پایانی راهنمایی، مجدداً روند صعودی به خود می گیرد. اما در دختران دارای سبک هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی، نمره خوشبینی و عزت نفس در سنین پایانی دبیرستان دچار افول میشود. بر این اساس اتخاذ تدابیر مشاورهای ویژه این دختران در سنین پایانی راهنمایی و دبیرستان لازم و ضروری به نظر میرسد.
۴.
کلید واژه ها:
حرمت خود خودپنداره نام شخصی
هدف از انجام این مطالعه تعیین رابطه احتمالی نام شخصی افراد با حرمت خود و خودپنداره آنها بوده است. روش: روش مطالعه مقطعی و جامعه پژوهشی این مطالعه کلیه دانشجویان در سه دانشگاه دولتی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی در شهر تهران (به تعداد تقریبی 60000 دانشجو) بود. از میان آنها 404 نفر ( 224 مرد، 180 زن) از دانشجویان به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به یک پرسشنامه محقق ساخته پیرامون نظرات و احساسشان نسبت به نام شخصی خود و همچنین مقیاس حرمت خود روزنبرگ ( 1965 ) و مقیاس خودپنداره ساراسوات ( 1984 ) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تی استودنت و تحلیل واریانس یکراهه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که نمرات افراد تک اسمی در مقیاس حرمتخود و خودپنداره نسبت به آنهایی که در خانواده و توسط دوستان و همسالان با دو یا چند نام مورد خطاب قرار میگیرند، به طور معناداری بالاتر است. به علاوه افرادی که احساس خوشایندی نسبت به نام خود داشتند و آنهایی که نام خود را هم سنخ با خود و خانواده خویش میدانستند، نسبت به گروه مقابل خود، در مقیاس حرمت خود و خودپنداره نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجه گیری: به نظر میرسد که نام شخصی هر فرد به عنوان جلوه بیرونی حرمت خود و خودپنداره او در حکم لباس اجتماعی و یکی از ابعاد پرارجاع در زندگی هر انسانی، با کیفیت حرمتخود و خودپنداره افراد رابطه دارد. نتایج این مطالعه پیامدهای عمیق و گسترده انتخاب نام برای فرزندان توسط والدین را برجسته میسازد.
۵.
کلید واژه ها:
روش دیویس عملکرد خواندن کودکان نارساخوان
این پژوهش، به منظور تعیین اثربخشی روش تصحیح نارساخوانی دیویس بر عملکرد خواندن دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی نارساخوان انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد کل جامعه آماری پژوهش 55 هزار و 824 دانش آموز عادی سوم دبستان بود که از بین آن ها 20 دانش آموز نارساخوان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شد. ابزارها عبارت از فهرست وارسی شناسایی کودکان نارساخوان انجمن روان پزشکی آمریکا (1384)، مقیاس هوش وکسلر کودکان 1969، و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384) بود. گروه آزمایش برنامه مداخله دیویس 1994 را در 16 جلسه نیم ساعتی به صورت انفرادی دریافت کرد. پس از پایان مداخله، از هر دو گروه، آزمون خواندن و نارساخوانی به اجرا درآمد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، روش دیویس بر عملکرد خواندن کودکان نارساخوان مؤثر است. این نتایج در پیگیری یک سال و سه ماهه نیز تأیید شد. نتیجه گیری: روش دیویس روش مؤثری برای بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان به نظر می رسد. با این روش حیطه های مختلف خواندن این دانش آموزان را می توان تقویت کرد. بنابران معلمان و درمانگران می توانند، روش دیویس را به عنوان یک مداخله اثربخش برای دانش آموزان نارساخوان به کار گیرند، و مشکلاتی مانند عدم توجه و تعادل آنها را نیز برطرف سازند.
۶.
کلید واژه ها:
تمرکز بر خود عزت نفس ناهماهنگی شناختی نگرش
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرکز بر خودپنداره بر تعدیل کنندگی عزت نفس در فرایندهای ناهماهنگی شناختی بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به دلیل وجود 4 گروه در این آزمایش و لزوم حضور حداقل 15 نفر در هر گروه، از جامعه 400 نفری دانشجویان ساکن در خوابگاه پسرانه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس (به دلیل عدم دسترسی به فهرست اسامی آنها) انتخاب و با اجرای مقیاس عزت نفس روزنبرگ ( 1965 ) به دو گروه دارای عزت نفس بالا و پایین تقسیم و هر یک از این گروهها نیز به طورتصادفی در دو گروه متمرکز برخود و نامتمرکز برخود جایگزین شد. آنها در پارادایم ایفای نقش/ ناهماهنگی (نایل، کورل، دریک، گلن، اسکات و استاکی ( 2001 ) شرکت کردند که در آن، یکی از افراد محبوب و مورد علاقه شان درخواست کودکی 10 ساله را رد و توجیه ناکافی برای آن ارائه میکرد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد در شرایط متمرکز برخود، برخلاف شرایط نامتمرکز، محبوبیت فرد موردعلاقه در شرکت کنندگان دارای عزت نفس بالا به طورمعناداری بیش از شرکت کنندگان دارای عزت نفس پایین کاهش یافت. نتیجه گیری: اثر عزت نفس در کاهش ناهماهنگی، زمانی رخ میدهد که افراد بر خودپنداره متمرکز شده باشند. ازاینرو ارائه راهکارهای مواجهه با ناهماهنگی شناختی و تعارض های ناشی از آن باید مطابق با سطح عزت نفس و با برجسته کردن نقش خود افراد همراه باشد.