مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات روابط موضوعی در بازه های زمانی مختلف درمان معطوف به انتقال در اختلالات شخصیت خوشه B طرح ریزی و اجرا شد. روش : مطالعه حاضر شبه آزمایشی است. 32 مراجع اختلالات شخصیت خوشه B (17 مرد و 15 زن) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 51 جلسه (یک بار در هفته ، به مدت 45 دقیقه) درمان معطوف به انتقال به صورت فردی در مورد گروه آزمایش اجرا شد. در بازه های مختلف درمان یک پیش آزمون و سه پس آزمون (مقیاس روابط موضوعی بل) برای هر دو گروه اجرا شد و همچنین برای گروه آزمایش بعد از شش ماه پیگیری انجام شد برای تجزیه وتحلیل داده ها از طرح واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون t زوجی استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش درمان معطوف به انتقال بر ابعاد مختلف روابط موضوعی اثر داشته (p=0/05) و این تغییرات در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی مانده است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد طلیعه تغییرات در دلبستگی ناایمن زودتر و در بیگانگی دیرتر از سایر ابعاد قابل مشاهده است و به نظر می رسد بیگانگی عمیق تر از سایر ابعاد است و به زمان طولانی تری برای تغییر نیاز دارد و نتایج پیگیری نشان داد علائم بعد از درمان بهبود پیداکرده اند ازآنجایی که درمان معطوف به انتقال موجب بهبود اختلالات شخصیت خوشه B می شود می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر در درمان اختلالات شخصیت بهره برد.
مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شواهد تجربی و نظری نشان می دهد که مداخله های شناختی- رفتاری، کارایی پایداری ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سر کور با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 9 دانشجو با اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این سه الگوی مداخله ای، از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (هیمبرگ و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خود شفقت ورزی (ریس و همکاران، 2011)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه زندگی ارزشمند (ویلسون و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه روش مداخله ای در کاهش اضطراب اجتماعی (2.58->Z) و افزایش انعطاف پذیری موثر و از لحاظ بالینی معنادار است (2.58Z>). با این وجود، درمان شناختی- رفتاری هافمن در افزایش خود شفقت ورزی و زندگی ارزشمند از لحاظ بالینی موثر و معنادار نبود (1.96>Z)، و این نتایج نیز در پایان دوره پیگیری 2 ماهه حفظ شد. نتیجه گیری: بنابراین ماتریکس درمان پذیرش و تعهد و درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت از نظر اندازه تغییر، ثبات، کلیت تغییر و ایمنی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری هافمن، کارایی بالینی موثرتری دارند، اما هر سه روش مداخله در میزان پذیرش و عمومیت تغییر مشابه بودند.
مقایسه اثربخشی آموزش هیجان مدار مبتنی بر رویکرد( HMT-LMG) و تحلیل ارتباط متقابل (TA)بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار مبتنی بر (HMT/LMG) و تحلیل ارتباط متقابل بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان بود. روش : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون دو گروه آزمایش با پیگیری سه ماهه و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1400 بود (12018 نفر). حجم نمونه 60 نفر دانش آموز همراه مادر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گزینش تصادفی در دو گروه آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های نگرش فرزند نسبت به مادر (CAM)، تاکتیک های تعارض موری اشتراوس (1990) و تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998) و همچنین، بسته های آموزشی تحلیل ارتباط متقابل استوارت و جونز (2009) و هیجان مدار(HMT/LMG) آیکین و آیکین (2017) استفاده گردید. هر دو گروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل و سپس یکی از گروه ها به مورد مداخله تحلیل ارتباط متقابل و گروه دیگر برنامه(HMT/LMG) را دریافت کرد. در پایان مداخله نیز هر دو گروه پرسشنامه ها را کامل و داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها : اثر زمان، گروه و تعامل زمان در گروه آموزش هیجان مدار(HMT/LMG) نسبت به گروه تحلیل ارتباط متقابل برای تمایزیافتگی و حل تعارض معنادار بود (001/0>p). نتیجه گیری : با عنایت به نتایج به دست آمده، آموزش رویکرد هیجان مدار (HMT/LMG) جهت بهبود سطح تمایزیافتگی و حل تعارضات دوره نوجوانی توصیه می گردد.
مقایسه تأثیر طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر طلاق انجام شد. روش : پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع سنجش مکرر با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر خانواده طلاق که در محدوده سنی 13 تا 15 سال شهر اصفهان بودند. نمونه آماری 45 دختر که به صورت تصادفی در گروه آزمایشی طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی به مدت20 جلسه90 دقیقه ای مشاوره طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند .ابزار مورد استفاده پرسشنامه 36 سوالی تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی، کرایج و اسپین هاون، 2002) (CERQ) بود. جهت مقایسه میانگین های آزمون در هر مرحله، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد گروه های آزمایشی طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری افزایش معناداری در تنظیم شناختی هیجان (01/0 ( p<؛ ایجاد کرده و این نتایج در پیگیری دوماهه باقی ماند (01 /0 .( p<مقایسه بین دو گروه های آزمایشی نشان داد که طرح واره درمانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در تنظیم شناختی هیجان در هر دو مرحله پس آزمون ( 05 / 0 ( p< و پیگیری (01 / 0 ( p<اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری : بر اساس این مطالعه به درمانگران در حوزه کودک و نوجوان پیشنهاد می گردد که برای تنظیم شناختی هیجان از طرح واره درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.
اثر بخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر استرس والدگری، رابطه والد–کودک و مشکلات برونی سازی شده کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونی سازی شده کودک انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون دارای پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه مادران دارای کودک 4 تا 9 سال شهر سمنان در سال 1400 بودند که از میان آن ها 24 مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 16 ساعت به صورت هر هفته دو ساعت برنامه ترکیبی را دریافت کرد درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدگری آبدین (1995)، مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا (1992) و پرسشنامه رفتاری کودک آیبرگ (1978) بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS-23 انجام شد. یافته ها: برنامه مذکور می تواند در کاهش استرس والدگری (05/0p<) و مشکلات برونی سازی شده کودک (05/0p<) اثربخش باشد، همچنین در کاهش تعارضات بین والد و کودک و نزدیک شدن رابطه آن ها مؤثر است (05/0p<) اما در میزان وابستگی بین والد و کودک تغییری ایجاد نمی کند (213/0 p=)، تمام نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود به جز مشکلات برونی سازی شده کودک (573/0p=) نتیجه گیری: این برنامه ترکیبی می تواند مداخله ی مؤثری برای کاهش استرس والدگری و بهبود رابطه والد و کودک باشد.
ارزیابی نظریه ذهن در طول دوران کودکی: ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی سیاهه شناخت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیاهه شناخت اجتماعی- فرم والدین، ابزاری است که برای ارزیابی مهارت ذهن خوانی در طول دوران کودکی طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی سیاهه شناخت اجتماعی (ساشا) بود. روش: طرح پژوهش حاضر، جزء طرح های توصیفی- همبستگی مبتنی بر روانسنجی بود. بدین منظور سیاهه شناخت اجتماعی که دارای 44 عبارت است با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بر روی 492 کودک 3 تا 12 ساله شهر تهران اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی تأییدی وجود سه عامل چک لیست مذکور را مورد تأیید قرار داد. از سوی دیگر نتایج ضریب همبستگی شواهدی دال بر روایی همگرای سیاهه شناخت اجتماعی با ضریب نظریه را فراهم کرد. همچنین به منظور سنجش پایایی سیاهه از ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس نظریه ذهن پایه (81/0)، نظریه ذهن مقدماتی (98/0)، نظریه ذهن پیشرفته (97/0) و نمره کل سیاهه (98/0) به دست آمد. نتیجه گیری: به طور کلی می توان از سیاهه شناخت اجتماعی به عنوان ابزاری سودمند برای غربالگری، تشخیص، پژوهش و سایر زمینه های مداخلاتی بهره برد. واژگان کلیدی: اُتیسم، شناخت اجتماعی، نظریه ذهن پایه، نظریه ذهن مقدماتی، نظریه ذهن پیشرفته.
نسخه ایرانی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال: روایی و پایایی در جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال، سنجه خودگزارش دهی شناخته شده ای برای اهداف پژوهشی است. ساختار سه عاملی این مقیاس، علی رغم فقدان شواهدی که از ویژگی های روان سنجی آن حمایت کنند، سال ها در جمعیت های ایرانی به کار گرفته شده است. مطالعه حاضر هدف در بررسی ساختار عاملی، روایی همگرا و پایایی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال در بزرگسالان جامعه ایرانی داشت. روش: نمونه ای متشکل از 605 شرکت کننده (354 زن، 251 مرد)، به طور تصادفی و با هدف تحلیل عاملی به دو نمونه مجزا (302 = 2 n، 303 = 1 n) تقسیم شدند. علاوه بر مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال، سنجه هایی از ذهنی سازی، بدتنظیمی هیجان و اختلال شخصیت مرزی اجرا شدند. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای ارزیابی ساختارهای عاملی پیشنهادشده در نسخه اصلی به کار گرفته شدند. یافته ها: در مجموع، تحلیل عاملی حاکی از آن بود که ساختار دوعاملی (اضطراب و اجتناب) برازش بهتری با داده ها دارد. به دلیل بار عاملی ضعیف، شش گویه حذف شدند و در نتیجه مقیاسی 12 گویه ای به دست آمد. مضاف بر این، اضطراب و اجتناب با ابزارهای مرتبط با دلبستگی همبستگی معنا داری نشان دادند (001/0p<) و همسانی درونی شان نیز قابل قبول بود (به ترتیب α برابر با 83/0 و 76/0). نتیجه گیری: یافته های ما با بنیان های نظری پیشین همخوان بود و از نسخه ایرانی مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسال برای استفاده در جمعیت عمومی حمایت کرد.
تحلیل روان سنجی نسخه فارسی مقیاس غرور تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : غرور به مثابه یک هیجان پیشرفتِ خودآگاه، در بافتِ پیشرفت، یک تجربه هیجانی متداول، تلقی می شود و برای فهم انگیزشِ پیشرفت و کنش وری تحصیلی یادگیرندگان از نقش بااهمیتی برخوردار است. براین اساس، مطالعه حاضر با هدف تحلیل روان سنجی نسخه فارسی مقیاس غرور تحصیلی در بین دانشجویان ایرانی انجام شد. روش : در این پژوهش همبستگی، 250 دانشجو (140 دختر و 110 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به نسخه تجدیدنظرشده پرسش نامه هدف پیشرفت (الیوت و مورایاما، 2008)، نسخه تجدیدنظرشده مقیاس ارزیابی تنیدگی (رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005) و مقیاس غرور تحصیلی (باچنر، پکران و لیچتنفیلد، 2018) پاسخ دادند. یافته ها : نتایج تحلیل عاملی تأییدی با تکرار ساختار دوعاملی مقیاس غرور تحصیلی شامل غرور خودمحور و غرور دگرمحور از روایی درونی مقیاس غرور تحصیلی، حمایت کرد. علاوه بر این، نتایج مربوط به روابط بین وجوه غرور تحصیلی با جهت گیری های هدفی و فرایندهای ارزیابی شناختی، شواهد مضاعفی را در دفاع از روایی بیرونی مقیاس غرور تحصیلی فراهم آورد. نتیجه گیری : در مجموع، نتایج پژوهش حاضر موافق با مواضع نظریه کنترل ارزش هیجانات پیشرفت، با تأکید بر ضرورتِ تحلیل و فهم مشخصه های کُنشی سازه غرور تحصیلی، در قلمرو هیجانات پیشرفت مثبت و منفی، شواهد مضاعف و قابل دفاعی را در دفاع از مطالعه هیجانات پیشرفت در دو قالب هیجانات منفرد و معطوف بر یک تجربه واحد و البته، در ساحتِ هیجانات چندگانه مثبت و منفی، فراهم آورد.
واکاوی مشکلات روان شناختی –زناشویی در زنان متقاضی طلاق و بررسی تاثیر درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، واکاوی مشکلات روان شناختی–زناشویی در زنان متقاضی طلاق و بررسی تاثیر درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی بر آن بود. روش: روش پژوهش ترکیبی بود. در مرحله ی کیفی 15 نفر از زنان متقاضی طلاق با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. جامعه آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام در سال 1399 در شهر اردبیل بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده گردید که در ابعاد روان شناختی-زناشویی منجر به شناسایی 7 مضمون (اضطراب، افسردگی، دلتنگی و فقدان، سردرگمی، عدم امنیت و بدبینی، عدم درک متقابل، و تعارض زناشویی) شد. بر اساس این مضمون ها، پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) طراحی و ویژگی های روانسنجی آن بررسی، و پس از تایید، جهت تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که زنان متقاضی طلاق با سابقه ء ازدواج زودهنگام، مشکلاتی را در بعد روانشناختی-زناشویی تجربه می کنند. پرسشنامه ی مشکلات روانشناختی- زناشویی (PMPQ) اعتبار و روایی مناسبی داشت. همچنین درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی در تمام ابعاد مشکلات روان شناختی- زناشویی موثر بوده و منجر به کاهش مشکلات شده بود. نتیجه گیری: درمانگران و پژوهشگران می توانند از پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) و درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی جهت بررسی و بهبود مشکلات زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام استفاده کنند.
علل کاهش خویشتن داری جنسی در جوانان دارای رفتار پر خطر جنسی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانانی انجام گرفت که رفتار پر خطر جنسی داشتند. روش : رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. تعداد 16 نوجوان که تجربه رفتار پر خطر جنسی داشتند و متمایل به همکاری با پژوهشگر بودند با شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها به شیوه استراوس و کوربین (1990) در مجموع 58 مفهوم، 15 مقوله اولیه و سه مقوله ثانویه استخراج شدند. یافته ها : این مقوله ها عبارت بودند از: 1- عوامل مستعد کننده (سستی باورهای مذهبی، مشکل ساختاری خانواده، تجارب و آگاهی های جنسی در کودکی، سوء استفاده دوره کودکی و مشکلات رشدی)؛ 2- عوامل درگیر کننده (دسترسی به محرک های جنسی، تاثیر از روابط دوستی، عادی انگاری و کاهش شرم و گناه، ضعف اعتماد به نفس یا جرات مندی جنسی، ضعف آگاهی و نگرش جنسی، و دسترسی راحت به روابط جنسی)؛ و 3- وجود انحرافات جنسی(داشتن تجاربی از انحرافات جنسی، کسب پاداش های هیجانی، وجود وسوسه های جنسی و جستجوی حداکثر هیجان جنسی). نتیجه گیری : می توان گفت که رفتار پر خطر جنسی در اثر تعامل عوامل متعددی بروز می کند، و برای پیشگیری از بروز چنین رفتارهایی نیاز به همکاری های مشترک خانواده، مدرسه و جامعه داریم.