مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت جنسی و تصویر بدنی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری، تمامی افراد مبتلابه سوء مصرف مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر از کمپ بهبود گستران همگام انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و هیمن (2000) و پرسشنامه نگرانی در مورد تصویر بدنی لیتلتون، اکسوم و پوری (2005) بود. گروه آزمایش به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی زنان با سوء مصرف مواد مخدر مؤثر بوده است و این تأثیر در پیگیری نیز پایدار بود (P> 0/05). نتیجه گیری: نتایج حمایت های اولیه ای در استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مقابله با نگرانی درباره تصویر بدنی و افزایش رضایت جنسی در زنان باسابقه سوء مصرف مواد مخدر فراهم آورد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و فراشناخت درمانی بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و فراشناخت درمانی بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری (OCD) بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به OCD مراجعه کننده به چند مرکز مشاوره شهر تهران بود. از میان آنان 45 بیمار دارای نمرات پایین در تاب آوری و کیفیت زندگی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری (CBT)، درمان فراشناختی (MCT) و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گروه آزمایش اول CBT و برای گروه آزمایش دوم MCT اجرا شد و گروه کنترل در زمان اجرای پژوهش هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های تاب آوری کانر و دیدویدسون (2003) و کیفیت زندگی وار و شربورن (1992) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که CBT و MCT بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به OCD اثربخش بودند و اثربخشی CBT در بهبود تاب آوری بیشتر از MCT بوده است (01/0>p). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، استفاده از CBT و MCT برای بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به OCD توصیه می شود.
اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر اثربخشی آموزش معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ انجام گرفت. روش: این به پژوهش به روش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مراکز تشخیص درمان سرطان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه مورد مطالعه شامل30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل 15 نفره جایگزین شدند. هر دو گروه کنترل و آزمایش در دو مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس در نرم افزار 22spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی بر امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ شهر تهران تأثیر معنی داری داشته است (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت معنادرمانی گروهی باعث افزایش امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ می شود؛ بنابراین معنادرمانی گروهی می تواند راه گشای تحقیقات بعدی در حوزه مداخلات مربوط به بیماران سرطانی باشد.
اثربخشی آموزش برخط یادگیری اجتماعی عاطفی مبتنی بر مدل کسل بر خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی و مدیریت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف ارتقای شایستگی های اجتماعی عاطفی به روش کسل با دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر عادی مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم ابتدایی شهر قزوین در سال 1400-1399 را شامل می شد که از بین آن ها شصت دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه یادگیری اجتماعی عاطفی معلم و دانش آموز کسل (2012) و سیاهه رفتاری کودک آخن باخ (1991) بود. گروه آزمایش آموزش شایستگی اجتماعی عاطفی را طی بیست و هشت جلسه چهل و پنج دقیقه ای در چهار ماه دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی، هر دو گروه مجدداً پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. گروه آزمایش پس از سه ماه برای بار سوم پرسشنامه را تکمیل کردند. برای ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 و اسمارت پی ال اس 2 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین دو گروه آزمایش و گواه در طی مراحل پژوهش و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش شایستگی های اجتماعی عاطفی به روش کسل می تواند به عنوان الگویی جهت ارتقای مهارت های خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت اجتماعی دانش آموزان ابتدایی به کار گرفته شود.
رابطه کنترل گری اجبارگونه با رضایت زناشویی و دلزدگی در همسران با استفاده از مدل وابستگی متقابل عامل-شریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه کنترل گری اجبارگونه با رضایت زناشویی و دلزدگی در همسران بود که باتوجه به ماهیت سؤالات و اهداف، از روش وابستگی متقابل عامل- شریک بهره گرفته شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است. گروه نمونه شامل تمام زوجین ساکن در ایران بود که به فضای مجازی دسترسی داشتند. درنهایت ۱۱۳ زوج (۲۲۶ زن و شوهر) در سال ۱۴۰۱ و با روش نمونه گیری آنلاین و دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش مقیاس رفتار های کنترل گرایانه (کوان و آرچر، ۲۰۰۵)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (۳۵ سؤالی اولسون و فاورز، ۱۹۹۳) و مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، ۱۹۹۶) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی اثرات بین فردی و رابطه ای زوجین، تحلیل داده ها با مدل وابستگی متقابل عامل- شریک انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که اقدام به کنترل گری اجبارگونه در شوهران، پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی در خود فرد و همسرانشان بود اما در زنان تنها پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی در خود فرد بود. قربانی کنترل گری اجبارگونه بودن در زنان پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی در خود فرد و همسرانشان بود اما در شوهران تنها پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی خود فرد بود. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت تمرکز بر رفتارهای کنترل گرایانه اجبارگونه در ارزیابی و درمان مشکلات مربوط به روابط همسران است. پیشنهاد می شود تا روانشناسان و زوج درمانگران با درنظر گرفتن تأثیرات کنترل گری اجبارگونه بر رضایت و دلزدگی زناشویی، مداخلات مناسبی را درجهت بهبود روابط همسران طراحی کرده و به کار گیرند.
ساخت و رواسازی مقیاس بومی گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت مقیاس بومی سنجش گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار براساس نتایج پژوهش داده بنیاد محققان و بررسی ویژگی های روانسنجی آن انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع آزمون سازی بود. 436 نفر از میان دانشجویان ترم آخر کارشناسی دانشگاه اصفهان به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از روش تحلیل گویه ها، روایی محتوایی، صوری، ملاکی هم زمان و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی برای بررسی ساختار عاملی مقیاس و ضریب آلفای کرنباخ و بازآزمایی برای پایایی آن استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد وجود دو عامل در ساختار 9 گویه ای می تواند برازش مناسبی با پاسخ های آزمودنی ها داشته باشد و شاخص های برازش در تحلیل عامل تأییدی، روایی این ابزار را تأیید کرد. برای بررسی روایی همگرا همبستگی بین ابعاد ابزار با مقیاس اشتغال پذیری مسیر شغلی و پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بررسی شد که همبستگی مثبت معنادار حاکی از روایی همگرا مقیاس بود. روایی واگرا آن نیز از طریق همبستگی میان ابعاد ابزار با پرسشنامه بی تصمیمی مسیر شغلی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار به دو روش همسانی درونی ضریب آلفا و بازآزمایی بررسی شد. ضرایب آلفا، همسانی درونی مناسب 89/0 را نشان داد. ضریب بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته 86/0 بود. نتایج این پژوهش از کفایت مقیاس سنجش گذار موفق از دانشگاه به کار حمایت کرد. نتیجه گیری: براساس یافته ها، مقیاس بومی سنجش گذار موفق می تواند به عنوان ابزار جدید معتبر جهت سنجش گذار موفق دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
اثر تهدید القایی در سطوح متفاوت مجاورت بر نوع دوستی محدود و مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تهدید القایی در سطوح متفاوت مجاورت بر نوع دوستی محدود انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی از نوع طرح های عاملی بین آزمودنی با دو عامل شرایط تهدید (تهدید القا شده در برابر شرایط کنترل) و مجاورت (بالا در برابر متوسط در برابر پایین) بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی شهروندان ایرانی فارسی زبان سه شهر تهران، قم و همدان تشکیل دادند که 192 نفر با روش نمونه گیری در دسترسی انتخاب شده و شرکت کنندگان هر شهر (64 نفر) به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش با روش آماده سازی تحت القای شرایط تهدیدآمیز قرار گرفتند. داده ها با استفاده از بازی دیکتاتور، پرسشنامه نگرش نسبت به مهاجران و بازی خشونت جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره دوراهه تحلیل شد. یافته ها: اثر تعاملی مجاورت و تهدید القایی بر رفتار خشونت آمیز نسبت به اعضای گروه های خارجی معنادار بود، درحالی که این اثر تعاملی برای رفتار نوع دوستانه درون گروهی معنادار نبود. همچنین نوع دوستی محدود تأیید نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اثر تهدید القایی بر میزان خشونت برون گروهی افراد در سطوح مجاورت متفاوت است. بااین وجود، اثر تهدید بر رفتار نوع دوستانه درون گروهی به سطح مجاورت بستگی ندارد.
تأثیر راهبردهای تنظیم هیجان موثر بر ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف بررسی اثر راهبردهای تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی و نقش میانجی گری خودشفقت ورزی است. روش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. از بین جامعه آماری کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی در نیم سال اول سال تحصیلی 1402-1401 در دانشگاه شهید بهشتی، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2002)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس خود شفقت ورزی (نف،2003) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و اسمارت پی ال اس نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: راهبردهای تنظیم هیجان شامل ارزیابی مجدد و سرکوبی به طور مستقیم بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 >t و 01/0< P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان به طور غیرمستقیم از طریق خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > Z و 01/0< P). نهایتاً، خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > t و 01/0< P). نتیجه گیری: دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند از شفقت خود بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر برخوردارند و دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند، شفقت خود پایین تر و ناگویی هیجانی بیشتری دارند. بنابراین ایجاد و تقویت خودشفقت ورزی در دانشجویان می تواند باعث ارتقا عملکرد روانشناختی و ارتباط اجتماعی دانشجویانی که از ناگویی هیجانی رنج می برند، باشد.
اثربخشی معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایت و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون/ پس آزمون و دارای گروه کنترل بود. از جامعه آماری معلمان مدارس استثنائی مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 ، نمونه ای به تعداد 30 معلم زن، به صورت در دسترس انتخاب شد. سپس معلمان منتخب به دو گروه 15 نفری تقسیم و از لحاظ سابقه شغلی و مدرک تحصیلی همتاسازی شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافت. اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای، به صورت هفته ای یک جلسه مداخله معنویت درمانی مثبت نگر را دریافت کردند. کلیه آزمودنی ها ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فرسودگی شغلی و پرسشنامه رضایت شغلی را در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و شش ماه بعد تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط در SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد؛ مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی تأثیر معناداری داشته است (001/0P<). همچنین نتایج حاصل از پیگیری، بیانگر آن بود که اثر آموزش معنویت درمانی مثبت نگر بر متغیر رضایت مندی در مرحله پیگیری پایدار بوده و بازگشت نداشته است، اما اثر مداخله بر فرسودگی شغلی در مرحله پیگیری پایدار نبوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تدوین و ارائه مداخلات مبتنی بر معنویت برای معلمان جهت افزایش رضایتمندی و کاهش فرسودگی شغلی پیشنهاد می شود.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.