مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون اثر ادراک از روابط والدینی، ادراک از رابطه معلم-دانش آموز و بهترین اهداف شخصی بر سرزندگی تحصیلی صورت گرفت. روش: ۶۰۰ دانش آموز دوره متوسطه پرسشنامه های بهترین اهداف شخصی مارتین (2006)، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (۱۳۹۱)، ادراک از روابط والدینی گرونیک و همکاران (1997) و پرسشنامه معلم به عنوان بافت اجتماعی بیلمونت و همکاران (1992) را پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری چندسطحی (MSEM) استفاده شد. یافته ها: در سطح بین گروهی ادراک از روابط والدینی و ادراک از رابطه معلم- دانش آموز به طور مثبت قادر به پیش بینی بهترین اهداف شخصی دانش آموزان بودند که به نوبه خود بهترین اهداف شخصی به طور مثبت به سرزندگی تحصیلی مرتبط بود. هم چنین اثر غیرمستقیم بین خوشه ای ادراک از روابط والدینی و ادراک از رابطه معلم- دانش آموز معنادار بدست آمد. اثر مستقیم بین کلاسی ادراک از روابط والدین بر سرزندگی تحصیلی معنادار ولی این اثر برای ادراک از رابطه معلم- دانش آموز غیرمعنادار بدست آمد و حاکی از آن است که بهترین اهداف شخصی دانش آموزان به طور کامل رابطه بین کلاسی ادراک از رابطه معلم- دانش آموز با سرزندگی تحصیلی را میانجی گری می کند. 19/27 درصد از واریانس سرزندگی تحصیلی در سطح دانش آموز توسط متغیر سطح فردی و 67/78 درصد از واریانس آن در سطح کلاس توسط متغیر بافتی تبیین شد. نتیجه گیری: هدایت دانش آموزان به سوی جهت گیری هدفی بهترین اهداف شخصی توسط معلمان و ایجاد جو حمایتی در خانواده توسط والدین می تواند سرزندگی تحصیلی دانش آموزان را ارتقا بخشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون اثر ادراک از روابط والدینی، ادراک از رابطه معلم-دانش آموز و بهترین اهداف شخصی بر سرزندگی تحصیلی صورت گرفت. روش: ۶۰۰ دانش آموز دوره متوسطه پرسشنامه های بهترین اهداف شخصی مارتین (2006)، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (۱۳۹۱)، ادراک از روابط والدینی گرونیک و همکاران (1997) و پرسشنامه معلم به عنوان بافت اجتماعی بیلمونت و همکاران (1992) را پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری چندسطحی (MSEM) استفاده شد. یافته ها: در سطح بین گروهی ادراک از روابط والدینی و ادراک از رابطه معلم- دانش آموز به طور مثبت قادر به پیش بینی بهترین اهداف شخصی دانش آموزان بودند که به نوبه خود بهترین اهداف شخصی به طور مثبت به سرزندگی تحصیلی مرتبط بود. هم چنین اثر غیرمستقیم بین خوشه ای ادراک از روابط والدینی و ادراک از رابطه معلم- دانش آموز معنادار بدست آمد. اثر مستقیم بین کلاسی ادراک از روابط والدین بر سرزندگی تحصیلی معنادار ولی این اثر برای ادراک از رابطه معلم- دانش آموز غیرمعنادار بدست آمد و حاکی از آن است که بهترین اهداف شخصی دانش آموزان به طور کامل رابطه بین کلاسی ادراک از رابطه معلم- دانش آموز با سرزندگی تحصیلی را میانجی گری می کند. 19/27 درصد از واریانس سرزندگی تحصیلی در سطح دانش آموز توسط متغیر سطح فردی و 67/78 درصد از واریانس آن در سطح کلاس توسط متغیر بافتی تبیین شد. نتیجه گیری: هدایت دانش آموزان به سوی جهت گیری هدفی بهترین اهداف شخصی توسط معلمان و ایجاد جو حمایتی در خانواده توسط والدین می تواند سرزندگی تحصیلی دانش آموزان را ارتقا بخشد.
خودپنداره و تنظیم فاصله بینافردی در روابط نزدیک: مطالعه ای با آزمون فاصله بینافردی مطبوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تنظیم فاصله بینافردی در برهم کنش های اجتماعی یک مؤلفه اساسی در کیفیت روابط نزدیک انسان ها است. این فاصله در وضعیت های روان شناختی و افراد مختلف به شیوه های متفاوتی تنظیم می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی فاصله بینافردی مطبوع در افراد واجد خودپنداره مثبت و منفی بود. روش: در این مطالعه 47 دانشجوی واجد خودپنداره مثبت با 47 دانشجوی واجد خودپنداره منفی در انتخاب فاصله بینافردی مطبوع هنگام مواجهه با شخصیت های مادر، شریک عاطفی، دوست صمیمی، تصویر خود در کودکی، تصویر خود در زمان حال، فروشنده، و دزد مورد مقایسه قرار گرفتند. کلیه شرکت کنندگان به نسخه اصلاح شده و کامپیوتری آزمون فاصله بینافردی مطبوع در دو حالت منفعل (وقتی دیگران به آن ها نزدیک می شوند) و فعال (وقتی خودشان به دیگری نزدیک می شوند) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که گروه واجد خودپنداره منفی به طور معناداری فاصله بینافردی بزرگ تری را در قیاس با گروه واجد خودپنداره مثبت حین مواجهه با تمامی شخصیت ها (به جز فروشنده و دزد) انتخاب کردند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضمن تأکید بر نقش از خودبیگانگی در تنظیم فاصله بینافردی با دیگران، در چهارچوب نظریه های روابط موضوعی و دلبستگی مورد بحث قرار گرفت.
ساخت، رواسازی و تعیین پایایی پرسشنامه اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک کودکان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز بر اساس DSM-5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ساخت پرسشنامه ای برای تشخیص اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک در کودکان پسر مقطع ابتدایی (6 الی 12 ساله) و بررسی روایی و پایایی آن بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 1200 نفر دانش آموز پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و با همکاری مادران همان دانش آموزان پرسشنامه مورد نظر بر اساس DSM-5 ساخته شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از چرخش مستقل واریماکس، سه عامل مستقل سلوک، رفتار جرو بحث و خلق خشمگین و تحریک پذیر را معرفی کرد که به ترتیب 79/15%، 75/14% و 06/14% واریانس متغیرها و بر روی هم 61/44% کل واریانس متغیرها را تبیین می کردند. برای بررسی روایی از روش ارزش ویژه بیشتر از 1 استفاده شد و نتایج نشان داد که هم عوامل سه گانه و هم کل پرسشنامه از روایی مطلوب برخوردارند. مقدار ضریب آلفای کرونباخ در بررسی پایایی عوامل سه گانه پرسشنامه به ترتیب برابر با 74/0، 60/0، 74/0 و برای کل پرسشنامه (77/0=α) به دست آمد. میانگین شیوع اختلال سلوک، رفتار جر و بحث و خلق خشمگین و تحریک پذیر کودکان گروه نمونه، طبق تعیین وضعیت اختلالات بر اساس رویکرد ابعادی DSM-5 در وضعیت «متوسط تا شدید» به ترتیب برابر با 7/2%، 8/7% و 6/15% به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به خصوصیات رفتارسنجی مطلوب پرسشنامه اختلال لجبازی و نافرمانی و سلوک کودکان می توان از این ابزار برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر مدیریت تعارضات بین فردی و راهبردهای مسئله گشایی در میان زنان دارای مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر مدیریت تعارضات بین فردی و راهبردهای مسئله گشایی زنان دارای مشکلات زناشویی بود. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را 300 نفر از مادران دانش آموزان ناحیه 1 شهر قزوین تشکیل دادند که 34 نفر باتوجه به کسب نمره بالا در پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و نمره پایین در مقیاس خودکنترلی هیجانی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی همگن و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17n=) وکنترل (17n=) قرارگرفتند. گروه آزمایش بر اساس پروتکل تنظیم هیجان گروس در8 جلسه 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرارگرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسشنامه های سبک های مدیریت تعارضات بین فردی (ROCI- II)و راهبردهای مسئله گشایی (PSS) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندگانه (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت گروه های آزمایش وکنترل در پس آزمون سبک های حل تعارض به غیر از سبک حل تعارض ملزم شده درسطح (05/0p <) و درسبک های حل مسئله درسطح (01/0p <) معنادار بود. نتایج مربوط به تأثیر خودکنترلی هیجانی بر سبک های حل تعارض و شیوه های حل مسئله در بررسی های مربوط به پیگیری همچنان برقرار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی هیجانی بر استفاده از روش های کارآمدتر مدیریت تعارض تأثیرگذار است و همچنین منجر به استفاده از سبک حل مسئله سازنده در مواجه با تعارضات می شود.
ویژگی های روانسنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 (CTSS) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 بود که اثرات ویروس کرونا را بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران مورد بررسی قرار می دهد. روش :پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرد بزرگسال شهر تهران در دامنه سنی 17 تا 72 سال بود. 461 نفر از طریق فراخوانی اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو روی آورد کلاسیک و نظریه سؤال- پاسخ و از نرم افزارهای آماری Spss نسخه 26 و نرم افزار R نسخه 4.0.1 استفاده شد. یافته ها : نتایج بررسی روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییی )نظریه کلاسیک (و مدل های چندبعدی )نظریه سؤال پاسخ (، سه عامل مربوط به مقیاس استرس آسیب زا کوید-19 را تأیید کرد. همچنین روایی ملاکی، همگرا و واگرای ابزار نیز مورد تأیی قرار گرفت. اعتبار مقیاس نیز با روش آلفای کرونباخ (مقادیر آلفای بالای 70/0 برای هر سه عامل و نمره کل) و روش باز آزمایی (همبستگی درون طبقه ای بالا بین دو مرحله اندازه گیری) در روی آورد کلاسیک آزمون تأیی شد. براساس نظریه سؤال پاسخ نیز اعتبار داده ها با استفاده از تابع آگاهی و خطای اندازه گیری بررسی شد که تابع آگاهی مقیاس نشان داد که هر سه عامل در محدوده سطح صفت بین 2- تا 2، بیشترین آگاهی دهندگی و کمترین خطای اندازه گیری داشتند (01/0> p). نتیجه گیری: مقیاس استرس آسیب زای کوید-19 از اعتبار و روایی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی معتبر برای ارزیابی اثرات ویروس کرونا بر جنبه های مختلف زندگی مردم ایران استفاده کرد.
بررسی اثربخشی درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در بهبود ارتباط ایمن زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در بهبود ارتباط ایمن زوجین در زوج های مراجعه کننده شهرستان دزفول بود. روش : در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی شهرستان دزفول در سال 1399 بود. نمونه پژوهش شامل 4 زوج (8 نفر) از افراد مراجعه کننده این کلینیک ها بودند که با توجه به نمره پرسشنامه ارتباط ایمن (BARE) جزء زوج های با ارتباط ناایمن قرار می گرفتند. پروتکل درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در سه مرحله خط پایه، مداخله 8 جلسه ای و 3 پیگیری 1 ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها قبل از درمان، میانه درمان، پایان درمان و هر ماه پس از پایان درمان به مدت 3 ماه به پرسشنامه ارتباط ایمن (BARE) و پرسشنامه امنیت صمیمانه (ISQ) پاسخ دادند. یافته ها : نتایج حاصل از داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی نشان داد که: درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در افزایش ارتباط ایمن و امنیت هیجانی و خود بودن زوج ها تأثیر معنادار داشته است و زوجین در پیگیری سه ماهه توانستند اثرات درمانی را حفظ کنند. نتیجه گیری : براساس داده ها می توان نتیجه گرفت که درمان صمیمیت از درون به برون (IFIO) در افزایش ارتباط ایمن و امنیت هیجانی و خود بودن زوج ها مؤثر بوده است و ارتباط ایمن زوج ها را ارتقا می دهد.
نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D در رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بیماری کرونری قلب (CAD) یک بیماری التهابی و علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است. پژوهش های اخیر در کنار عوامل زیستی، به نقش عوامل روانشناختی در بروز و شدت این بیماری توجه کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D (بازداری اجتماعی و عاطفه منفی) در رابطه بین نشانگرهای زیستی (تروپونین، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، تعداد گلبول های سفید) با شدت تنگی عروق کرونری انجام شده است. روش: در این پژوهش تعداد 200 بیمار (145 مرد، 55 زن) مبتلا به تنگی عروق کرونری بستری در بیمارستان شهید رجایی تهران شرکت کردند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس شخصیت نوع D (DS14؛ دنولت، 2005) را تکمیل کنند. همچنین میزان نشانگرهای زیستی از طریق انجام آزمایش خون و تعداد رگ های درگیر از طریق انجام آنژیوگرافی بررسی شد. یافته ها: نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در گام اول 62 درصد از واریانس شدت تنگی عروق توسط شاخص های زیستی پیش بینی می شود و در گام دوم با وارد شدن متغیر شخصیت نوع D این پیش بینی به 67 درصد رسید. همچنین در گام سوم با وارد شدن تعامل این متغیرها، پیش بینی با افزایش 8 درصدی به 75 درصد رسید. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، شخصیت نوع D رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونر را تحت تأثیر قرار می دهد و از این رو به عنوان عامل روانشناختی، در پیشگیری از بیماری های قلبی می تواند نقش مهمی داشته باشد.