مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بوده است. برای انجام دادن این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12، برای شناسایی عوامل و مؤلفه ها استفاده شده است. جامعه آماری کیفی در این پژوهش 14 نفر از خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و مدیریت فرهنگی، همچنین مدیران ارشد با تجربه و دارای سابقه کار بالا در وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری بخش کمی نیز 21 نفر از خبرگان با تجربه حوزه رهبری اخلاقی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام دادن مصاحبه ها مضامین پایه و سازمان دهنده استخراج شدند. در بخش کمی برای تعیین میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ابعاد رهبری اخلاقی از روش دیمتل با نرم افزار Excel 2016 استفاده شده است. با توجه به مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پنج بعد(رفتارهای اخلاقی، تعاملات اخلاقی، اخلاق فردی، شایسته پروری و شایسته گزینی و نهادینه سازی شعائر دینی) و 31 مؤلفه ( مضامین پایه ) برای رهبری اخلاقی در مدیریت ستادی وزارت آموزش و پرورش استخراج شدند. پس از آن با تکمیل پرسشنامه مقایسات زوجی ابعاد تأثیرگذار و تأثیرپذیر، مشخص شد. ابعاد نهادینه سازی شعائر دینی، رفتارهای اخلاقی، تعاملات اخلاقی و شایسته پروری و شایسته گزینی از ابعاد تأثیرگذار بر بُعد اخلاق فردی اند که بیشترین تاثیرپذیری را دارا هستند.
مدل جامع سرمایه فکری با رویکرد یادگیری سازمانی در نظامهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از منظر هدف توسعه ای و کاربردی است و برای ارائه مدل جامع سرمایه فکری با رویکرد یادگیری سازمانی در نظامهای آموزشی انجام شده است. پژوهش از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و استراتژی تحقیق ترکیبی (کیفی و کمی) است. جامعه مورد مطالعه، خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آموزش و پرورش بودند و نمونه گیری به شکل هدفمند (گلوله برفی) انجام و در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام دادن مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، ابعاد و مؤلفه های متغیرهای پژوهش با روش دلفی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته که به رأی و نظر خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع رسیده بود، گردآوری شد و براساس روشهای آماری کیفی با نرم افزار SPSS22 تحلیل و نهایتاً تناسب مدل به اجماع خبرگان رسید. در ادامه تحلیل عاملی تأییدی هر یک از متغیرهای پژوهش با نرم افزار PLS 3 به صورت جداگانه برای هر متغیر انجام شد تا تعیین شود که داده ها با یک ساختار عاملی معین هماهنگ اند یا خیر. یافته های پژوهش شامل توسعه مفهوم سرمایه فکری و یادگیری سازمانی، شناسایی و معرفی ابعاد مرتبط با سرمایه فکری(سرمایه انسانی، ساختاری، ارتباطی و نوآوری با بیست و یک مؤلفه) و شناسایی و معرفی ابعاد یادگیری سازمانی(فرایند یادگیری سازمانی، ویژگیهای یک سازمان یادگیرنده و سطوح یادگیرندگی سازمان با دوازده مؤلفه) است. از آنجایی که ساخت روایی مشترک متقاطع، میزان پایایی مرکب و میانگین واریانسهای استخراج شده در سطح قابل قبول بود، مدل مناسب تشخیص داده شد.
طراحی الگوی مشارکت در نظام آموزشگاهی در راستای عملیاتی کردن زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با توجه به اهمیت و نقش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، با هدف کلی طراحی الگوی مشارکت در نظام آموزشگاهی در راستای عملیاتی کردن زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین، اجرا شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی است. از نظر ماهیت و نوع مطالعه، پژوهش حاضر بر مبنای نظریه داده بنیاد و به روش پیمایشی مقطعی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، هشت متخصص حوزه تعلیم وتربیت در سطح ستاد دارای سابقه کار پژوهشی مرتبط با موضوع و 22 صاحب نظر و خبره عضو ستاد اجرایی سند تحول بنیادین از ادارات کل آموزش وپرورش سراسر کشورکه مجری برنامه های سند تحول بودند، انتخاب شدند و از طریق مصاحبه و فن دلفی، الگوی مشارکت نظام آموزشگاهی طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، با 61 شاخص در قالب 17 مؤلفه و 6 بعد شناسایی شد. 61 شاخص مورد تأیید این پژوهش در قالب 6 بعد شامل قلمرو مشارکت، مبنای مشارکت، سطح مشارکت، فرم مشارکت، حدود مشارکت و درجه مشارکت، طبقه بندی شدند. از این رو الگوی حاضر را می توان به منزله راهنمای عمل مدیران مدارس متوسطه به منظور بهره گیری از خرد جمعی و جلب ظرفیتهای مشارکت جویانه درون و برون سازمانی، برای اجرای زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در محیط آموزشی، مدنظر قرار داد.
بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی: نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی با نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 بود که از میان آنها 368 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، دانش آموزان مقیاسه ای پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران (2009)، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) و ادراک کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز موری و زوواک (2011) را تکمیل کردند. داده های حاصل از پرسشنامه ها با به کارگیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار آماری Amos22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که پیوند با مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی دارای رابطه مستقیم است. همچنین کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز در رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای ارتباطی به معلمان و بهبود کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز می تواند دانش آموز را به مدرسه علاقه مند کند و باور وی را نسبت به موفقیت در یادگیری افزایش دهد.
رابطه سه گانه تاریک شخصیت و اصالت شخصیت با بی تفاوتی سازمانی کارکنان: نقش میانجی اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی اشتیاق شغلی در رابطه میان اصالت شخصیت و سه گانه تاریک شخصیت با بی تفاوتی سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است. به این منظور با طرح یک مدل ساختاری فرضی که بیانگر شبکه ای از ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان اصالت شخصیت، سه گانه تاریک شخصیت، اشتیاق سازمانی و بی تفاوتی سازمانی بود، 239 (216 مرد و 23 زن) نفر از کارکنان ادارات آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاسهای شخصیت اصیل- فرم 12 سؤالی (وود و همکاران، 2008)، مقیاس سه گانه تاریک کوتاه (جاناسون و وبستر، 2010)، فرم کوتاه مقیاس اشتیاق شغلی اوترخت (2006) و پرسشنامه بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران (1389) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اصالت شخصیت با اشتیاق شغلی همبستگی مثبت و معنادار و با بی تفاوتی سازمانی همبستگی منفی و معنادار دارد. همچنین سه گانه تاریک شخصیت با اشتیاق شغلی همبستگی منفی و معنادار و با بی تفاوتی سازمانی همبستگی مثبت و معنادار دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که میان اشتیاق شغلی و بی تفاوتی سازمانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که اصالت شخصیت و سه گانه تاریک شخصیت با میانجیگری اشتیاق شغلی قادر به پیش بینی بی تفاوتی سازمانی کارکنان اند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرده است. نتایج پژوهش حاضر علاوه بر افزایش دانش نظری، چارچوب مفیدی را در سبب شناسی بی تفاوتی سازمانی کارکنان ارائه می دهد.
شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات نظام آموزش و پرورش کشور، عدم توجه کافی گروههای آموزشی به اعتبارسنجی برنامه های درسی خود است. از این رو در پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی در آموزش و پرورش در دستور کار قرار گرفت. پژوهش حاضر بر اساس هدف و سبک گردآوری داده توصیفی، از نظر نوع کاربردی و از نظر روش آمیخته (کمی- کیفی) است (در مرحله کیفی پژوهش روش دلفی و در مرحله کمی روش توصیفی – پیمایشی استفاده شده است). ابزار اندازه گیری در هر دو مرحله پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/94 مورد تأیید قرار گرفته است. در این پژوهش جامعه آماری را همه مدیران و معلمان شاغل در مدارس شهر تهران در سال 99-1398 تشکیل داده و نمونه آماری در بخش کیفی به صورت در دسترس به حجم 30 نفر و در بخش کمی به روش تصادفی چندمرحله ای به حجم 350 نفر انتخاب شده است. به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش، از روشهای آماری توصیفی و استنباطی چون آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج پژوهش چنین نشان داد که از دیدگاه مدیران و معلمان مدارس، پنج مانع اصلی در اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی در آموزش و پرورش کشور به ترتیب عبارت اند از: موانع درونی نرم افزاری(با 5 مانع فرعی)، موانع بیرونی(با 7 مانع فرعی)، موانع مرتبط با ترویج نتایج اعتبارسنجی(با 2 مانع فرعی)، موانع بین المللی اعتبارسنجی برنامه درسی(با 2 مانع فرعی) و موانع درونی سخت افزاری(با 2 مانع فرعی).
اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر سه رویکرد جامعه شناختی کلان نگر، خُرد نگر و تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی اصول و روشهای تربیت اجتماعی مبتنی بر سه رویکرد جامعه شناختی کلان نگر، خُرد نگر و تلفیقی است. برای دستیابی به این هدف، از روش قیاس عملی بازسازی شده فرانکنا استفاده شده است. در این روش، برای استنتاج اصول تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اهداف غایی تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفی رویکردهای سه گانه و برای استنتاج روشهای تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اصول تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفیِ روش شناختی رویکردهای سه گانه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اصولی چون همکاری و مشارکت جمعی در فعالیتهای تربیتی، ایجاد فرصتهای برابر برای همه دانش آموزان و تقویت روح همنوایی و همدردی با اعضای جامعه و روشهایی مانند کاوشگری گروهی و گفت وگو بر مبنای رویکرد کلان نگر، اصولی چون پرورش هویت فردی دانش آموزان، توجه به آزادی کامل افراد در فرایند آموزش وپرورش و فراهم آوردن فرصت و زمینه هایی برای پرورش قدرت عقلانی و روشهایی مانند ایضاح ارزشها و روش پروژه برمبنای رویکرد خردنگر و اصولی چون شناخت و توجه به علایق و نیاز های فراگیران و فراهم آوردن زمینه ارتباط برای خلق هنجار های اجتماعی و روشهایی مانند تعامل و مواجهه با سؤال بر مبنای رویکرد تلفیقی استنتاج شده اند.
شناسایی عوامل و مؤلفه های نابرابری آموزشی در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران به منظور ارائه الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل و مؤلفه های نابرابری آموزشی در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران به منظور ارائه الگوی بهینه برای کاهش نابرابریها و تحقق یافتن عدالت آموزشی انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با اجرای پرسشنامه به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سال آخر دوره متوسطه دوم 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است (21981 =N). در این مطالعه برای تعیین و انتخاب نمونه مورد مطالعه، با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی– طبقه ای بر اساس شهرستانها، با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده اند. به این ترتیب که بعد از استخراج حجم کلی نمونه برای استان، با توجه به فرمول کوکران به تناسب جمعیت دانش آموزی هر شهرستان، تعداد نمونه مشخص شده است. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS، TOPSIS و ArcGIS انجام گرفته و از مدل شبکه عصبی، ضریب آنتروپی شانون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. خروجی نهایی مدل تاپسیس نشان می دهد که میان شهرستانهای استان مازندران، به لحاظ برخورداری از شاخصهای پژوهش نابرابری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهند که شاخصهای آموزشی بیشترین و شاخصهای فردی - خانوادگی کمترین اثر مستقیم را بر نابرابری شهرستانهای استان مازندران دارند. با توجه به نتایج پژوهش، استان مازندران برای دستیابی به برابری در دسترسی به فرصتهای آموزشی، نیازمند بازبینی در بسیاری از برنامه ها و همچنین ارتقای شاخصهای آموزشی(درونداد، فرایند و برونداد) است.
نقش میانجی جهت گیری هدف، مشارکت والدین درفعالیتهای مدرسه و راهبردهای خودنظم بخشی در روابط میان شیوه های تربیتی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه، راهبردهای خودنظم بخشی و اهداف پیشرفت در روابط میان شیوه های تربیتی و انگیزش تحصیلی انجام شده است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر بجنورد بودند که از میان آنها 275 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های مشارکت والدین، خودنظم بخشی و انگیزش تحصیلی، مقیاس شیوه های تربیتی و جهت گیری اهداف پیشرفت بود. داده ها از طریق روشهای آماری همبستگی و تحلیل مسیر و با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که ابعاد کنترل و پاسخگویی والدین با انگیزش بیرونی همبستگی منفی داشت، درحالی که با انگیزش درونی، خودنظم بخشی، مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه و اهداف پیشرفت همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پاسخگویی و کنترل والدین از طریق مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه و راهبردهای خودنظم بخشی بر انگیزش تحصیلی اثر می گذارد. همچنین نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیتهای مدرسه از طریق خودنظم بخشی و اهداف عملکرد-گرایش و عملکرد-تسلط بر انگیزش تحصیلی اثر می گذارد. والدین کنترل کننده و پاسخگویی که در فعالیتهای مدرسه مشارکت می کنند از طریق الگودهی و اعتباربخشی راهبردهای یادگیری خودنظم بخشی و اهداف تسلط-گرایش و عملکرد-گرایش را در فرزندانشان شکل می دهند که به نوبه خود بر انگیزش تحصیلی تأثیرگذار است.
تعیین ماندگاری روایت نگاری تأملی کارورزی بر سطوح عملکرد حرفه ای نومعلمان: ارزیابی مبتنی بر الگوی تدریس دنیلسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر روایت نگاری تأملی دروس کارورزی دانشگاه فرهنگیان بر توسعه حرفه ای نومعلمان است. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی ارزیابانه از نوع پاسخگویانه استفاده شده است. جامعه آماری شامل همه دانشجو-معلمان ورودی سال1393 با گرایش آموزش ابتدایی در پردیسهای تهران بود که مهر 1397 در مدارس ابتدایی سراسر کشور شروع به کار کردند. 18 نفر مشارکت کننده (12 دختر و 6 پسر) با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. روش تحلیل داده ها در مرحله اول، تحلیل محتوای استقرایی با به کارگیری کدگذاری باز و در مرحله دوم تحلیل محتوای قیاسی با به کارگیری کدگذاری محوری بوده است. به این صورت که یافته های مرحله اول با الگوی معیار مقایسه شدند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها شامل برنامه ریزی و تدارک حضور در کلاس درس، مدیریت بهینه محیط کلاس درس، مدیریت بهینه فرایند یاددهی- یادگیری و سنجش و مواجهه فعال با امر توسعه حرفه ای بود. از مقایسه یافته های سؤال اول با ابعاد الگو چنین استنباط می شود که اگرچه مضامین با ابعاد چها رگانه و پانزده مؤلفه از میان بیست مؤلفه الگو مطابقت دارد، اما بیشترین همپوشانی را با ابعاد اول و سوم دارد که مرتبط با طراحی و تدریس است. در نتیجه، روایت نگاری تأملی می تواند محملی مناسب برای توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان باشد و اثری ماندگار بر نو معلمان بگذارد، در صورتی که در شرایط کارورزی، تدریس مستقل و وقایع طبیعی را تجربه کنند تا روایتها جامع تر و واقعی تر باشد.
مقایسه هیجانهای تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاسهای چند پایه و تک پایه در دورۀ ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه هیجانهای تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای چند پایه و تک پایه در دوره ابتدایی بود. شرکت کنندگان 108 نفر از دانش آموزان کلاسهای چندپایه و تک پایه منطقه کردیان شهرستان جهرم بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه 32 گویه ای پکران و همکاران(2002)، برای سنجش هیجانهای تحصیلی و از آزمون محقق ساخته برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها در پژوهش حاضر بررسی شد و نتایجی مطلوب به دست آمد. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد که به طورکلی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاسهای چندپایه به طور معناداری بیشتر از کلاسهای تک پایه است. همچنین دختران در پیشرفت تحصیلی میانگین بالاتر معناداری نسبت به پسران داشتند. در متغیر هیجان تحصیلی تحلیلهای آماری نشان داد که در بعد اضطراب بر اساس جنسیت، پسران اضطراب بیشتری نسبت به دختران داشتند و بر اساس پایه کلاسی دانش آموزان پایه ششم اضطراب معنادار بیشتری نسبت به پنجم نشان دادند. در تعامل میان گروه و پایه کلاسی نیز در بعد اضطراب دانش آموزان پایه ششم تک پایه نسبت به چندپایه و دانش آموزان کلاس پنجم چندپایه نسبت به تک پایه، اضطراب بیشتری نشان دادند. همچنین در بعد لذت دختران کلاس پنجم و ششم تک پایه میانگین بالاتری از دختران کلاسهای چندپایه نشان دادند، لیکن پسران کلاس پنجم تک پایه نسبت به پسران کلاس پنجم چندپایه و پسران کلاس ششم چندپایه نسبت به پسران ششم تک پایه میانگین معنادار بیشتری نشان دادند. در سایر ابعاد متغیرهای هیجان تحصیلی تفاوت معنادار مشاهده نشد.
تأثیر نقش بازخورددهنده و تسهیل کننده عامل آموزشی در آموزش مجازی بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم پایه دوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عامل آموزشی در دو نقش تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه دوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر کرج بود. 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه یادگیری درس علوم توان و همکاران (2005) بود. برای بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم تأثیر معنادار دارند. همچنین، عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر مؤلفه های خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری فعال، ارزشمندی یادگیری و برانگیزانندگی محیط یادگیری تأثیرگذارند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده در بهبود یادگیری و انگیزه درس علوم تأثیر داشتند اما میان عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورد دهنده از نظر میزان اثربخشی بر یادگیری و انگیزه دانش آموزان در درس علوم تفاوت معنادار وجود ندارد. طبق نتایج پژوهش بهره گیری از عاملهای آموزشی و در نظر گرفتن نقشهای تسهیل گری و بازخورددهندگی عاملهای آموزشی در آموزش الکترونیکی منجر به ارتقای انگیزه و یادگیری و توجه به عامل آموزشی و نقشهای گوناگون آن سبب ارتقای کیفیت چندرسانه ای های آموزشی می شود.